بررسی زمینه های اجتماعی بروز اعتراضات در ایران
تعداد اخبار:۱۷

بررسی زمینه های اجتماعی بروز اعتراضات در ایران

جامعه ایرانی از پایان شهریورماه تاکنون و همزمان با فوت خانم مهسا امینی، دچار التهابات اجتماعی شده است. اگرچه به نظر می‌رسد که مطالبه قشر معترض فعلی (معترض منهای اغتشاشگران و عناصر خودفروخته) با اقشار معترض سال‌های ۷۸، ۸۸ و ۹۸ متفاوت است اما شاخصه‌های رفتاری مشترکی نیز در آن‌ها دیده می‌شود که قابل‌بررسی و پیامدسنجی است. برسی جامعه‌شناختی جامعه معترض به ما کمک می‌کند تا دغدغه‌ها را شناخته و پاسخی روشنی به افراد سردرگم، داده شود. معتقدیم بدون آسیب‌شناسی وضع موجود، نمی‌توان به پاسخ مطلوب دست‌یافت و باور داریم که آسیب‌شناسی بدون ارائه راهکار نیز منجر به تحول نخواهد شد. بر همین اساس در این پرونده بنا داریم، ضمن شناخت ویژگی‌های خاص و عام اعتراضات ۱۴۰۱، به مطالبات اقشار معترض نیز ورود کرده و آن را مورد کنکاش قرار دهیم.
التهابات اخیر ناشی از شکاف نسلی بود؟

التهابات اخیر ناشی از شکاف نسلی بود؟

هرچند انگاره شکاف نسلی پر تکرار در کلام و نوشتار اساتید مختلف طرح می‌شود، اما می‌توان گفت که این نظریه هنوز در کشور ما دچار فقر نظری و پیمایشی است که باعث شده ابهام سراسر آن را فرا بگیرد، از همین رو مباحث جنبه ذوقی بیشتری پیدا کرده و هیچ وحدت نظری خاصی در میان اندیشمندان وجود ندارد، همین موضوع باعث شده است تا داده‌های مختلف در دستان اساتید گوناگون گزینش شده و هر کس تحلیلی متناقض ارائه کند. مسائل زیادی به این ابهام دامن زده‌اند.
روایت فریاد

روایت فریاد

سرگذشت چهارصد ساله این مرز و بوم پیام آور این موضوع بوده است که نیرو‌های اجتماعی کشور تا حدودی حذف ناپذیر هستند. ایران گرایی، غرب گرایی و اسلام خواهی سه گانه‌ای است که نیرو‌های اجتماعی کشور با قضاوت و ارزیابی در خصوص آنان و نسبت سنجی میان هویت جمعی خود و این مولفه‌ها ساخته می‌شوند. هرچند در هر برهه یک جریان ضعیف شده و جریان دیگر قدرت می‌یابد، اما این جریان‌ها هیچ کدام قابل حذف نیستند، بر همین اساس می‌توان گفت که در ابتدای انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ عموم مردم ایران هرچند مسئله هویتی خود در دعوای میان غرب، اسلام و ایران را نتوانستند حل کنند، اما به یک جمع‌بندی رسیده و انقلاب اسلامی را برگزیدند.
رهاشدگی سرمایه انسانی؛ پتانسیلی برای اعتراضات اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی

رهاشدگی سرمایه انسانی؛ پتانسیلی برای اعتراضات اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی

در فاز پنجره جمعیتی، اعتراضات به ناکارآمدی نهادی افزایش می‌یابد و سهم بالای جمعیت در سنین فعالیت، تحصیل‌کرده و بیکار، یا در بهترین حالت با مشاغل نامطمئن، منبع بی‌ثباتی بیشتر برای کشور شده‌اند. در این شرایط نسل‌های جدیدتر، در بستر گذار، از تحصیل به بازار کار با اضطراب اقتصادی زیادی مواجه شده‌اند. ازاین‌رو در کنار تحولات ساختار سنی، تحولات نسلی و جایگزینی نسل‌های جدید با انتظارات و آمال‌های متفاوت، نیز در کشور رخ داده است؛ که در درک اعتراضات و تغییرات اجتماعی بسیار مهم و کلیدی است.
جای خالی گفتگوی اقشار متفاوت فرهنگی در قلمرو سیاست

جای خالی گفتگوی اقشار متفاوت فرهنگی در قلمرو سیاست

اینکه ما بتوانیم به یک امر بینابینی، برسیم در واقع باید یک فلسفه‌ای برای‌آن داشته باشیم. ظاهرا فلسفه‌آن هم هست؛ منتها بدنه سیاسی مدیران جمهوری اسلامی که آدم‌هایی عمل‌گرا، عجول و به لحاظ سطح دانشی پایین‌تر از نسل‌های قبلی هستند، اجازه این را نمی‌دهند که این نکات به گفتگو گذاشته بشود. به ویژه به گوش مدیران ارشد جمهوری اسلامی برسد و اگر به گوش مدیران ارشد، می‌رسید شاید این مسائل هم پیش نمی‌آمد. درواقع، راه حل در پیداکردن قلمرویی است برای انسان‌هایی که به لحاظ فرهنگی با ما متفاوت‌اند.
اگر دیگری نباشد، سامان اجتماعی نیست

اگر دیگری نباشد، سامان اجتماعی نیست

انفجار وقتی رخ می‌دهد که سپهر نشانه‌شناختی جدید شکل می‌گیرد. در این حالت افراد جامعه به ناگهان حس می‌کنند چشم‌هایشان، بر روی واقعیت‌ها بازشده و شیوه‌ی برداشت آن‌ها از وقایع تغییر می‌کند. درواقع در این حالت، اعضای جامعه عناصری را در فرهنگ مشاهده می‌کنند که در لایه‌های پنهان فرهنگ وجود داشته؛ اما براثر انفجار از ساختا، روند‌های تدریجی به سیستم، نظام سامان اجتماعی، واردشده است.
سرخوشان را نالان مکن!

سرخوشان را نالان مکن!

مانوئل کاستلز در کتاب «شبکه‌های خشم و امید، جنبش‌های اجتماعی در عصر اینترنت» بر این موضوع تأکید می‌کند که فرایند تولید معنا و شکل گیری ایدئولوژی در عصر شبکه‌های مجازی و اینترنت، نه در جایی پیش از کنش جمعی، بلکه در دل ارتباط و خود کنش است که معنا خلق می‌شود. پیش از کاستلز و در میان جامعه شناسان متقدم نیز کسانی چنین سخنی را طرح کرده بودند. در جامعه شناسی متقدم، مکتب کنش نمادین شیکاگو نخستین بار مطلبی شبیه به این سخن را طرح کرد.
راه نجات ایران بالا بردن توانمندی خودمان است

راه نجات ایران بالا بردن توانمندی خودمان است

کمیته دستمزد شورا‌های اسلامی کار گزارشی منتشر کرده که می‌گوید با این سیاست‌هایی که عزیزان در حیطه مسکن اتخاذ کرده‌اند امید صاحب مسکن شدن که در دنیا استانداردش ۵ سال است، یعنی اگر فردی حقوق و دستمزدش را پس‌انداز کند می‌تواند بعد از ۵ سال صاحب خانه شود، برای کارگر‌های ما براساس آن گزارش به ۱۲۳ سال رسیده است. شدت یاس و سرخوردگی که برای آینده شریف‌ترین مردم این سرزمین این سیاست‌های نادرست ایجاد کرده ببینید چه وضعیتی را دارد.
اقتصاد، کانون اصلی شکرآب شدن رابطه مردم و حکومت

اقتصاد، کانون اصلی شکرآب شدن رابطه مردم و حکومت

خلاصه ماجرا این است که همه متر و معیار‌ها حکایت از این دارد که بنیه تولید ملی ما به علت میدان دادن غیرعادی به رانت جویان، رباخوارها، دلالان و واسطه‌ها با یک سقوط به غایت نگران کننده در سال‌های اخیر روبرو بوده؛ و اگر برای این چاره‌ای اندیشیده نشود و حکام گمان بر این کنند که با تداوم روند‌های منحط ضد توسعه‌ای گذشته آبی گرم خواهد شد شکنندگی‌هایمان خیلی خیلی شدیدتر خواهد شد.
آیا جامعه ایران پذیرای گفتگو است؟

آیا جامعه ایران پذیرای گفتگو است؟

دیالوگ‌های سقراط با هم‌نشینان و شاگردانش بیانگر یکی از روشن‌ترین مدل‌های گفتگو است. در دیالوگ‌های سقراطی که به نظر من ممیز وجوه دیالوگ است، او از مخاطب خودش همان مقدار می‌آموزد که آن‌ها از او می‌آموزند. چون به اعتقاد سقراط معرفت در عمق جان انسان‌ها نهفته است و با گفتگو می‌شود دغدغه‌های وجودی را کشف کرد. تعبیر خیلی ملموس سقراط این است که گفتگو  مثل قابله می‌تواند مفهومی را به دنیا سالم بیاورد.
باید جلوی مقصرپنداری را گرفت

باید جلوی مقصرپنداری را گرفت

تحقیقاتی که در ایران انجام‌گرفته است نشان می‌دهد مواجهات نسلی از مواجهات طبیعی به مواجهات مخاطره‌آمیز تبدیل‌شده است. یعنی نسل‌ها بر پایه‌ی دیگری فرض کردن نسل دیگر، نسل امروز نسل دیروز را مقصر وضعیت خودش می‌داند و بالعکس.
جنبش رادیکال، نمی‌تواند حرف بزند

جنبش رادیکال، نمی‌تواند حرف بزند

ما باید از دو طرف رادیکالیزم را کنترل کنیم و کنترل رادیکالیزم از طریق روایت پیچیدگی صحنه است. خود علوم اجتماعی، حتی می‌تواند کم کم میانجی اجتماعی شود. چون از سلبریتی‌ها نمی‌شود توقع داشت. این که گفتم از ۹۶ به بعد وارد فاز جدید شده‌ایم، تحولات جهانی را هم باید ببینیم. اینکه جنبش‌ها دارد جوکریستی و رادیکال می‌شود و نقطه گفتگو و تفاهمش را از دست می‌دهد و بی‌زبان و بی‌سر و بی‌قلب می‌شود.
احساس خشم در جامعه‌ای بیدار می‌شود که خودش را متهم ببیند

احساس خشم در جامعه‌ای بیدار می‌شود که خودش را متهم ببیند

این شرایط نشان داد که جایگاه‌ها عوض‌شده، حاکمیت که باید اعتمادسازی می‌کرد، حالا طلبکاری می‌کند! این برای مردم حس خیلی بدی بود. در این میان فوت مهسا امینی زمینه‌ای شد. قبل از آن نشانه‌های دیگری هم آشکارشده بود، گشت ارشاد هم با تصمیم جدی دوباره رو آمد یعنی چیزی نبود؛ که از قبل هم بود و بخواهند آقای رئیسی را اذیت کنند، خیر، گشت ارشاد یک مرتبه اعلام وجود جدید کرد، لشکرکشی جدید کرد و یک تصمیم بود. بخشی از جامعه احساس کرد که نه! باید او را سر جایش نشاند، انگار چیزی از ما طلبکار شده. بی‌اعتمادی را هم دامن زد.
شاکله قدرت جمهوری اسلامی ایران، اخلاق و عدالت است

شاکله قدرت جمهوری اسلامی ایران، اخلاق و عدالت است

موضوع فروپاشی که آقای آزاد به آن تأکیددارند هنوز متوجه نشدم یعنی گاهی فروپاشی به جامعه منتسب می‌شود و گاهی هم به‌نظام، گاهی نظام متهم می‌شود که خودش فروپاشی می‌کند گاهی متهم که چرا آن‌قدر نگران فروپاشی جامعه است؟ من نمی‌فهمم تغییرات چگونه باید به رسمیت شناخت؟ آقای آزاد می‌گویند هر دولتی که بر مسند نشسته گویی انقلاب شده در کشور و به‌تبع آن تغییرات اساسی ایجاد می‌شود، سیاست‌ها و راهبردهای جدید می‌آید. بعضی آن‌قدر دنبال تغییر هستند که گفتند ما گفتمان جدیدی داریم. این کجا مفهوم این را دارد که نظام تغییرات را به رسمیت نمی‌شناسد؟ تمام درب‌های جامعه ایران به سمت جهان باز است آن‌هم بیش‌ازحد.
همه نظام‌های دنیا هنجارسازی می‌کنند، منتها منعطف و خیلی شامل!

همه نظام‌های دنیا هنجارسازی می‌کنند، منتها منعطف و خیلی شامل!

در عفاف هم من از همین صحبت کردم؛ باید آنقدر مرز‌های قانونی را برای عرصه‌های زندگی توسعه دهیم که مدل‌های مختلف زندگی در آن تعریف شود. در حالی‌که مدل‌های زندگی از خط کلی بیرون نزند. در عین حال احساس خفگی به اقشار مختلف دست ندهد. حکمرانی فرهنگی درست و قانون گذاری فرهنگی درست این است که مرز‌های اجتماعی فرهنگی در عرصه‌های مختلف زندگی هم از حیث سیاست‌گذاری و هم از حیث قانونی توسعه داشته‌باشد.
منازعه اصلی در جنبش ۱۴۰۱ نمادین بود نه واقعی!

منازعه اصلی در جنبش ۱۴۰۱ نمادین بود نه واقعی!

در حاشیه شیوه مواجهه حکومت با اعتراضات اخیر، برخی این‌طور سؤال می‌کردند که در آبان ۱۳۹۸، نهاد‌های مختلف ظرف ده روز، قضیه را جمع کردند. چرا حکومت در این ماجرا سرکوب را جدی نمی‌کند؟ یا اصطلاحاً چرا جمعش نمی‌کند؟ من گفتم در روز‌های زیادی از این اعتراضات، اتفاق پررنگی در سطح شهر روی نمی‌داد. هفت هشت نفر راه می‌افتند و شعار می‌دهند. اصل ماجرا، منازعه در حوزه نمادین است. نکته دوم اینکه، این منازعه رادیکال است.
حاکمیت به تصویری نو از آینده نیاز دارد

حاکمیت به تصویری نو از آینده نیاز دارد

برای خروج از این بحران، راه‌هایی نیز وجود دارد که شامل: لزوم سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، توسعه تجارت و کاهش وابستگی اقتصاد به سیاست و عزم جدی برای حل معضلات اقتصادی اشاره کرد. در حوزه فرهنگی نیز باید دعوت به عقلانیت در کنار دین انجام بگیرد و حاکمیت تصویری نو از آینده خلق کند؛ فلذا ما باید یک پرسپکتیو، تاریخی بلندمدت داشته باشیم و اعتراض را مایه نشاط جامعه بدانیم؛ اما باید متوجه باشیم هیجان‌زده عمل نکنیم؛ با توجه به اینکه برهم خوردن یک سازوکار هزینه‌های جانی و مالی سنگین دارد؛ نسل جوان باید در حوزه اعتراضات متفکرانه عمل کند و از اقدامات هیجانی بپردازد.
به‌دنبال سیاست‌های اقتصادی امیدبخش

به‌دنبال سیاست‌های اقتصادی امیدبخش

 راهکار خروج کشور از این بحران، تأکید بر نقش تقویت انسجام اجتماعی است. برای تحقق انسجام اجتماعی، دولت باید سیاست‌های اقتصادی را وضع کند که امیدبخش نسل جوان باشد؛ نهاد‌های قدرت از اقتصاد خارج شوند، سهام شرکت‌های بزرگ به مردم واگذار شود و نظام مالیاتی اصلاح شود.