بررسی محمد سروش محلاتی از چالش‌های فقهی حجاب؛
سه نکته در رابطه با ماهیت حکم حجاب مطرح است؛ نکته اول اینکه ماهیت این حکم با توجه به قراینی که در آیه آمده است باید شناخته شود؛ و دوم اینکه با توجه به استثنا‌ها شناخت صورت گیرد و سوم اینکه این آیات حجاب در سوره نور و احزاب یک خصوصیت دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن این است که هر دو دستور غیرمستقیم است.
گروه راهبرد «سدید»؛ در سلسله جلسات کلاس‌های مجازی «مدرسه مطالعات فقه معاصر»، حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در رابطه با چالش‌های فقهی مسأله حجاب عنوان کرد که دو مسأله در مورد حجاب مطرح است: مسأله اول این است که حکم حجاب چیست؟ زمانی که پذیرفتیم در اسلام حکم الزامی در مورد پوشش برای زنان و مردان وجود دارد، سوال و مسأله دوم بیان خواهد شد که ماهیت این حکم چیست.
محلاتی خاطر نشان کرد: آنچه که مد نظر ماست این است که دستور اسلام در مورد رعایت پوشش با همان حدود خودش را، مورد کندوکاو قرار می‌دهیم و در اینجا توضیحاتی در مورد ماهیت حکم با مثال‌هایی خواهم داد. وی ادامه داد یکی از احکامی که در اسلام و جوامع دیگر هم وجود دارد مسأله دیه است. اصل دیه مورد تسالم است، ولی ماهیت دیه چیست؟ آیا دیه یک جریمه مالی است؟ شخصی که آسیبی به دیگری وارد کرده است کیفر و مجازات مالی می‌شود یا نه دیه جبران خسارت است؟ چون جنایت کرده به ازاء آن باید ضرر و زیان آن را تأمین کند؟ یا دیه هزینه درمان است. اگر موضوع هزینة درمان باشد قهراً نمی‌توان دیه زن و مرد را متفاوت دانست. چون هزینه درمان زن و مرد تفاوتی ندارد.
سروش محلاتی عنوان کرد مثال دیگر اینکه در قرآن کریم حکم قصاص مطرح شده است. ماهیت قصاص چیست؟ آیا یک تکلیف الزامی است و شخصی که دچار قتل شده به عنوان مجازات باید به قتل برسد یا نه این یک تکلیف نیست و یک حق است؟ از کلمه «کُتِبَ عَلَیکُم القِصاصُ» (سوره بقره، آیه ۱۷۸) در این زمینه نمی‌توان مطلبی استخراج کرد. ظاهر قضیه همان حکم است مانند «کُتِبَ عَلَیکُم الصِیام که روزه بر شما واجب شده است». ولی آیه دیگر توضیح می‌دهد که در اینجا ماهیت قصاص چیست؟ قصاص یک حکم نیست بلکه یک حق است که برای اولیای دم جعل و مقرر شده است «وَ مَن قُتِلَ مَظلُوماً فَقَد جَعَلنَا لِوَلِیّهِ سُلطَاناً هر کس که بی‌جهت به قتل برسد ما برای، ولی او سطلنت و حقی مقرر داشتیم» (سوره اسراء، آیه ۳۳). ما بدین وسیله می‌فهمیم که ماهیت قصاص چیست که حق است یا حکم؟
این استاد حوزه علمیه قم ضمن بیان اینکه برخی موارد تشخیص ماهیت حکم شرعی، کار آسانی است و برخی موارد سخت است اظهار داشت در واقع در اینجا برای تشخیص ماهیت حکم سه صورت وجود دارد:
صورت اول احکامی است که کاملاً عرفی و عقلایی است و وقتی شرع مطرح می‌کند ما ماهیت آن را پیش و بعد از شرع می‌شناسیم. خداوند فرموده است: اَحَلَّ اللّهُ البَیعُ (سوره بقره، آیه ۲۷۵)؛ بیع یعنی خرید و فروش مفهومی است که برای ما چه مسلمان باشیم چه غیرمسلمان مفهوم شناخته شده‌ای است. این‌ها مسائل صرفاً عرفی است که به تأیید و امضای شرع می‌رسد.
محلاتی افزود: صورت دوم احکامی است که جنبه تعبّدی دارد و ماهیت آن برای ما روشن نیست. در آغاز بحث طهارت در فقه این مسأله مطرح است که طهارت چیست؟ طهارت یک حکم وضعی در برابر نجاست است. در عرف یک مفهوم شناخته شده‌ای از پاکیزگی داریم، ولی آیا طهارت شرعی عیناً همان مفهومی است که در عرف شناخته می‌شود. پاسخ فق‌ها منفی است.
وی گفت: مرحوم شیخ انصاری در کتاب الطهاره خود عنوان کرده است که ما مفهوم طهارت را نمی‌توانیم بشناسیم. آثاری را که شرع بر طهارت و نجاست در نظر گرفته است را می‌شناسیم، اما از تعریف کردن طهارت و نجاست عاجز هستیم. احکامی که درباره حقیقت آن‌ها چیزی نمی‌دانیم.
در ادامه بیان کرد: صورت سوم احکامی است که جنبه ترکیبی دارد و از برخی جهات عرفی و عقلایی و قابل فهم و درک است و از جنبه‌هایی شرع درباره آن نظر خاص و ویژه دارد. نه عرفی صرف است و نه شرعی صرف.
استاد حوزه علمیه قم درباره چیستی ماهیت حکم حجاب بیان کرد که در این مورد نظرات و تحلیل‌های مختلفی ارائه شده است. برخی معتقدند که حجاب حکمی است اخلاقی، برخی معتقدند حجاب برای حفظ و صیانت از خانواده است. از طرف دیگر برخی معتقدند حجاب حکمی اجتماعی است و برخی مسأله امنیت را مطرح کردند و برخی آن را ناشی از غیرت مردان می‌دانند.
سروش محلاتی در رابطه با آثار شرعی و تعیین وظیفه و مسئولیت اجرایی دولت در مورد حجاب اشاره کرد که باید ابتدا ماهیت‌شناسی از حکم حجاب صورت گیرد. وی در این رابطه گفت: اگر ماهیت اخلاقی دارد قهراً آثاری که بر آن مترتب می‌شود یک نوع از اثر است و اگر جنبه اجتماعی پیدا می‌کند قهراً آثار متفاوتی بر آن دارد.
سروش محلاتی درباب اجتماعی یا فردی بودن حکم حجاب تصریح کرد: به ماهیت حجاب را از دو راه می-توان وارد شد. راه اول این است که حجاب قبل اسلام در ادیان و اقوام دیگر چه ماهیتی داشته است. مثلاً در ایران باستان یا یهود چه حکمی داشته است و بعد بپذیریم که همان ماهیت را هم اسلام در نظر گرفته است. راه دوم این است که به منابع اسلامی مراجعه کنیم و ببینیم از کتاب و سنت چگونه استفاده می‌شود و آیا قرائنی برای کشف ماهیت این حکم وجود دارد یا نه؟
طبقه گفته این پژوهشگر دینی، راه اول به نظر نمی‌رسد که از اتقان کافی برخودار باشد، زیرا حجاب در ادیان و اقوام مختلف ماهیت متفاوتی داشته است و مانند بیع، اجاره و نکاح نیست که ماهیت عرفی یکسانی داشته باشد؛ لذا نمی‌توان ادعا کرد که حجابی که اسلام مطرح کرده همان حجابی است که قبل اسلام بوده است. چون این ابهام مطرح می‌شود که کدام حجاب قبل از اسلام؟ حجابی که در ایران مطرح بوده با حجابی که در آیین و اقوام دیگر شناخته شده بوده، تفاوت داشته است؛ لذا نمی‌توانیم ادعا کنیم و قابل اثبات نیست.
وی افزود: راه دوم این است که به متون معتبر اسلامی مانند قرآن و روایات معتبر مراجعه کرده و تشخیص دهیم که این حکم چه معنا و مضمونی دارد و چه حکمت و غایتی در آن در نظر گرفته شده است. ممکن است براساس آن ماهیت حجاب اسلامی با حجابی که در یهودیت وجود داشته متفاوت باشد و معنای اسلام از حجاب با اقوام دیگر یکسان نیست.
این استاد حوزه علمیه قم ضمن بیان اینکه متفکرین اسلامی در دورة اخیر دربارة ماهیت حجاب مباحثی را مطرح کردند که در صدر آن‌ها استاد شهید مطهری و شهید بهشتی هستند به برخی از نکات مطرح شده توسط این دو بزرگوار اشاره کرد.
مدرس حوزه علمیه قم در ادامه اشاره کرد که شهید بهشتی در اثری که در این سال‌های اخیر به عنوان «موقعیت زن از نظر اسلام» از ایشان به چاپ رسیده است در بحث حجاب عنوان کردند که: «حجابی که در اسلام عرض کردم زن سرش را بپوشاند، تنش را بپوشاند، دست و صورتش باز باشد و بیاید بیرون، این حجاب را هم اسلام به عنوان احترام به زن مقرر کرده است»
وی در ادامه گفت: در واقع ماهیت این حکم از نظر بهشتی یعنی احترام و حرمت نهادن بر زن. یک نتیجه بر این تحلیل مترتب می‌شود که اگر زنی حجاب را رعایت نکرد و این حرمت و احترام را نخواست؛ لذا قهراً اگر دیگران بخواهند به او نگاه کنند محدودیتی وجود ندارد، چون آن فرد خودش اجازه داده است. اگر اسلام گفته به او نگاه نکنید به لحاظ احترام اوست.
سروش محلاتی اشاره کرد: «صریح قرآن این است، اصلاً صریح دین ما این است؛ لذا زن مسلمانی که بی-حجاب بیرون می‌آید دیگر مرد واجب نیست به او نگاه نکند. البته نه نگاه روی شهوت، نگاه از روی شهوت که حرام است مطلقا. ولی نگاه معمولی به موی زنی که خودش را بی‌حجاب بیرون می‌آورد حرام نیست برای اینکه زن خودش احترام خودش را از بین برده است».
سروش محلاتی افزود: شبیه به بحث شهید بهشتی را شهید مطهری در کتاب «مسأله حجاب» هم مطرح کرده که می‌نویسد: «پوشیده بودن زن در حدودی که اسلام مقرر کرده موجب کرامت و احترام بیشتر اوست. زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می‌دارد. شرافت زن اقتضا می‌کند هنگامی که زن از خانه بیرون می‌رود متین و سنگین و با وقار باشد».
این استاد فقه سیاسی یادآور شد که ما به قرآن کریم رجوع می‌کنیم که در مورد ماهیت این حکم چه نکاتی را می‌توان استخراج کرد. آیات مربوط به حجاب در سوره‌های نور و احزاب آمده است. البته از نظر تقدم و تأخر در نزول، آیات سوره نور ابتدا نازل شده و سوره احزاب پس از آن نازل شده است.
وی اشاره کرد: آیات ۲۷-۳۱ سوره نور در مورد حجاب است. در این آیات تعبیری که بتوان ماهیت حکم را از آن استفاده کرد تعبیر «أَزکَی لَهُم» هست که در دستوری که درباره مردان وارد شده، آمده است «یَغُضُّوا مِن أَبصَارِهِم وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهُم ذَلِکَ أَزکَی لَهُم». این دستور درباره زنان هم تکرار شده است، ولی این تعلیل که «أَزکَی لَهُم» تکرار نشده است چه بسا سیاق این‌ها کفایت می‌کرده است. با توجه به اینکه علت این حکم درباره مردان و زنان یکسان است و اینکه حکم درباره مردان ابتدا توضیح داده شده علت آن برای زنان دیگر تکرار نشده و بر آیه گذشته اعتماد شده است. اگر ماهیت دیگری در حفظ فرد و سَتر عورت برای زنان متفاوت می‌بود قهراً خداوند اشاره می‌فرمود.
این پژوهشگر دینی افزود: آیا می‌توان ماهیت حکم حجاب را از «أزکی لَهُم» به دست آورد و در آن صورت ماهیت حکم چیست؟
در این رابطه وی در ادامه اظهار داشت که دو بحث درباره این تعبیر مطرح است: اول اینکه اساساً آیا کلمه «أزکَی» در مقام بیان علت، دلالت بر وجوب می‌کند یا نه؟ به تعبیر دیگر دستوری که پیغمبر از طرف خدا ابلاغ کرد که پیغمبر به مردان مسلمان بگو که چشمان خود را برگیرند و عورت خود را بپوشانند؛ این ظهور در وجوب دارد، اما آیا تعلیل هم ظهور در وجوب دارد یا نه؟
سروش محلاتی افزود: کلمه أزکی از دو جهت قابل بررسی است؛ اول اینکه ماده زکی در قرآن کریم ماده و معنایی است که جنبه اخلاقی دارد و به رشد و حیات معنوی انسان مربوط می‌شود مانند آیه «قَد اَفلَحَ مَن زَکَّاها وَ قَد خَابَ مَن دَسَّاها». یا تعبیر تزکیه که در آیات متعددی درباره برنامه انبیای الهی وارد شده که طهارت روح مطرح است و ناظر به کمالی است که برای فرد است. اگر چشم خود را منزه کنند و اگر پوشش مناسب را داشته باشند موجب این می‌شود که از یک روح پاک برخوردار باشند و روانشان توام با طهارت و سلامت است. آیا از این تعبیر بیشتر از ماهیت اخلاقی برای حکم حجاب می‌توان استفاده کرد؟
به بیان محلاتی، تعبیر «أزکی» غیر از اینکه در این آیه در مسأله پوشش و حفظ فرد وارد شده در آیه ۲۸ سوره نور هم همین تعبیر بوده است «وَ إِن قِیلَ لَکُم ارجِعُوا فَارجِعُوا هُوَ أَزکَی لَکُم و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: بازگردید و این برای شما پاک‌تر است».
وی عنوان کرد: آنچه که در آیات ۳۱ سوره نور (آیه خمار) و ۵۹ سوره احزاب (آیه جلباب) در مورد حجاب مطرح است نشان می‌دهد که این آیات دلالت بر لزوم پوشش برای زنان است.
استاد حوزه علمیه قم گفت: چند قرینه وجود دارد که در فهم این ماهیت ما را کمک می‌کند: قرینه اول این است که در سوره نور به مسأله أزکی بودن اشاره شده است. وی همچنین اظهار داشت: شهید مطهری در کتاب مسأله حجاب توضیحی درباره این امر دارند: «یعنی این کار برای ایشان پاکیزه‌تر است. پوشیدن عورت یک نوع نظافت و پاکی روح است از اینکه بشر دائماً در مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد. قرآن با این کار می‌خواهد فلسفه و منطق این کار را بیان کند».
محلاتی ضمن بیان اینکه فکر انسان از اینکه دائما درگیر مسائل جنسی باشد آزاد می‌شود و می‌تواند به صورت معقول درباره مسائل دیگر تفکر کند، گفت: تعبیر قرآن أزکی است و فق‌ها بحث می‌کنند که آیا می-توان از أزکی (پاکیزه‌تر) استفاده وجوب کرد یا نه؟ با فرض اینکه دلالت آیه بر وجوب، تام و تمام است، ولی نمی‌توان انکار کرد که نگاه قرآن در مسألة ستر و حجاب از این زاویه است که روح و فکر خود را پاکیزه نگه دارید.
وی افزود: اگر این مطلب را به استناد نص قرآنی بپذیریم، قهراً نگاه قرآن جنبه فردی پیدا می‌کند نه جنبه عمومی. حداقل یا باید بپذیریم که تنها فلسفه حجاب این است یا یکی از نکاتی که در تشریح حجاب وجود دارد این امر است. گاهی اوقات یک حکم می‌تواند جنبه‌های مختلفی داشته باشد مانند زکات که قرآن کریم از یک طرف برای تأمین زندگی نیازمندان و حق آن‌ها معرفی کرده و در عین حال جنبه اخلاقی را هم در نظر گرفته است و تعلقات مادی و وابستگی مادی کاهش می‌یابد و آلودگی روحی را پاک می‌کند.
سروش محلاتی تصریح کرد: پرسش‌های زیادی در مسأله حجاب داریم که باید پاسخ دهیم و بسیاری از این پرسش‌ها مبتنی بر این است که ماهیت‌شناسی صورت گیرد. به عنوان مثال اینکه دولت چه وظیفه‌ای در قبال مسأله حجاب دارد ابتدا باید ببینیم که حجاب آنگونه که شرع مقرر فرموده ماهیت‌اش چیست؟ اگر امر عمومی و اجتماعی است لذا دولت یک مسئولیت پیدا می‌کند و اگر جنبه اخلاقی مورد نظر شارع است در نتیجه مسئولیت دولت متفاوت می‌شود. به همین خاطر بسیاری از مسائل به این ماهیت‌شناسی مربوط است پس نکته اول «أَزکی لَهُم» است.
وی افزود: در سورة احزاب که مجدد مسأله ستر مطرح شده نکته دیگری دربارة حجاب دیده می‌شود و آن این است که پیامبر به زنان و فرزندان خود و زنان مؤمن ابلاغ می‌کند که جلباب (روسری بزرگ) خود را بر سر بیفکنند. اینجا مطرح عنوان شده که فرد به وسیله رعایت پوشش مناسب، امنیتی برای خود تأمین می‌کند که افراد مزاحم بدانند فرد اهل رفتار جلف نیست و از وقار و عفاف برخوردار است.
وی در ادامه افزود: آیة ۵۹ سوره احزاب: «ای پیامبر به همسران و دختران و زنان مؤمن بگو: جلباب‌ها (روسری‌های بزرگ) خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آن‌ها سر زده توبه کنند) و خداوند همواره آمرزنده رحیم است». ماهیتی که در این آیه برای حجاب مطرح شده با ماهیت حجاب در سورة نور کاملاً متفاوت است. در اینجا آمده که زن برای اینکه در برابر افرادی که مزاحمت ایجاد می‌کنند حاضر نیست بپذیرد و مقاومت می‌کند؛ لذا حجاب یک نشانه است و مسأله امنیت که امری اجتماعی است مطرح است. در واقع این حکم با حکم سوره نور از نظر ماهوی تفاوتی پیدا می‌کند و به عبارتی یک حکم است، اما در جعل این حکم دو نکته در نظر شارع مقدس بوده است: یکی جنبه أزکی بودن و دیگری رفع مزاحمت‌ها و جلوگیری از آسیب دیدن زنان.
محلاتی اشاره کرد: شهید مطهری هم نکته اول را مطرح کردند (أزکی لَهم) که تعبیر آرامش روانی است که اعم است و فراتر از آنچه در قرآن ذکر شده است؛ و نکته دوم را هم در نظر گرفتند که مسأله امنیت برای زنان و جلوگیری از مزاحمت‌ها در حجاب خیلی مهم نیست و مورد نظر شرع مقدس هم قرار ندارد.
وی گفت: در کتاب «مسأله حجاب» هم ایشان در مورد حجاب به مسأله آرامش روانی، استحکام خانواده، استواری جامعه و ارزش و احترام برای زن پرداختند.
همچنین خاطر نشان کرد: شهید مطهری عنوان کردند که «مسلماً علت دستور پوشش در اسلام، عدم امنیت نبوده و لااقل علت منحصر و اساسی عدم امنیت نبوده است، زیرا این امر نه در آثار اسلامی به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنین چیزی با تاریخ تطبیق می‌کند.
وی افزود: در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به‌واسطه زندگی خاص قبیله‌ای و بدوی وجود داشت. یعنی در همان وقت که در ایران ناامنی و تجاوز به ناموس به حد اعلی وجود داشت و پوشش هم بود در عربستان اینگونه تجاوز بین افراد قبایل وجود نداشت».
این استاد حوزه علمیه اظهار داشت که شهید مطهری در پرداختن به مسأله حجاب تحت عنوان احترام برای زن، به آیه سوره احزاب اشاره کرده و قید نموده که «در قرآن هم توصیه شده زنان خود را بپوشانند. یعنی این کار برای اینکه شناخته شوند و معلوم شود که خود را در اختیار مردان قرار نمی‌دهند بهتر است». یعنی عدم امنیت را در قالب این مطرح کردند که زن با پوشش ارزش و احترام پیدا می‌کند. احترام یک امر اخلاقی است و جلوگیری از امنیت یک امر اجتماعی و عمومی است و دو فلسفه کاملاً متفاوت دارد و آنچه در قرآن آمده این است که زن در موقعیت قرار نگیرد که با لباس و حرکات خودش زمینه برای مزاحمت دیگران را فراهم کند.
وی افزود: آنچه در این آیه شریفه آمده است پیشگیری از مزاحمت‌هاست. اگر این امر را بپذیریم که مزاحمت می‌تواند یک زمینه باشد باید به لوازمی که برای این حکم از آیه شریفه قرآن می‌توان استفاده کرد، ملتزم شویم که ایجاد مزاحمت‌ها در قلمروی تبرّج مطرح می‌شود نه در مسأله صرف کشف. آنکه سبب می-شود افرادی به دنبال خانمی بیفتند و نسبت به او ایجاد مزاحمت کنند صرف این نیست که سر خود را نپوشانده است.
محلاتی عنوان کرد: از نظر ایجاد مزاحمت، بین پوشش سر و صورت تفاوتی وجود ندارد. به قول برخی فق‌ها مانند «آیت‌الله بروجردی» آن مقدار جاذبه‌ای که در صورت وجود دارد در موی سر نیست و انسان‌ها تحت تأثیر صورت قرار می‌گیرند. پس اگر مسأله فقط از نگاه ایذاء دیگران مطرح شود در آنجا با موضوع تبرج مواجه هستیم و اینکه شخص نباید خودآرایی داشته باشد که زمینه برای ایجاد مزاحمت باشد. اما ضمن اینکه سر مکشوف باشد ممکن است ایجاد مزاحمتی هم نداشته باشد.
وی در ادامه گفت: آیه شریفه ناظر بر ایجاد مزاحمت است؛ لذا شاید به همین دلیل است که شهید مطهری موضوع رفع مزاحمت را که در سوره احزاب آمده است به عنوان مسأله جدی، اساسی و مهم تلقی نکردند شاید، چون این علت را در همة موارد نمی‌توان به عنوان علت منحصره شمرد و اینکه اگر مزاحمت وجود ندارد پس سِتر سر هم دیگر لزومی ندارد. چون سِتر برای مزاحمت بود شبیه چتر است. زمینه مزاحمت هر چقدر کمتر شد آزادی برای پوشش هم افزایش یابد.
وی ادامه داد: اگر ما این را بپذیریم قهراً مفاد آیه سوره احزاب در بحث اصلی که ایشان به عنوان چهار فلسفه برای حجاب می‌آورند نباید «ذلِکَ أَدنی أَن یُعرَفنَ» را در آنجا بیاورند، چون آیه سوره احزاب است و فلسفه کلی حجاب را بیان نمی‌کند؛ و احترام زن را بیان می‌کند.
محلاتی تأکید کرد که مسأله آیه سوره احزاب مربوط به فلسفه اجتماعی است که برای حفظ شخصیت، آزادی و امنیت زن است. ولی جنبه سومی هم وجود دارد و آن این است که در حجاب استثنا‌هایی هست. در فقه از استثنا‌ها می‌توان ماهیت حکم را تشخیص دارد. اگر حجاب یک امر عمومی و اجتماعی است پس چرا شارع مقدس بین زنان مسلمان و غیرمسلمان تفاوت قائل شده است؟ اگر بنا بر این است که زن به وسیله حجاب امنیت‌اش تأمین و احترام او حفظ ‌شود و مردان تحریک نشوند، قهراً همان‌طور که زنان مسلمان حجاب را رعایت می‌کنند پس زنان غیرمسلمان هم باید رعایت کنند و امر اجتماعی تبعیض‌بردار نیست.
وی تصریح کرد: اگر تمام حجاب را به عنوان امر اجتماعی و عمومی و با فلسفه اجتماعی تلقی کردیم لذا باید توضیح دهیم که این استثنا‌ها برای چیست؟ مانند شرب خمر که اسلام برای فرد مسلمان و غیرمسلمان تفاوت قائل شده است. اگر مسلمان شرب خمر بخواهد بکند ممنوع است، اما برای یهودی و مسیحی ممنوعیت ندارد. اگر امر جنبه اجتماعی پیدا کند این تفاوت برداشته می‌شود یعنی اگر یهودی و مسیحی به صورت علنی شرب خمر کردند اسلام جلوی آن‌ها را می‌گیرد، ولی در خانه خود، چون اجتماعی نیست تفاوت معقول است.
وی تأکید کرد: اگر اسلام حجاب را معتبر کرده برای اینکه صحنه جامعه پاک باشد پس اگر زن مسلمان بی-حجاب بیرون آید و نظام اخلاقی را در جامعه بهم بزند باد گفت: زن غیر مسلمان هم همین تأثیرات را دارد. مسأله جنسیت است و نوع مذهب تأثیری در نگاه ندارد. حجاب هم اگر تأثیر مثبت دارد برای هر دو است و اگر تأثیر منفی دارد برای هر دو است. استثنا‌های دیگر مربوط به کنیز‌ها است که اگر امر عمومی است به لحاظ تحریک و تهییج زنانه اینکه این زن حُرّه است یا کنیز در این امر تأثیر ندارد.
این پژوهشگر دینی بیان کرد: قسمتی از پوشش امر اجتماعی شده و آن پوشش بدن است. اما پوشش سر و صورت عمومی نیست. اگر عمومی می‌بود باید تکلیف آن هم عمومی باشد. اگر موضوع پوشش سر و گردن در اینجا لحاظ امر اجتماعی بوده پس باید آن را عمومی کند. پس در مسأله حجاب بین پوشش بدن که دستور عام اسلامی است و سر و گردن که کنیزان و اهل کتاب آزاد هستند این‌ها را نمی‌توان با یک فلسفه اجتماعی توضیح داد.
وی گفت: نکته آیه سوره احزاب مسأله جلوگیری از مزاحمت است و در آیه سوره نور «ذلک أزکی» است در صورتی‌که به تمام بدن تعمیم دهیم قابل قبول است. چرا که آیه أزکی مربوط به سَتر عورت است، ما می-خواستیم آن را از سَتر عورت به کل بدن تعمیم دهیم. چون حساس‌ترین و مهم‌ترین پوششی که وجود دارد سَتر عورت است و باید این علت را برای بقیه اعضا و جوارح در حد پایین‌تر در نظر گرفت. قهراً مسأله أزکی بودن مطرح است و ماهیت آن اخلاقی و فردی است.
محلاتی اشاره کرد که امر دیگری که بزرگان فرمودند: اینکه زن بدین وسیله احترام خود را حفظ می‌کند. در منابع خودمان این امر را پیدا نمی‌کنیم و یک استنباط است. شهید بهشتی فرمودند: اگر زن نمی‌خواهد این احترام را داشته باشد خودش این احترام را الغا می‌کند و نگاه کردن را جایز می‌کند. اما از کجا این استنباط را می‌توان داشت؟
طبق گفته‌های سروش محلاتی سه نکته در رابطه با ماهیت حکم حجاب مطرح است: نکته اول اینکه ماهیت این حکم با توجه به قراینی که در آیه آمده است باید شناخته شود؛ و دوم اینکه با توجه به استثنا‌ها شناخت صورت گیرد و سوم اینکه این آیات حجاب در سوره نور و احزاب یک خصوصیت دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن این است که هر دو دستور غیرمستقیم است.
محلاتی در ادامه افزود: دستوراتی که در قرآن کریم آمده است به‌صورت مستقیم است «یا ای‌ها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام» خدا با مسلمان‌ها صحبت می‌ند که نماز بخوانند و روزه بگیرند. دستور غیرمستقیم مانند حجاب است،‌ای پیغمبر به زن‌ها و مردان بگو حجاب را رعایت کنند و مراقب نگاهشان باشند.
وی همچنین گفت: آیاتی داریم که به پیغمبر گفته می‌شود که بگو مانند «قل یا أی‌ها الکافرون» «قل یا اهل الکتاب». گاهی از اوقات ما فرد مقابل را به حساب نمی‌آوریم و یا در شأن خود نمی‌بینیم که با او مستقیم صحبت کنیم می‌گوییم به آن‌ها بگو، ولی در مقام تکلیف در قرآن تکالیفی را بیان کرده و خدا مستقیم صحبت نکرده است. آیات ۲۷-۲۹ سوره نور با «یا ای‌ها الذین آمنوا ...» شروع می‌شود و خطاب مستقیم است، ولی در آیه ۳۰ «قل للمؤمنین ...» آمده است خطاب پیغمبر است که به مومنین بگو.
وی در پایان خاطر نشان کرد: در آیه ۵۹ سوره احزاب «یا ای‌ها النبی ...» پیغمبر به زنان بگو؛ این یک حکم که دو جا با فاصله آمده پیغمبر واسطه شده است. گویا برخی از مسائل است که جزء مسائل اصلی و درجه اول است که خدا ابلاغ می‌کند و مسائل فرعی و خصوصی‌تر را خدا، پیغمبر را خطاب قرار داده است.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha