گروه راهبرد «سدید»؛ هفتهای که گذشت مانند بسیاری از روزهای دیگر در تقویم کشور شاهد بازگشت پیکر یکی از شهدای مدافع حرم بعد از سالها بودیم. هرچند طرح بحث حضور نظامی ایران در منطقه مدت هاست شکل گرفته و سخنان متفاوتی له و یا علیه آن گفته شده، اما شاید هرباره و با تشییع پیکری جدید دوباره این سوال در ذهن برخی از هم وطنان ما شکل گیرد که چرا باید ایران جوانان خود را در کشورهای دیگر پرپر کند؟ از همین رو بر آن شدیم تا مختصری از علل این حضور و ضرورت آن سخن بگوییم. بدیهی است مخاطب این متن هم وطن پرسشگری است که به دنبال یافتن حقیقت است وگرنه کسانی که شعار «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» و یا «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» سر میدهند معمولا نه با حضور مستشاری ایران بلکه با اصل نظام اسلامی سر خصومت دارند.
تفصیل دو مقام
ابتدا لازم است که میان دو ساحت از بحث تفصیل قائل شد چراکه هر یک از این دو ساحت که ذکر آنها خواهد امد اقتضائات و نحوه استدلال خود را میطلبند. ما از این دو ساحت با عنوان، ساحت جدال احسن و ساحت حکمت سخن به میان میآوریم. ساحت جدال احسن مقامی است که در واقع با قرار دادن پایهای مشترک با مخاطب، یه اصل مورد توافق و اجماع را دستمایه رسیدن به مطلوب قرار میدهیم، اما در ساحت حکمت دل مشغولی یافتن اصلی مشترک وجود ندارد بلکه مبتنی بر نچه که حق میپنداریم استدلال خود را مطرح میسازیم خواه مقبول مخاطب افتد خواه خیر.
ساحت جدال احسن
امنیت دال مرکزی در ساحت جدال احسن است. همانگونه که میدانیم وجود امنیت در منطقهای که گاها به انبان باروت از آن تعبیر میشود نه یک امتیاز که از افضل نعمات الهی و دستآوردهای جدی نظام اسلامی است. شاید ابتدا چنین به ذهن خطور کند که حفظ امنیت کاری است که در بسیاری از کشورهای شرق آسیا، اروپا و ... هم در حال انجام است، اما لازم به توجه است که این مهم در منطقهای با سرشار از گروههای مختلف مبارزاتی، تروریستی و همچنین لبریز از نیروهای نظامی بیگانه و با کشوری پر از مذهب ها، ادیان، زیان ها، خرده فرهنگها و ... کار بسیار دشواری است. پس در واقع نحوه استدلال در این زمینه آنگونه است که مقام معظم رهبری نیز در کلام خود بدان اشاره فرمودند که اگر جوانان ما در سوریه با گروههای تکفیری وارد نبرد نمیشدند در کرمانشاه و تهران باید این اتفاق میافتاد. تا اینجا استدلال تازهای صورت نگرفت بلکه مروری بود بر آنچه که عمدتا در این زمینه مطرح میشود.
اما در مقام جدال احسن باید عنوان کرد که علاوه بر آنکه امنیت ایران مدیون این حضور نظامی است بلکه حتی رفاه و رشد اقتصادی-سیاسی ایران نیز در گروه همین مقوله وجود دارد.
در خصوص این موضوع باید گفت که عرصه حکمرانی را هرچند میتوان به ساحتهای مختلف نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... تقسیم نمود، اما اگر از این تقسیم بندیهای علمی و ذهنی خارج شویم در عالم عینی هرگز مرز قاطعی میان این ساحات وجود ندارد. به عبارت دیگر نمیتوان چنین مطرح ساخت که تمام هزینههای نظامی و یا فرهنگی را صرف أمور اقتصادی کنید و یا بالعکس هزینههای مربوط به أمور سیاسی را صرف أمور دیگر کنید بلکه همه این أمور در رشد یکدیگر دخیل اند. حکومت سیاسی قدرتمند و با ثبات زمینه سرمایه گذاری اقتصادی را فراهم میکند، از طرف دیگر نیروی نظامی مقتدر امنیت سرمایه را تضمین میکند و همچنین اقتصاد مولد و پویا هزینههای نظامی را پوشش میدهد پس نمیتوان بیان داشت که همه تمرکز را در أمور اقتصادی بگذاریم تا پیشرفت کنیم بلکه نیروی نظامی و سیاسی قدرتمند مقدمه اقتصاد پویا خواهد بود. از طرف دیگر قدرت سیاسی است که با دیپلماسی بستر صادرات را به وجود میآورد و این مهم نیز تنها با وجود عناصر همراه در منطقه ممکن خواهد بود. تنها لحظه تصور کنید که جمهوری اسلامی تمام بودجههای نظامی و منطقهای خود را قطع کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ داعش سوریه و عراق، اسرائیل لبنان و عربستان یمن را تحت سلطه خود در خواهند آورد. آنوقت در چنین منطقهای که سرتاسر مرزهای کشور را کمربند انفجاری فراگرفته آیا میتوان اقتصادی پویا داشت و سرمایه را جذب نمود؟ قطعا پاسخ خیر خواهد بود در نتیجه میتوان چنین بیان داشت که حضور نظامی و منطقهای جمهوری اسلامی پشتوانههای اقتصادی پویا را فراهم کردند پس این جمله که «ژاپن و المان ارتش خود را کنار گذاشتند پس پیشرفت کرده اند» کاملا اشتباه خواهد بود.
ساحت مقام حکمت
این بیانات را شاید لازم باشد به مخاطبی همدلتر مطرح ساخت. به عبارت دیگر در انتهای قلب رزمندگان ما این استدلال که ذکر آن خواهد آمد موج میزند هرچند که خروجی عمل آنان؛ چیزی باشد که در مقام جدال احسن ذکر آن شد.
در ساحت حکمت دال مرکزی حضور نظامی ایران در منطقه، مقوله صدور انقلاب، دفاع از مظلوم، حفظ حریم اهل بیت و مبارزه با کفر جهانی است.
روایت «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم» در مقام حکمت بر تارک حضور نظامی ما در منطقه خواهد خورد. در واقع ما وارد سوریه شدیم تا به فریاد یا للمسلمین پاسخ دهیم، وارد منطقه شدیم تا دست اجانب را از خاک مملکتی اسلامی کوتاه کنیم. در مقام حکمت ما وارد منطقه شدیم تا انقلابمان را صادر کنیم و البته باید در نظر داشت که تحقق این أمور به سخن نخواهد که لازم است هزینه داد و شهید شد.
/انتهای پیام/