به نظر میرسد که انجام کار فرهنگی که تا پیش از انقلاب و دهههای آغازین پس از پیروزی آن، امری خودجوش و اجتماعی بوده، بهتدریج با توسعه نهادهای سیاسی و گسترش مؤسسات و ادارات بوروکراتیک تبدیل به امری نمادین شده و انجام آن بیشتر وجهه بخشنامهای و سازمانی به خود گرفته است. پرونده پیش رو در نظر دارد تا موضوع جایگاه دولت در سیاستگذاری فرهنگی را بررسی کرده و نظرات خود را دراینباره ارائه دهد.
روزنامهنگار پیشکسوت گفت: اگر نام از فرهنگ میبریم، نیاز به قانون و نظام اجرائی و ضمانت اجرائی است. ضمانت و نظامی که همه سیستم کشور مسئولیت آن را به عهده دارند. این راهبردی است که اگر بتوانیم آنرا اجرائی کنیم، قطعا در این حوزه موفق خواهیم بود.
سید محمد حسینی گفت: دولت با نگاه لیبرالی به فرهنگ و هنر اختلاف مبنائی با باورها و آموزههای ناب دارد؛ از تفکری که حاضر نیست هنر را به تقسیم بندی، چون هنر متعهد و غیر متعهد یا هنر ارزشی و غیر ارزشی تقسیم کند، انتظاری نیست!
پژوهشگر حوزه فرهنگ با تاکید بر فقدان توانایی در گفتمان سازی فرهنگی، گفت: دولت آقای روحانی در همه بخشها شعار سپردن کار به اهالی آن کار، را مطرح کرد! این یعنی دولت و هدفگذاری کلی حکومت و نظام یک امر تماشاچی گونه و تشریفاتی یا کم اثر و بی خاصیت است!