نگاهی به مزایای حضور مردم در عرصه عمومی اقتصاد در گفتگو با مهدی صادقی شاهدانی:
ایجاد انحصار یعنی حذف مردم و ایجاد یک کلونی خاص با گردش محدود افراد در همان کلونی که موجب مفسده انگیزی خواهد شد. اصلی‌ترین وظیفه نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی جلوگیری از همین بازار‌های انحصاری است. متاسفانه شاهدیم که ظرفیت مردمی در اقتصاد فرماندهی نمی‌شود.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛تجربه موفق حضور مردم در عرصه خدمت‌رسانی در بحران کرونا نشان داد که در کشور ما ظرفیتی مردمی به‌عنوان رکن رکین اعتلای کشور در حوزه‌های مختلف می‌باشد. حال با توجه به وضعیت وخیم اقتصادی کشور که حاصل بحران کرونا، ناکارآمدی مسئولین و فشارهای اقتصادی بوده، به نظر می‌رسد بهره‌مندی از این ظرفیت مستتر مردمی یکی از راهکارهای بسیار مهم برای عبور از وضعیت فعلی کشور است. در همین راستا گفتگویی با دکتر مهدی صادقی شاهدانی، عضو هیئت مؤسس موسسه اقتصاد مقاومتی و همچنین عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق (ع) ترتیب داده‌ایم.

وی که پیش‌ازاین ریاست دانشگاه علوم اقتصادی را نیز بر عهده داشته است، معتقد بوده انحصارگرایی یکی از موانع اصلی عدم ورود مردم به عرصه اقتصاد است و حضور پررنگ مردم در عرصه عمومی اقتصاد باید موانع کسب مجوزها برطرف شده و همچنین فرهنگ مواسات در سراسر جامعه تقویت شود.

در نگاه ابتدایی منظور از مردمی سازی اقتصاد در کشور چه بوده و چرا در شرایط کنونی کشور بدان تاکید شده است؟

متأسفانه در برخی از رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم که مسئله اقتصاد مردمی را لزوماً به ایجاد کارگاه‌های تولیدی توسط مردم و اشتغال بخشی از جامعه تقلیل می‌دهند ولی واقعیت امر این است که مردمی سازی حوزه اقتصاد باید همه آحاد جامعه را تحت یک قالب در خود بگنجاند. طبیعتاً همه آحاد مردم از توانایی مالی مناسب برای حضور در عرضه سرمایه‌گذاری تولیدی برخوردار نیستند. در شرایط فعلی که دشمنان انقلاب با حربه‌های مختلفی ازجمله تحریم‌های بین‌المللی سعی کرده‌اند تا با جنگ اقتصادی، بدنه مردمی نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار دهند، تنها راهکار مقابله در این جنگ تقویت بنیادهای اقتصادی تحت عنوان اقتصاد مقاومتی بنابر منویات مقام معظم رهبری است.

کسب مجوز یک بنگاه اقتصادی از تشکیل یک خانواده در کشور ما سخت‌تر شده است! از طرف دیگر ما هنوز در حوزه ساختار نظام اداری دچار مشکل هستیم

همان‌طور که رهبری بدان اشاره داشته‌اند، مردم به‌عنوان اصلی‌ترین بنیاد اقتصادی مقاومتی خودنمایی می‌کنند و به همین منظور در شرایط فعلی کشور، لزومی استفاده از این ظرفیت مردمی در حوزه اقتصادی به‌منظور تحقق واقعی، نه شعاری اقتصادی مقاومتی؛ ضروری به نظر می‌رسد. حال حاکمیت در رأس نظام تصمیم‌گیری باید به‌منظور مردمی سازی اقتصاد، دو راهکار تسهیل سازی و همچنین مشارکت‌پذیری عمومی را مدنظر قرار دهد.

منظورتان از تصمیم گیری صحیح در حوزه تسهیل سازی و مشارکت پذیری در عرصه اقتصاد چیست؟

ببینید، همان‌طور که عرض کردم ما دو نوع حضور در اقتصاد را مفهوم‌سازی می‌کنیم. نوع اول؛ حضور افراد با توانمندی مالی است. این افراد که توانایی احداث بنگاه‌های مالی و ایجاد کسب و کار را دارا می‌باشند باید با کوچک‌ترین محدودیتی در راه‌اندازی کسب‌وکار خود مواجه شوند، در حالی که واقعیت چیز دیگری است. در حال حاضر هر فردی به وزارت تعاون مراجعه کند حداقل دو سال طول خواهد کشید تا مجوز یک تعاونی را بگیرد. آنچه در تصمیمات حاکمیتی در حوزه مجوزهای کسب‌وکار مشاهده می‌کنیم، ایجاد صعوبت کسب‌وکار است تا سهولت آن!

