گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در راستای بررسی بیشتر همین مفهوم، به سراغ تنی چند از مهمترین فعالان حوزه آموزش و پرورش رفتیم، درباره عدالت آموزشی سوالهای کوتاهی از آنان کرده و پاسخ هایشان را در این نوشتار تجمیع کردیم. نوید ادهم؛ دبیر کل سابق شورای عالی آموزش و پرورش، دکتر محسن رنانی؛ عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران چهرههای فرهنگی فعالی هستند که به سوال ما درباره تعریف عدالت آموزشی پاسخ داده اند.
به اذعان عده زیادی از اهالی فرهنگ، عدالت آموزشی مهمترین عنوان بحث و پژوهش در حوزه تعلیم و تربیت است. به این معنا که در سالیان اخیر نه تنها توجه همگان به سوی این مفهوم جلب شده که پردازش اسناد، راهکارها و ساختارهای تازه نیز در نسبت با این موضوع صورت گرفته است. عدالت آموزشی از نظر شما چیست و چه اهمیتی دارد؟!
نوید ادهم: یکی از مهمترین و البته استراتژیکترین بحثهای نظام، بحث عدالت آموزشی است. بحث مهمی که در سند تحول نیز یکی از راهبردهای اصلی را به خود اختصاص داده و درباره راهکارهای رسیدن به آن شرح و بسط فراوانی رفته است. مقدمهای که در اسناد بالادستی و طرحهای کلان این عرصه به آن اشاره شده اینطور میگوید که در واقع یکی از شرایط لازم برای یک جامعه متعالی، پویا و توسعه یافته دستیابی به عدالت، هم به معنای عام آن و هم به معنای خاص آن است. در واقع متصدیان امر بر این
این عدالت آموزشی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت اجتماعی فراهم میکند. پس عدالت آموزشی نخستین و مهمترین اولویت در میان مسائل نظام است. اگر نظام نتواند آن را تعمیم دهد، قطعا شکاف طبقاتی و فاصله طبقاتی زیاد خواهد شد و نارضایتی و نابهنجاری در سیستم به وجود خواهد آمد
باورند که این عدالت آموزشی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت اجتماعی فراهم میکند. پس عدالت آموزشی نخستین و مهمترین اولویت در میان مسائل نظام است. اگر نظام نتواند آن را تعمیم دهد، قطعا شکاف طبقاتی و فاصله طبقاتی زیاد خواهد شد و نارضایتی و نابهنجاری در سیستم به وجود خواهد آمد؛ بنابراین هرچه این پدیده بیشتر تعمیم پیدا کند و برای گسترش و بسط آن هم اندیشی شود، قطعا به پایداری اجتماع کمک خواهد شد و جامعه پیشرفت و توسعه پیدا خواهد کرد.
برای عدالت تعریفهای مختلفی وجود دارد. اهالی اندیشه در حوزههای مختلف، تلاش زیادی درباره مفهوم عدالت داشته اند. آنها از زوایای گوناگون به این موضوع پرداخته و از نظر تعریف واژگانی و هم ازلحاظ تعریف مفهومی و تعیین مصادیق، راهکارها و روشهای تحقق آن تحقیقات گستردهای داشته اند. در واقع یکی از دعواهای جدی مصلحان جامعه بحث دستیابی به عدالت بوده است. فارغ از این مطالعات و تحقیقات با موضوع عدالت، در شرایط فعلی یک تعریف کاربردی که بتوان در حوزه آموزش و پرورش ارائه داد، تعادل و توازن فرصتهای یادگیری است. هر دانش آموز متناسب با ظرفیتی که دارد باید فرصت یادگیری داشته باشد و تا جایی که فرصت و استعداد او اقتضا میکند، باید رشد کند. اگر چنین شرایطی را برای جامعه به وجود بیاوریم درواقع به رعایت اصل عدالت وفادار بوده ایم و آن را تعمیم داده ایم.
محسن رنانی: عدالت یا افقی است یا عمودی. عدالت افقی در آموزش یعنی همان تعداد کلاس و معلم و سایر امکانات آموزشی که شهرها دارند و روستاها هم باید داشته باشند (به نسبت جمعیت شان)؛ اما عدالت عمودی میگوید تفاوتها را لحاظ کن و به نسبت فقر آموزشی شان، بیشتر روی روستاها سرمایه گذاری کن. نظام آموزشی ما از نظر ظاهری، حتی عدالت افقی را هم برآورده نکرده است چه برسد به عدالت عمودی! اما داستان بی عدالتی آموزشی در ایران بسیار عمیقتر است. نظام آموزشی ما با غفلت از تقویت توانایی توسعه در کودکان ما، به گسترش یک بی عدالتی بین نسلی دامن زده است.
توسعه یعنی رفتن به سوی یک جامعه انسانی که مسائلش را با بیشترین مشارکت و کمترین هزینه حل و فصل میکند؛ خواه مسئله تولید باشد، خواه مشکل توزیع باشد، خواه چالش سیاسی باشد و خواه بحران اجتماعی! توسعه یعنی حاکمیت تدریجی عقلانیت جمعی بر فرایندهای اجتماعی و اقتصادی به جای حاکمیت سنت یا فرمان بر این فرایندها.
نظام آموزشی ما از نظر ظاهری، حتی عدالت افقی را هم برآورده نکرده است چه برسد به عدالت عمودی! اما داستان بی عدالتی آموزشی در ایران بسیار عمیقتر است. نظام آموزشی ما با غفلت از تقویت توانایی توسعه در کودکان ما، به گسترش یک بی عدالتی بین نسلی دامن زده است
حاکمیت عقلانیت با تقویت همزمان دو بعد ذهنی ما تحقق مییابد؛ بعد حافظهای ذهن و بعد تحلیلی ذهن. آموزش و پرورش، با آموزش صرف و بدون پرورش، ذهن صرفا تبدیل به یک ماشین حافظه دار پردازشگر و محاسبه گر میشود. اگر جنبه انسانی ذهن آدمی پرورش و تکامل نیابد، انسانها فقط عقل فردی شان رشد میکند که میتواند آنها را به ماشینهای خطرناکی هم تبدیل کند. در واقع بدون پرورش امکان درک و تحقق عقلانیت جمعی را از ذهن انسانها گرفته ایم و بنابراین تحقق توسعه را از او گرفته ایم.
ما با غفلت از پرورش جنبه انسانی ذهن کودک مان توانایی آنان را در مشارکت در فرایند توسعه از بین برده ایم. کودک ما وقتی آموزشش تمام میشود، و در بهترین حالت اگر آموزش شان خوب بوده باشد، به ماشینهای آموزش دیده محاسبه گر تبدیل میشوند. این شاید یکی از مهمترین محورهائی باشد که در آموزش منهای عدالت به آن توجه نشده و اصلا مورد پرورش داده نمیشود.
/انتهای پیام/