به گزارش «سدید»؛ چرا جامعهای میل به گناه پیدا میکند؟ چرا مردم گرایش پیدا میکنند تا گناهان علنی و آشکاری داشته باشند و بیحجاب شوند یا رباخواری کنند، گران فروشی و کم فروشی داشته باشند، دروغ بگویند، با نامحرم دست بدهند، زنا بکنند، عفت و بیحیایی پیشه کنند، بر کارهای زشت خود سرپوش نگذارند و حتی به ترویج و تشویق یکدیگر بپردازند و هر کسی بکوشد تا از دیگری در این امور پیشی بگیرد؟ نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآن درصدد تحلیل و تبیین چرایی این شیوه و سبک زندگی در میان مردمان بویژه در یک جامعه اسلامی است.
***
فسق، پردهدری آشکار از گناه و زشتی
یکی از اصطلاحات قرآنی فسق است. فاسق کسی است که میل به گناه داشته و آن را علنی میسازد و آشکارا آن را انجام میدهد. شاید بارهای شنیده باشید که کسی بگوید: تیغ زدن ریش فسق است یا فلان زن فاسق است.
در زبان فارسی برای فاسق واژگانی، چون نابکار، هرزه، فاجر، بداخلاق، فاسد، ناپسندکار، شهوت پرست، خطاکار و مانند آن به کار میرود تا این معنا و مفهوم فسق و فاسق به فارسی زبان منتقل شود.
فسق در زبان عربی، در اصل به معنای «خروج هسته خرمای تازه از پوست خود» است و گفته میشود فسقت النواه و این زمانی رخ میدهد که رطب از شاخه درخت نخل سقوط میکند، هسته از درون آن به خارج میپرد.
البته برخی گفتهاند که فسق به معنای برآمدن پوست خرماست؛ برخی از خرماها طوری است که پوست از گوشت آن بر میآید و به سادگی پوست از گوشت جدا میشود و ارتباط خود را با خرما از دست میدهد یا به تار مویی به آن متصل است.
اینکه به شخصی فاسق میگویند به سبب آن است که همانند خرما پوست خویش را میاندازد و باطن زشت خویش را آشکار میکند؛ پس به تمام کسانى که لباس طاعت پروردگار را از تن در آورده و از راه و رسم بندگى خارج شدهاند فاسق گفته شده است. در حقیقت همان گونه که هسته خرما به هنگام بیرون آمدن، آن قشر شیرین و مفید و مغذى را رها میسازد، آنها نیز با اعمال خود تمام ارزش و شخصیت خویش را از دست میدهند؛ یا اینکه همانند خرمایی است که پوست و جامه و پوشش خود را رها کرده و گوشت عریان و لخت خود را آشکار میکند، به طوری که هر حشرهای بهسادگی به آن گوشت دسترسی پیدا کرده و خاک و کثافت بر آن مینشیند.
واژه فسق درباره انسان، در حقیقت بیانگر خروج گنهکار از مدار اطاعت و بندگی خداست که با گناه، خود را از حریم و حصار فرمان الهی بیرون آورده و در نتیجه بدون قلعه و حفاظ مانده است. کسی که، چون خرما پردهدری میکند و پوست خودش را از دست میدهد، بیجامه و لباس است، همان لباسی که بر اساس آموزههای قرآنی هم عامل حفظ و نگهداری است و هم موجب زیبایی. (اعراف، آیه ۲۶)
بر اساس آیات قرآنی، تقوا همانند جامهای است که انسان بر تن میکند و موجبات حفظ و نگهداری خود، پوشیدن زشتیها و بدیها و نشان دادن زیبایی خویش را فراهم میآورد. پس پردهدری موجب میشود تا همه اینها را از دست دهد. (همان)
پس اگر بخواهیم برای این واژه معادلی ارائه دهیم شاید بتوان گفت که پردهدری بهترین واژه در زبان فارسی است؛ زیرا این معنا همانند افتادن پوست خرما و کنار رفتن پردهای است که بر آن افتاده است؛ بنابراین کسی که فسق میورزد نسبت به اصول اخلاقی و قانونی پردهدری روا میدارد و زشتیهای اعمال خویش را بیهیچ پوششی، آشکار میسازد.
در اصطلاح قرآنی فسق به معنای خروج از اطاعت، دین، استقامت و راه مستقیم الهی به کار رفته است. پس شخص فاسق کسی است که با رفتار ضداستقامت و راستین خویش و خروج از دین و اطاعت خدا، چهره زشت معصیت و تباهکاری خویش را آشکار میکند.
به عنوان نمونه فسق در کتب لغت و فرهنگهای عربی و قرآنی این گونه معنا شده است: فسق به معناى میل به گناه (ترتیب کتاب العین، ج ۳، ص ۱۳۹۶، «فسق»)، عصیان، ترک امر خدا و خروج از طریق حق (لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۶۲ – ۲۶۳، «فسق») و خروج از محدوده شرع است و نوعاً فاسق بر کسى اطلاق مى شود که ملتزم و مقرّ به حکم شرع باشد و خلاف آن عمل کند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۳۶، «فسق»)
از تعریفی که راغب به دست داده میتوان دریافت که فاسق در حوزه رفتار مسلمانان سست ایمان بروز و ظهور میکند؛ به این معنا که افراد و جامعهای به اموری اعتقاد دارند، ولی بر خلاف آن عمل میکنند. پس رفتار کافران و مشرکان را نمیتوان رفتار فاسقانه دانست؛ زیرا آنان اگر رفتار زشت و بد انجام میدهند بر اساس اعتقاد خودشان است؛ اما کسی که مسلمان است و برخلاف اعتقاد خود رفتار میکند و به نابهنجاری و زشت کاری و گناه به طور علنی میپردازد در حقیقت، چون خرمایی است که پوست و جامه تقوایی خود را کنار انداخته است.
اما از آیاتی، چون ۸۱ و ۸۲ سوره آل عمران به دست میآید که اهل کتاب و کافران و مشرکانی که به تکذیب دعوت پیامبر (ص) میپردازند نیز فاسق هستند؛ همچنین از آیه ۵۵ سوره نور به دست میآید که مرتدان نیز از مصادیق فاسقان هستند. با این همه بیشترین کاربرد فسق درباره مسلمانانی است که با اعتقاد به راستی و درستی اسلام و حقانیت آن بر خلاف آموزههای وحیانی اسلام عمل و پردهدری میکنند. واژه فسق و مشتقات آن ۵۴ بار در قرآن در همین معنای اخیر که راغب اصفهانی بیان کرده، به کار رفته است.
چرایی فسق و پردهدری مسلمان
چرا یک مسلمان با آنکه اعتقاد به قیامت و حقانیت دین و آموزههای آن برای رسیدن به سعادت ابدی و رهایی از خشم و دوزخ الهی دارد، باز مرتکب فسق میشود و جامه تقوا را از تن بیرون میکند و رفتارهای زشت و نابهنجار علنی در پیش میگیرد؟
قرآن در پاسخ به این پرسش روشن میکند که فسق مسلمانان به سبب اموری است که بدان گرفتار هستند یا میشوند؛ یعنی برخی از امور است که مسلمانان را به جای پیشه کردن تقوا به فسق سوق میدهد و آنان را دچار آن میکند.
مهمترین علل و عوامل پردهدری مسلمانان امور زیر است:
۱- رفاه: اتراف و رفاهطلبی و سرمستی از امکانات و برخوردارى بیش از اندازه از رفاه و آسایش در زندگى دنیوی، زمینه فسقساز است. بسیاری از کسانی که در جامعه نابهنجاری را دامن میزنند و پردهدری میکنند و یا کارهای زشت دیگری را به طور علنی و آشکار انجام میدهند از قشر رفاهزده و متنعم هستند. با نگاهی گذرا به جامعه رفاهزده و به اصطلاح شمال شهریها میتوان دریافت که مرفهان بیدرد هستند که جامعه را به سمت و سوی پردهدری و فسق سوق میدهند و به تشویق و ترغیب دیگران به بیحیایی و پردهدری میپردازند.
۲- قضاوت ناحق: از دیگر علل فسق و پردهدری، قضاوت ناحق و نادرست در حق دیگران یا مسائل اجتماعی است. کسانی که بر اساس عقل و شرع حکم نمیکنند و بر اساس سنتها و رسوم به داوری میپردازند، احکام ناحق را صادر میکنند. این افراد حتی ممکن است که از اهل کتاب یا اهل اسلام باشند، ولی به جای اسلام و کتابهای وحیانی به منابع دیگری مراجعه کرده و بر اساس آن قضاوت میکنند. این گونه است که دچار فسق شده و مسیر نابهنجاری را میپیمایند و جامه تقوا را از تن بیرون میآورند و پردهدری میکنند. (مائده، آیه ۷۴)
۳- فراموشی خدا: بر اساس آموزههای قرآنی فراموشى خدا، مایه فسق و انحراف از حق است. کسی که خدا را فراموش کند دچار پردهدری و فسق میشود. این که منافقان گرفتار فسق میشوند از آنروست که خدا را فراموش کرده و او را در زندگی و سبک و شیوه زیست خود در دنیا ندیده میگیرند. (توبه، آیه ۶۷)
۴- کفران نعمت: یکی از مهمترین عوامل فسق در جامعه کفران نعمت بویژه نعمت ولایت و حکومت و حاکمیت مومنان است. خداوند بصراحت در آیه ۵۵ سوره نور میفرماید کفران حاکمیّت مؤمنان، برخاسته از روحیه فسق و تبهکارى است و از همین روست که ارتباط تنگاتنگی میان کفران نعمت ولایت و فسق وجود دارد. در جامعه امروز اسلامی وقتی به فاسقان نگاه میشود کسانی هستند که دل به حکومت و حاکمیت اغیار داشته و از حکومت و حاکمیت مومنان ناخرسند بوده و کارهایی میکنند که این حکومت تضعیف و یا از میان برود. جامعه امروز اسلامی دچار نوعی کفران نعمت نسبت به حاکمیت ایمان و مومنان است. از این رو فسق و فجور در آن از سوی برخی دامن زده میشود.
۵- مخالفت با رهبری و اسلام: از دیگر علل و عوامل رواج و گسترش فسق در جامعه، گرایش به مکاتب و آیینهایی، چون لیبرالیسم و سوسیالیسم و مانند آن است. کسانی که دل در گرو مکتب سکولار دارند، با هر گونه حاکمیت و حکومت اسلامی و رهبری مومنان مخالف میورزند؛ لذا که فسق را در جامعه گسترش میدهند تا به اهداف خود برسند. اینانی که به مخالفت با اسلام و رهبری میپردازند، نمیخواهند تا احکام و آیینهای اسلامی و ارزشها و هنجارهای آن نهادینه شود. خداوند در آیات ۴ و ۵ سوره حشر میفرماید: جبههگیرى در برابر اسلام و مخالفت با خدا و رسول (صلىالله علیه وآله)، عامل فسق آدمى است. از آیات ۴۹ تا ۵۳ سوره توبه و ۲۱ تا ۲۵ سوره مائده نیز برمیآید که سرپیچی از رهبری و فرمانهای ولایت چگونه زمینهساز فسق در افراد جامعه میشود و آنان را اندک اندک از مسیر هدایت و صراط مستقیم دور میسازد.
۶- عهدشکنی: از دیگر عوامل پردهدری از سوی برخی در جامعه، عهدشکنی و پیمانشکنى است. خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ و ۹۹ و ۱۰۰ سوره بقره و ۸۱ و ۸۲ سوره آل عمران و ۱۰۲ سوره اعراف و نیز آیه ۸ سوره توبه عهدشکنی افراد را مایه فسق و تبهکارى آنان معرفی میکند. اینان که حتی به اصول اخلاقی ابتدایی، چون وفاداری پایبند نیستند و برخلاف تعهدات خویش عمل میکنند، گرایش به پردهدری و فسق و فجور دارند. از این رو خداوند این افراد را در جرگه پردهدران و فاسقان یاد میکند.
۷- ضرررسانی به دیگران: از دیگر عواملی که موجب فسق و فجور میشود، عدم مراعات حقوق دیگران و ضرررسانی به آنان است. این افراد اگر به عنوان نویسنده قرارداد و وصیت یا شاهد این امور تعیین شوند، بر اساس حق نمینویسند و شهادت نمیدهند. اینگونه است که به دیگران ضرر و زیان میرسانند و حتی گاه خودشان نیز سودی نمیبرند. چنین افرادی گرایش به پردهدری و فسق و تبهکاری دارند. (بقره، آیه ۲۸۲)
۸- تضییع حقوق: تضییع حقوق دیگران، از عوامل فسق و تبهکارى است که آیه ۲۸۲ سوره بقره به آن اشاره دارد. در حقیقت بسیاری از مشکلات جامعه و پردهدریها و نابهنجاریهای علنی ریشه در تضییع حقوق دیگران دارد. به عنوان نمونه بسیاری از مردم بیتوجه به حقوق دیگران صدای ابزارهای صوتی خود را بلند میکنند و یا بیتوجه به حقوق دیگران کوچه و برزن را با زبالهها آلوده میسازند.
۹- دنیاطلبی: شکی نیست که دنیاطلبی، انسان را از آخرتگرایی بازمیدارد و زمینه هرگونه فسق و تبهکاری و فجور را فراهم میآورد؛ زیرا برای این افراد دنیا اصالت دارد و هیچ گرایشی به آخرت ندارند و اگر هم باشد به عنوان یک هدف دست چندم مطرح است. خداوند در آیه ۲۰ سوره احقاف دلبستگى به دنیا را از عوامل تمایل انسان به فسق و پردهدری معرفی میکند. خداوند در آیه ۲۴ سوره توبه میفرماید دنیاطلبى و ترجیح تعلّقات مادّى بر محبّت خدا و رسول (ص)، زمینه فسق و دورى از حق در بسیاری از مردم میشود.
۱۰- بدعت: از دیگر عوامل انحراف از صراط حق و دین و گرایش و میل به فسق و گناه و تبهکاری و پردهدری بدعت است؛ بدعت به معنای نسبت دادن چیزی به دین در حالی که جزو احکام دین نیست. به عنوان نمونه رهبانیت در مسیحیت موجب شد تا کشیشان و راهبان و راهبهها نه تنها از خدا و دین دور شوند، بلکه گرفتار فسق و فجوری، چون زنا و لواط و مساحقه شوند. امری که اکنون جامعه کاتولیک را تهدید میکند و کودکآزاری در میان کشیشان مسیحی بشدت رواج دارد و گزارشهای وحشتناکی به میزان یک از هزار در این زمینه منتشر شده است. (حدید، آیه ۲۵)
۱۱- انحراف جنسی: انحرافات جنسى، عامل فسق و تبهکارى است. (انبیاء، آیه ۷۴) اگر مرد و زنی گرفتار انحراف جنسی شود در فرآیندی، چنان به فسق و فجور گرفتار میشود که نه تنها خود را به تباهی میکشاند بلکه غیر از فساد، مفسد نیز میشود و جامعه را به تباهی سوق میدهد.
۱۲- ترویج منکرات: کسانی که خود اهل منکر نیستند، ولی در برابر آن سکوت میکنند یا در رسانهها، به ترویج آن مشغول میشوند در فرآیندی خود نیز گرفتار فسق و پردهدری میشوند. به این معنا که نخست ممکن است که در برابر منکرات سکوت کنند، ولی پس از آن در زبان به ترویج آن مانند بیحجابی و بدحجابی میپردازند و در نهایت خود و خانوادهشان گرفتار فسق و پردهدری عملی و علنی میشوند. (توبه، آیه ۶۷)
اینها تنها گوشهای از عواملی است که قرآن به عنوان علل فسق و پردهدری بیان کرده است. همین نمونهها و مصادیق به خوبی روشن میسازد که چگونه اموری ساده گام به گام انسان را به بیپروایی و پردهدری و فسق سوق میدهد.
انتهای پیام/