به گزارش«سدید»؛ با ورود کرونا، اولین مکانهایی که به سوی تعطیلات نامعلوم سوق داده شد، سالنهای تئاتری بود و هنرمندانی که همچون دیگر مردم نمیدانستند باید چه کنند و تا کی منتظر شوند تا دانشمندان روش مقابله را یاد بگیرند و مسوولان دستورات آنها را پیاده سازند.
انتظار طولانی شد و طولانیتر؛ بلاتکلیفی بیشتر شد و بیشتر، شغلهای زیادی مسیر خود را در کرونا یافت، اما سالنهای تئاتر همچنان در بلاتکلیفی باز شدن و بسته بودن، در میان سیاستهایی که یک روز اجازه اجرا صادر میکرد و روز دیگر همان اجازه را لغو میکرد باقی مانده بود. انتظار طولانی هنرمندان را به تصمیم وا میداشت. عدهای ناامید شدند از بازگشایی دوباره سالنها و عطای تئاتر را به لقایش بخشیدند؛ چون تنها با منتظر بودن نمیشد چرخ زندگی را چرخاند. عدهای دیگر به تکنولوژی چنگ زده و از این عنصر مهمِ زندگیهای امروز برای ارائه شیوه جدید از تئاتر بهره بردند و نمایشهای آنلاین را به روی صحنه که نه، به روی مانیتور بردند. اما در این میان کسانی هم بودند که از هر فرصتی برای زنده نگه داشتن تئاتر استفاده کردند. زمان، بیبرنامگی و آینده نامعلوم، ناامیدی از شرایطی که گویی اتمامی برایش نیست هم نتوانست آنها را از رسالتشان دور کند. برای عدهای تئاتر همان قطرههای خونی است در جان که بیآن نمیتوان زیست.
«مسعود طیبی»، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه و سرپرست گروه میزانسن یکی از فعالان این عرصه است که در این مجال از زیستن تئاتری در دوران کرونا به «صبحنو» میگوید.
من یک گلادیاتور هستم!
نفسها به شماره افتاده است و روشنایی جانها یکی پس از دیگری خاموش میشود. جهان در شک و بحران است. شیوع مجدد ویروسی جدید پس از سالهای طولانی، تمام دنیا را در حیرت فرو برده و در چند ماه تمام دنیا را تحت سلطه خود گرفته و همه چیز را متوقف کرده است. گویا بشریت به نقطه سکون رسیده. اما انسان آرامآرام شروع به بازیابی خود کرد تا بتواند به جنگی تمام عیار با کووید۱۹ برود؛ چرا که انسان خلاق از گذر قرنها تجربه باز هم سر بر آورده و به امروز رسیده است. ذهن انسان، ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطافپذیری و حساسیت در برابر وقایعی که او را قادر میسازد خارج از نتایج تفکر معقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن، بقای بشر خواهد بود». پزشکان، دانشمندان، اقتصادان ها، همه به جان این کشنده مرگبار بسیار کوچک افتادهاند. حال سؤال اینجاست نقش و جایگاه هنر چیست؟ و در نگاه تخصص ما وظیفه تئاتر و نقش آن در جامعه ما چیست؟ و چگونه این هنر و هنرمندش در این دوران زیست میکند؟
تئاتر، مولود اندیشه
در طول تاریخ پر فراز و نشیب جهان، تئاتر همیشه مولود اندیشه و ارتقای زیست شخصی و زیست اجتماعی بشر بوده است؛ پس نمیتواند به این مهم توجهی نداشته باشد و از کنارش عبور کند.
با ورود کرونا، اولین مکانهایی که به سوی تعطیلات نامعلوم سوق داده شد، سالنهای تئاتری بود و هنرمندانی که همچون دیگر مردم نمیدانستند باید چه کنند و تا کی منتظر شوند تا دانشمندان روش مقابله را یاد بگیرند و مسوولان دستورات آنها را پیاده سازند.
اما بحثها و گفتگوها پیرامون شرایط تئاتر و هنرمندانش در جامعه ما به دو بخش تقسیم میشود: ۱- بقای تئاتر و چیستی آن. ۲- بقای هنرمندان تئاتر و کیستی آن. بهخاطر پاندمی خطرناک این ویروس مرگبار، سالنهای تئاتر تعطیل شدهاند، پس چگونه میشود بدون حضور در سالنها حتی تصور خلق و ارائه اندیشه را داشت؟ آیا تئاتر به پایان خود رسیده است؟ آیا هنرمندانش با سالها کار و تلاش باید همه چیز را بگذارند و بروند سراغ دنیای دیگری؟ جواب قاطعانه از نظر من نه است. بحثهای زیادی پیرامون درهم آمیختگی تئاتر و فضای مجازی شروع شد و به سرعت به جدال و بحث اول هنرمندان تبدیل شد. آیا باید از پلتفرمهای فضای مجازی استفاده کرد؟ اگر چنین شود پس ماهیت تئاتر چه؟
تئاتر به زنده بودنش، به نفس در نفس تماشاگر بودنش زنده است. بگذریم، چون قرار است در این کوتاهنویسی نگاهی کنم به چگونگی زیست در فضای کرونا.
من و اعضای گروهم با تمام توان برای ارائه اثر خود و بالا بردن داشتههای ذهنی مخاطب تلاش کردیم. چرا؟ چون وظیفه هنر، تئاتر خلق زندگی و بازسازی بشر در سختترین شرایط است. چگونه؟ مختصر مینویسم برای شما. در جلسهای با مدیر وقت تئاتر شهر در بهمن۹۸ قرار بود نمایش «فقط چهل روزه بودم» به کارگردانی من در اردیبهشت روی صحنه برود. همه چیز تعطیل شد و من بهت زده خیره ماندم همچون دیگر همکارانم. چه کنم؟ همه چیز در شرایط عادی کاملا سخت بود برای زیست یک اثر نمایشی، اکنون چه باید کرد با اجرایی تمرین شده که در تب به روی صحنه رفتن میسوزد. اما یافتم که راههای فراوانی وجود دارد. در صف اولین و سرسختترین مدافعان فضای مجازی ایستادم چرا این تکنولوژی یعنی پیشرفت بشر و خلاقیت نوین در عرصه ارائه محصول تئاتری به مخاطب شک زده از کرونا (که البته قبل از کرونا بسیار در دنیای تئاتر اروپا پر کاربرد بود) کمک میکرد. پس فروردین۱۳۹۹ را با جشنواره مجازی «تئاتر + خانه» آغاز کردم، که برای خودم بسیار تجربهای نو بود و حتی هیجان مراسم اختتامیه پای لپ تاب.
کرونا گریبانمان را گرفت
شرایط کمی بهتر شد و توانستیم با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی اجرای نمایش «فقط چهل روزه بودم» را در مجموعه تئاتر شهر آغاز کنم، اما کرونا گریبان ما رو گرفت و چند نفر از اعضای گروه مبتلا شدند، با اینکه ما بیعیب و نقص تمام موارد و پروتکلها را رعایت کرده بودیم، همه گروه ملزم به انجام تست کرونا شدند و بعد از قرنطینه اعضای مبتلا و جواب منفی تست بقیه اعضای گروه، اجراها مجدد آغاز شد. برای من و گروه هم زندگی تئاتری بیش از پیش اهمیت دارد و بدان میپردازیم.
حتی برای تدریس دروس عملی در دانشگاههایی که مشغول به تدریس هستم و باید از طریق سامانههای مجازی تدریس کنم به خلق روشهایی برای بهتر درس دادن اندیشیدم و نتیجهاش لذت بخش بود. اینک که برای شما اندک قلمی زدم (امیدوارم کسل نشده باشید) در حال آمادهسازی دو اثر نمایشی برای اجرا هستم و حیات ما قوی و با صلابت با تمام مشکلات کرونا ادامه دارد. قصد از این یادداشت زیادی گویی نیست، نیت بیان این مهم است که انسان و مخصوصا یک هنرمند باید بتواند در دشوارترین شرایط ممکن بهترین رخ داد را برای خود و مخاطبانش رقم بزند؛ چراکه هنرمند باید همچون یک گلادیاتور شجاع عمل کند. اینکه به کنجی برویم، عزلتنشین شویم و بلندگویی برداشته و صرفا آه و فغان کنیم دردی را نه تنها کم نمیکند که بر زجر این درد میافزاید.
انتهای پیام/