در گفت‌وگو با علیرضا زرین‌دست مطرح شد؛
همه آدم‌ها حلقه‌ای از یک زنجیره به هم پیوسته‌اند که این‌جور مواقع این به‌هم‌پیوستگی بیش از هر چیز دیگر به چشم می‌آید. شیوع کرونا در زمستان سال قبل باعث ایجاد اختلال در روند زندگی تمام مردم کره زمین شد و هنرمندان هم از این قاعده جدا نیستند و شاهد هستیم تعداد تولیدات در سینما بسیار کاهش یافته است و مردم هم تمایلی به رفتن به سینما به دلیل سر بسته‌بودن آن و احتمال ابتلا به کرونا ندارند.
به گزارش «سدید»؛ علیرضا زرین‌دست جزو دو، سه فیلمبردار شاخص سینمای ایران است که در دهه 50 با خیلی از کارگردان‌های سینمای موج نو نظیر امیر نادری همکاری کرده و در بعد از انقلاب با اغلب بزرگان سینما نظیر مسعود کیمیایی، عباس کیارستمی، کیانوش عیاری و داریوش مهرجویی همکاری داشته و چند باری سیمرغ بلورین بهترین فیلمبردار جشنواره فیلم فجر را به دست آورده است. با علیرضا زرین‌دست درباره آسیب‌های کرونا به زندگی هنرمندان گپ زده‌ایم.

شیوع کرونا همه مردم را با مختصات جدیدی از زندگی روبه‌روکرده است. این مختصات برای یک فیلمبردار که اغلب از پشت لنز دوربین دنیا را دیده، چطور بوده است؟


همه آدم‌ها حلقه‌ای از یک زنجیره به هم پیوسته‌اند که این‌جور مواقع این به‌هم‌پیوستگی بیش از هر چیز دیگر به چشم می‌آید. شیوع کرونا در زمستان سال قبل باعث ایجاد اختلال در روند زندگی تمام مردم کره زمین شد و هنرمندان هم از این قاعده جدا نیستند و شاهد هستیم تعداد تولیدات در سینما بسیار کاهش یافته است و مردم هم تمایلی به رفتن به سینما به دلیل سر بسته‌بودن آن و احتمال ابتلا به کرونا ندارند.

گویا صچقدر هم که بر سر پاک‌بودن فضای سینماها تاکید شود، باز هم مخاطبان جرات ندارند به سینما بروند.


به هر حال مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می‌ترسد و مردمی که مدام می‌بینند خودشان یا بستگان و آشنایان آنها به دلیل بروز کرونا کلی گرفتاری پیدا کرده‌اند، حق دارند که به سینماها نروند. بماند که وقتی کرونا باعث شده گرفتاری‌های اقتصادی چندبرابر شود، معلوم است که اولین چیزی که دورش فاکتور گرفته می‌شود، سینما و تئاتر و موسیقی است.

سینماها خالی است ولی فروشگاه‌های زنجیره‌ای و رستوران‌ها و کوچه و خیابان مملو از جمعیت است.


این هم تناقضی است که درکش واقعا سخت است. همچنان آخر هفته که می‌شود رستوران‌ها و کافه‌ها را می‌بینیم که کلی آدم در آنها در حال گپ و گفت هستند و همین‌طور فروشگاه‌ها که از همان ابتدای شیوع کرونا مشتری داشته و دارند؛ البته فکر می‌کنم باید شرایط زندگی با کرونا را درک کنیم ولی اینکه وقتی کرونا می‌آید بیشتر از همه اهالی سینما و کلا اهالی هنر زیان می‌بینند، نشان‌‌دهنده این است که همچنان هنر در اولویت آخر مدیران است.

در روزهای کرونایی پیشنهاد کاری داشته‌اید؟


پیشنهاد که همیشه هست ولی اینکه پیشنهادی را بپذیرم هنوز رخ نداده است. آخرین فیلمی که سال قبل فیلمبرداری‌اش کردم «خون شد» مسعود کیمیایی بود که جزو تجربیات خوب کاری‌ام است.

یک ویژگی مهم «خون شد» تعریض‌هایی بود که در پایان‌بندی به بازار ارز و سوداگری‌های آن داشت.


