گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ بحث از مقوله هویت را به نوعی میتوان مادر بسیاری از مسائل علوم انسانی و گره گشای مشکلات عصر دانست، بسیاری چالش امروز دنیای غرب را که منجر به فروپاشی آن میشود بحران هویت میدانند، از طرف دیگر عمده اندیشمندان اسلامی، معضله اصلی جهان اسلام در مواجهه با غرب را در کلیدواژه هویت جستجو میکنند. به عبارت دیگر از این منظر، امت اسلامی در مواجهه با غرب، مهمتر از تهاجم نظامی، سیاسی و اقتصادی دچار تهاجم هویتی شده است و تنها راهکار برون رفت از چالش اسلام و تجدد در مسئله هویت نهفته است.
هویت چیست؟
در باب هویت تعاریف گوناگونی ارائه شده است، این موضوع هرچند در گذشته وجهههای فلسفی به خود داشت، اما امروزه به موضوعی میان رشتهای تبدیل شده که عمده رشتههای علوم انسانی به بحث از آن پرداخته اند، لذا بحث تعریف هویت بنا بر هر رشتهای متفاوت است. هویت در لغت به معنای «سرشت»، «خود شیئ» و یا «عوامل شخصیت ساز» معرفی شده است. در زبان عربی نیز هویت به معنای ماهیت، «من به صورت فردی» و «ما به نحو جمعی» در مقابل دیگران دانسته شده است. برای فهم بهتر مراد از هویت، «شباهت» و «تفاوت» دو عنصر بسیار مهم و قابل توجه در این زمینه است. تا جمعیت در کار نباشد، هویت نه به معنای فردی و نه به معنای جمعی آن معنا نمیدهد، به عبارت دیگر انسان که در جمع قرار میگیرد، من او مشخصات خود را در مقایسه با من دیگران پیدا میکند، همچنین هویت جمعی نیز هنگامی خود را نشان میدهد که در قیاس با دیگر هویتهای جمعی قرار بگیرد، لذا در بحث از هویت، توجه به دیگری که در مقابل هویت شما قرار میگیرد، بسیار مهم است. همانطور که گفته شده هویت از نظر تاریخی، تعلق به فلسفه دارد، در فلسفه هویت با ماهیت دارای تفاوت است. ماهیت حد الشیئ بود، به عبارتی ماهیت اشاره به جایی دارد که ذات شیئ ادامه نمییابد و آنجا مرز میان ذات او و دیگر ذوات است، در حالی که هویت اشاره به خود ذات دارد و نه مرز آن. از طرف دیگر هویت تنها به انسان نسبت داده میشود، برای نمونه ما در مواجهه با تکنولوژی از ماهیت آن سخن میگوییم و نه از هویت آن در حالی که در مواجهه با انسان از هویت انسان بحث میشود.
هویت از منظر علوم انسانی
همانطور که گفته شد، طی چند دهه اخیر هویت به موضوعی میان رشتهای تبدیل شده و جایگاه ویژهای در علوم انسانی پیدا کرده است. در این میان هر یک از رشتههای علوم انسانی نیز از منظر خود به مقوله هویت ورود کرده اند، علوم سیاسی بنا به موضوع خود یعنی قدرت به مسئله هویت پرداخته است، بسیاری از جنبش ها، انقلابها و حرکتهای سیاسی معاصر بر موضوع هویت استوار بوده اند، جنبش فمینیسم، جنبشهای برابری سیاهان، جنبشهای اسلامی و ... همگی بر أمری هویتی بنیان نهاده شده اند، از طرف دیگر ناسیونالیسم امروزه تبدیل به هویتی اساسی در جهان شده است، لذا علوم سیاسی در موضوع هویت، ورود فراوانی داشته است. روانشناسی نیز به فراخور موضوع خود، به مسئله هویت از حیث فردی پرداخته است. کیستی من، بحرانهای آن، تحولات در طی دورانهای زندگی همگی از موضوعاتی است که مرتبط با هویت در روانشناسی بحث میشود.
هویت از منظر جامعه شناختی
با توجه به اهمیت این موضوع از منظر جامعه شناختی و کثرت نظریات و پژوهشهای جامعه شناسانه در ادامه به این موضوع میپردازیم. علم جامعه شناسی در مواجهه با مسئله هویت، به هویت جمعی میپردازد. مراد از هویت جمعی «ما مشترک» در میان یک گروه است. برای مثال تصور کنید از یک گروه هزار نفری از کارگران مشغول در یک کارخانه تقاضا میکنید که خود را در قالب ده صفت معرفی کنند. مسلمان و ایرانی دوصفت مشترکی است که در میان ده پاسخ عمده اشخاص وجود دارد، در این میان شما میتوانید بگویید هویت جمعی و یا ما مشترک این گروه مبتنی بر عنصر ایرانی-اسلامی بنا نهاده شده است، این عمل در حالی رخ میدهد که تعداد محدودی از اعضای گروه هیچ گاه خود را با چنین اوصافی معرفی نکرده اند، اما برای به دست آوردن ما مشترک، نگاه به پاسخ مشترک عمده اشخاص میشود و نه همگی آنها. همانطور که از مثال مورد نظر مشخص شد جمیعت را میتوان قید زده و گروه را تغییر داد. برای مثال پرسید کارگران زن آن کارخانه خود را چگونه معرفی میکنند؟ و یا کارگران زن آن کارخانه که ازدواج کرده اند چگونه خود را معرفی میکنند؟ و ...
حال با توجه به مباحث بالا پرسش اصلی جامعه شناس امروز ما در مسئله هویت عبارت است از عناصر هویتی مردمان ایران چیست؟ این هویت دچار چه تطوارتی شده است؟ و باید چگونه باشد؟
اهمیت مطالعه تاریخ در هویت
شاید برای شما هم پرسش مطرح باشد که چرا بسیاری از جامعه شناسان در خصوص مباحث تاریخی به تحقیق میپردازند؟ مگر نه آنکه تاریخ رشتهای جدا و خارج از چهارجوب جامعه شناسی است. در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است که نگاه تاریخی را توضیح داد. در نگاه تاریخی، شما برای فهم یک پدیده به گذشته آن رجوع میکنید، به عبارت دیگر در رویکرد تاریخی گفته میشود که گذشته شرایط امروز را به وجود آورده و امروز آینده را به وجود میآورد، از همین رو برای فهم حال و آینده به گذشته نیازمندیم. برای نمونه شما میخواهید عنصر شیعه به عنوان یک بازیگر مهم و آینده ساز در خاورمیانه را بشناسید. در نگاه تاریخی برای فهم شیعه امروزی که در قرن ۱۴ هجری زندگی میکند، به حوادث صدر اسلام، سیره رسول خدا و امامان معصوم، حادثه کربلا و دیگر حوادث رجوع میکنید، چرا که در نگاه تاریخی شیعه امروز مولود آن اتفاقات و برهه است، لذا برای فهم کنش شیعه قرن ۱۴ به حوادث صدر اسلام و سیره معصومانی رجوع میکنیم که صدها سال قبل میزیسته اند. درست مانند مفهوم شیعه، اگر بخواهید هویت ایران امروز، هویت اسلام و هویت جهانی را بشناسید ناچار از تاریخ هستید، از همین رو جامعه شناس ما بسیار به أمر تاریخ میپردازد.
هویت در بحران
مسئله بحران هویت تقریبا موضوعی است که هنگام بحث از خود هویت همواره مطرح میشود، بسیاری هویت غربی را با وقوع رنسانس و شکل گیری تمدن جدید در بحران میبینند، از طرف دیگر تجدد که فرایند غربی شدن ملتهای غیر غربی در سه سده اخیر است، ملتهای مسلمان را نیز به نوعی بحران دچار کرده است، لذا مقولههای بحران هویت، سنت و تجدد، رنسانس، تمدن غرب، تاریخ معاصر و ... از کلید واژههای اساسی هنگام بحث از مقوله هویت است. در ادامه بحث از پرونده هویت، تلاش داریم تا گزارشی از نظریات جدی در این عرصه ارائه کنیم. دکتر داوری اردکانی، دکتر سید جواد طباطبایی، دکتر کریم مجتهدی، دکتر حسین کچویان، دکتر علی شریعتی، داریوش شایگان، محمد علی همایون کاتوزیان، شهید سید مرتضی آوینی و ... از جمله اندیشمندانی هستند که در این زمینه به بحث و تبادل نظر پرداخته اند.
/انتهای پیام/