گزارشی درباره لزوم ایجاد وحدت ملی باوجود تنوع قومی برای تدام دولت‌ها؛
حضور گروه‌های قومی ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، لر، عرب، لک، تالشی از یک سو و باورمندان به ادیان دیگر همچون زرتشتیان، کلیمیان، صابئی‌ها و ارمنی‌ها از دیگر سو و نیز صد‌ها ایل، قبیله، طایفه که زیر چتر عظیم فرهنگ و هویت ملی ایرانی همزیستی مسالمت جویانه دارند، نشان دهنده وحدت کثرت گونه اجتماع ملی سرزمین ایران است.
گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ صادق پناهی نسب: ایران کشوری است دارای ساختار موزاییکی و تنوعات قومی، که از دیرباز قومیت‌های مختلف را در درون خود داشته و هرکدام از این اقوام تفاوت‌های فرهنگی- زبانی نسبت به هم دارند؛ بنابراین می‌توان گفت که ما در ایران با گروه‌ها قومی و مناطق مختلف جغرافیایی – فرهنگی که دارای سنت‌های فرهنگی، احساست هویتی خاص (بر پایه مشترکات نژادی، زیربنایی، ادبیات و در سطح نازل‌تر آن محل سکونت یا سرزمین) که آن‌ها را به‌مثابه یک گروه فرعی از یک جامعه بزرگ‌تر مشخص می‌کند، مواجهیم. به‌نحوی‌که اعضای هر گروه قومی، خود را ازلحاظ ویژگی‌های فرهنگی خاص خود نسبت به سایر اعضای جامعه متمایز تلقی می‌کنند. فلذا وجود گروه‌ها و مناطق فرهنگی مختلف در کشور که بر اساس تمایزات نژاد و زبانی خاص شکل‌گرفته امری است انکارناپذیر.

رنگین کمان اقوام در ایران منجر به ایجاد نقش و نگاری دلنشین از ایران دارای چهار فصل طبیعی شده که آن را شایسته تعبیر کشور چهار فصل از لحاظ فرهنگی نموده است. تنوع قومی و به تبع آن تنوع فرهنگی که یونسکو از آن به عنوان میراث مشترک بشریت یاد می‌کند، چهره‌ای نمونه و درخشان از همزیستی مسالمت آمیز در گهواره تمدن، یعنی ایران، به جهانیان عرضه داشته است؛ وحدت در عین کثرت.
 
در بستر جهانی شدن و دنیای کنونی که پارادایم اخلاقی حاکم، پذیرش سلایق گوناگون، تکثرگرایی، تفاوت‌ها و نسبیت ارزش هاست، شناسایی و پذیرش هویت‌های قومی، دیگر نمی‌تواند مساله‌ای بغرنج و خطر آفرین باشد. بلکه شهروندان می‌توانند ضمن آگاهی از خویشتن قومی خویش، نسبت به دیگر اقوام نیز شناخت و آگاهی لازم را کسب کنند. این شناخت می‌تواند با از میان برداشتن انگاره‌های ذهنی و پیش داوری‌های نادرست، موجبات افزایش روحیه مدارا و تساهل فرهنگی را فراهم آورد.

نظام فرهنگی و ساختار اجتماعی ایران، در عین وحدت و یگانگی و برخورداری از پیوند ارگانیکی در قالب یک اجتماع فراگیر وپایدار توانسته است تکثر و تنوع درونی خود را حفظ کرده و در طول سده‌ها با پویایی و بالندگی استمرار پیدا کند. حضور گروه‌های قومی ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، لر، عرب، لک، تالشی از یک سو و باورمندان به ادیان دیگر همچون زرتشتیان، کلیمیان، صابئی‌ها و ارمنی‌ها از دیگر سو و نیز صد‌ها ایل، قبیله، طایفه که زیر چتر عظیم فرهنگ و هویت ملی ایرانی همزیستی مسالمت جویانه دارند، نشان دهنده وحدت کثرت گونه اجتماع ملی سرزمین ایران است.

در دوره پهلوی اول راه رسیدن به دروازه مدرنیته و تجدد در زیرپا گذاشتن و حذف خرده فرهنگ و خرده هویت‌ها و حذف تفاوت‌های قومیتی دیده شد به گونه‌ای که انسان ایرانی می‌بایست به سان سوژه‌ای تحت انقیاد دولت _ ملت قرار گیرد و زیست فردی و اجتماعی اش در قالب ملیت اش تعریف شود، چنین سیاستی در دوره حکومت مندی پهلوی دوم در قالب‌های فاخر، نمادین، افراطی و همچنین در نسخه‌ای از ناسیونالسیم احساسی ادامه یافت.

یکی از مهمترین لوازم تداوم حیات دولت‌های کنونی، اتحاد و انسجام ملی بین قومیت هاست. به لحاظ پیوند خاصی که بین دولت و ملت در عصر جدید ایجاد شده است، تصور دولتی که در آن اتحاد و انسجام برقرار نباشد، تقریباً امکان ناپذیر است. ایجاد وحدت ملی از چنان اهمیتی برخوردار است که دولت‌ها برای نیل به آن تمامی تدابیر و روش‌ها را به کار می‌گیرند و گاهی به اعمال خشونت نیز متوسل می‌شوند. ایجاد وحدت ملی در کشور‌هایی که دارای تنوع قومی هستند، اهمیتی مضاعف دارد.
 
در ایران به عنوان کشوری کثیرالقوم، همبستگی، اتحاد و انسجام ملی تا قبل از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی و نداشتن نگاه اقلیت محور و نادیده انگاشتن آن‌ها همواره در معرض تهدیدات گوناگونی و از جمله مطالبات قومیتی بوده است اما همانگونه که اشاره شد در دوره کنونی دیگر نمی‌توان اقوام را یک تهدید نگاه نکرد بلکه با نکاه واقع گرایانه می‌توان گفت که اقوام ایرانی خود را در درون هویت ملی می‌دانند و اصل بر انسجام و یکپارچگی و نگاه همگرایانه است تا واگرایانه.

هابرماس، تعبیر حوزه عمومی را در اطلاق به عرصه‌ای اجتماعی به کار می‌برد که در آن افراد از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر برای تمام طرف‌های مشارکت کننده مجموعه‌ای از رفتارها، مواضع و جهت گیری‌های ارزشی و هنجاری را تولید می‌کند. حوزه عمومی عرصه‌ای است که در آن افراد به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گرد هم می‌آیند. حوزه عمومی به معنی دقیق کلمه عرصه‌ای است که هیچ حد و حدودی بر فعالیت آن وضع نشده باشد، حوزه عمومی حوزه عقلانی و حقیقت یاب و حقیقت ساز جامعه است. این حوزه، عرصه فکر، گفت‌وگو، استدلال و زبان است. شرایط مکالمه باز و آزاد در حوزه عمومی متضمن این اصل است که هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند در خارج از این حوزه (یعنی در عرصه قدرت) مدعی شناخت بهتر خیر و صلاح جامعه باشد.

ایران امروز نیازمند گفت‌وگوی برابری خواهانه و مساوات طلبانه در عرصه قومیت هاست تا هویت‌های مختلف به مثابه سنگ فرشی رنگارنگ، اما متحد و یکپارچه در کنار هم زیست کنند.

*دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha