فقه و تجربه حکمرانی در ایران
تعداد اخبار:۱۸

فقه و تجربه حکمرانی در ایران

پروژه‌ دولت دینی ایرانی را می‌توان در دو ساحت سیاست دینی و سیاست‌گذاری دینی به نظاره نشست. نقطه‌ عطف سیاست دینی که ناظر به ساختارهای حکمرانی‌ست، به نظر آنجایی رقم خورد که انقلاب اسلامی با ساختارهای بدیعی همچون ولایت‌فقیه، شورای نگهبان، شوراهای عالی و... تصرفاتی را در دولت مدرن به خرج داد تا بتواند آن را به خدمت اهداف خود درآورد. سیاست‌گذاری دینی اما به نظر هنوز یکی از نقاط چالش‌برانگیز پیش‌روی خواستی است که در جریان انقلاب اسلامی به مرحله بروز و ظهور رسیده است. سیاست‌گذاری به معنای رویه‌های حاکم بر فعل سیستم حکمرانی - در وجوه مختلف - که به تنظیم رفتار وی با مردم می‌انجامد را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد: سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری، اجرا و البته نظارت. تجربه‌ دولتِ دینی در طی چهار دهه در ایران و البته حکمرانی دینی که با محوریت فقه و احکام فقهی در کشور ما روی داده، یکی از مهم‌ترین مسائلی‌ست که از پس گذرِ ایام و رویارویی با مسائل و چالش‌های تازه، نیاز به بازتعریف و متناسب‌سازی در حوزه‌های مختلف و خصوصاً امور اجتماعی و فرهنگی دارد. در واقع آنچه در این پرونده مدنظر ماست، مرور این تجربه زیسته در عرصه رسمی و عمومی به‌صورت مجزا و در نسبت با یکدیگر است تا از پسِ این مرور و وضعیت‌سنجی به ترسیم افق‌های تازه و به‌ساز دست یابیم.
وفاق اجتماعی، بنیادی‌ترین اصل جامعه‌سازی دینی
درآمدی بر نسبت فقه و جامعه‌سازی در گفتگو با سید حسین شهرستانی؛

وفاق اجتماعی، بنیادی‌ترین اصل جامعه‌سازی دینی

حکومت دینی، ماشین اجرای احکام نیست. حکومت دینی مجرای جریان سیاست دینی است. تلقی امروز ما آن است که حکومت، ماشین اجرای احکام است. گویی که ما تعدادی از احکام پراکنده و جزئی داریم که باید همه را اجرا کنیم. حکومت دینی دستگاهی است که اینها را اجرا می‌کند. از دل این رویکرد فعلی، قواره کلی بیرون نمی‌آید. سیاست در این طرح، به ماشینی بی‌روح و بی‌معنا تجزیه می‌شود.
ایرانیان فقه را پرورش دادند
نسبت تاریخی فقه و سیاست در ایران در گفت‌و‌گو با عبدالمجید مبلغی/ بخش دوم؛

ایرانیان فقه را پرورش دادند

این ایرانیان بودند که فقه را در این معنا گسترش دادند و این امر، عمدتاً هم نزد اهل‌سنت رخ داد. اصول فقهی که شافعی پیش می‌کشد از جمله این نشانه‌هاست. ما شیعیان وقتی به دوران امامان مراجعه می‌کنیم، دستمان می‌لرزد و زبانمان نمی‌چرخد که بگوییم آنچه امامان ما می‌گفته‌اند، همین فقه است. یعنی آنچه که شیخ مفید می‌گوید، مشابه همان چیزی است که امام جعفر صادق (ع) می‌گوید.
حکمرانی دینی بر مدار جامعه‌سازی فقهی یا فضیلت‌های اخلاقی؟
ابعاد حکمرانی فقهی در گفت‌و‌گو با شریف لک‌زایی/ بخش اول؛

حکمرانی دینی بر مدار جامعه‌سازی فقهی یا فضیلت‌های اخلاقی؟

اگر ما برای حکمرانی دینی به ظواهر توجه کنیم، این اولین خطا برای تهی کردن جامعه از آموزه‌ها و مفاهیم دینی است؛ بنابراین به باور من، نخستین شأنیت اتصاف به امر دینی ارزش‌ها و فضیلت‌هایی بالاتر از ظواهر و مناسک است. سیاست ما اگر توانست عدالت را برقرار کند، این یک سیاست دینی و سیاست متصف به دین است.
هنجارسازی کارِ فقه نیست
فقه به کدام یک از عرصه‌های اجتماعی ورود می‌کند؟ در بخش دوم گفت‌وگو با مصطفی دری؛

هنجارسازی کارِ فقه نیست

الان همجنس‌بازی در کل دنیا چه میزان طرف‌دار دارد؟ مگر عمده مردم مخالف آن نیستند؟ پس چرا غرب آن‌قدر روی این موضوع پافشاری می‌کند؟ گاهی خود قانونی کردن و اصرار، بخشی از پروسه اقناع مردم است. ما باید شیوه‌های اقناع مردم را بیاموزیم. گاهی در برخی مسائل مردم با فتوا اقناع نمی‌شوند و قانون لازم است.
جمهوری اسلامی؛ امتداد فکری نائینی یا شیخ فضل‌الله نوری؟
تبیین گستره سیاست دینی در گفت‌و‌گو با عبدالوهاب فراتی/ بخش دوم؛

جمهوری اسلامی؛ امتداد فکری نائینی یا شیخ فضل‌الله نوری؟

شهید صدر معتقد بود نزاعی که میان شیخ فضل‌الله نوری و طرف‌داران مشروطه - یعنی آخوند خراسانی و مرحوم نائینی - وجود داشت و به واسطه آن، شیخ می‌گفت مصوبات مجلس بدعت و کفر است، به این دلیل است که تصور شیخ، چنین شکل گرفته که فقها در عصر مشروطه که تلاش می‌کردند قوانین بشری و عرفی را در حوزه‌های خالی از نص به رسمیت بشناسند، از نظر ایشان چنین قوانینی جای شریعت می‌نشست؛ لذا شیخ می‌گفت شما هر چیزی را که بیاورید به‌جای شریعت سخن بگوید، این بدعت است.
فقه موجود به دنبال اداره فرد است نه جامعه!
مرور مناسبات فقه سیاسی و جامعه ایرانی در گفت‌و‌گو با سیدسجاد ایزدهی/ بخش اول؛

فقه موجود به دنبال اداره فرد است نه جامعه!

گاهی من می‌گویم فلان چیز شرعی است و گاهی می‌گویم غیرشرعی نیست. اکنون در نظام اسلامی ما بر اساس عدم مخالفت با شریعت، حجیت را تضمین می‌کنیم. این بر خلاف فقه فردی است که با موافقت شریعت می‌خواهد حجیت بسازد. پس این نیز گونه‌ای از حجیت است که مستند به شارع است. این نوع حجیت، جامعه را برای ما وسیع می‌کند. این نوع نگاه با نگاه حجیت سنتی ما که به دنبال استناد به نص است، متفاوت خواهد بود. نگاه کارآمدمحور، نگاه فقه موجود یا اصول فقه موجود نیست.
سیاست تا چه اندازه مقید به فقه است؟
بررسی نسبت فقه و سیاست‌گذاری در گفت‌وگو با مصطفی دری/ بخش اول؛

سیاست تا چه اندازه مقید به فقه است؟

مشکل امروز ما این است که عده‌ای تقلیل گرا و طرف‌دار فقه حداقلی هستند. اینها می‌گویند فقه، همین احکام خمسه نظیر واجب و حرام است. برخی نیز به طور حداکثری فقه را مساوی کل دین گرفته‌اند. حتی بعضی اموری که وظیفه دین نیز نیست را به فقه نسبت می‌دهند. من فقه را در میانه این امور می‌بینم.
«فقه» زیست‌بوم آگاهی ما ایرانیان است!
بررسی نسبت تاریخی فقه و سیاست از منظر عبدالمجید مبلغی/ بخش اول؛

«فقه» زیست‌بوم آگاهی ما ایرانیان است!

در تاریخ ایران، همواره سیاست و دین هم‌زاد بوده‌اند. شما به هر سو که می‌روید، می‌بینید که همیشه از دل سیاست، دیانت درآمده و از دل دیانت، سیاست خارج می‌شود. این دو هیچ‌گاه در اندیشه ایرانی از هم جدا نشده‌اند. حتی وقتی یونانیان به ایران آمدند، آن حکمرانی پسا اسکندر هم یک وجه دینی پیدا کرده بود.
امام خمینی(ره) معتقد به قلمرو مشخص و محدود سیاست دینی بود
تبیین گستره سیاست دینی در گفتگو با عبدالوهاب فراتی/ بخش اول؛

امام خمینی(ره) معتقد به قلمرو مشخص و محدود سیاست دینی بود

مفهوم دیگری نیز در اواخر دهه هفتاد در ایران مطرح شد و آن سیاست دینی و عرفی بود. این رویکرد جمعی برقرار می‌کرد میان سیاست دینی و سیاست عرفی و مرادش آن بود که ولو آنکه سیاست یا دولت ما دینی باشد، یک جایی از مسیر عرف عبور کرده و دیگر چیزی به نام سیاست دینی باقی نمی‌ماند.
فقه و چالش‌های حکمرانی؛ تا کجا می‌توان مردم را ملزم کرد؟
کنکاشی در منطق اجتماعی حاکم بر حکمرانی فقهی در گفت‌وگو با مهدی ابوطالبی؛

فقه و چالش‌های حکمرانی؛ تا کجا می‌توان مردم را ملزم کرد؟

در دموکراسی غربی صرف رای اکثریت ملاک است، اما عملاً در کشور ما هم همین است. ما نمی‌گوییم رضایت اکثریت، حداقل می‌گوییم عدم مخالفت عملی اکثریت؛ یعنی اگر اکثریت علیه سیاست یا قانونی اقدام عملی کردند، دیگر به صلاح نیست بخواهید ادامه دهید. اگر اقلیتی مخالفت کرد، شما اعمال قدرت کرده و نهایتاً افراد تمکین می‌کنند.
حکومت، موضوع فقاهت شیعه را تغییر داده است
درباره مناسبات فقه سیاسی و جامعه ایرانی در گفت‌و‌گو با سید سجاد ایزدهی/ بخش دوم؛

حکومت، موضوع فقاهت شیعه را تغییر داده است

در خیلی از مسائل حاکمیتی، ما شاهد این بودیم که امام خمینی (ره) به نظر دیگر فقها ارجاع می‌داد. یعنی می‌گوید بر اساس نظر خود من عمل نکنید. چرا که با نظر امام، مسئله حل نمی‌شده است؛ لذا نوع نگاه به فقه و دین در تراز نظام و حکومت متفاوت می‌شود. فقهی که ما از قدیم داشته‌ایم برای یک روز معین درست نشده است. فقه برای همه زمان‌ها درست شده است.
از حکمرانی فقهی تا فقه حکمرانی
درباره الگوی مواجهه فقه با نظام اداره در گفت‌و‌گو با علیرضا پیروزمند/ بخش اول؛

از حکمرانی فقهی تا فقه حکمرانی

رهبری می‌آیند سیاست‌گذاری کلان می‌کنند و رهنمودهایی را بیان می‌کنند. خود این تجربه که کسی به‌عنوان ولی‌فقیه چنین تأثیرگذاری و تعیین‌کنندگی در عرصه‌های سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی دارد، خود این به‌عنوان یک واقعیت، یک نمونه قابل‌مطالعه از تأثیرگذاری فقه در سیاست‌گذاری می‌شود.
سیاست دینی را باید از ظاهرگرایی جدا کرد
ابعاد حکمرانی فقهی در گفتگو با شریف لک‌زایی/بخش دوم؛

سیاست دینی را باید از ظاهرگرایی جدا کرد

خیلی از اوقات، برخی امور به اندک بهانه‌ای با عنوان مصلحت قربانی می‌شود. به باور من، فهم مصلحت در حقیقت امور نهفته است. یعنی اگر واکاوی کنید، مسئله‌ای که الان جامعه ما به آن دچار شده - یعنی بحث پوشش و حجاب - اگر با جامعه صادقانه برخورد شود، رانت‌های اقتصادی حذف شود، عدالت در رفتار با همه وجود داشته باشد، مردم در ادارات کمتر اذیت شوند و در مجموع رضایت عمومی تحقق یابد، تصور نمی‌کنید اگر ما به سمت حکمرانی فقهی نیز برویم، اقبال بیشتری از سوی مردم صورت گیرد؟
علم باید به جمهوریت و سیاست متعهد باشد
وضعیت‌سنجی حکمرانیِ دینی و ایرانی در گفت‌وگو با علی محمدی/ بخش دوم؛

علم باید به جمهوریت و سیاست متعهد باشد

نکته مهم در اندیشه شهید صدر این است که علم و تخصص، ذیل نهاد سیاست و امر اجتماعی قرار می‌گیرد و باید متعهد به ارتقای عقلانیت اجتماعی باشد؛ نه اینکه به بهانه تخصص، مردم را کنار بگذارد. علم باید متعهد به جمهوریت و نهاد سیاست باشد و نمی‌تواند طبقه اشراف ایجاد کند یا پشت درهای بسته تصمیم‌گیری کند.
میرزای نائینی و مصادره وضع جهانی به نفع اسلام
وضعیت‌سنجی حکمرانیِ دینی در ایران در گفت‌وگو با علی محمدی/بخش اول؛

میرزای نائینی و مصادره وضع جهانی به نفع اسلام

ایده اصلی میرزای نائینی از مفهوم «انسان کبیر» می‌آید. میرزا وقتی می‌خواهد نهادسازی کند، نهادهای مختلف را توضیح دهد و جامعه را به‌مثابه قوای انسان تلقی می‌کند. او می‌گفت همان‌گونه که در انسان دو قوه حکمت و عدالت بالادست قوه عمّاله است، در جامعه نیز باید دو قوه حکمت (قانون اساسی) و عدالت (تحقق موازین در مقام عمل) بر قوه عمّاله (شاه) نظارت کنند. با این تلقی، می‌خواست ساختاری ایجاد کند که امکان حضور دیگر بازیگران را در حرکت اجتماعی فراهم کند.
الگوی جمهوری اسلامی منحصربه‌فرد است نه شبیه صفویه
بررسی مناسبات تاریخی دین و دولت در گفت‌و‌گو با علی سالاری شادی؛

الگوی جمهوری اسلامی منحصربه‌فرد است نه شبیه صفویه

من صفویه را حاصل تقابل و تخاصم نیروهای موجود وقت در کلیت منطقه می‌دانم. قزلباش‌ها از آناتولی و علمای عرب از جبل‌عامل همگی با هم صفویه را شکل می‌دهند.
حکمرانی فقهی و انعطاف در برابر تکثرها
درباره الگوی مواجهه فقه با نظام اداره در گفت‌و‌گو با علیرضا پیروزمند/ بخش دوم؛

حکمرانی فقهی و انعطاف در برابر تکثرها

اگر ما تأثیرگذاری فقه را در تحول علوم‌انسانی و شکل‌گیری الگوی پیشرفت رها کنیم و فقط بخواهیم به تأثیرگذاری فقه در سیاست‌گذاری بسنده کنیم، آنگاه اگر هم موفق باشیم در ایده‌آل‌ترین حالتی که بتوانیم تأثیر داشته باشیم؛ یعنی تأثیری نمایان و قابل احرازی را برای فقه در عرصه سیاست‌گذاری پیدا کنیم، آنگاه ضمانت اجرا نخواهد داشت.
فقه شیعی در بستر حکمرانی پیچیده
گفتاری از ناصر صفری افلاکی در نسبت‌سنجی فقاهت شیعی و امر حکمرانی؛

فقه شیعی در بستر حکمرانی پیچیده

اهل سنت به دلیل آنکه در مبانی فکری خود برای حاکمیت شأن عدالت و تکلیف اقامه تام و تمام عدالت را قائل نبودند و اساساً یک سکولاریته‌ای در شکل‌گیری فقه و جهان‌بینی آن‌ها شکل گرفته بود، آن مبنا و قدرت اینکه بتواند از همین ظرفیت کوچک شیخ‌الاسلامی خود مبانی یک تمدنی را تعریف کند، نداشت. یعنی خیلی از مباحث را می‌گفتند به سلیقه حاکم باشد