مشروطهای نیمبند و نصفه و توخالی بر کشور ایران حکومت میکرد که عملاً نتیجهاش دولت ضعیفی بوده است که نه تنها توان ادارهی خود و دفاع از خود را نداشته بلکه نمیتوانسته مردم را اداره کند، لذا بحران قحطی در کشور عمیقتر شد. اگر رجال ایرانی و نخبگان سیاسی را که در این سالها کشور را اداره میکردند در نظر بگیریم، درمییابیم که وابستگی ذهنی آنها اجازه نمیداد کشور را بهدرستی اداره کنند.