هویت از عینک اندیشمندان؛
بحث از بحران هویت در عصر معاصر همواره قرین و همراه بحث از هویت است. هنگامی که از بحران هویت صحبت می‌کنیم با بر خورد دو سنت سر و کار داریم، این موضوع در کشور ما نیز به طور معمول با برخورد دو سنت غربی و اسلامی-ایرانی رخ داده است. در این باره مجتهدی معتقد است که امروزه در اعتدال هویتی قرار نداریم و راهکار خروج از بحران در آگاهی و خودآگاهی است.

گروه راهبرد «سدید»؛ در کنار اندیشمندان مختلف جامعه شناختی، فیلسوفان نیز همواره از هویت سخن گفته اند، دکتر کریم مجتهدی، استاد برجسته فلسفه کشور که بیش از پنج دهه پیرامون مسائل گوناگون فلسفی تأمل داشته، از جمله متفکرینی است که همواره به صورت پراکنده در خصوص هویت سخن گفته اند. در ادامه تلاش داریم تا گزارشی از دیدگاه های ایشان در خصوص هویت ارائه کنیم.

منبع شناسی سخن از هویت

سخن از هویت در منظر دکتر مجتهدی به نوعی سهل و ممتنع است. از طرفی وی در باب هویت گفتار های متعددی داشته اما در عین حال شاید نتوان کتابی که جامع نظرات وی در زمینه هویت باشد را معرفی کرد، از همین رو برای درک ایده دکتر مجتهدی در زمینه هویت، چاره ای جز مراجعه به سخنرانی ها و مصاحبه های ایشان وجود ندارد لذا جمع بندی مجموع مباحث دکتر مجتهدی در زمینه هویت مقداری سخت خواهد بود. البته وی در کتاب «فیلسوف دانشجو است» مقاله ای را تحت عنوان «هویت از منظر فرهنگی و فلسفی» نگاشته اند که کمک شایانی به درک نظریات ایشان می کند.

ناتوانی منطق و روانشناختی از درک هویت ایرانی

دکتر مجتهدی در مقاله مذکور، هویت را از سه جهت مورد مداقه قرار می دهند، نخست از ناحیه منطق که اقدام به تعریف می کند، منطق در پاسخ از پرسش چیستی و کیستی( پرسش از ماهیت و هویت) به دنبال بیان عناصر ذاتی آن شییء بر می آید و از طریق ذاتیات اقدام به معرفی می کند. برای مثال منطق در پاسخ به پرسش انسان، او را به حیوان ناطق تعریف می کند. حیوان به معنای دارای حیات، جنس انسان بوده و ناطق به معنای دارای قدرت تفکر، فصل انسان است که از ترکیب این دو نوع انسانی به وجود می آید. از نظر منطق، حیوانیت و نطق، جزء عناصر ذاتی انسان هستند به گونه ای که اگر آنها را از انسان بگیرند، انسان دیگر وجود نخواهد داشت. حال بررسی هویت هر موضوعی از نظر منطقی یعنی ذکر عناصر ذاتی و سازنده وجود آن. از طرف دیگر ایشان در بحث روانشناختی از هویت، به آراء فروید و برخی دیگر از اشخاص اشاره کرده که ضمیر ناخودآگاه را سازنده هویت انسان معرفی می کنند، اما در نهایت از نظر دکتر مجتهدی، هر دوی این رویکرد ها ناتوان از ارائه تعریف درست از هویت ایرانی هستند:

  • «نمی توان هویت ایرانی را به لحاظ منطقی تعریف کرد و حدتام[1] آن را بیان نمود. تعریف روانشناختی هویت ایرانی بدین سان که بگوییم در ضمیر ناخودآگاه ما ایرانی بودن نهفته است هم نمی تواند تعریف درستی باشد. ( تعریف فرهنگی) به نظرم ایرانی بودن به این معناست که کسی اراده می کند ایرانی بماند.»[2]

رویکرد فرهنگی-فلسفی به هویت ایرانی

در مقابل دو رویکرد ذکر شده، دکتر مجتهدی رویکرد سومی را به عنوان رویکرد فرهنگی- فلسفی برای توضیح هویت ایرانی اتخاذ می کنند.  در این رویکرد، هویت ناشی از فرهنگ بوده و فرهنگ مهم ترین رکن هویت ساز تلقی می شود. البته خود فرهنگ ها نیز متأثر از عناصر مختلفی بوده اما حاصل آن عناصر، به طور مجموعی فرهنگ را شکل داده و این فرهنگ است که هویت انسان را می سازد:

  •  «سنت، تبلور مجموعه‌اي از تجارب و دانسته‌هاي ماست كه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود و هويت ما براساس سنت شكل گرفته است. سنت همان فرهنگ است يا اين كه بهتر بگويم سنت فرهنگ را حفظ مي‌كند»[3]

بر اساس این نظر، دیگر دوگانه سازی ها از  تضاد میان اسلامیت و ایرانیت در هویت امروز کنار رفته، چراکه هردوی آنها در یک کل یک پارچه به نام فرهنگ آرام گرفته اند. دکتر مجتهدی در اینجا متوقف نشده و با توجه به تعریف فلسفی از انسان مبتنی بر اراده، هویت را أمری ارادی معرفی می کنند. وجود اراده، فرع بر اختیار و وجود اختیار فرع بر آگاهی است، از همین رو وی در معنای اراده، به طور مندمج و در هم تنیده، آگاهی را نیز لحاظ می کند. به عبارت دیگر از نظر ایشان، هویت به معنای آگاهی و اشراف به فرهنگ و سپس اراده کردن برای پایبندی به آن است:

  • «فرهنگ ما هویت ما است. این به معنای فرهنگ ناخودآگاه نیست، بلكه جنبه آگاهانه آن را مدنظر است. مثلا تاریخ بر فرهنگ ما اثر گذاشته است... هویت ایرانی اراده است. كسی فقط ایرانی است كه بخواهد ایرانی باشد. اگر كسی نخواهد ایرانی نیست. آن اراده‌ای كه ما را وادار میكند كه ایرانی باشیم، هویت ما را تشكیل میدهد. اگر فرهنگ این اراده را در ما ایجاد نكند. ما بیشتر میل و اراده هستیم. هابز میگوید انسان میل و حس است. دكارت میگوید انسان فكر و اراده است. این دو سخن به معنایی درست است. دكارت وقتی بر فكر و اراده تاكید میكند، میخواهد روش علمی را بنیانگذاری كند. این اراده همان هویت است. هویت اصلی با دست خود انسان و با خواست و تعصب او ایجاد میشود. البته بحث تحلیلی است. اراده همراه فكر است و این دو با هم هستند و با هم قدرت میگیرند و با هم تضعیف میشوند. در افراد نابهنجار متوجه شده‌اند كه تنها فكرشان بیمار نیست، بلكه اراده‌شان نیز بیمار است. بنابراین بین این دو ارتباط هست. جایی كه انسان ایرانی میشود، به خاطر اراده به ایرانی شدن است. هر كسی میتواند علوم دیگر را بخواند و بداند و با فرهنگ‌های دیگر ارتباط برقرار كند و حتی در جاهای دیگر زندگی كند. اما تا زمانی كه اراده كرده ایرانی باشد، ایرانی است».[4]

زبان، رکن هویتی ایرانیان

ایشان در اندیشه خود، جایگاه ویژه ای برای زبان فارسی قائل اند به گونه ای که به طور معمول اجازه انتشار مصاحبه های خود را نمی دهند مگر از رعایت اصالت زبان فارسی و پرهیز از به کار بردن واژگان بیگانه آن اطمینان حاصل کنند. از نظر دکتر مجتهدی، زبان عنصر وحدت آفرین هویتی و دریچه اتصال ما با فرهنگ است:

  • «زبان پاره ای از هویت ما است و البته پاره ای یا بخشی مهم از هویت ما است. زبان فارسی یکی از عوامل وحدت آفرین هویت ما است. زبان فارسی توانسته و می تواند از هویت و شخصیت ملی ایرانیان دفاع کند. بنابراین ما هم باید در حفظ آن تلاش کنیم. ایرانیان برای دانستن فرهنگ مفاخر و بزرگان ملی شان چون ابن سینا و فارابی، نیازمند حفظ زبان فارسی هستند. با اینکه حفظ تمام عناصر تمدنی ما دارای اهمیت است، اما زبان فارسی از افتخارات بزرگ ایرانیان در کنار سایر عناصر هویتی و  فرهنگی است. دین، هنر، فرهنگ و ... از جمله عناصر هویتی ماست....اما زبان به تنهایی می تواند فرهنگ و ارکان دیگر هویتی را در خود متجلی کند، بنابراین( تاکید بر زبان) می تواند تاییدی بر تمام عناصر هویتی باشد»       [5]                           

بحران هویت

همانطور که بار ها گفته شد، بحث از بحران هویت در عصر معاصر همواره قرین و همراه بحث از هویت بوده و اندیشه دکتر مجتهدی نیز از این موضوع مستثنا نیست. هنگامی که از بحران هویت صحبت می کنیم با بر خورد دو سنت سر و کار داریم، این موضوع در کشور ما نیز به طور معمول با برخورد دو سنت غربی و اسلامی-ایرانی رخ داده است. به عبارت دیگر، برخورد های مختلف در طول تاریخ، اعم از برخود سلوکیان در زمان فتح ایران و یا برخورد مغول هنگام تسلط و احاطه، ناتوان از آن بودند که مارا دچار چالش و بحران هویتی کنند. اما این موضوع در خصوص تمدن غرب جلوه متفاوتی دارد، دویست سال گذشته، جوامع اسلامی در حالی با غرب مواجهه کرده اند که در دوران افول تمدنی خویش قرار داشته و غرب در دوره اوج شکوه تمدنی خویش به سر می برده است، همین موضوع از منظر برخی موجبات ایجاد آشفتگی های هویتی را فراهم ساخته است. از نظر دکتر مجتهدی، ما امروزه در اعتدال هویتی قرار نداریم:

  • «در عصر حاضر ما به مرحله ای رسیده ایم که عوامل شدید خارجی اعتدال سنت مارا بر هم زده است، به نحوی که گاهی امکان ادامه حیات آن را زیر سوال می برد.[6]»

دکتر مجتهدی، راهکار خروج از بحران را در آگاهی و خودآگاهی می دانند، این موضوع با رجوع به نظر ایشان در خصوص هویت که هویت را اراده( قرین با آگاهی) می دانستند بیشتر قابل درک است:

  • «راه حل مبارزه با هرگونه بحران هویت ایجاد نوعی خود آگاهی و متوجه ساختن اذهان به مسائل واقعی است. در نظر گاه فلسفه های جدید غرب خاصه در فلسفه هگلی، «الیناسیون» یعنی از خود بیگانه شدن، نسبت به خود غیر گردیدن به نحوی در مرکز تمام مسائل قرار می گیرد. مسئله هویت به نظر من همان مسئله شخصیت است و تفاوت خاصی در آن نیست. بحران هویت هم همان بحران شخصیت است. حال شخصیت چیست؟ نوعی خودآگاهی است، شخص گذشته خود را به همراه دارد ولی اسیر آن نیست، یعنی نسبت به آن حالت انفعالی ندارد بلکه مسلط بر آن است و جنبه های مثبت و منفی را از نظر دور نمی گذارد، شخصیت حفظ گذشته نیست بلکه فهم آن است( فهم جایگاه تاریخی خود) به طوری که بدون این فهم و آگاهی شخصیت به وجود نمی اید. »[7]

ایشان خود آگاهی گفته شده را از طریق فلسفه و غرب شناسی دنبال می کنند:

  • «پیش‌تر نیز اشاره کرده‌ام فلسفه می‌تواند جوانان ما را به استقلال و قدرت فکری برساند و شخصیت علمی آنها را تضمین کند آن هم البته تنها در رشته اختصاصی فلسفه صورت نمی‌گیرد بلکه جوانان در هر رشته‌ای که هستند و هر شغلی در جامعه دارند، می‌توانند به این امر برسند. ابن‌سینا یک طبیب بود ولی به دلیل قدرت تفکر فیلسوف بود در حالی که فلسفه او کمتر از طب او مورد توجه قرار می‌گیرد در صورتی که این نحوه تفکر و نظریات فلسفی او است که امروز به کار ما می‌آید. در نهایت تسلیم نشدن در برابر فرهنگ غرب مستلزم شناختن آن است. ما تنها زمانی می‌توانیم با این فرهنگ مقابله کنیم که آن را خوب شناخته باشیم و از روی هوا صحبت نکنیم و در نهایت علم و دانش هر کشور می‌تواند خود را به فرهنگ و تمدن بزرگی تبدیل کند که دیگر آرزوی داشته‌های غرب را عده‌ای نداشته باشند و الان بسیاری از این پیشرفت‌ها را در این حوزه در ایران می‌بینیم».[8]

 

[1] تعریف در منطق به دو قسم حد و رسم تقسیم می شود، از تعریف حدی، از ذاتیات شییء برای معرفی آن استفاده می شود و در تعریف رسمی از مسائل عارضی استفاده می شود. در این میان حد تام بهترین نوع تعریف به ذاتیات است. از نظر منطقیون تعریف به رسم ارزش چندانی ندارد.

[2] سخنرانی دکتر کریم مجتهدی، مراسم بزرگداشت خویش؛ ۳۰ شهریور ۱۳۹۶

[3] سخنرانی دکتر کریم مجتهدی در سیزدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا

[4] مجتهدی، کریم: سخنرانی در مراسم رونمایی از کتاب « فیلسوف دانشجو است»

[5] گفتگوی دکتر کریم مجتهدی با روزنامه ایران؛ شماره ۵۳۱۸: ۱۶ اسفند ۱۳۹۱

[6] نامه فرهنگ، سال سوم؛ شماره یک.ص۱۲

[7] همان

[8] گفتگوی دکتر کریم مجتهدی با روزنامه وطن امروز: https://b2n.ir/y24671

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha