گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ نفیسه رحمانی: سید محمد حسینی؛ از نخستین دانش آموختگان دانشگاه امام صادق (ع) و دانش آموخته دانشگاه تهران در مقطع دکتری است. از رایزنی ایران در کنیا تا ریاست دانشگاه پیام نور، از جهاد دانشگاهی و سپاه پاسداران تا معاونت وزارت علوم، و از نمایندگی مردم رفسنجان در پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی تا معاونت صدا و سیما در دوران ریاست علی لاریجانی، همه و همه از مواردی بوده که در کارنامه حسینی، پس از وزارت ارشاد دولت دهم، میتوان به آنها اشاره کرد. حسینی این روزها، روزگار را در دانشگاه و در کنار یاران قدیمی ایش از دولت نهم و دهم میگذراند.در گفتگو با سید محمد حسینی موضوع جایگاه دولت در سیاستگذاری فرهنگی را بررسی کرده ایم که در ادامه می آید:
یکی از مهمترین ملازمات توسعه فرهنگی در هر جامعه ای، سیاستگذاری فرهنگیِ صحیح توسط متولیان امر است. شما شروط اصلی و بنیانهای این سیاستگذاری را چه میدانید؟ لطفا توضیح دهید.
سیاست فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران برگرفته از جهان بینی و انسان شناسی اسلامی است. به معنای عام؛ سیاست فرهنگی، مجموعهای از اهداف، اصول و اولویتها و خط مشیهای اجرایی است. در نظام اسلامی وقتی از سیاست فرهنگی سخن میگویئم، یعنی فرهنگ اسلام ناب و انقلاب اسلامی در تمامی شئون فردی و اجتماعی کشور، اصل و پایه و مبنا قرار گیرد. سیاست فرهنگی، همچنین اصول راهنمای مسئولان فرهنگی و مجموعه علائم و نشانههایی است که مسیر حرکت را به همگان نشان میدهد.
در سیاستگذاری فرهنگی بدون شک توجه به دیدگاه امام راحل که فرهنگ را اساس ملت و اساس استقلال میداند و نیز اندیشه رهبری انقلاب، لازم و ضروری است. عنایت به اسناد بالادستی، چون قانون اساسی و نقشه مهندسی فرهنگی کشور، روشنگر اصول و اهدافی مهم که میتواند راهنمای عمل باشد. در سیاستگذاری فرهنگی اهتمام به محورهایی، چون توحید محوری، عزت و کرامت انسانی، ولایتمداری، اخلاق و معنویت، مهرورزی، عدالت، انفاق و ایثار، تلاش و مجاهدت، مشارکت مردمی، هویت اسلامی و ایرانی، خودباوری و اعتماد به نفس، همگرایی و وحدت اسلامی، انصاف و صداقت، شایسته گرائی، تحکیم نهاد خانواده، سبک زندگی اسلامی و ایرانی، انضباط اجتماعی و خلاصه ترویج فضائل انسانی و مکارم اخلاقی اجتناب ناپذیر است. البته تحقق این مهم اعتقاد، عزم و همت دست اندرکاران امور فرهنگی را میطلبد.
به نظر شما و مبتنی بر این بنیان ها، عملکرد دولت را تا چه میزان هماهنگ و همسو با این بایستهها ارزیابی میکنید؟
دولت با نگاه لیبرالی به فرهنگ و هنر اختلاف مبنائی با باورها و آموزههای ناب دارد. از تفکری که حاضر نیست هنر را به تقسیم بندی، چون هنر متعهد و غیر متعهد یا هنر ارزشی و غیر ارزشی تقسیم کند و دولت را موظف به زمینه سازی برای هدایت جامعه و نیل به سعادت دنیا و آخرت نمیداند و در تولید و عرضه محصولات فرهنگی و هنری وظیفه جدی نظارتی برای خود قائل نیست و از همان آغاز کار نقشه مهندسی فرهنگی کشور را که مشتمل بر دوازده راهبرد کلان فرهنگی و دهها راهبرد ملی و اقدام ملی است، به بایگانی سپرده و حتی یک جلسه ستاد راهبردی نقشه را برای خالی نبودن عریضه هم تشکیل نداده است، چه توقع و انتظاری در جهت پای بندی به اهداف و ارزشها و اصول اسلامی و انقلابی میتوان داشت؟!
به طور طبیعی و البته متاسفانه در هنگام تبلیغات انتخابات، برای جلب نظر و کسب آراء ارباب فکر و فرهنگ و هنر، شعارهای پر طمطراق و حتی ساختار شکنانهای مطرح میشود و نسبت به رویکرد و عملکرد رقیب سیاه نمایی صورت میگیرد. دولتمردان به گونهای فضای گذشته کشور را تیره و تار جلوه داده اند، انگار که یک نگاه استبدادی و انسدادی مانع از فعالیتهای فرهنگی و هنری و نشر اندیشهها در کشور است. به گونهای سخن میگفتند که انگار همه چیز را میخواهند زیر و رو کنند و دیگر هیچ محدودیتی و ضوابطی (از نظر آنها دست و پا گیر و سخت گیرانه) وجود نخواهد داشت.
دولت کنونی، قبل از روی کار آمدن و در دست گرفتن سکان اداره کشور، در حوزه فرهنگ مدعیات زیادی داشت. از جمله این موارد باید به گسترش آزادیهای فرهنگی و حرکت در مسیر باز شدن فضای فرهنگ به ویژه در عرصه سینما و موسیقی اشاره کرد. آنچه که به روایت دولتیون، خلاف رویهای بود که در دولتهای پیشین صورت گرفته بود. اما آنچه در واقع شاهد آن بودیم یک عقبگرد اساسی از این وعدهها بود! عقبگردی که انتقادات زیادی از جانب دوستان دولتیها به آنان وارد کرد.شما دلیل این دوگانگی را چگونه ارزیابی میکنید؟!
در خصوص حمایت از هنرمندان چنان سخن گفتند که انگار در نخستین ماههای دولت آقای روحانی کمبودها برطرف خواهد شد و امکانات و فضاهای هنری در سراسر کشور چند برابر خواهد شد. در حالیکه هرچه زمان بیشتر گذشت، خوش بینترین دوستان شان هم متوجه شدند که بازار گفتار درمانی گرمتر از اقدام و عمل است! اینک که حامیان و دوستداران شان زبان به گلایه و شکایت گشوده اند، تکلیف نیروهای مومن و متدین و انقلابی حوزه فرهنگ و ادب و هنر مشخص است که محلی از اعراب نداشته اند و علیرغم توصیههای مکرر رهبری نه تنها حمایت درستی از آنها نشده است، بلکه در مواردی کار شکنی و سنگ اندازی هم صورت گرفته است. آخرین دسته گل آقایان را در جشنوارههای فیلم فجر شاهد بودیم. خصوصا در همین جشنواره اخیر! در حالیکه با زحمت میشد یک فیلم بدون سر و ته و قصه و فاقد هرگونه مضمون و جاذبه را تا آخر دید و با کسالت و تاسف سالن را ترک کرد و بر عمر تلف کرده افسوس خورد و شگفت زده از اینکه چنین فیلم نازل و سخیفی در بخش سودای سیمرغ پذیرفته شده، ولی فیلم هائی، چون "امپراتور جهنم" که دارای مضمون مهمی، چون پشت پرده تکفیری هاست، از بخش اصلی جشنواره حذف میشود. در شرایطی این چنین چگونه میتوان شعارها را باور کرد و به صداقت دست اندر کاران این حوزه مهر تایید زد!
در هر صورت اگر بخواهیم به نقد وضع موجود بپردازیم، مثنوی هفتاد و دو من کاغذ میشود! لذا با اقتباس از کلام زیبای مولوی به این مصرع بسنده میکنم که؛ "این زمان بگذار تا وقت دگر... "!
/انتهای پیام/