اتفاقا برای فیلمبرداری آن نماها که در لوکیشن‌هایی با سقف کوتاه صورت گرفته بود هم به‌شدت با تامل و منطبق با مضمون پیش رفتیم چون خود کیمیایی هم می‌خواست التهاب این سوداگرها به‌طور مستقیم وارد درام شود. همان‌طور که می‌بینیم همچنان این التهابات اقتصادی در جامعه وجود دارد و مدام دارد به فقیرتر‌شدن مردم می‌انجامد. متاسفانه انگار هیچ‌ انتهایی هم برای این کاهش ارزش پول ملی وجود ندارد و بدنه جامعه روزبه‌روز فقیرتر و فقیرتر می‌شوند.

خیلی‌ها فکر می‌کنند هنرمندان در پر قو خوابیده‌اند و از آنچه بدنه جامعه تجربه می‌کنند، خبر ندارند.


مگر چند درصد هنرمندان بی‌نیازند؟ شاید 10 درصد مشکل مالی نداشته باشند ولی مابقی به‌شدت از اوضاع جامعه متاثرند. همین حالا که کرونا آمده بیشتر از بسیاری صنوف این هنرمندان هستند که آسیب می‌بینند چون اگر بقیه یک حقوق ثابت یا بیمه بیکاری دارند، هنرمندان نه بیمه بیکاری دارند و نه حقوق ثابت و فقط تا زمانی که کار می‌کنند، می‌توانند خرج زندگی را بدهند و مواقع بیکاری باید از پس‌انداز بخورند و کرونا باعث شده پس‌اندازی نماند.

شیوع کرونا بر زندگی خودتان چه تاثیری گذاشته است؟


من هم از پس‌انداز می‌خورم و امیدوارم با پیدا‌شدن واکسن کرونا همه چیز به روال عادی‌اش بازگردد و هنرمندان هم بتوانند دوباره کار و فعالیت داشته باشند. من بسیار نگران جوامع انسانی هستم و امیدوارم کرونا باعث بروز فاجعه‌ای بزرگتر در دنیا نشود.

فاجعه بزرگتر یعنی بالا رفتن آمار مرگ و میر؟


بالاخره تا زمانی که واکسن کشف نشود، این اپیدمی ابتلا ادامه دارد و برخی جان سالم به در می‌برند و برخی هم می‌میرند و مرگ هر مبتلا به کرونا هشداری است برای آدم‌های زنده و آنهایی که این بیماری را جدی نمی‌گیرند تا بدانند کرونا با کسی شوخی ندارد و گریز از آن به سادگی میسر نیست، به خصوص اگر به خاطر شغل چاره‌ای جز حضور در اجتماع نداشته باشیم.

به نظر می‌رسد ماهیت مرموز کرونا می‌تواند سوژه‌ای جذاب برای تولید درام‌های معمایی باشد؛ این‌طور نیست؟


هر رمز و راز بشری یک درام است و حالا اگر با معمایی لاینحل مواجه باشیم، طبیعتا وجه رازآلود ماجرا بالاتر می‌رود. دنیای سینما سال‌ها پیش درباره چنین ویروس‌هایی ساخته‌هایی داشته است ولی در ایران زیاد به این ماجرا ورود نکرده‌ایم چون اصولا در کشور ما درام پزشکی زیاد جدی گرفته نمی‌شود، درحالی که اگر مشاوران باسواد در نگارش فیلمنامه به کار گرفته شوند، یکی از بهترین زمینه‌های ایجاد جذابیت، تولید فیلم‌های رازآلود درباره ویروس‌های انسانی و چگونگی مقابله با آنهاست.

مگر چند درصد هنرمندان بی نیازند؟

شاید ده درصد مشکل مالی نداشته باشند ولی مابقی به شدت، از اوضاع جامعه متاثر هستند. همین حالا که کرونا آمده بیشتر از بسیاری صنوف، این هنرمندان هستند که آسیب می بینند چون اگر بقیه یک حقوق ثابت یا بیمه بیکاری دارند هنرمندان نه بیمه بیکاری دارند و نه حقوق ثابت و فقط تا زمانی که کار می‌کنند می‌توانند خرج زندگی را دهند و مواقع بیکاری باید از پس انداز بخورند و کرونا باعث شده پس اندازی نماند...

انتهای پیام/

منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha