چرا سریال‌های تلویزیون به خانواده ایرانی نزدیک نیست؟
مشکل اصلی "چوب خط"، نداشتن حرف، پیام و مضمون مشخص و شفاف است؛ سریالی که صرفاً با حادثه‌سازی‌های سطحی، می‌کوشد مخاطب را به دنبالِ خود بکشاند.
به گزارش «سدید»؛  امسال زمان خوبی برای کمدی‌های شبکه سه نبود؛ شاید این سومین باری باشد که یک سریال کمدی روی آنتن شبکه رفت. دوپینگ، باخانمان، آخر خط و صفر بیست و یک از جمله سریال‌هایی بودند که امسال در قالب کمدی پخش شدند. البته در میانِ این ناموفق‌ها و شکست‌خورده‌ها، تا حدودی ادای احترام سریال "آخر خط" به مدافعان حرم به دل نشست و تا حدود بیشتری نگاه درستِ برزو نیک‌نژاد به ساخت طنز و کمدی، شبکه را چند صباحی از این همه شکست نجات داد. تا اینکه چندی پیش "چوب خط" حمید بهرامیان و منصور سهراب‌پور به آنتن رسید!

سهراب‌پور تهیه‌کننده‌ای است که از سال ۱۳۹۲ تا امسال در تلویزیون فعالیت نداشته و بیشتر فعالیت‌هایش به حوزه نمایش‌خانگی و سینما ارتباط دارد. او در چند سال اخیر با کار‌های کمدی مثل "من سالوادور نیستم" و "آینه بغل" و یا ملودرامِ "درخونگاه" و حتی کار "ساخت ایران ۲" در عرصه سریال سازی حضور داشته است. حالا او بعد از مدت‌ها به پشتوانه کار‌های دهه‌های گذشته‌اش یعنی همان "وفا" محمدحسین لطیفی و "پروانه" جلیل سامان بعد از ۷ سال با کمدی نه چندان قابل قبولی به نام "چوب خط" برگشته است.

سریالی که قرار بود نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن برود و شبکه سه بدعت جدیدی را گذاشت و سریال امنیتی را روانه آنتن کرد. حرف و حدیث‌ها در ابتدای راه از ویلای آقای سامان شروع می‌شود که نقش آن را علیرضا خمسه بازی کرده است. ویلایی لاکچری که توجه بسیاری از منتقدین را به خودش جلب کرده؛ لوکیشن‌هایی که در نمایش‌خانگی مورد انتقاد قرار می‌گرفتند و حالا در تلویزیون هم به آن‌ها پرداخته می‌شود! تنها به این بُعد ماجرا انتقاد وارد نیست بلکه به استفاده نامطلوب از بازیگران حرفه‌ای همچون علیرضا خمسه، حسن زارعی، الهام پاوه‌نژاد و خیلی از بازیگران شناخته شده سریال که نقش کوتاهی دارند؛ مثل اکبر عبدی، یوسف تیموری و حتی دو بازیگر منشوریِ داستان (امیر نوری و امیرمهدی ژوله)، انتقاد ویژه دارند. این همه لوکیشن و بازیگر و رنگ و لعاب برای کدام هدف؟

داستان روی فرخ فرخنده (حسن زارعی) می‌گذرد؛ مسافری که از خارج از کشور به وطن بازمی‌گردد و همزمان با رسیدنش مشکلات و اتفاقات عدیده‌ای او را غافلگیر می‌کند. همچنین بی‌پولی و به اصطلاح باز کردن گره مشکلات توسط خانواده‌ها یکی از مضامینی است که دست‌اندرکاران سریال سعی در تحقق این مضمون دارند. البته تا به اینجای سریال به زعم بسیاری از منتقدین، محقق نشده است. بهرامیان کارگردان "چوب خط" بعد از "ملاقات با جادوگر"، این دومین کاری است که با ژانر کمدی تجربه می‌کند.

سریال , تلویزیون , صدا و سیما , شبکه سه سیما ,

علیرضا خمسه و یوسف تیموری تا اینجای داستان، یکی با نقش متمول (آقای سامان) و دیگری در نقش خواستگار رخ نشان دادند و قرار است در قسمت‌های دیگر اکبر عبدی هم در نقش یک فرانسوی ظاهر شود. شاید او با شناخت خوبی که از طنز و کمدی دارد به این سریال جذابیت ببخشد. پارامتری که چندی است از بسیاری سریال‌های جدید تلویزیون رخت بربسته که حتماً به عدم توجه تلویزیون نسبت به نیازمندی‌ها و سلایق جدید مخاطب برمی‌گردد. مجموعه بدون هدف و ناموفق در شاد کردن مخاطب که منتقدین در روز‌های ابتدایی پخش آن فقط غرقِ در گلایه و انتقاد از حضور شخص ضد تلویزیونی به نام "امیرمهدی ژوله" بودند و به دستِ خالی این سریال در القای مفهوم و محتوا بیشتر توجه کنند.

وقتی به تیتراژ سریال توجه می‌کنیم نامی از مدیر گروه و فیلم سریال و یا حتی تلویزیون در آن دیده نمی‌شود؛ فقط نوشته‌اند ۱۳۹۹! شاید جزو سریال‌هایی باشند که در خارج از سازمان صداوسیما و با سلایقِ خودشان ساخته‌اند و به تلویزیون داده شده تا پخش کند. این اتفاق برای چند سریال دیگر هم افتاد و یکی از بحث‌برانگیز‌های آن در اوایل سال توسط سیما توقیف شد! البته با صحبت‌های معاون سیما در نشست خبری که اخیراً با اصحاب رسانه داشت قرار شد با توجه به نیازمندی‌های جامعه و بازبینی و دقت‌نظر در فیلمنامه و سوژه، شاهدِ این نوع کار‌هایی نباشیم که فقط میهمان چند روزه تلویزیون باشند و در بازپخش‌های بعدی نتوانند همچون کار‌های قدیمیِ تلویزیون، برای مخاطب جذابیت داشته باشند.

در میانِ انتقادات بسیاری از کارشناسان این نکته بسیار دیده می‌شود؛ "چوب خط" روایت امروز جامعه ایرانی نیست! شخصیت‌هایی که بیشتر شباهت به سریال‌های ساده نمایش‌خانگی دارند که در دهه ۱۳۹۰ به وفور از آن‌ها ساخته شد. آدم‌هایی شاد و شنگول، با ماشین‌های نو و خانه آنچنانی دور هم جمع‌اند؛ این نوع ساختار خانواده به سختی در جامعه ما پیدا می‌شود. حتماً بسیاری از مخاطبین تا پیش از پخشِ این سریال و تماشای تیزر و اطلاع‌رسانی "چوب خط" منتظرِ اتفاق جدید و خوشایند بودند؛ چون در میان نامِ بازیگران به اکبر عبدی، علیرضا خمسه و الهام پاوه‌نژاد و خیلی‌های دیگر توجه کردند و این نوعی تبلیغ کاذب هم به حساب می‌آید.

اگر بخواهیم درباره داستانِ "چوب خط" نکته‌ای بگویم اصلاً روایت چفت و بست‌داری ندارد، اگر به نوع قاب‌بندی دوربین‌ها و زاویه‌بندی صحنه‌ها توجه کنیم، اجرای خوبی نداشته‌اند. غلو و بی‌مزگی هم در روایت طنزگونه حمید بهرامیان کارگردان سریال موج می‌زند. این رفتار‌های متناقضِ سریال تا جایی پیش رفت که کار دستِ کارگردان داد؛ زمانی که در یکی از صحنه‌های قسمت اول، سشوار مو از روی روسری انجام می‌شود. یا انتقاد به کاراکتر کارآفرینِ سریال یعنی آقای فرخ فرخنده با یک کارخانه که ماهیت آن مشخص نیست مواجه می‌شود، بسیاری می‌گویند آیا هدف تمسخر این تشکیلات بوده است؟ یا آن صحنه‌ای که دستگاه را روشن می‌کند و جرقه می‌زند و کارگر‌ها فرار می‌کنند هدف زیرسؤال بردن کسانی بوده که می‌کوشند چرخ کارخانه‌های ما را راه بیندازند یا هدفِ کارگردان نقدِ این جریان بوده است؟

سریال , تلویزیون , صدا و سیما , شبکه سه سیما ,

در روندِ داستان "چوب خط"، جایی برای منطق نیست؛ اگر هدف اقتصادی بوده خروجی این را نشان نمی‌دهد و اگر دلخوش‌کردن مخاطب تلویزیون که در ماه‌های شادِ رجب و شعبان لحظاتی را شاد باشند و بخندند این اتفاق هم هنوز موفقیت‌آمیز رقم نخورده است. مدیران و دست‌اندرکاران امر باید بدانند با وجود پلتفرم‌ها و نمایش‌خانگی که در بعد سرگرمی به نوعی تبدیل به رسانه‌ای فراگیر شده‌اند، باید بیش از این‌ها جلوی کار‌های سطحی و دمِ‌دستی را بگیرند. ضعف‌های ساختاری بسیاری از کار‌ها نمایانگر این است که دست‌اندرکاران به اطلاعات بیشتری برای نظارت پیش از تولید، در جریان تولید و پخش نیاز دارند. وقتی دستور خرید مجموعه و یا تصویب متنی را می‌دهند باید با دانش و سعه صدرِ مطلوبی این اتفاق بیفتد.

مشکل اصلی "چوب خط"، نداشتن حرف، پیام و مضمون مشخص و شفاف است. سریالی که هیچ حرفی برای گفتن ندارد و صرفاً با حادثه‌سازی‌های کور و سطحی سازندگانش، می‌کوشد مخاطب را به دنبالِ خود بکشاند، اما نه در چارچوب طنز‌های تلویزیونی جای دارد و نه می‌تواند به عنوان سریال خانوادگی، خانواده‌ها را با خودش همراه کند. مهم‌ترین ضعف این سریال نداشتن حرف برای گفتن و نبود فیلمنامه حرفه‌ای و کارگردانی ضعیف است؛ با وجود داشتن تعداد بازیگرانی خوب، نتوانسته این ترکیب را درست کنار هم قرار دهد.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha