گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ علی حجازیان: کلنگ طرح برای نخستین بار در سال ۱۳۸۶ به زمین خورد، در همان سال مجلس با پیشنهاد دولت برای عرضه مسکن که در برنامه بودجه گنجانده شده بود و طرح «مسکن مهر» نام داشت موافقت کرد و مقدمات اولیه اجرای این برنامه آغاز شد. در سال ۱۳۸۷ قانون ساماندهی حمایت از تولید و عرضه مسکن با پیشنهاد دولت به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
برنامه مسکن مهر برخلاف سیاستهای گذشته که صرفاً بر سیاستهای طرف تقاضا تأکید داشت برای جلوگیری از تورم بهطور مستقیم توجه خود را بر سیاست طرف عرضه قرارداد و با تبدیل وام خرید به وام ساخت، رویکرد جدیدی در سیاستهای مسکن آغاز کرد از همین رو تولید مسکن در اولویت قرار گرفت.
مسکن مهر اما بی هویت!
کم کردن قیمت زمین از هزینهی مسکن یکی از مبانی مهم طرح مسکن مهر بود و دولت با قرار دادن زمین رایگان در اختیار متقاضیان، شرایط را برای مسکن دار شدن اقشار کم درآمد جامعه فراهم کرد. اما از همان ابتدا به دلیل محدودیتها و عدم پیش بینیهای کافی این طرح با برخی از نواقص همراه شد که تا کنون نیز به همراه طرح پیش آمده است. با توجه به اینکه زمین برای ساخت مسکن در محدوده شهرها بهاندازه کافی وجود نداشت و در برخی شهرها علیرغم اینکه زمین بهاندازه کافی موجود بود هزینه تامین زمین نسبتاً بالابود ازاینرو، مکانیابی برای زمین طرح مسکن به یکی از دغدغههای اصلی این طرح تبدیل شد. اکثر زمینهایی که برای طرح مسکن مهر در نظر گفته شد خارج از شهرها یا در حاشیهی شهرها قرار داشتند که این موضوع بهنوعی حاشیهنشینی شیک را به وجود آورد، این یعنی تولید حاشیه نشینی شهری به صورت رسمی، که عواقب و مشکلات خاص خود را به همراه دارد وآینده شهر را با بحرانهای مختلفی مواجه سازد. یکی از مهمترین اقداماتی که میشود برای کاهش آسیبهای مسکن مهر درنظر گرفت ایجاد و احیا هویت شهری ومعماری در این بافتها است.
دراین گزارش سعی شده است تا به بحث هویت شهری درمسکن مهر پرداخته شود. آنچه هویت شهری را به وجود میآورد هماهنگی اجزا و عناصر شهری است که کلیتی هماهنگ پدید میآورد. هویت در محیط هنگامی تجلی میکند که ارتباط منطقی و احساس تعلق خاطر بین فرد و محیط زندگیاش به وجود آید و این ارتباط بر اساس شناخت عمیق و تشخیص محیط باشد و توان درک تمایز آن محیط نسبت به محیطهای دیگر را نیز داشته باشد. ازآنجایی کالبد و فضا نمایشگر هویت جامعه هستند اولین قدم در احیا هویت در مناطق مسکن مهر توجه به فرم و کانسپت ساختمانها است. مناطقی که مسکن مهر در آنها ایجاد شده بر پایۀ تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر ونمادهای غربی و الگوهای مدرن بدون توجه به الگوهای بومی شکل گرفته اند. باتوجه به گستردگی اقلیم و خرده فرهنگها در کشور، هر منطقه از کشور دارای نوع خاصی از معماری و شهرسازی است ازاین رو اتخاذ یک سیاست، راهبرد و راهکار یکسان در امر مسکن برای کل کشور یک اشتباه استراتژیک بود. در طرحهای کلان مسکن در باید به این سوالات پاسخ داد. جایگاه هویت در برنامه ریزی مسکن کجاست؟ به کجا باید برسیم؟ و چه چشم اندازی برای احیا هویت در مسکن میتوان درنظر گرفت؟
عناصر کالبدی یا ظاهری و عناصر کارکردی یا محتوایی
در گذشتهای نه چندان دور در شهرهای ایرانی-اسلامی فرم به تبع معنا تعریف میشد و کالبد هویت خود را از محتوی اخذ میکرد و این متأثر از بنیانهای نظری معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است که نسبت قالب و محتوی هم، چون نسبت روح و کالبد در بنیادهای جهان بینی آن نیز آشکار است. در یک تقسیمبندی کلی، ابعاد هویت مجتمع زیستی را میتوان در قالب همین دو بُعد مجزا ساخت: عناصر کالبدی یا ظاهری و عناصر کارکردی یا محتوایی.
عناصر کالبدی مجموعههای مسکن مهر سازگاری با ویژگیهای شهرسازی ایرانی-اسلامی نداشتند. در شهرکهای مسکن مهر، غالباً به عناصر کالبدی و سیمایی هویت شهری توجه نشد. بسیاری از این شهرکها فاقد هرگونه نماد و نشانههای ایرانی اسلامی بود. مفاهیمی همچون مسجد، مدرسه و فضای سبز مثمر در این فضاها یا تعریف نشدند یا مکانیابی صحیحی صورت نپذیرفت. اگر بخواهیم مثالی از این دست شهرکها بزنیم میتوان به منطقه دهلکوه در شهرستان بیرجند که به مهرشهرمعروف شد اشاره داشت. این محدوده جغرافیایی در فاصلهای دور از متن شهرقرار داشت. متولیان مسکن مهر تمام دغدغه شان ایجادکاربریهای مسکونی بود و هیچ گونه بسترو ظرفیتی برای ایجاد کاربریها وفعالیت برای رفع نیازهای خانواده وساکنین درنظر نگرفتند. درواقع دراین بافت، کاربری مسکونی به نوعی حکم خوابگاه را برای ساکنین پیداکرد چراکه ساکنین برای رفع نیازهای خود ازجمله خوراک، پوشاک، تفریح و اشتغال باید مسیر نسبتا طولانی را به خارج از محیط زندگی سفرکنند (سفردرون شهری) با این توصیف ساکنین بیشتر وقت شان در فضای بیرون از محیط زندگی سپری میشود و عملا تعاملی بین همسایهها وساکنین رخ نمیدهد و زمانی تعامل و ارتباطی با ساکنین در محیط زندگی ایجاد نشود حس تعلق بین فرد و محیط برقرار نمیشود و هویتی نیز شکل نمیگیرد.
آسیبی بزرگ به نام متحد الشکل بودن مسکن مهر
باید اذعان کرد که الگوهای ساخت مسکن مهر بدون توجه به مطالعات جامعه شناسی، جمعیت شناسی، فرهنگ و اقتصاد بوده و گونههای مسکن غالبا به صورت یکنواخت و به صورت اغلب متراکم و بلند مرتبه ساخته شد که این نوع ساختمان و ساز در برخی شهرها مطابقتی با نوع مسکن در آن اقلیم و فرهنگ نداشته است. درشهرهایی مانند زاهدان و زابل آپارتمانهای مسکونی چند طبقه و بامساحت حداقلی با فرهنگ مردم همخوانی نداشته ویک ناسازگاری محیطی را در بافتهای مسکونی به وجود آورده است. میتوان به جرات بیان داشت که پارادایم معماری و شهرسازی مسکن مهر براساس فلسفه معماری و شهرسازی مدرنیسم ایجاد شد. مسالهای که مطرح میشود این است که چرا در طرح ملی مسکن مهر از الگوهای غربی استفاده شد؟ آیا اصول و ضوابط ساخت وساز ساختمانها براساس ارزشهای اسلامی در اسناد بالادست شهرسازی و معماری وجود نداشت؟ شورای عالی شهرسازی و معماری دربند ۲ مصوبه ۲/۷/۱۳۷۵ مقرر کرد: تا پایان سال جاری اصول و ضوابط طراحی شهری و اصول و ضوابط معماری ساختوساز بناها بر اساس معیار و ارزشهای اسلامی باهدف رشد و اعتلای طراحی شهری و معماری اسلامی و ایرانی تهیه و به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری برسد. این مصوبه نیز خروجی خاصی نداشت. در راستای وظایف محوله براساس سند چشم انداز توسعه ۲۰ ساله، سیاستهای کلی نظام در بخش شهرسازی مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و ماده ۱۶۹ قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور موضوع تدوین و ترویج الگوهای شهرسازی و معماری اسلامی –ایرانی و به منظور هماهنگی مطالعات برنامه ریزی و طراحی بناها، فضاهای شهری و طرحهای توسعه شهری با ویژگیهای شهرسازی و معماری اسلامی ایرانی، شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در جلسه مورخ ۱۴/۱۲/۱۳۹۱ شاخصهای لازم الرعایه جهت نیل به شهرسازی و معماری اسلامی- ایرانی تصویب شد. در تعریف شهر اسلامی –ایرانی در این مصوبه این چنین آمده است که شهر اسلامی- ایرانی به شهری اتلاق میشود که مکان تحقق تمدن بوده و از نظر مفهومی منبعث از اصول دین مبین اسلام و در معنا دارای ارزشهای پایدار مبتنی بر بینش عرفانی ایرانی و در مصداق مبتنی بر ویژگیهای بستر طبیعی، فرهنگی و تاریخی بوده و در هر یک از بازههای زمانی متناسب با ویژگیها و نیازمندیهای مراتب گوناگون معنوی و مادی جوامع انسانی و با استفاده بهینه از علوم، فنآوری و مهندسی شکل میگیرد. هدف از ایجاد این گونه از شهرسازی فراهم آوردن زمینه مناسب جهت تکامل و تعالی انسانها مطابق با آموزههای دین اسلام بوده و در این زمینه توسعه روابط اجتماعی و نیز تولید مظاهر فرهنگ و تمدن بویژه در آثار هویتمند هنری تجلی یافته است.
ضوابط وشاخصهای بیان شده بسیار کلی بوده و قابلیت اجرا ندارد. به طور مثال در بند ۲-۲-۳ عنوان شده در تعیین نظام ارتفاعی بناها وتعداد طبقات، تبعیت ازویژگیهای طبیعی، فرهنگی، اجتماعی وتاریخی شهر الزامی است. دراین مصوبه مشخص نشده که چه ارتباطی بین ویژگیهای گفته شده با ارتفاع بناها برقراراست و چگونه و باچه فرآیندی میتوان به ارتفاع مشخص و استاندارد از طریق ویژگیها دست پیداکرد. دراین بند فقط به ذکر نکات کلی بسنده شده است که هیچ گونه ضمانت اجرایی ندارد.. پس از ابلاغ این مصوبه قرار براین شد که در مدت شش ماه نسبت به تدقیق و بومی سازی ضوابط و شاخصها اقداماتی انجام بشود، اما بازهم اتفاق خاصی درحوزه برنامه ریزی و اجرا رخ نداد.
به نظرمی رسد علت اصلی اینکه گامی به جلو در این زمینه برداشته نشده فقدان شناخت معنا، الگو، مبانی و اصول معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی است. اگر نتوانیم اصول، ضوابط و معیارهای طراحی مسکن را براساس ارزشهای فرهنگی و هویتی در سطح راهبرد و راهکار تبیین کنیم وضمانتهای اجرایی برای آن اتخاذ نمائیم در آیندهای نه چندان دور با جامعهای بی هویت، بی روح و بیمار طرف خواهیم بود که دیگر به بنیانهای ارزشی و هویتی در مقیاس اجتماعی اهمیتی نمیدهند و به تدریج رخوت و عدم دلبستگی به محیط و اطرافیان در رفتارهای اجتماعی آنان نمایان خواهد شد.
چه باید کرد؟
پیشنهاد میشود برای ایجاد یک مجموعه زیستی با هویت، قبل از احداث کاربریهای مسکونی برای نیازهای تفریحی، اشتغال، تحصیل و تامین نیازهای معیشتی برنامه ریزی صورت بپذیرد. الگوی پیشنهادی نگارنده برای ایجاد بافت مسکونی، براساس تجارب شهرسازی سنتی ایرانی و براساس ارزشهای اسلامی در قالب محله میتواند تحقق یابد. درمحله مورد نظر باید فعالیتها وکاربریها براساس نیازهای تفریحی، اشتغال، تحصیل و تامین نیازهای معیشتی روزمره به محوریت مسجد که از نمادهای مهم وهویتی در شهر اسلامی است، برنامه ریزی و طراحی انجام بشود. در هرمحله باتوجه به نوع فرهنگ، جمعیت وسطح درآمدی خانوادهها برای هر چهار نوع نیازی که مطرح شده شناسنامه تهیه کنیم؛ و متناسب با ظرفیتهای اجتماعی، اقدام به برنامه ریزی، مکان یابی، طراحی کاربریها و فعالیتها برای رفع نیازهای ساکنین با مشارکت خود افراد محله داشته باشیم. چنانچه هر محلهای از این الگوی پیشنهادی تبعیت کند و کاربریهای آن براساس این دسته از نیازها اولویت بندی و مکان یابی شوند شاهد یک نظام محلههای خودکفا خواهیم بود که شهرهایی باهویت را تشکیل میدهند.
/انتهای پیام/