جریان شناسی سیاسی و اجتماعی سینمای ایران
تعداد اخبار:۹

جریان شناسی سیاسی و اجتماعی سینمای ایران

سینما از یک سو به‌عنوان رسانه‌ای جریان ساز و تأثیرگذار بر جامعه اهمیت دارد و از دیگر سو به‌واسطه وجه تاریخ‌سازی و انعکاس دقیق‌تر حال و هوای هر عصر باید موردتوجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با توجه به این دو مهم، سعی دارد ضمن تشریح روند تغییرات سینمای ایران در دو بازه قبل و بعد از انقلاب، به بررسی تأثیرات اجتماعی و سیاسی سینمای ایران به‌ویژه در دهه‌های متأخر بپردازد.
پشت پرده نقره‌ای

پشت پرده نقره‌ای

سینمای ایران از ابتدای حضور خود در جامعه ایرانی به دلیل جذابیت‌های بصری آن از یک سو و از سوی دیگر امکان جهت دهی محتوای آن توسط صاحبان قدرت و سرمایه (به خصوص در روز‌های نخستین حضور خود که رقیب دیگری نداشت)، بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از طی فراز و نشیب‌های فراوان در ۳ گردش حکومت (قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی) به وضعیت فعلی آن رسیده است. حال باید دید که هنر هفتم طی عمر نه چندان بلند خود در تاریخ این کشور چه دستاورد‌هایی را به ارمغان آورده و از آن مهم‌تر چه ادراکی از فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به مخاطبان القا نموده است.
سینمای ایران در جشنواره‌های فیلم جهانی

سینمای ایران در جشنواره‌های فیلم جهانی

هنرمندان ایرانی نیز در چند دهه گذشته حضوری نسبتاً گسترده در جشنواره‌های بین‌المللی داشته و کارگردانان و هنرمندانی مانند عباس کیارستمی، جعفر پناهی، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان‌آرا، بهرام بیضایی، محسن مخملباف، محمد رسول‌اف، رضا ناجی، شهاب حسینی و سوسن تسلیمی جوایزی نیز برنده شده‌اند.
سینمای پس از انقلاب

سینمای پس از انقلاب

بعد از انقلاب طی سال‌های ١٣۵٧ تا ١٣۶٢ به دلیل نبودن ضوابط تدوین‌شده فیلمسازی، سینمای ایران پس از انقلاب به یک پوست‌اندازی فرهنگی رسید. عمده تلاش پس از انقلاب برای آن بود که مخاطب بتواند طعم خوش فیلم‌هایی سالم را بچشد. با وقوع انقلاب سه دسته در سینمای ایران شکل گرفت. دسته‌ی اول فیلم‌فارسی‌ساز‌ها و سینماگران ابتذال بودند؛ دسته‌ی دوم نیز با شکل‌گیری جشنوار‌ه‌ی فیلم فجر در سال‌های آتی و احساس رسالت هنری کم‌کم به استاندارد‌های مورد نظر و شاید مطلوب انقلاب دست یافتند؛ اما گروه سومی هم بودند که منتظر ماندند.
پشت پرده سینمای مبتذل و فاسد دوران پهلوی از زبان سعیدکنگرانی

پشت پرده سینمای مبتذل و فاسد دوران پهلوی از زبان سعیدکنگرانی

سعید کنگرانی بازیگر فیلم جنجالی «در امتداد شب» در گفتگو با آخرین شماره مجله «عصر اندیشه» پیرامون تاریخ سری سینمای ایران از روابط پنهان و وقایع ناگفته سینمای پیش از انقلاب پرده برداشته است. او از نمونه‌های نادر سینمای ایران است؛ بازیگری که در نیمه دوم دهه ۱۳۵۰ ناگهان به یک فوق ستاره تبدیل شد، اما دوران شهرت او بسیار کوتاه بود. او را باید یکی از قربانیان برجسته سینمای عصر پهلوی دانست.
سینما ابتدای دهه ۷۰ از ریل خود خارج شد!

سینما ابتدای دهه ۷۰ از ریل خود خارج شد!

بعد از سال ۶۵ که تقریباً خیالمان به لحاظ اهداف و تربیت نیرو قدری راحت شده بود، مرحله سوم برنامه که فاز کیفی بود را کلید زدیم؛ کیفیت گرایی چه به لحاظ کارگردان و نیرو و چه سالن‌های سینما. در مرحله بعد که قرار بود همه این برنامه‌ریزی‌ها جنبه عملی به خود پیدا کند که من آن موقع همراه آقای لاریجانی به صداوسیما رفتم و خانه سینما آن موقع تشکیل شد که قرار شد تمام این مراقبت‌ها، نظارت‌ها برای پیشبرد اهداف از طریق همین خانه جلو برود؛ و به نظر من سینما بعدازاین مرحله یعنی از سال ۶۹ و ۷۰ دچار انحراف و تشتت شد و از روال و ساختار تعیین‌شده خود خارج شد.
سینمای سیاسی و فقدان امری به نام الگو

سینمای سیاسی و فقدان امری به نام الگو

اکبرلو: شما از یک سو می‌گویید که فیلم‌ساز حواسش به همه مفاهیم هست، اما پیش از شروع این گفتگو مثال زدید که به فیلم شما که به سفارش نیروی انتظامی ساختید ایراد گرفته‌اند که چرا شخصیت منفی قصه ریش دارد و نباید ریش داشته باشد/ الهی: وقتی مسئله‌ای به‌درستی تبیین نمی‌شود این غلط‌ها کاملاً بدیهی است. الان جوانی به‌عنوان ناظر پخش تلویزیون نشسته، به‌محض اینکه می‌گویم آقا این ریشی که می‌گویید اشتباه است، آن ریش نیست. اگر همین ریش را یک هنرمند غیرانقلابی بگذارد مطمئناً شک می‌کنید که او دارد قشر متدین را مسخره می‌کند. من چنین قصدی ندارم. خیلی از این اتفاقات می‌افتد.
سینمای سیاسی و هرآنچه سیاسی نیست

سینمای سیاسی و هرآنچه سیاسی نیست

الهی: وقتی شما سینما را سیاسی می‌کنید، در ژانر سیاسی شما حتما باید یک سوژه‌ای را متناسب با حکمرانی خود پیدا کنید که مرتبط با دولت و حاکمیت باشد و متناسب با آن فیلم بسازید. در صورتی که من نگاه کاملا متفاوتی دارم. من معتقدم سینمای ایران پس از انقلاب، اساسا یک سینمای سیاسی است/ اکبرلو: من با این نظریات مشکل دارم. به خاطر اینکه من معتقدم در تاریخ هنر، هیچ وقت هنرمند (فیلمساز) وظیفه اش این نیست که تعریفی را از یک شاخه و یا ژانر هنری ارائه دهد بلکه کارش تولید هنر است.
مافیای سینما همان شاه‌نشینان خانه سینما هستند

مافیای سینما همان شاه‌نشینان خانه سینما هستند

اکبرلو: بی‌سیاستی مدیران، بزرگ‌ترین آسیب را به سینمای سیاسی کشور می‌زند و اصطلاحاً دوغ و دوشاب را با همدیگر مخلوط می‌کند؛ یعنی در مورد یک فیلم معمولی عطش کاذب ایجاد می‌شود و در فیلم‌ساز ادعا ایجاد می‌کند. این اتفاق به نظر من از دهه هفتاد آغاز شد/ الهی: مافیا به ده نفر می‌گویند! وقتی ۹۹ درصد جامعه هنری شما را تحویل نمی‌گیرند!
سینمای سیاسی هم انتقادی است و هم مصلحانه

سینمای سیاسی هم انتقادی است و هم مصلحانه

اکبرلو: آن اوایل این بحث وجود داشت که با برخی از فیلم‌ها چه‌کار کنیم؟ و یک جمله کلیشه‌ای معمولاً رایج بود که به من می‌گفتند «آیا تو خودت حاضر هستی با خانواده‌ات بنشینی و این فیلم‌ها را تماشا کنی؟» که من به آن‌ها می‌گفتم که اساساً فلان فیلم برای زن و بچه من ساخته نشده است و فیلم اصلاً خانوادگی نیست. در دنیا فیلم‌ها را سطح‌بندی می‌کنند و می‌گویند که دیدن این فیلم برای افراد زیر ۱۵ یا ۱۸ سال ممنوع است/ الهی: ما که در جمهوری اسلامی اساساً نه مشروب‌فروشی داریم و نه مشروب سازی، اما رسماً در فیلم‌هایمان مشروبات الکلی، خوردن و سرو کردن آن نمایش داده می‌شود. بعد توجیه مدیران ما این بود که این‌گونه فیلم‌ها با رده‌بندی سنی حل می‌شود. من می‌گویم اساس کار مشکل دارد.