پدیدههایی، چون شهید حججی باعث میشوند تا با بازنگری جامعهشناسان در این دست پدیدهها و با دقتنظر بر تغییراتی که میتواند در جامعهی ایران ایجاد کند، به زوایا و تحلیلهای جدیدی از جامعهی ایرانی دست پیدا کرده و توجه بیشتری را به تحلیل و بررسی این گفتمان مبذول دارند.
وقتی پای ارزشهای عامی چون شهادت که پشتوانهی دینی و اعتقادی دارد در میان است، اختلافات سیاسی و جناحی نادیده گرفته شده و یکپارچگی جایگزین آن میشود. این مورد نهتنها در موضوع شهید حججی بلکه در سایر موارد مشابه نیز دیده شده است.
فکر میکنم ما باید ضمن بهرسمیتشمردن تغییرات رخداده در جامعه و اختلافات موجود، بر سر اصول و ارزشها توافق داشته باشیم و برداشتم این است که این توافق وجود دارد و ارزشها هنوز بهصورت قوی در بین نسلهای متفاوت عمل میکند.
جامعهشناسی ما همواره با این سوالات مواجه بوده است. با بروز پدیدههای فراگیر اجتماعی و بهت جامعهشناسی این سوالات تکرار شده و اهمیت دوچندان یافته است. ازجمله این پدیدهها که در وض معاصر با آن مواجه هستیم و این سوالات را دوباره بر ذهنها متبادر میکند «پدیده شهید حججی» است.
شهید، یقظهی به خوابرفتگان است، اما گویا زمانهی ما زمانهی به ژرفنا خواب رفتگانی از جنس تزویر شده و عجیب نیست که برخی هم با غیظ داد میزنند زمانه دیگر زمانهی این حرف و حدیثها نیست؟
رفتارهای اجتماعی پدیدههای چند وجهیای هستند که همزمان نیز از عوامل متعددی تاثیر پذیرند. وقتی پای ارزشهای عام و مطلق در میان باشد، تفاوتها و تعلقات گروهی کوچک نادیده گرفته میشود. اساسا مفهوم شهادت و شهید از ارزشهای مطلق و عام فرهنگی جامعهی ماست و وحدتبخش است.
در مقام جدال احسن باید عنوان کرد که علاوه بر آنکه امنیت ایران مدیون حضور نظامی در سوریه است بلکه حتی رفاه و رشد اقتصادی-سیاسی ایران نیز در گروه همین مقوله وجود دارد، از طرف دیگر در ساحت حکمت دال مرکزی حضور نظامی ایران در منطقه، مقوله صدور انقلاب، دفاع از مظلوم، حفظ حریم اهل بیت و مبارزه با کفر جهانی است.
مدیریت مردمی در عرصه تبلیغ و ترویج افکار شهدا و بزرگان عبارت است از اجازه بروز و ظهور دادن به روایت های مردمی و غیر رسمی تر، باید گذاشت تا مردم خود روایتشان را از شخصیت ها به دست بیاورند، نه آنکه با رسانه و سرمایه روایت چهارچوب بندی شده بنیاد خود را بر مردم دیکته کنیم.