پرونده کودتای ۲۸ مرداد؛
بررسی اسناد تاریخی نشان می‌دهد بهانه اصلی طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد توسط انگلستان و آمریکا، بازپس‌گیری صنعت ملی‌شده نفت ایران بوده است.

به گزارش «سدید»؛ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است که به سلسله‌ای از اعتراضات مدنی مردم ایران، مُهر پایان زد و آن‌ها را برای مدتی خاموش نگه داشت؛ تا زمانی‌که اخگر اعتراضات در سال ۱۳۴۲ بار دیگر شعله‌ور شود و با رهبری امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷ به ثمر برسد. کودتای مورد اشاره توسط نیروهای استعمارگر انگلیسی و آمریکا هدایت و توسط عُمّال آن‌ها اجرا شد تا اعتراضات آزادی‌خواهانه مردم ایران، مقابل زیاده‌خواهی های استعمارگرانه سرکوب شود.

طی دهه‌های مختلف دروغ‌ها و حرف‌های راست‌های زیادی درباره این‌برهه حساس از تاریخ ایران گفته شده‌، اما آن‌چه مهم است تأثیری است که کودتای مذکور بر تاریخ، ذهنیت و مسیر حرکت ملت ایران گذاشت. فرارسیدن سالروز کودتای انگلیسی آمریکایی ۲۸ مرداد که نزد مأموران مخفی و سران این دو کشور به عملیات «آژاکس» شناخته می‌شد، بهانه خوبی برای مطالعه و تحلیل تاریخ است. در این‌زمینه منابع مختلفی منتشر شده‌اند اما یکی از منابع مناسب برای این‌مطالعه و پژوهش، کتاب «کودتا (۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن)» نوشته یروآند آبراهامیان تاریخ‌نگار ارمنی‌تبار ایرانی است که در آن، مقدار قابل توجهی از اسناد و مدارک مربوط به این‌واقعه تاریخی در نظر گرفته شده‌اند. این‌کتاب با ترجمه محمدابراهیم فتاحی توسط نشر نی منتشر شده و پیش از چاپ در قالب کتاب، بخش‌هایی از آن به‌صورت سلسله‌مطالبی در روزنامه شرق چاپ می‌شد. نسخه اصلی کتاب هم سال ۲۰۱۳ چاپ شده بود.

گذشت تاریخ باعث کنار رفتن ابرها و غبارهای ابهام می‌شود و حقایق به‌مرور از پشت ابر بیرون می‌آیند. کتاب آبراهامیان هم می‌تواند کمک زیادی به زدودن غبار ابهامات کودتای ۲۸ مرداد کند. این تاریخ‌پژوه و نویسنده در کتاب خود، نیش و کنایه‌های جالب‌توجهی به غرب و استعمارگران انگلیسی و آمریکایی دارد که یکی از این کنایه‌های مهم را می‌توان در بخش پایانی کتاب، یعنی «میراث کودتا» مشاهده کرد که در واقع نقل قول جمله‌ای از نمایشنامه «جولیوس سزار» ویلیام شکسپیر است: «شر انسان پس از او باقی می‌ماند.»

مطالعه بی‌سمت و سوی کودتای ۲۸ مرداد به‌عنوان یک واقعه صرفاً تاریخی، یکی از سخت‌ترین کارهایی است که یک‌مولف و پژوهشگر می‌تواند انجام دهد و احتمالاً سختی‌های این‌راه باعث از بین‌رفتن انگیزه بسیاری از تاریخ‌پژوهان شده باشد. چون همان‌طور که آبراهامیان در صفحه ۲۱۱ کتاب خود می‌گوید، عبور شتر از سوراخ سوزن، بسیار آسان‌تر از دسترسی یک تاریخ‌نگار به بایگانی‌های سازمان CIA و MI6 درباره کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ است. با این‌حال این‌پژوهشگر معتقد است با وجود همه موانع، می‌توان اطلاعات و اسناد مربوط به کودتا را از چند منبع مختلف گردآوری کرد که عبارت‌اند از: اسناد وزارت خارجه آمریکا، وزارت خارجه بریتانیا، مکاتبات عادی منتشرشده توسط وزارت امور خارجه آمریکا، بررسی دقیق نشریات معاصر، مصاحبه‌ها و خاطرات منتشرشده در ایران و غرب به‌ویژه پس از انقلاب و گزارش‌های عوامل اجرایی CIA و MI6 مثل کرمیت روزولت و دونالد ویلبر. و البته آبراهامیان اشاره هم می‌کند که تمام این‌اسناد را باید با کمی شک و تردید بررسی کرد و فواصل و خلاءهای آن‌ها را با استدلال عقلی و شواهد فرعی پر کرد.

در پرونده‌ای که قصد داریم در ۳ قسمت درباره کودتای ۲۸ مرداد باز کنیم، کتاب «کودتا» ی یرواند آبراهامیان را محور قرار داده و از اسنادی که او در کتاب به آن‌ها اشاره کرده، استفاده می‌کنیم. اگر هم بخواهیم جان کلام را همان ابتدا بگوییم باید به این‌واقعیت اعتراف کنیم که کودتای ۲۸ مرداد صرفاً عملیاتی برای تأمین منافع استعماری انگلیس و سپس آمریکا در ایران بوده نه راهکاری برای جلوگیری از افتادن ایران در دامن کمونیسم. ساده‌ترین نوع بیان این‌صورت‌مساله این است که انگیزه اصلی کودتای ۲۸ مرداد، ملی‌شدن صنعت نفت ایران توسط دولت محمد مصدق بوده و ادعاهایی چون تهدید ایران توسط کمونیسم صرفاً گزافه‌هایی هستند که دولت‌های غربی انگلیس و آمریکا برای تطهیر خود در این‌زمینه به کار برده‌اند. در این واقعه تاریخی باز هم می‌توان نمونه دیگری از غرب استعمارگر و شرق ضربه‌خورده را شاهد بود؛ همان‌طور که یکی از نتیجه‌گیری‌های آبراهامیان هم در صفحه ۲۸۱ کتاب با ارجاع به مکتب شرق‌شناسی و ادوارد سعید (یکی از بنیان‌گذاران این‌مکتب)، این‌گونه است: «برخی تاریخ‌نگاران، معتقدند که کتاب معروف و بسیار بحث‌برانگیز ادوارد سعید تحت عنوان شرق‌شناسی به‌شکلی غیرمنصفانه درباره پیوندهای موجود بین نهادهای دانشگاهی و دستگاه‌های سیاست خارجی اغراق می‌کند. شانس خوب آن‌ها این بود که ادوارد سعید از این پیوندها در کودتای ۱۳۳۲ هیچ اطلاعی نداشت. اصلاً این موارد بسیار بزرگ‌تر از حد تصور او بودند. دانشگاهیان محتاط‌تر هم عاقلانه سکوت پیشه کردند و خود را دانشورانی محض و بی‌علاقه به موضوعاتی نامناسب نظیر سیاست نشان دادند. کل این‌ماجرای تاسف‌انگیز در آن‌جهت حرکت کرد که شکاف بین نگاه ایرانیان و غربیان نسبت به کودتا و همچنین به کل تاریخ روابط ایران با غرب بیش‌تر شود.»

در ادامه اولین‌قسمت پرونده «کودتای ۲۸ مرداد» را می‌خوانیم که مربوط به بررسی پیشینه‌های کودتا است. در دو قسمت دیگر این‌پرونده، قصه کودتا را با جزئیات تاریخی و البته به‌صورت فشرده و همچنین نقش رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی و صدای آمریکا را در پیروزی این‌رویداد تلخ و البته عبرت‌آموز بررسی می‌کنیم.

جلد کتاب انگلیسی و فارسی «کودتا»

* ۱- در حکم مقدمه _ دغدغه‌های یک‌تاریخ‌نگار درباره ۲۸ مرداد

آبراهامیان در ابتدای کتاب و قدم اول از حلقه مرگباری صحبت کرده که ایران و آمریکا طی دهه‌های گذشته در آن گرفتار شده و آن‌ها را تبدیل به دشمنان خونی یکدیگر کرده است. او تلاش کرده در این‌کتاب با نگاهی بی‌طرف و بیرون از گود، مواضع ایران و آمریکا را در قبال یکدیگر ترسیم کند؛ این‌که آمریکا تمایل دارد ایران را نقطه تلاقی رایش سوم و روسیه استالینی تصویر کند که سعی دارد انقلابش را به کشورهای خاورمیانه صادر کند و درصدد بازسازی امپراتوری باستانی ایرانی هم هست. ایران هم آمریکا را یک‌قدرت استعماری- امپریالیستی جنگ‌طلب می‌داند که می‌خواهد بر کل منطقه خاورمیانه سلطه داشته باشد و در صدد تغییر رژیم حاکم بر ایران هم هست. آبراهامیان در عین ترسیم نگاه دو طرف به‌یکدیگر از کینه عمیق آمریکا نسبت به ایران هم سخن گفته که علتش به تعبیر او، «بحران تحقیر آمیز گروگان‌گیری سال‌های ۱۳۵۸-۵۹» است؛ همان‌اتفاقی که در آن ۵۵ دیپلمات آمریکایی به‌مدت ۴۴۴ روز با شعار «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» در اسارت ایران ماندند. به عبارت دیگر، آمریکا پس از ماجرای لانه جاسوسی و گروگان‌گیری در صدد احیای هیبت و غرور لطمه‌خورده خود برآمده است.

۱-۱ زدودن دو باور اشتباه درباره ۲۸ مرداد

نویسنده کتاب «کودتا» هدف خود را از نگارش این‌اثر، ۲ چیز عنوان کرده که هر دو عامل، برای از بین‌بردن باورهای متعارف و اصطلاحاً جا افتاده درباره این‌حادثه تاریخی هستند. به بیان ساده‌تر دلایل او برای نوشتن این‌کتاب، به‌چالش‌کشیدن ۲ باور متعارفی هستند که به آن‌ها اشاره می‌کنیم؛ اول، این‌باور که انگلستان ابتدا با حسن نیت وارد مذاکره با ایران شد. آمریکا هم سعی کرد واسطه درستکاری باشد و چون مصدق در رسیدن به صلح سرسختی نشان داد، کار به آن‌جایی رسید که سرانجامش کودتا بود. دوم، باور به این‌که کودتای ۲۸ مرداد برای جلوگیری از افتادن ایران به دامان کمونیسم انجام شده است. در زمینه مخالفت با دیدگاه اول، آبراهامیان، با نظر نویسندگانی چون ویلیام راجر مخالفت کرده که گفته «بریتانیا اصل ملی‌شدن نفت را پذیرفت اما با همراهی آمریکا و به‌دلیل رفتار غیرمنطقی مصدق، تصمیم به سرنگونی او گرفت.»

اصولاً مصالحه بین ایران و دو کشور یادشده غیر ممکن بود چون پرسشی بی‌پرده این میان وجود داشت و از این‌قرار بود که «چه‌کسی کنترل نفت ایران را به عهده داشته باشد؟» یعنی اکتشاف، تولید، استخراج و صادراتش را! این‌میان بحث ملی‌شدن صوریِ نفت هم مطرح است که به‌گفته آبراهامیان به‌صورت یک مصالحه منصفانه نمایش داده می‌شد که در بهترین حالت، ترکیبی متضاد و بی‌معنا و در بدترین حالت، سرپوشی گمراه‌کننده بودآبراهامیان در پاسخ به چنین‌پژوهشگرانی می‌گوید اصولاً مصالحه بین ایران و دو کشور یادشده غیر ممکن بود چون پرسشی بی‌پرده این میان وجود داشت و از این‌قرار بود که «چه‌کسی کنترل نفت ایران را به عهده داشته باشد؟» یعنی اکتشاف، تولید، استخراج و صادراتش را! این‌میان بحث ملی‌شدن صوریِ نفت هم مطرح است که به‌گفته آبراهامیان به‌صورت یک مصالحه منصفانه نمایش داده می‌شد که در بهترین حالت، ترکیبی متضاد و بی‌معنا و در بدترین حالت، سرپوشی گمراه‌کننده بود.

در به چالش‌کشیدن دیدگاه دوم هم، آبراهامیان، از نظر نویسندگانی چون مارک گازیوروسکی انتقاد می‌کند که استدلال کرده بودند کودتای ۲۸ مرداد، ربط چندانی به نفت نداشته و بیشتر به‌خاطر ترس غرب از افتادن ایران به دامان کمونیسم و شوروی بوده است.

۱-۲ دیدن کودتا در جایگاه خودش؛ دشمنی امپریالیسم با ناسیونالیسم ایرانی

یکی از دغدغه‌های مهم یرواند آبراهامیان در کتاب پیش‌رو، این است که کودتای ۲۸ مرداد را در جایگاه درست خود قرار دهد. یعنی نه از باور رایج اول پیروی کند نه دیدگاه دوم. بلکه این‌اتفاق تاریخی را درون مناقشه امپریالیسم (آمریکا) و ناسیونالیسم (ایران) ببیند؛ یعنی دعوایی بین جهان اول و جهان سوم، یا چالشی بین اقتصادهای توسعه‌یافته و اقتصادهای توسعه‌نیافته و وابسته به صادرات مواد خام. او موضوع اصلی مناقشه را «نفت» می‌داند و در کتابش به این‌استدلال می‌رسد که آمریکا هم به اندازه انگلستان در بحران نفت سال‌های ۳۰ تا ۳۲ سرمایه‌گذاری کرده بوده است. یعنی اگر جلوی مصدق و ایران گرفته نمی‌شد، نه این‌که ایران به دامن کمونیسم بیافتد بلکه خطر اصلی، تبعاتی بود که ملی‌شدن صنعت نفت می‌توانست بر کشورهای دیگری در خلیج فارس و کشورهای دورتری مثل اندونزی و منطقه آمریکای جنوبی بگذارد.

آبراهامیان یک‌تذکر تاریخی هم دارد و آن، این‌که زیان واگذاری امتیاز تولید نفت به کشورهای بومی در سال‌های دهه ۱۳۳۰ (۱۹۵۰ میلادی) برای امپریالیسم، کاملاً غیرقابل پذیرش بوده است. در حالی‌که با گذشت زمان، این‌امتیاز در دهه ۵۰ (۱۹۷۰) به دولت‌های بومی واگذار شد. بنابراین باید توجه داشت کودتای ۲۸ مرداد در چه‌زمان و چه برهه‌ای انجام شده است؟ در همان‌زمانی که پذیرش ملی‌شدن صنعت نفت کشوری مثل ایران، برای غربی‌ها بسیار دشوار و گران بوده است. مبارزات ملی‌شدن صنعت نفت هم یکی از واقعیت‌های مهم تاریخی است که آبراهامیان به آن اشاره دارد و محمد مصدق را پیشگام این مبارزات می‌خواند. از این‌جهت باید به شخصیت و خدمات مصدق هم توجه داشت که آبراهامیان او را در چشم ایرانیان، «بت ملی» می‌خواند؛ شخصیتی که در عصر ناسیونالیسم ضداستعماری پس از جنگ جهانی دوم، مثل گاندی در هند، ناصر در مصر، سوکارنو در اندونزی، تیتو در یوگسلاوی، نکرومه در غنا و لومومبا در کنگو است.

به‌این‌ترتیب در کنار بررسی‌های تاریخی و تحلیل‌شان، باید به جریان ناسیونالیسم ضداستعماری ایران که پس از جنگ جهانی دوم نمونه‌های مشابهی در کشورهای دیگر داشت، توجه کرد. این جریان‌های ناسیونالیستی بودند به بیداری ملت‌ها مستعمره انجامیدند. آبراهامیان معتقد است آمریکا و انگلستان با توجه به پیامدهای ملی‌شدن صنعت نفت در کشورهای مختلف، برای توجیه کودتا به گفتمان مسلط آن‌زمان یعنی مساله جنگ سرد و خطر کمونیسم چنگ زدند.

سربازان انگلیسی در حال پاسبانی از تأسیسات نفتی بریتانیا در ایران

* ۲- پیشینه‌های ملی شدن نفت

ماجرای چمبره انگلیس بر نفت ایران از سال ۱۲۸۰ (۱۹۰۱ میلادی) شروع می‌شود که ویلیام ناکس دارسی حقوق انحصاری اکتشاف، استخراج، پالایش و صادرات تمام فراورده‌های نفت ایران را از هر نقطه کشور، به‌مدت ۶۰ سال از شاه ایران خرید و در عوض بنا شد ۵۰ هزار لیره انگلیسی را به‌طور نقد به شاه و ۲۰ هزار لیره را هم به‌شکل سهام به چهره‌های مهم حکومت بدهد. به دولت ایران هم گفته بود ۱۶ درصد سود خالص سالانه فروش نفت را هم پرداخت خواهد کرد. این‌واقعیت را به اسم امتیاز دارسی می‌شناسیم. تاریخ ارتباط ایران و انگلستان بر سر نفت، تا مقطع ملی‌شدن آن، سراسر پر از اتفاقات و مفاهیم استعماری و شرم‌آوری است که سختی‌اش را مردم ایران چشیده و روسیاهی تاریخی‌اش برای حاکمان بی‌کفایت آن‌دوران، انگلیسی‌ها و غربی‌ها باقی مانده است. البته آن‌ها ظاهراً هنوز هم از گذشته استعماری و استثماری خود پشیمان نیستند چون امروز هم، همان‌رویه را به گونه‌ها و در الگوهای دیگر به کار می‌گیرند.

پالایشگاه آبادان که در اختیار شرکت نفت انگلیس و ایران بوده، بزرگ‌ترین پالایشگاه وقت جهان محسوب می‌شد که نیازهای سوختی نیروی دریایی و هوایی انگلیس را در آسیا تأمین می‌کرده است. آن‌زمان شرکت مذکور بیش از ۳۰۰ نفت‌کش اقیانوس پیما در جهان داشت و با شکوفایی پالایشگاه آبادان توسط انگلیسی‌ها، سالانه ۲۰۰ نفت‌کش غول‌پیکر در این‌بندر پهلو می‌گرفتند تا به نقاط مختلف دنیا نفت صادر کنندبه‌هرحال نقل قول معروفی از شاه لئوپولد انگلیسی وجود دارد که موضوعش معاهدات انگلستان با دیگر کشورهای مستعمره است. او در این‌نقل‌قول گفته «محلی‌ها باید طی چند بند کوتاه، همه‌چیز را به ما اعطا کنند.» همین‌رویکرد استعمارطلب و حق‌به‌جانب انگلیسی‌هاست که باعث شده یکی از مدیران عالی‌رتبه شرکت نفت ایران و انگلیس بعدها، ویلیام دارسی را یکی از قهرمانان بزرگ پادشاهی بریتانیا و هم‌رده با چرچیل بداند. این‌دید استعمارطلبانه و بالا به پایین را که سهم زیادی در تاریخ بریتانیا داشته، می‌توان در دیدگاه کرزن وزیر امور خارجه انگلیس پس از جنگ جهانی اول هم شاهد بود که تا جایی درباره ایران و غارتش رشد کرد که حتی باعث شد یکی از روزنامه‌های لندن با تمسخر درباره او بنویسد: «ظاهرا کرزن تصور می‌کند خودش ایران را کشف کرده و با این‌کشف به شکل اسرارآمیزی مالک ایران هم شده است.» (صفحه ۵۶) کرزن کسی است که مانع از حضور ایران در کنفرانس ورسای (برای در خواست غرامت جنگ جهانی دوم) شد و همچنین با تحمیل امضای توافقنامه (به قول آبراهامیان ننگین) ۱۹۱۹ با وثوق‌الدوله صدراعظم ایران، عملاً ایران به دولت دست‌نشانده انگلستان تبدیل کرد. به گفته آبراهامیان و براساس اسنادی که او گردآوری کرده، هارولد نیکسون یکی از کارکنان سفارت انگلیس در تهران، درباره کرزن گفته او دنبال ایجاد زنجیره‌ای از دولت‌های دست‌نشانده از مدیترانه تا هند بوده و باور داشته خدا، امپریالیسم بریتانیا و طبقه بالای بریتانیا را به‌عنوان ابزار تحقق اراده الهی‌اش خلق کرده است. نظیر چنین دیدگاهی را در عقاید هیتلر در کتاب «نبرد من» هم دیده‌ایم. آمریکایی‌ها هم چنین دیدگاهی داشته و دارند.

به‌هرحال سیاستمداران انگلستان مانند دریادار جان فیشر که می‌خواست سوخت کشتی‌های نیروی دریایی بریتانیا را از زغال سنگ به نفت تغییر دهد، شیفته چاه‌های نفت ایران بودند و همراه و همگام با شرکت نفت انگلیس و ایران که دارسی پایه‌اش را گذاشت، به کشورمان سرازیر شدند. همان‌طور که پیش‌تر در این‌مقاله (زمانی که ایران حیاط‌خلوت غرب بود / پای آمریکا چگونه به ایران باز شد) گفته‌ایم، علت حمله انگلستان به ایران در جنگ جهانی دوم هم در جهت حفظ منابع نفتی ایران و جلوگیری از دستیابی آلمان به آن‌ها بود. کمی عقب‌تر، در جنگ جهانی اول هم ورود نیروهای انگلیس به ایران، به‌خاطر حفظ تأسیسات نفتی ایران از چنگ امپراتوری عثمانی بود. با وجود این‌که همه انگیزه انگلیسی‌ها از حضور در ایران، از سال ۱۹۰۱ تا زمان ملی‌شدن صنعت نفت، نفت و فقط نفت بوده، جالب است که طبق یک تذکر آبراهامیان، در توضیحاتِ سال ۱۹۴۱ حاکمان بریتانیا برای حمله به ایران، هیچ توضیح یا اشاره‌ای درباره نفت وجود ندارد و مؤلف کتاب «کودتا» در این‌زمینه نقل قولی از کریستوفر هیلِ تاریخ‌دان آورده که به شاگردانش گفته بود هنگام مطالعه و بررسی اسناد دولتی، هر چیزی را باور نکنند.

۲-۱ امپراطوری شرکت نفت انگلیس در ایران

یک‌سلسله از مستندات تاریخی که می‌تواند عمق عصبانیت و خشم انگلیسی‌ها از مصدق و کوتاه‌شدن دست‌شان از منابع نفتی ایران (با ملی‌شدن صنعت نفت) را نشان دهد، مربوط به سلطه عریض و طویل شرکت نفت انگلیس و ایران در کشورمان است. در مقطع پایانی جنگ جهانی دوم که خطر آلمان هم رفع شده بود و انگلیسی‌ها می‌توانستند به‌راحتی سر سفره نفت ایران بنشینند، شرکت نفتی مذکور، ۶ میدان نفتی بزرگ در ایران داشت و با داشتن این‌میادین، بزرگ‌ترین میدان‌های نفتی خارج از تگزاس را در مشت خود گرفته بود. با وجود ریاضت اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، این‌شرکت بیش از ۲۴ میلیون پوند مالیات سالانه و ۹۲ میلیون پوند ارز خارجی را روانه خزانه‌داری انگلستان می‌کرده که این‌مبالغ در آستانه ملی‌شدن صنعت نفت بیشتر هم شده بودند. طبق آمارها، ذخایر نفتی شرکت نفت انگلیس و ایران، سومین ذخیره بزرگ نفت در جهان بوده و آن‌زمان، این‌شرکت بیشترین میزان تولید در خاورمیانه و چهارمین جایگاه تولید در جهان را پس از آمریکا، شوروی و ونزوئلا داشته است. پالایشگاه آبادان هم که در اختیار شرکت نفت انگلیس و ایران بوده، بزرگ‌ترین پالایشگاه وقت جهان محسوب می‌شد که نیازهای سوختی نیروی دریایی و هوایی انگلیس را در آسیا تأمین می‌کرده است. آن‌زمان شرکت مذکور بیش از ۳۰۰ نفت‌کش اقیانوس پیما در جهان داشت و با شکوفایی پالایشگاه آبادان توسط انگلیسی‌ها، سالانه ۲۰۰ نفت‌کش غول‌پیکر در این‌بندر پهلو می‌گرفتند تا به نقاط مختلف دنیا نفت صادر کنند. بنابراین می‌توان دریافت که مصدق با ملی‌کردن صنعت نفت چه ضربه‌ای به انگلستان استعمارطلب زده که مقامات و سیاستمدارانش، همه‌جا از او به بدی یاد می‌کرده‌اند و از هیچ‌تلاشی هم برای مخدوش کردن چهره واقعی او فروگذار نبوده‌اند.

شرکت نفت انگلیس و ایران در زمان امپراطوری‌اش بر کشورمان، بزرگ‌ترین کارفرمای صنعتی ایران بوده و البته از اعلام ارقام و حساب‌های سالیانه خود امتناع می‌کرده است. پنهان‌کاری این‌شرکت در بیان ارقام واقعی و دیگر رفتارهای زیاده‌خواهانه مسئولانش باعث بروز نارضایتی‌های زیادی شده بوده اما جالب است که به یکی از گزارش‌های وزارت خارجه بریتانیا در این‌باره توجه کنیم که اعلام کرده بود شرکت نفت انگلیس و ایران، حتی تمایلی به ارائه اطلاعات مربوط به میزان سود هر بشکه نفت ایران به این‌وزارتخانه ندارد، چه برسد به این‌که مبنای محاسبه را هم اعلام کند. انگلستان، به‌جز این‌رفتارها، در یادداشتی محرمانه که مربوط به سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹) و وزارت خارجه این‌کشور است، توصیه کرده بود از خرید کالاهای آمریکایی توسط ایران جلوگیری شود. چون این‌خریدها نیازمند دلار بودند که در نتیجه انجام‌شان، واحد پول استرلینگ (واحد پولی که شرکت نفت انگلیس و ایران با آن داد و ستد می‌کرد) تضعیف می‌شد. اکتشافات زمین‌شناختی انگلیسی‌ها در ایران هم، در گروه اسرار دولتی این‌کشور طبقه‌بندی می‌شدند و بریتانیا از بیان نتایج آن‌ها به دولت ایران امتناع می‌کرده است.

اما پیش از آن‌که کار شرکت نفت انگلیس و ایران خراب شود، باید به وجه دیگری از امپراطوری این‌شرکت در ایران اشاره کرد که باعث تفرقه و تلاشی برای تجزیه کشورمان بوده است؛ این‌که با رؤسای قبایل محلی و خان‌های بختیاری مذاکره و امتیازهای مختلفی اعطا می‌کرده است. حمایت سیاسی از شیخ خزعل یکی از نمونه‌های چنین‌رویکردی استاما کار انگلیس از آن‌جا خراب شد که مکزیک بین سال‌های ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ شرکت نفتی را که توسط انگلیس و آمریکا در کشورش اداره می‌شد، ملی کرد و سال ۱۹۴۳ ونزوئلا نخستین قرارداد پنجاه‌پنجاه استخراج و فروش نفت را با دریافت نیمی از سود سالانه امضا کرد. علت خوش‌شانسی و عامل موفقیت مکزیک در ملی‌کردن صنعت نفت‌اش، مساله درگیری انگلیس و آمریکا در جنگ جهانی دوم ارزیابی می‌شود.

ایران هم در سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰) یعنی ۳ سال پیش از کودتای انگلیسی_آمریکایی ۲۸ مرداد، علیه شرکت نفت انگلیس و ایران شکایت کرد. این‌شکایت مربوط به زمانی است که شرکت آمریکایی آرامکو قراردادهای پنجاه‌پنجاه دیگری را با عربستان و کویت در خلیج‌فارس امضا کرد. اما پیش از آن‌که کار شرکت نفت انگلیس و ایران خراب شود، باید به وجه دیگری از امپراطوری این‌شرکت در ایران اشاره کرد که باعث تفرقه و تلاشی برای تجزیه کشورمان بوده است؛ این‌که با رؤسای قبایل محلی و خان‌های بختیاری مذاکره و امتیازهای مختلفی اعطا می‌کرده است. حمایت سیاسی از شیخ خزعل یکی از نمونه‌های چنین‌رویکردی است. آبراهامیان در کتاب «کودتا» به این‌نکته اشاره کرده که «شرکت به‌شدت لابی می‌کرد تا مقامات نزدیک به خودش در تهران و نیز مناطق محلی در پست‌های حساس قرار بگیرند. مقامات اجرایی شرکت با کمک کنسول‌های بریتانیا در سراسر خوزستان حداکثر تلاش خود را برای انتخاب حکام ولایتی، رؤسای پلیس، شهرداران محلی و حتی سران قبایل انجام می‌دادند.» (صفحه ۴۴) به گفته این‌تاریخ‌پژوه، اسناد این مداخلات سیاسی که با ریزه‌کاری شدید اعمال می‌شدند، هنوز هم توسط شرکت نفتی انگلیس و ایران، مخفی و محرمانه نگه داشته شده است.

نتیجه همه این‌رفتارها، مداخلات و البته تبعیض‌های نژادی و ملیتی بین مدیران انگلیس و کارگران ایرانی، باعث شد تا سازمان MI6 به سفیر انگلستان درباره موج تنفر عمومی ایرانیان نسبت به انگلستان هشدار دهد. در اوراق تاریخ مربوط به حضور شرکت نفت انگلیس در ایران، فرازهایی وجود دارد که درباره رشد اعتصاب‌های عمومی کارگری به‌خاطر نابرابری و بی‌عدالتی‌های شرکت، هستند و می‌گویند این‌اعتصابات در روز جهانی کارگرِ سال ۱۳۰۸ (۱۹۲۹) به اوج خود رسید. باید توجه داشت حزب کمونیست هم آن‌زمان بی‌کار نبود و با توجه به منافع و اهدافی که داشت، در تهییج کارگران و مردم علیه شرکت نفتی انگلیس و ایران، تلاش می‌کرده است. نتیجه اعتراضات کارگران ایرانی به این‌جا رسید که انگلستان قایق‌های توپدار خود را به آبادان اعزام کند و از شاه ایران به‌خاطر اعلام حکومت نظامی و اعزام ارتش برای جمع‌کردن تظاهرات قدردانی به عمل بیاورد!

نخستین ندای مردمی برای ملی‌شدن صنعت نفت را می‌توان در همین راهپیمایی روز جهانی کارگر سال ۱۳۰۸ دید که احتمال می‌رود اولین درخواست ملی‌شدن صنعت نفت ایران بوده باشد. در این‌رویداد، یک‌زن خطاب به تظاهرات‌کنندگان گفته بود نفت جواهر سرزمین ایران است و باید تلاش شود این‌جواهر از خارجی‌ها پس گرفته شود. این‌زن همچنین در نطق خود گفته بود هزینه شرکت انگلیس و ایران برای تأمین غذای سگ‌هایش از میزان پرداختی‌هایش به کارکنان ایرانی بیشتر است. در پی هشدارهای MI6 و دیگر مسئولین انگلیسی که از ایران بازدید کرده و از نزدیک اوضاع و احوال آن‌زمان را دیدند، بریتانیا ۲ کشتی جنگی خود را به آبادان و یک بریگاد هندی را به بصره اعزام کرد. درباره زمزمه‌های مربوط به ملی‌شدن صنعت نفت می‌توان به نقل قول یکی از نمایندگان حزب کارگر پارلمان بریتانیا اشاره کرد که آبراهامیان در کتاب «کودتا» آن را آورده است. این‌نماینده، پس از بازدید از مراکز نفتی ایران گفته بوده است: «هنگامی که حتی از بچه‌های ۱۴ ساله هم می‌شنوید که این‌طلای مایع باید متعلق به ما باشد نه انگلیسی‌ها، به این معناست که باید از جا برخاست و گوش فرا داد.» (صفحه ۴۹)

۲-۲ عوض‌شدن جای انگلیس و آمریکا در بهره‌برداری از ایران

اما در جستجوی ردپای آمریکا در صفحات تاریخِ چمبره غرب و انگلیس بر نفت ایران و سپس ملی‌شدنش، باید به این‌مساله توجه داشت که سنای آمریکا درباره اتفاقاتی که ناشی از نارضایتی ایرانیان از حضور انگلیس و سیطره‌اش بر نفت‌شان بود، یک‌گزارش جمع‌بندی ارائه کرد که در این‌گزارش، به اعتصاب، جنگ قدرت بین مدیران انگلیسی و کارگران ایرانی و همچنین فعالیت‌های حزب توده اشاره شده است.

عملیات مشترک CIA و MI6 آژاکس نامیده شد که نام یکی از قهرمانان جنگی یونان در ماجرای جنگ تروا است و یکی از بخش‌های اصلی طرح آن هم، برجسته‌کردن تهدید فرضی کمونیسم بود. طوری‌که به گفته آبراهامیان، تابستان ۱۹۵۳/ ۱۳۳۲ حتی یک نشریه مهم در آمریکا و بریتانیا نبود که مطلبی پر پروپیمان درباره تهدید کمونیسم در ایران منتشر نکرده باشد. نکته افشاکننده مهم در این‌باره، این است که در حالی‌که سیاستمداران آمریکا در ظاهر و بیانیه‌های خود این‌خطر را مرتب گوشزد می‌کردند، در جلسات خصوصی چندان آن را جدی نمی‌گرفتندنکته مهم دیگر از آن‌برهه تاریخی این است که از شروع ناآرامی‌ها به بعد، هرچه به کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ نزدیک‌تر می‌شویم، نقش آمریکا در حوادث مربوط به ایران، پررنگ‌تر می‌شود. ممکن است در وهله اول فکر کنیم انگلیس در اصل و محور ماجرا ایستاده اما شاه ایران پس از کودتا عملاً تبدیل به خدمتکار و عامل دست آمریکا می‌شود نه انگلیسی‌ها. یرواند آبراهامیان هم در صفحه ۲۲۸ کتاب خودش از لفظ کودتایِ سازمان سیا استفاده کرده و نوشته است: «در ۱۱ جولای / ۲۰ تیرماه درست هنگامی که طرح کودتای سیا به امضای آیزنهاور رسید…» به هرحال عملیات مشترک CIA و MI6 آژاکس نامیده شد که نام یکی از قهرمانان جنگی یونان در ماجرای جنگ تروا است و یکی از بخش‌های اصلی طرح آن هم، برجسته‌کردن تهدید فرضی کمونیسم بود. طوری‌که به گفته آبراهامیان، تابستان ۱۹۵۳/ ۱۳۳۲ حتی یک نشریه مهم در آمریکا و بریتانیا نبود که مطلبی پر پروپیمان درباره تهدید کمونیسم در ایران منتشر نکرده باشد. نکته افشاکننده مهم در این‌باره، این است که در حالی‌که سیاستمداران آمریکا در ظاهر و بیانیه‌های خود این‌خطر را مرتب گوشزد می‌کردند، در جلسات خصوصی چندان آن را جدی نمی‌گرفتند.

انگلیس و آمریکا برای اجرای کودتا در ایران، عناصر و هوادارانی داشتند که از آن‌ها با تعبیر شبکه هواداران یاد می‌شود و گروه‌های مختلفی از جمله بازاریان یا اوباشی چون شعبان بی‌مخ را شامل می‌شدند. این گروه‌های هوادار بریتانیا یا آمریکا چندین طیف اجتماعی مختلف را شامل می‌شدند که در این‌مجال قصد نداریم به آن‌ها بپردازیم اما به‌طور خلاصه می‌توان با بررسی برگه‌های بعدی تاریخ، مشاهده کرد که شعبان جعفری یا همان شعبان بی‌مخ و طیب حاج‌رضایی که در شبکه میوه و تره‌بار و زورخانه‌ها قرار داشتند، در کودتای ۲۸ مرداد نقش مهمی داشتند اما راهشان ۱۰ سال بعد از یکدیگر جدا شد و طیب، سال ۱۳۴۲ در ابتدای قیام امام خمینی (ره) (که ۱۵ سال بعد به پیروزی انقلاب انجامید)، تظاهرات اعتراضی مردم را رهبری کرد که توسط حکومت شاه دستگیر و اعدام شد. به‌هرحال انگلیس و آمریکا برای اجرای کودتا، علاوه بر داشتن سیاستمداران پرقدرت ایرانی در مشت، طبقات مختلف دیگر را هم بین مردم داشتند و جایگاه و نقش اجتماعی‌شان را فراموش نکرده بودند.

۲-۳ یک‌اتفاق مهم؛ تعطیلی سفارت انگلیس توسط مصدق

جا دارد در این‌مجال، از اتفاق تاریخی بسته‌شدن سفارت انگلستان در ایران هم یاد کنیم. این‌کار مهرماه سال ۱۳۳۱ به دستور مصدق انجام شد (همزمان با اکتبر ۱۹۵۲) و دلیل وی برای این‌دستور اتهام بریتانیا مبنی بر دخالت در امور داخلی ایران و توطئه برای طراحی و انجام کودتای نظامی در ایران بود. یکی از منابعی که آبراهامیان برای نوشتن تاریخ کودتای خود از آن بهره برده، مربوط به همین‌مساله تعطیلی سفارت بریتانیا و قطع رابطه ایران با این‌کشور است. چون برخی اسناد طبقه‌بندی‌شده آمریکایی در آرشیو بریتانیا دیده شده‌اند و معنی این‌مساله به گفته آبراهامیان این است که پس از قطع رابطه ایران و انگلستان، واشنگتن گزارش‌های مهم ارسالی خود از تهران را با لندن به اشتراک می‌گذاشت که این‌هم سندی دیگر از جنایت و خیانت‌های آمریکا علیه ایران است.

به‌هرحال با جدی‌شدن بحث اجرای کودتا، انگلیسی‌ها همراه با آمریکا، مهره‌های کودتا را چیده و سرتیپ فضل‌الله زاهدی را برای عمل انتخاب کردند. ضمن این‌که کابینه در سایه‌ای هم توسط زاهدی تشکیل شد که در آن افرادی از تکنوکرات‌ها، روزنامه‌نگاران و سیاستمداران طرفدار انگلستان و آمریکا گردآوری شدند. در طول تاریخی که تا این‌جا مرور کردیم، مطبوعات و مقامات انگلیسی، بارها ایران و ایرانیان را به داشتن رفتاری «آلیس در سرزمین عجایب» گونه متهم می‌کردند که آبراهامیان در این‌باره کنایه جالبی در صفحه ۲۲۰ کتاب خود دارد؛ جایی‌که مشغول روایت آمادگی و نقشه‌های نهایی انگلستان برای کودتاست: «آلیسِ سرزمین عجایب اگر درون سفارت بریتانیا می‌بود، کاملاً احساس می‌کرد که در خانه خود است.» این‌نویسنده کنایه دیگری هم در این‌زمینه دارد: «اگر سیاستمداران ایرانی، شخصیت‌هایی برآمده از آلیس در سرزمین عجایب قلمداد می‌شدند، دیپلمات‌های بریتانیایی- آمریکایی هم درست از وسط اپرای سه‌پنی و صعودوسقوط شهر ماهاگونی برشت بیرون آمده بودند.» (صفحه ۲۲۴)

بد نیست حالا که به کنایه‌های این‌چنینی می‌پردازیم، کنایه دیگر آبراهامیان در صفحه ۲۳۵ کتاب را هم ذکر کنیم که درباره دروغ‌پردازی‌های رسانه‌های غربی است: «مطبوعات غربی اغلب این‌اتهام را مطرح می‌کردند که مصدق دیکتاتور است. اگر چنین بود، او باید نخستین دیکتاتوری باشد که زنجیره وسیعی از نشریات و نمایندگان مخالف را تحمل کرده است.»

گوشه‌ای از درگیری‌های خیابانی کودتای ۲۸ مرداد

* ۳- پس از کودتا _ فواید کودتا برای انگلیس و آمریکا

یرواند آبراهامیان معتقد است کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، چهار پی‌آمد داشته است: ۱- ملی‌زدایی از صنعت نفت ایران، ۲- نابودی مخالفان سکولار شاه، ۳- مشروعیت‌زدایی مرگبار از نظام شاهنشاهی ایران و ۴- تشدید طرز فکر پارانوئید (توطئه‌انگاری) غالب در ایران

پس از کودتای ۲۸ مرداد، مصدق به محاکمه کشیده شد که این‌محاکمه توسط سفارت آمریکا، یک اشتباه جدی تلقی شد. چون سفارت آمریکا، محاکمه‌ای سریع و پشت درهای بسته را ترجیح می‌داد؛ نه به آن‌صورتی که برگزار شد.

از دیگر اتفاقات و تبعات کودتای ۲۸ مرداد این بود که شاه، مناقشه‌ای نفتی را پس از یک‌وقفه قابل توجه، نیمه سال ۳۳ حل‌وفصل، و یک موافقتنامه پیچیده را با تقسیم سود پنجاه درصد با یک کنسرسیوم امضا کرد. آبراهامیان درباره این‌توافقنامه هم کنایه جالبی دارد. او می‌گوید «حتی ویلیام دارسی هم بسیار کم‌تر از این‌طلب می‌کرد.» به عبارت ساده، پس از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد، اشتهای انگلیسی‌ها چنان زیاد و جاده غارت نفت ایران، چنان برای غربی‌ها هموار شد، که امتیازات دارسی، مقابلش هیچ بودند.

پس از کودتا، صنعت نفت ملی ایران، عملاً ملی‌زدایی شد و بد نیست به این‌نکته توجه داشته باشیم که موافقتنامه کنسرسیوم مورد اشاره کجا به تصویب رسید؟ در مجلس هفدهمی که توسط مصدق منحل شده بود و وقتی شاه از فرار خود پس از کودتا برگشت، بازگشایی شد. اما دیگر نکته جالب این است که شاه هم در ادامه این‌روند، با توافقنامه مذکور به مشکل برخورد و به‌طور محرمانه گله و شکایت خود را به گوش غربی‌ها رساندبه‌هرحال پس از کودتا، ایران در ظاهر اختیار حاکمیت بر نفت خود را داشت اما این‌، کنسرسیوم بود که کنترل مدیریت عملیات‌های صنعت نفت را کنترل کرد. پس از کودتا، صنعت نفت ملی ایران، به قول آبراهامیان عملاً ملی‌زدایی شد و بد نیست به این‌نکته توجه داشته باشیم که موافقتنامه کنسرسیوم مورد اشاره کجا به تصویب رسید؟ در مجلس هفدهمی که توسط مصدق منحل شده بود و وقتی شاه از فرار خود پس از کودتا برگشت، بازگشایی شد. اما دیگر نکته جالب این است که شاه هم در ادامه این‌روند، با توافقنامه مذکور به مشکل برخورد و به‌طور محرمانه گله و شکایت خود را به گوش غربی‌ها رساند که گویی کنسرسیوم به اتخاذ تصمیم‌های اساسی بدون درنظرگرفتن نیازهای ایران عادت دارد!

از زمان کودتای سال ۳۲ تا حوالی پیروزی انقلاب سال ۵۷ اتفاقات زیادی رخ دادند و حوالی پیروزی انقلاب بود که فایننشیال تایمز گزارش داد ایران آماده است اداره واقعی صنعت نفت خود را در اختیار بگیرد. بنابراین این‌سند تاریخی هم نشان می‌دهد که ایران، پس از کودتای ۲۸ مرداد تا مقطع پیروزی انقلاب، اداره واقعی صنعت نفت خود را به عهده نداشته است. بلکه پس از کودتا کنترل نفت کشور به دست انگلیس و آمریکا بوده است. تحلیل کنایه‌آمیز آبراهامیان درباره این‌حقیقت تاریخی این‌گونه است: «شگفتا که ایران سال ۱۳۵۷ تازه به ایران سال‌های ۱۳۳۰-۳۲ رسیده بود. به بیانی دیگر، ایران که نخستین کشور منطقه از لحاظ ملی‌کردن نفت بود، یکی از واپسین کشورهایی شد که این فرایند را تکمیل می‌کردند.» (صفحه ۲۹۱)

انگلیس و آمریکا با اجرای کودتای ۲۸ مرداد توانستند جای پای رقیب خود یعنی شوروی را در ایران از بین ببرند. پس از کودتا، حزب توده نابود شد. جبهه ملی هم نابود شد که نبود این‌دو جبهه به‌نوعی موازنه سیاسی ایران آن‌زمان را به هم زد و به قول آبراهامیان موجب شکل‌گیری خلأ سیاسی در کشور شد؛ خلائی که به‌تعبیر این‌تاریخ‌پژوه در نهایت، توسط جنبش اسلامی پر شد. منظور آبراهامیان جنبشی است که از سال ۱۳۴۲ یعنی ۱۰ سال پس از کودتا توسط امام خمینی (ره) شکل گرفت و تا پیروزی انقلاب در سال ۵۷ به فعالیت ادامه داد. او در این‌باره نوشته است: «طی شورش‌های بعدی در شهرهای عمده ایران، زبان ناسیونالیسم و سوسیالیسم به کار گرفته نشد بلکه زبان اسلام مورد استفاده بود.» (صفحه ۲۹۷)

اگر به خاطر داشته باشیم، دومین پی‌آمد کودتای ۲۸ مرداد از نظر آبراهامیان نابودی کامل مخالفان سکولار شاه بود. او در این‌باره می‌گوید شاه با حمایت از کودتا، به‌طور ناخواسته مخالفین مذهبی خود را که در درازمدت به‌مراتب مهلک‌تر بودند، جایگزین مخالفان سکولار کرد. او همچنین معتقد است شاه برای هرچه کم‌تر کردن هزینه‌ها، همه تلاش خود را کرد تا تظاهر کند صنعت نفت ملی‌شده ایران را حفظ کرده است. اما نتوانست این‌واقعیت تلخ را پنهان کند که ایران پس از سال ۳۲ خود را زیر چرخ‌های ارابه غرب گرفتار کرد. در ادامه همین‌شرایط بود که محمدرضا پهلوی تبدیل به ژاندارم آمریکا در خاورمیانه شد. هنری کسینجر سیاست‌مدار آمریکایی در این‌باره گفته است: «شاه برای آمریکا در زمره نادرترین رهبران و متحدی بی‌قید و شرط بود.» نتیجه نهایی این‌بود که ایران از دامان انگلستان به دامان آمریکا افتاد و همان‌طور که اشاره کردیم، پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاه تبدیل به خدمتکار بی‌قیدوشرط آمریکا شد. سیل حوادث هم از سال ۴۲ به بعد بر حکومت شاه ضربه وارد می‌کرد تا مقطع مهم و حیاتی انقلاب اسلامی از راه رسید.

۳-۱ تحلیل آبراهامیان از انقلاب اسلامی

یرواند آبراهامیان، تحلیل‌های جالب و مهمی از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) دارد. او معتقد است امام خمینی (ره) چون از اشتباه مهلک و مهم مصدق (که باعث پیروزی کودتا شد) آگاه؛ و به عبارتی از این‌اشتباه درس گرفته بود، در واپسین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، از هوادارانش خواست در خانه نمانند و برای مقابله با ورود فیزیکی نیروهای نظامی به شهر، به خیابان‌ها بیایند. این‌کنش امام خمینی (ره) دقیقاً نقطه مقابل کاری است که مصدق با فریب‌خوردن از آمریکایی‌ها انجام داد. در بخش‌های بعدی این‌پرونده به این‌مساله خواهیم پرداخت.

آبراهامیان درباره پیروزی انقلاب اسلامی و باخت آمریکا در آن‌برهه، نکته جالبی دارد و آمریکا را بازنده اصلی آن‌اتفاق بزرگ می‌داند. او می‌گوید آمریکا که از سال ۱۳۲۰ به بعد، در سلطنت و ارتش ایران سرمایه‌گذاری زیادی کرده بود، بازنده اصلی پیروزی انقلاب بود.

 

ارسال نظر
captcha