همیشه یک مثال ساده را برای عمق فاجعه‌بار زمان مجوزهای قانونی مطرح می‌کنم و آن هم مقایسه اهدای این مجوزها با مسئله ازدواج است. شما برای تشکیل یک خانواده و خواستگاری و پروسه آن حدود 6 ماه تلاش می‌کنید تا به نتیجه برسد ولی برای اخذ مجوز کسب و کار باید بیش از دو سال دوندگی انجام دهید. در واقع کسب مجوز یک بنگاه اقتصادی از تشکیل یک خانواده در کشور ما سخت‌تر شده است! از طرف دیگر ما هنوز در حوزه ساختار نظام اداری دچار مشکل هستیم. به عنوان مثال با عرض شرمندگی هنوز تقاضاهایی که برای ثبت تعاونی‌ها ارائه می‌شود به صورت کاغذی می‌باشند. یعنی نظام دیجیتالی را برای سهولت و عدم وجود بروکراسی بی مورد اداری در نظر نگرفته‌ایم تا تقاضانامه‌ها راحت‌تر شکل‌گرفته و زمان بر نباشد. هر کاغذ قیمت 100 تومان را داشته و اگر اوراق کاغذی را که برای اخذ یک مجوز در اداره جات مختلف جمع کنیم فقط یک میلیون تومان کاغذ در مسیر تقاضانامه هزینه شده است.

بازار سرمایه ای که می توانست به معیار و ملاک اعتماد عمومی به اقتصاد کشور مبدل شود حالا به کوره پول سوزی مردم و همچنین سودآوری دولتمردان تبدیل شده است

نوع دوم حضور مردم در اقتصاد نیز شامل افرادی خواهد شد که از تمکن مالی برای بنگاه داری برخوردار نیستند. افراد بازنشسته یا با تمکن پایین که نهایتا یک تا ده میلیون تومان سرمایه دارند هم می توانند از طریق بازار سرمایه در اقتصاد کشور مشارکت داشته باشند.

ولی با توجه به شرایط بوجود آمده مردم دیگر به بازارسرمایه اعتمادی ندارند؟

در واقع اینجا باید جدی ترین انتقادات را نسبت به دولت و دست اندرکاران فعلی روانه کنیم. چرا با دستکاری های عامدانه و برای تامین جیب دولت، دست در جیب مردم کرده اند! بازار سرمایه ای که می توانست به معیار و ملاک اعتماد عمومی به اقتصاد کشور مبدل شود حالا به کوره پول سوزی مردم و همچنین سودآوری دولتمردان تبدیل شده است. این روند ایجاد شده توسط دولت موجب شده تا یکی از ظرفیت ها و پتانسیل های بالای ایجاد اقتصاد مردمی در کشور با بن بست مواجه شده و شاید به دلیل بی اعتمادی دیگر شاهد حمایت های اقتصادی مردم در عرصه های مختلف نباشیم.

ما در یک سال گذشته، تجربه موفق حضور مردم را در عرصه کرونا در قالب های مختلفی همچون طرح های شهید سلیمانی و همچنین کارگاه های کوچک تولید ماسک در مساجد یا هیئات داشته ایم. چرا از این ظرفیت مردمی به بهبود سایر حوزه های اقتصادی استفاده نمی شود؟

مردم یک ظرفیت قدرتمند در همه حاکمیت ها به شمار می آیند و همچون یک لشکر نظامی می توانند ایفای نقش کنند ولی اگر این لشکر به درستی فرماندهی نشود، گویی از گنجینه ای ارزشمند هیچ استفاده ای نشده است. بنده به یاد دارم در دوران جنگ تحمیلی؛ حضور مردم به قدری ملموس بود که به ضرس قاطع می توان گفت اگر مردم در این عرصه پشتیبانی نمی کردند با مشکلات فراوانی روبرو بودیم. در یک مثال ساده ما در جنگ باید حدود دوهزار کیلومتر در ظهر ناهار می دادیم و در شب به لشکر شام می دادیم، خب طبیعتا این کار از توان نیروهای مسلح خارج بود. مردم که به صحنه آمدند، نه تنها وعده های غذایی را تهیه و توزیع می کردند بلکه پس از مصرف غذا، ظرف ها را شسته و آماده روز بعد برای تهیه غذا می شدند. همین مثال ساده نشان می دهد که اگر جریان مردمی به خوبی مدیریت شود ما با قدرت درونی ارزشمند در همه عرصه ها به خصوص اقتصاد روبرو خواهیم بود.

موکدات مقام معظم رهبری در راستای استفاده از ظرفیت مردمی در حوزه اقتصاد نیز بر همین اساس تبیین می شود؟

دقیقا همینطور است. حضرت آقا به خوبی نسبت به ظرفیت و توانمندی مردم ایران اشراف دارند و برای آن برنامه ریزی دقیقی را در نظر گرفته اند. کشورهایی همچون کویت یا سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به دلیل جمعیت پایین و عدم مشارکت پذیری، نمی توانند داعیه بهره مندی از ظرفیت نیروی انسانی را داشته باشند ولی نظام جمهوری اسلامی ایران همه پایه های قدرت بین المللیش بر اساس حمایت های مردمی است. ما جمعیتی در ایران داریم که آمادگی خدمت رسانی را در همه عرصه ها داشته و هیچ وقت در این مسیر کوتاهی نکرده است.

اگر همین پویش های مواسات به خوبی فرماندهی شوند و ذیل یک پرچم با مدیریت واحد عمل کنند ما بخشی از نابسامانی های اقتصادی که دولت نتوانسته برطرف کند را می توانیم برطرف کنیم. عزم راسخ افراد متمکن و همچنین برنامه ریزی دقیق همراه با فرهنگ سازی مواسات در این زمینه راهگشا خواهد بود

شما نگاه کنید در همین پویش مواسات چقدر مردم برای کمک به سایر اقشار جامعه کمک کردند و در وضعیت کرونایی موجب شدند تا بخشی از مواسات در جامعه ایجاد شود. این ظرفیت مردمی را هیچ یک از کشورها ندارند تا بدان تکیه کنند. بنده اعتقاد دارم اگر همین پویش های مواسات به خوبی فرماندهی شوند و ذیل یک پرچم با مدیریت واحد عمل کنند ما بخشی از نابسامانی های اقتصادی که دولت نتوانسته برطرف کند را می توانیم برطرف کنیم. عزم راسخ افراد متمکن و همچنین برنامه ریزی دقیق همراه با فرهنگ سازی مواسات در این زمینه راهگشا خواهد بود.

فرهنگ سازی در حوزه مواسات چگونه موجب بهبود معضلات اقتصادی در حوزه کلان و خرد می شود؟

فرهنگ سازی در راستای اقدامات مواساتی، موجب جلوگیری از تعطیلی بسیاری از کسب و کارها می شود. وقتی افراد متمکن جامعه ترغیب شوند تا برای بهبود اوضاع جامعه و جلوگیری از فقر در میان جامعه، کمک های مالی خود را تقدیم نمایند، نه تنها عدالت اقتصادی در جامعه برپا شده بلکه یک ظرفیت مستتر قدرتمند اقتصادی با کمک مردم به سیستم اقتصادی تزریق می شود. در دوران فعلی و حضور کرونا که بخشی از مردم از تنگنای مالی هستند این فرهنگ سازی در حوزه مواسات اقتصادی خیلی راهگشا بوده است. البته این نوع حمایت های مردمی صرفا معطوف به کرونا نیز نبوده بلکه در سالهای جنگ تحمیلی نیز بسیاری از افراد متمکن جامعه و یا بازاریان با فروش طلا و جواهرات و حتی ملک و املاک خود سعی کردند تا به نوعی به نظام مقدس جمهوری اسلامی کمک کرده و در راستای حمایت از اقشار تهیدست گام بردارند.

همانطور که در عرایض پیشین گفتم، این نوع حمایت های مردمی و تقویت روحیه مواسات در جامعه فقط و فقط با ایجاد اعتماد میان مردم و حاکمیت شکل می گیرد و اگر رفتارهای حاکمیت همچون آنچه در بازار سرمایه اتفاق افتاد ادامه پیدا کند، اعتمادزدایی در میان مردم تقویت می شود.

اجازه بدهید به بحث قبلی برگردیم، شما به محدودیت های موجود در راستای کسب مجوز تعاونی ها اشاره کردید. حال اگر نگاهی کلی تر به این مساله بیندازیم، دلیل اصلی عدم بهره مندی نظام اقتصادی موجود از ظرفیت های مردمی را چگونه ارزیابی می کنید و آیا با توجه به همه محسنات بیان شده، بهره مندی از این ظرفیت موجب اعتلای نظام اقتصادی نخواهد شد؟

جواب سوال شما فقط یک کلمه است و آن هم انحصار. وقتی  انحصار برای عده ای و یا گروهی سودآوری محض داشته باشد طبیعتا دربرابر همه منافع ملی و حاکمیتی مقاومت می کنند. انحصار همواره در اقتصاد منکوب است و کسانی هم که طراح بازارهای انحصاری بوده اند خود به این مقوله معترفند که باید نظارت بالادستی قوی برای این بازارها در نظر گرفته شود. ایجاد انحصار یعنی حذف مردم از چرخه اقتصادی کشور و ایجاد یک کلونی خاص با گردش محدود افراد در همان کلونی که موجب مفسده انگیزی خواهد شد. اصلی ترین وظیفه نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی جلوگیری از همین بازارهای انحصاری است. هرچقدر مردم بیشتر در بازی اقتصادی کشور حضور فعال داشته و شاهد اقتصاد رقابتی باشیم، قیمت ها منصفانه و عادلانه تر بوده و مردم اکثریت کالا و خدمات را با کیفیت بهتر و قیمت مناسب تر دریافت می کنند.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha