با او درباره گرافیک و چالشهای آن در زمانه کنونی گفتگو کردهایم.
* گرافیک یکی از رشتههای هنری است که با پیشرفت تکنولوژی و فراگیرشدن رایانه، جای خودش را میان جوانان باز کرده است. برخی گمان میکنند این همهگیری به دلیل ارزان و در دسترس بودن ابزار طراحی است که بر خلاف هنرهای دیگر (مانند نقاشی) ملزومات خاصی نیاز ندارد. برخی هم معتقدند رایانهها کار را ساده کردهاند و هر کس به صرف داشتن دیدگاه هنری و حتی بدون تبحر عملی، میتواند به خلق اثر بپردازد. نظر شما چیست؟
این کاملاً درست است که با نرمافزارهای گرافیکی خیلی کارها سادهتر شده است، اما این فقط در بحث اجراست، حتی خود اجرا هم نیاز به تجربه و تخصص دارد، گرافیک قبل از اینکه اجرا بشود نیازمند ایده است، حتی وقتی شما ایده هم داشته باشید و ابزار کار را هم بشناسید باز هم برای خلق یک اثر ایده آل نیازمند دانش بصری هستید. شناخت عناصر بصری، ترکیببندی، رنگشناسی و استفاده مناسب از تصویر و نوشته همه نیازمند دانشی فراتر از علم استفاده از کامپیوتر و نرمافزارهای کامپیوتری است. به عنوان مثال نشانه موزه رضا عباسی کار استاد مرتضی ممیز است اما خوشنویسی آن کار استاد محمد احصایی است، در جایی خواندم که استاد ممیز از استاد احصایی خواستهاند خوشنویسی را برایشان انجام دهند و سپس با آن نشانه را طراحی کردند و خود آقای احصایی از دیدن نتیجه کار بسیار شگفتزده شده بودند. این نشانه بسیار زیبا حاصل ترکیبی از خوشنویسی، طراحی، ترکیببندی و... است که با یک ایده بسیار عالی در کنار هم قرار گرفته اند. این میشود یک کار منحصر به فرد و ماندگار در تاریخ.
گرافیک را هنر ارتباط تصویری ترجمه کردهاند، یعنی انتقال مفهوم با زبان تصویر و گرافیست باید مثل یک سخنور که علم کلام میداند علم تصویر بداند و از طریق آن با توجه به نوع پیام و نوع مخاطب ارتباط را برقرار کند.
با نرمافزارهای گرافیکی خیلی کارها سادهتر شده است، اما این فقط در بحث اجراست، حتی خود اجرا هم نیاز به تجربه و تخصص دارد، گرافیک قبل از اینکه اجرا بشود نیازمند ایده است
امروزه همه گوشیهای موبایل دوربینهای خوبی دارند، ولی آیا همه کسانی که از این گوشیها استفاده میکنند عکاس هستند و میتوانند عکسهای خوب بگیرند؟ قطعاً نه! درست است که وقتی شما هزار فریم عکس با گوشی موبایل میگیرید، چندتایی هم اتفاقی خوب از آب درمیآیند ولی کار یک عکاس حرفهای چیز دیگریست.
ولی همه اینها باز به سفارشدهنده برمیگردد که میخواهد کاری در چه سطحی تحویل بگیرد، همزمان که جوانان زیادی با فراگیری نرمافزارهای گرافیکی وارد این بازار شدهاند، سطح درک صاحبان صنایع و سفارشدهندگان نیز نسبت به هنر گرافیک رشد قابل توجهی داشته و متوجه شدهاند که کار یک حرفهای و یک آماتور تفاوت زیادی با هم دارند و البته هنوز هم جای فرهنگسازی در این زمینه وجود دارد.
هر چه آثار گرافیک بهتری خلق شوند، سواد بصری جامعه رشد بیشتری پیدا میکند و سطح توقع عموم جامعه از این هنر نیز بالاتر میرود و یاد میگیریم چیزهای خیلی بیشتری از یک نرمافزار گرافیکی برای خلق یک اثر ماندگار لازم است.
* برخی معتقدند گرافیک فاقد خلاقیت است چون هنری توصیهپذیر است. چقدر با این دیدگاه موافقید؟
گرافیک یک هنر سفارشی است و این تفاوت اصلی گرافیک و نقاشی است، گرافیک مبتنی بر سفارش است، در گرافیک شما باید به این پرسش پاسخ بدهید که این سفارش از شما چه میخواهد، سپس با توجه به تحقیقاتی که انجام میدهید و مطالعاتی که چه بصری و چه کتابخانهای انجام میدهید به مفهومی میرسید که باید آن را به بهترین شیوه و سادهترین شکل بیان کنید. در واقع هر سفارش بیان خاص خودش را میطلبد، هر چند هنرمند در انتخاب روش اجرا آزاد است و در این زمینه هر کس سبک خودش را باید داشته باشد.
گرافیک هنری است که باید برای عامه مردم قابل فهم باشد، هر چند هر سفارشی مخاطب خاص خودش را دارد
* پس حرفهای شدن در هنر گرافیک چه معنایی دارد؟ آیا صرفاً حرفهای شدن در تکنیک است؟
تعریف حرفهای در هنر اینگونه رایج است که حرفهای کسی است که از هنرش پول درمیآورد. میخواهم بگویم این موضوع تا حد بسیار زیادی درست است، برای حرفهای شدن باید وارد بازار کار شد، باید خودت را با جریان بازار هماهنگ کنی، گرافیک هنری است که باید برای عامه مردم قابل فهم باشد، هر چند هر سفارشی مخاطب خاص خودش را دارد، باید بتوانی پلی ایجاد کنی بین یک کسب و کار و مخاطبان آن، هر چقدر بهتر بتوانی این ارتباط را راحتتر و بهتر انجام دهدی حرفهای تری.
* معضلی که میان تازهواردان به حوزه گرافیک هم دیده میشود، کپی کردن است. نظرتان درباره کپی آثار گرافیک چیست؟
اصولاً تقلید کردن در هنر کار خوبی نیست، اما مشق کردن کار درستی است. متأسفانه گرافیستهای جوان، این روزها زیاد به مشق کردن اهمیت نمیدهند و میخواهند با تقلید از کار دیگران کاری در همان حد ایجاد کنند، همین میشود که این روزها خیلی از پوسترها، لوگوها و حتی طراحیهای بستهبندی و... کپی هستند. یک کپی هر چقدر هم خوب انجام شود باز هم کپی است و با اصل تفاوت زیادی دارد، باید تفکر پشت یک طراحی را کشف کنی و بعد آن را طراحی کنی، به عنوان مثال ما در یکی از ناشران کمک آموزشی، سبک خاصی برای طراحی جلد کتابها ایجاد کرده بودیم که یک تفکری پشت آن بود، خیلی از ناشران سعی کردند این سبک را تقلید کنند و حتی دوستان گرافیست به من میگفتند از فلان انتشارات با من تماس گرفتهاند و گفتهاند یک جلد طراحی کن شبیه جلدهای فلان ناشر، ولی در واقع آنها به هویت پشت این طراحیها توجه نکرده بودند و در اکثر مواقع موفق هم نمیشدند. باید سفارش را درک کنی، برایش مفهومی در ذهنت پرورش بدهی و تازه شروع کنی به اتود زدن و امیدوار باشی کار خاص و متفاوتی خلق کنی.
*وضعیت گرافیک تبلیغاتی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
گرافیک در ایران پیشرفتهای بسیار خوبی داشته و گرافیک تبلیغاتی به دلیل حمایت مالی که در آن وجود دارد، کارهای خوبی را تجربه میکند، اما متأسفانه هنوز هم خیلی از کارها از حرفهای بودن فاصله دارند، یک گرافیست که در یک شرکت تبلیغاتی کار میکند با چالشهای زیادی دست به گریبان است، سفارش دهنده یک نظر دارد، مدیر آژانس، مدیر خلاقیت، مدیرگرافیک و خلاصه هر کسی در این روند نظر خاص خودش را دارد و گرافیست خیلی وقتها مجبور است از ایدهآلهایش فاصله بگیرد تا نظر همه را تأمین کند.
یک گرافیست که در یک شرکت تبلیغاتی کار میکند با چالشهای زیادی دست به گریبان است، سفارش دهنده یک نظر دارد، مدیر آژانس، مدیر خلاقیت و مدیرگرافیک یک نظر دیگر
مسئله مهم دیگر سلیقه است، خیلی وقتها سفارشدهنده فکر میکند وقتی نظری خلاف نظر طراح دارد، این موضوع به اختلاف سلیقه مربوط میشود، در حالی که بسیاری اوقات اینگونه نیست، وقتی در دو اثر طراحی شده، همه اصول طراحی و زیباییشناسی رعایت شده باشد، شما میتوانید سلیقهای از یکی از این کارها خوشتان بیاید، ولی وقتی در یکی از این کارها این اصول رعایت نشده باشد، شما نمیتوانید بگویید سلیقهی من این را میپسندد، این کار به طور کلی اشتباه است و اصلاً نباید در مرحله نظرخواهی قرار بگیرد.
* برخی معتقدند تعرفه رسمی خدمات گرافیکی که از سوی انجمن طراحان گرافیک ایران تعیین میشود، بسیار بالاست و این موضوع، سفارشدهندگان را به سمت طراحان جوان و غیرعضو انجمن سوق میدهد. نظر شما درباره قیمت خدمات طراحی و گرافیک چیست؟
اصولاً کار هنری را نمیتوان به راحتی قیمتگذاری کرد، حتی هستند اساتید و هنرمندانی که قیمتهایی به مراتب بالاتر از تعرفه انجمن برای کارهایشان دریافت میکنند و مشتری خودشان را هم دارند.
کاری که یک طراح حرفهای انجام میدهد به هیچ وجه قابل مقایسه با کار یک هنرمند تازهکار نیست، پس طبیعی است که هزینه این کارها هم با هم متفاوت باشد
تعرفه انجمن طراحان گرافیک همه ساله پس از بررسیهای کارشناسی تعیین میشود، قبول دارم که خیلی از طراحان گرافیک حتی اعضای رسمی انجمن با قیمتهایی کمتر از این تعرفه کار میکنند، اما در نظر داشته باشید این قیمتها، قیمت پایه برای دریافت کار از افراد حرفهای است که سالها در این رشته فعالیت کرده و تجربه کسب کردهاند. طراحان جوان تجربه کار کمتری دارند و توقع کار با کیفیت کمتری هم از ایشان میرود. کاری که یک طراح حرفهای انجام میدهد به هیچ وجه قابل مقایسه با کار یک هنرمند تازهکار نیست، پس طبیعی است که هزینه این کارها هم با هم متفاوت باشد.
*چرا خلق یک تبلیغ خلاقانه و نوآور، کار راحتی نیست؟
در واقع باید گفت هیچ کار خلاقانه و نوآوری به سادگی انجام نمیشود. این که بتوانی خلاق باشی و ایده نو و جدیدی را خلق کنی، نیازمند ممارست و تمرین و مطالعه زیاد است، ایدهها همهجا هستند و باید بتوانی متفاوت به همه چیز نگاه کنی، هر چیز سادهای که میبینی، یک روی خلاقانه هم دارد که باید به آن به شکل دیگری نگاه کرد. این که یک نفر از دیدن دندانه شکسته یک شانه معمولی یاد اکولایزر موسیقی بیفتد و با شکستن نامنظم دندانهها حس اکولایزر را به مخاطب القا کند، شاید ساده به نظر برسد ولی اینگونه ایدهپردازی لازمهاش تمرکز و دانش و تجربه فراوان است.
*از راههای رسیدن به ایده خلاق بگویید. آیا تکنیک ویژهای برای ایدهپردازی و رسیدن به یک نتیجه درخشان وجود دارد؟
بهتر است بگویم مسیر خاصی وجود ندارد، هر کس میتواند از مسیر منحصر به فرد خودش به یک ایده برسد، تکنیکهایی برای رسیدن به ایده وجود دارد که معمولاً در اتاق فکرها استفاده میشود، اما نکتهی اصلی، رهایی است، باید خودت را از هر بندی رها کنی و ذهنت را به پرواز دربیاوری. البته در گرافیک این موضوع خیلی سخت است، چون تو فقط باید در یک محدوده خاص که سفارش برایت تعیین کرده حرکت کنی، درک سفارش و درونی کردن آن گام اول در یک طراحی موفق است.
خیلی وقتها دعوت دوستانم برای شرکت در اتاق فکرها را رد میکنم، برای اینکه نمیتوانم ذهنم را برای ایدهپردازی در یک زمان محدود کنم
*هنگام طراحی از چه چیزهایی الهام میگیرید؟
خود سفارش و تحقیقاتی که درباره آن میکنید به عنوان مهمترین منبع الهام است. به عنوان مثال من در طراحی نشانه یک دارو متوجه شدم که پزشکان و متخصصان داروسازی این دارو را به عنوان «شیطان آبی» میشناسند، همین صفت منبع الهام من برای طراحی این دارو شد و اتفاقاً اولین طرحی که برایش آماده کردم مورد تأیید قرار گرفت و چاپ شد. من خیلی وقتها دعوت دوستانم برای شرکت در اتاق فکرها را رد میکنم، برای اینکه نمیتوانم ذهنم را برای ایدهپردازی در یک زمان محدود کنم، معمولا وقتی به یک اتاق فکر میروم تا چند روز بعد از آن هم برایش ایدههایی به ذهنم میرسد و همینطور درگیری ذهنی دارم.
پوستر با عنوان «گولاک» به مناسبت یکصدمین سال انتشار کتابی به همین نام، اثر رضا یعقوبی قلعهنو، راهیافته به نمایشگاه جشنواره زنبور طلایی مسکو
*معمولاً بعد از پیدا کردن ایده سراغ برندها میروید یا برعکس بعد از انتخاب برندها ایدهپردازی میکنید؟
همانطور که گفتم، گرافیک یک هنر سفارشی است، اول باید سفارشی وجود داشته باشد تا برای آن ایدهپردازی و طراحی انجام شود، اما خب خیلی وقتها ایدههایی برای بعضی برندها به ذهنم میرسد ولی هیچوقت اجرا نمیشوند، حتی خیلی از آنها را یادداشت میکنم شاید روزی از آن استفاده کردم.
*آیا بین زندگی شخصی و الهامهای منجر به خلق اثر ارتباطی وجود دارد؟
گرافیک در همه زندگیام ورود کرده است. من همه چیز را ساده و خلاصه میکنم، سعی میکنم خیلی سریع و صریح به اصل مطلب بپردازم، این ویژگی اصلی گرافیک است، در یک اثر گرافیکی نباید چیزی کم باشد و نباید چیزی اضافه باشد، هر نمادی باید دلیل داشته باشد، در زندگی شخصی هم سعی میکنم هر چیز اضافهای را حذف کنم تا به حالت ایدهآل مد نظرم نزدیک شود.
در یک اثر گرافیکی نباید چیزی کم باشد و نباید چیزی اضافه باشد، هر نمادی باید دلیل داشته باشد
*ورودتان به این حرفه چطور اتفاق افتاد؟
خیلی اتفاقی، من خبرنگار یک هفتهنامه بودم و باید هر هفته یک صفحه مطلب را برای چاپ آماده میکردم. همین که کنار همکاران صفحهآرایی بودم، احساس کردم به این کار علاقه دارم و شروع کردم به یادگرفتن نرمافزارهای Photoshop و Pagemaker و کمکم صفحه خودم را خودم طراحی میکردم، بعدها دورههای طراحی گرافیک را گذراندم و با طراحی دستی و اصول زیباییشناسی و سواد بصری آشنا شدم و سعی کردم بیشتر در این زمینه کار کنم. البته ورودم به دانشکده هنرهای زیبا و آشنا شدن از نزدیک با مرحوم استاد مرتضی ممیز هم انگیزه بسیار زیادی برای ادامه این کار برای من بود.
* از استاد ممیز نام بردید. طراحان مورد علاقهتان چه کسانی هستند؟
من از هر کاری که در آن خلاقیت به کار گرفته شده باشد لذت میبرم، خیلی از اساتید و حتی طراحهای جوان کارهایشان این خصوصیت را دارد، هر چند این روزها با شک و تردید به خیلی از آثار نگاه میکنم چون به دلیل وجود اینترنت، تعداد کارهای کپی از کارهای اصل خیلی بیشتر شده است.
انتهای پیام/