گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دکتر علیرضا شریفی یزدی،جامعه شناس و استاد دانشگاه: اگر ثروت به صورت نامتوازن در میان آحاد یک جامعه توزیع شود ما با عبارتی تحت عنوان شکاف طبقاتی روبرو خواهیم شد. این شکاف به معنای میزان فاصله درآمدی گروههای مختلف در یک جامعه بوده که هرچه کمتر باشد طبیعتا آن جامعه به عدالت نزدیکتر است. در نگاه اول شاید مردم با مشاهده برخی ظواهر همچون خودروهای لوکس یا خانهها و ویلاهای خیلی شیک به مساله شکاف طبقاتی پی ببرند، ولی روشهای علمی تری برای این موضوع تحت عنوان ضریب جینی وجود دارد. این ضریب عددی مابین صفر و یک بوده که صفر نشان دهنده برابری توزیع اقتصادی کامل و عدد یک نشان دهنده تمرکز ثروت در یک جامعه در دست یک نفر یا یک قشر خاص است.
طبق آنچه آمارهای بین المللی تا به امروز منتشرکرده کشورهایی نظیر ونزوئلا، آفریقای جنوبی، شیلی، آرژانتین، برزیل از جمله کشورهایی با ضریب جینی بالا و کشورهایی نظیر چک، نروژ و سوئد با ضریب جینی پایین به حساب میآیند. دلایل متعددی رامی توان برای شکل گیری شکاف طبقاتی و یا به تعبیری افزایش ضریب جینی عنوان نمود که ناتوانی اقتصاد یک کشور در ایجاد شغل، دستمزدهای ناکافی و یا نابرابر در سطوح مختلف جامعه و در نهایت تورم از جمله مهمترین عوامل در این حوزه هستند.
در دورانی که بیماری کرونا به صورت گسترده در جهان شیوع پیدا کرد، بسیاری از مشاغل از بین رفته و یا بخشی از آنها کمرنگ شد که همین امر به عنوان اصلیترین عامل افزایش ضریب جینی و یا همان شکاف طبقاتی در سال اخیر بوده است. به همان اندازه که برخی افراد به سبب بیکاری و یا تعطیلی مشاغل با مضیقه مالی در دوران کرونا روبرو شده اند و مجبورند تا از میزان پس انداز خود در این دوران استفاده کنند، افراد ثروتمند نیز از فرصت کرونایی استفاده کرده و بر اموال وداراییهای خود افزودند. یک نمونه بارز از این ثروت افزونی، مدیرعامل شرکت آمازون است. جف بزوس به عنوان کسی که یازده درصد از سهام آمازون را در اختیار داشته، توانسته بود در دوران کرونا و انجام فعالیتهای اقتصادی در بازار بورس حدود ۲۴ میلیارد دلار به داراییهای قبلی خود بیفزاید و شاید برای همین موضوع نیز بوده که برخی از ثروتمندان آمریکایی معتقدند شما پول که داشته باشید از کرونا در امان هستید.
آنچه از اخبار جهانی به گوش میرسد بیانگر این موضوع بوده که ویروس کرونا به خوبی توانسته شکاف میان دهکهای هر جامعهای را به رخ بکشد و تبعیض در فراگیری این بیماری را در میان ثروتمندان وفقرا نشان دهد به نحوی که بخش درگیر جامعه با این ویروس از اقشار طبقات پایین میباشند. طبق تحقیقات میدانی که در کشورهای اروپایی شکل گرفته در موج اول شیوع کرونا در ابتدا محلههای ثروتمند درگیر این بیماری شده بودند، ولی پس از ایزوله سازی اجتماعی حاصل از هزینههای فردی شهروندان این میزان ابتلا در محلههای ثروتمند کاسته شده و به دلیل عدم توانمندی اقتصادی شهروندان محلههای فقیر برای ایزوله سازی، آمار مبتلایان در محلههای فقیر افزایش پیدا کرد؛ بنابراین کرونا به عنوان یک عامل محرک نه تنها موجب شده تا فقرجهانی افزایش پیدا کند بلکه با قربانی کردن همین جامعه فقیر، بیشترین آمار مرگ و میر را در میان طبقات پایین اجتماعی داشته است.
چرایی افزایش مرگ و میرها در میان طبقههای فقیر جامعه جهانی به راحتی قابل تحلیل، تفسیر وحتی پیش بینی است. وقتی یک خانواده که تهیه نان شب و غذای خانواده اش جزو نیازهای اولیه اش بوده و حالا در دوران کرونا به دلیل افزایش بیکاری، همان توانایی مالی گذشته را نیز ندارد؛ هیچ پس اندازی را برای سرانه بهداشت و درمان خانواده خود اختصاص نخواهد داد چرا که اگر سرمایهای هم پس انداز داشته، اولویت را برای خرید خوراک خانواده قرار خواهد داد. عدم توجه به مساله بهداشت و حتی درمان به دلیل عدم توانایی مالی، ریسک ابتلا به بیماری کرونا را در میان خانوادههای فقیر افزایش داده و علاوه بر آن در صورت ابتلا به این بیماری؛ رغبت و توانایی مالی پرداخت هزینههای درمان را نخواهد داشت. حاصل این پروسه مطرح شده، افزایش قابل توجه مرگ و میر در میان خانوادههای فقیر در جهان خواهد بود.
ایجاد یاس در میان خانوادههای فقیر به دلیل مواجهه با تبعیض درمانی در برابر بیماری کرونا، فشاراقتصادی موجود در خانواده و بیکاری سرپرستهای خانوار که همانا این موارد از مولفههای شکاف طبقاتی در جامعه جهانی بوده، یک احساس نارضایتی را ایجاد میکند که با کوچکترین تلنگری امکان طغیان را خواهد داشت. در این باره دو نوع تحلیل جامعه شناسی وجود دارد که به عنوان تحلیل مکانیکی و همچنین دینامیکی مطرح است. در تحلیل مکانیکی اگر طبقه متوسط لاغرتر شده و طبقه فرودست فربهتر شود شاهد اعتراضات خیابانی نسبت به وضعیت حاکم در هر کشوری خواهیم بود. در تحلیل دینامیکی اعتقاد بر این موضوع است که جامعه متوسطی که به فرودست تبدیل شده به این راحتی با فشاراقتصادی به اعتراضات خیابانی روی نمیآورد و دلیل آن، این است که افراد طبقه متوسطی که به طبقه فرودست تنزل یافته اند هنوز از نظر ذهنی و سطح معلومات جزوی از طبقه متوسط به حساب میآیند و فقط از ابعادمالی دچار سقوط طبقاتی شده اند بنابراین چنین افرادی به راحتی شورش خیابانی انجام نمیدهند. به دلیل سطح معلومات طبقه متوسط تنزل یافته، این طبقه قابلیت لیدر و راهنما بودن را برای هرگونه کنش طبقه فرودست دارا بوده و خود کنشگر عرصه اعتراضات نیست بلکه لیدری این موضوع را برعهده میگیرد که چنین امری بس خطرناکتر است. اگر نگاهی به برخی از اعتراضات نسبت به تبعیضهای نژادی و... در سایرکشورها در دوران کرونا بیندازیم به خوبی متوجه میشویم که این اعتراضات حاصل همان جرقههایی است که از شکاف طبقاتی دوران پساکرونا شکل گرفته است.
در پایان از دیدگاه جامعه شناسی باید به این موضوع اشاره کرد که تعمیق شکاف طبقاتی حاصل از کرونا در نگاه میکرو به درون خانوادهها و تزلزل سطح زندگی زوجین و حتی طلاق تبدیل شده، در سطح متوسط به افزایش بزهکاریهای اجتماعی شامل دزدی، سرقت مسلحانه و حتی اعتیاد منجر شده و در نگاه ماکرو به بی اعتمادی نسب به سیاستمداران و ساختار حاکمیت موجود مبدل میشود، حاکمیتی که نتوانسته نیازهای جامعه فقیر فربه را فراهم کرده و سیاست هایش در دوران کرونا منجر به ثروتمندتر شدن ثروتمندان شده است. نباید فراموش کنیم اصلیترین سرمایه هر کشوری سرمایه اجتماعی بوده و از بین رفتن این سرمایه مهم، آثار جبران ناپذیری را برای حاکمیتها به یادگار خواهد گذاشت.
/انتهای پیام/