نقش مردم در مهار کرونا نوشتاری از علیرضا بلیغ؛
مشارکت مردمی برای مهار بحران در زمان رویداد بلایای طبیعی یا تکنولوژیک مانند کرونا هنوز از آثار نیروی اجتماعی انقلاب است و این مشارکت در طول سالیان پس از انقلاب و ایضاً در بازه زمانی شیوع کرونا صحنه‌های زیبایی از تجلی عواطف انسانی را خلق کرده که به واقع نمی‌توان به راحتی نمونه بدیلی در سطح جهانی برای آن یافت.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در ادامه بحث و بررسی از مقوله مردم و «مدل حل مسئله مردمی»، دکتر علیرضا بلیغ، دکترای جامعه‌شناسی و پژوهشگر، یادداشتی را در اختیار ما قرار داده که در ادامه مشاهده خواهید کرد:


گفتارهای چپ و راست، هر دو ضد مردم هستند
شاید هیچ نیرویی به مانند مردم در بقای جمهوری اسلامی نقش نداشته است. اما به رغم بهره‌مندی جمهوری اسلامی از این نیروی خلاق تاریخی تکیه به آن از سوی دولت‌ها روز به روز کم‌رنگ‌تر شده است. شبه ایدئولوژی‌های چپ با «دولت بزرگ» و شبه ایدئولوژی‌های راست با راهبرد «کوچک‌سازی دولت» و رونق بخش خصوصی تیغ دو لبه‌ای بودند که به ظاهر در برابر هم بودند و، اما نتیجه سیاست‌های هر دو بیرون راندن مردم از حوزه عمومی و سپهر سیاست بود. انقلاب اسلامی ایران خیزشی رو به آینده بود، اما جریان‌های سیاسی بیش ازآن‌که نیروی این خیزش را در چارچوب یک ساخت سیاسی برای مشارکت فعال و مؤثر مردم در اداره کشور صورت و قوام ببخشند تا راهی به سوی آینده بگشایند با تکیه بر گذشته و ایده‌های منسوخ این نیرو را پس زدند.

مردم، تهدید یا فرصت؟
البته دست‌کم تا انتخابات سال ۸۸ همواره دولت‌ها با شعارهایی به ظاهر رو به آینده و گفتاری نجات‌بخش توفیق جلب نظر را مردم را می‌یافتند. اما تجربه سال ۸۸ که بارقه گفتاری مبتنی بر رعب و وحشت از آینده پیش رو آخرین تجربه مشارکت فعال مردم را برای حضور در صحنه سیاست را به محاق برد موجب شد تا از آن پس جمع‌بندی دو جریان اصلی سیاسی رقیب در کشور این باشد که آنچه می‌تواند ضامن بقای آن‌ها در ساحت سیاسی باشد نه دعوت به مشارکت فعال بلکه یا تلاش برای بیرون نگه داشتن مردم از حوزه عمومی باشد و یا حداکثرسازی مشارکت منفی مبتنی بر ایجاد ترس از آینده در صورت پیروزی گفتار رقیب. در این جمع‌بندی که به نوعی امتداد همان ماجرای نسبت دولت و مردم در آغاز سخن بود مردم آخرین امیدهای خود برای تبدیل به شهروند جمهوری اسلامی را از دست دادند. شهروندی در اینجا بیش از هر چیز اشاره به مسئله «به رسمیت شناخته شدن» از سوی دولت‌ها و دستیابی به هویتی رسمی است که به واسطه آن مردم به نحوی پایدار و فعال سیاست، جمهوری اسلامی را پیش می‌برند و خود بخش مهمی از ساختار حکمرانی آن می‌شوند. یکی از نشانه‌های تلاش جریان‌های سیاسی پس از سال ۸۸ برای طرد مردم  از حوزه عمومی قانون تجمیع انتخابات بود. البته این اقدام توجیهات اقتصادی، امنیتی و... بسیاری داشت که آن را پذیرفتنی می‌کرد و بر اساس آن می‌شد رسانه‌ها را برای اقناع مردم درباره این قانون به خط کرد، اما به نظر می‌رسد اصلی‌ترین دلیل این مسئله درک مردم به مثابه یک بحران بود؛ هیولای بی‌صورتی که سیاستمداران خود را در مهار آن عاجز می‌یافتند، بنابراین معقول‌ترین راه کاهش زمان  حضور این هیولا در صحنه سیرک سیاست بود.

با وجود تمامی این تلاش‌ها مردم به واسطه تعلق خاطر خویش به انقلاب یا به عبارت بهتر به این دلیل که انقلاب را از آن خود می‌دانستند همواره در مواقع بحران ناجی جمهوری اسلامی بودند؛ در دوران دفاع مقدس- که هنوز شکاف دولت و ملت آن‌چنان تشدید نشده بود و مردم با اشتیاق و استمرار بیشتری در صحنه حاضر بودند-، در انتخابات‌ها، راهپیمایی‌ها، بلایای طبیعی، حمایت از دستاوردهای علمی و.... اما ادامه این حضور موقت و صرفاً در موقعیت بحران آن‌چنان که نمود آن را در آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم در وهله نخست به مشارکت منفی یا عدم مشارکت می‌انجامد و در بازه‌ای نه چندان طولانی به نیرویی تهاجمی علیه جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.

کنار گذاشتن مردم از حوزه عمومی ممکن نیست
بیرون راندن مردم از حوزه عمومی در غرب به صورتی که آگامبن آن را در چارچوب «وضعیت استثنائی» و با تکیه بر ترس از تروریسم وصف نموده شاید در طول دهه‌های گذشته با تنش کمی امکان‌پذیر بوده، اما اولاً نگاهی دقیق به تحولات جوامع غربی به ویژه انتخابات اخیر امریکا گویای این مطلب است که حفظ این شرایط در غرب نیز دیگر به آسانی ممکن نیست و ثانیاً درباره ایران بسیار دشوارتر است چرا که انرژی عظیم و متراکم اجتماعی و تاریخی‌ای که با انقلاب ایران فوران کرده امری نیست که به راحتی بتوان بر آن سرپوش گذاشت یا آن را منحرف کرد.

مشارکت مردمی برای مهار بحران در زمان رویداد بلایای طبیعی یا تکنولوژیک مانند کرونا هنوز از آثار نیروی اجتماعی انقلاب است و این مشارکت در طول سالیان پس از انقلاب و ایضاً در بازه زمانی شیوع کرونا صحنه‌های زیبایی از تجلی عواطف انسانی را خلق کرده که به واقع نمی‌توان به راحتی نمونه بدیلی در سطح جهانی برای آن یافت. اما مردم‌فریبی یا بهتر بگویم خودفریبی سیاسیون در رنگ و لعاب بخشیدن رسانه‌ای به خصلت زیبای انسان‌دوستی و حس برادرانه مردم ایران نسبت به یکدیگر نمی‌تواند معضل بزرگ طرد مردم از حوزه عمومی و زوال امر سیاسی را پنهان کند.

توفیق در انتخابات آینده ریاست جمهوری از آن کسی است که گفتار سیاسی منسجمی برای دعوت مردم و به همراه آن طرحی برای حضور پایدار و رسمی مردم در ساخت حکمرانی جمهوری اسلامی داشته باشد.

/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha