کلام شایگان در خصوص هویت آن است که امروزه با توجه به عصر ارتباطات و تداخلات فرهنگی، دیگر هویت ناب و خالص وجود نداشته بلکه هویت، متشکل از اجزای متعددی است، واژه هویت چهل تکه بیانگر همین ایده وی است، اما به‌طور کل باید این روشنفکر هویت پژوه را در هر یک از دوره‌های فکری او دید. ازنظر وی امروزه دیگر یک فرهنگ واحد توان پاسخگویی به همه‌چیز را ندارد.

گروه راهبرد «سدید»؛ داریوش شایگان، از روشنفکران و فیلسوفان معاصر است که ایده های وی در خصوص هویت، محل مناقشه های فراوان قرار گرفته است. این روشنفکر هویت پژوه که هر یک از دوره های فکری اورا می توان تجلی و نماینده صورت بندی گروه خاصی دانست، کتاب های متعدد و گفتار های گوناگونی را در  زمینه هویت رغم زده است. در ادامه گزارشی اجمالی از مجموعه اندیشه های وی در خصوص هویت را می خوانید.

دوره های فکری شایگان

حیات اندیشه ای شایگان نیز مانند بسیاری از فیلسوفان دیگر، محل تجدید نظر طلبی ها و خود انتقادی ها بوده است به گونه ای که می توان حیات فکری او را به چند قسمت تقسیم کرده و هر بخش را با عناصری وصف نمود که در ادامه، خود وی در آن باز اندیشی کرده و آن ها را به چالش می کشد. در یک تقسیم بندی کلی می توان حیات فکری شایگان را به دو بخش متقدم و متأخر تقسیم کرد که در این میان، البته یک بخش برزخی نیز وجود دارد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

شایگان متقدم، آسیا در برابر غرب

شایگان متقدم را باید پس از یک دوره هند شناسی و در دهه های چهل و پنجاه جستجو کرد. در این برهه از تاریخ، کشور ما که چند دهه روشنفکران غرب پسند و غرب خواه را به خود دیده بود، شاهد شکل گیری جریانی هویت خواه در میان روشنفکران بود که سخن خویش را در قالب مفهوم بازگشت به خویشتن بیان می کردند. از منظر این جریان، شرق و ایران دارای تمدنی غنی و سنتی قابل اتکاست که در کشاکش جدال تمدنی با غرب دچار مشکلاتی شده است، و تنها راه درمان مشکلات امروز، بازگشت به سنت های اصیل بومی است، خواه ایرانی، خواه اسلامی و یا ترکیبی از این دو، اما در هر صورت، نسخه نجات پناهندگی به غرب نخواهد بود. شاید بتوان دکتر علی شریعتی را مظهر تام و تمام این جریان دانست. داریوش شایگان نیز از جمله این دست از روشنفکران است، اندیشه وی در این برهه که در قالب کتاب « آسیا در برابر غرب» منتشر شد، نمایانگر همین ایده بود:

  • « ایران یا به قول فرنگی ها پرشیا، دنیایی افکنده در فراموش خانه تاریخ نیست، بلکه پای تمدنی چند هزار ساله در میان است که به رغم نا ملایمت ها و انتزاع های متعدد که تهاجمات بی شمار دشمنان بر آن تحمیل کرده، همچنان شبیه خویش، یگانه و منحصر به فرد باقی مانده است»[1]

وی حتی اسلام را نیز به عنوان یکی از عناصر هویت ایرانی کاملا به رسمیت شناخته و در مقابل منکرآن آن معتقد بود که:

  • «ناسیونالیست های جدید کشور ما که منکر اسلام و این جنبه از تاریخ ایران هستند، و به سبب انزجار از هر آنچه اسلامی است دست به سوی تاریح باستان دراز می کنند و به نوعی  اسطوره زدگی دچار می شوند به این نکته توجه ندارند که انکار اسلام، انکار چهارده قرن تمدن و تفکر ایرانی است. ایران بر خلاف نظر ناسیونالیست ها اسلام را پذیرفت و به آل محمد عشق ورزید و در تکمیل و تلطیف فرهنگ اسلامی از تمام امکانات قومی خود مدد گرفت»[2]

اگر شرق شناسی را حائز دو ویژگی بدانیم، نخست شرق دیگری غرب و سپس اقتدار داشتن فرهنگ غربی بر شرق، بوم گرایی شایگان در این برهه نیز  دارای نوعی شرق شناسی وارونه است، یعنی غرب به مثابه دیگری شرق و اقتدار(فکری-فرهنگی) شرق بر غرب.

البته این نوع از هویت خواهی شایگان در این برهه دارای تفاوت هایی با دیگر جریان های هویت خواه است، از جمله آنکه شایگان در این برهه مدافع مقوله ای با عنوان «ایران فرهنگی» است. به عبارت دیگر آنچه در این برهه، عامل مقابله با غرب قرار دارد، «ما» نه به معنای یک دین، بلکه «مای ایرانی» است، مجموعه ای از فارسی زبانان که میراث دار فردوسی و مولوی بوده و مجموع سنت و فرهنگ آن، هویت را ساخته، یا در حقیقت ما را می سازد.[3] البته اسلام نیز بخشی از این ایران فرهنگی بوده از همین رو در کنار دیگر عناصر، باید از آن حفظ و حراست عمل آید.

برزخ میان دو شایگان، نگاه شکسته: اسکیزوفرنی فرهنگی

این برهه از تفکر شایگان که در واقع مقدمه سازی برای گذار به تفکر جدید است، دوره نگاه انتقادی او به مسائل است. کتاب «نگاه شکسته: اسکیزوفرنی فرهنگی» وی تجلی این برهه از تفکر اوست. در این برهه چند تحول جدی در شایگان رخ می دهد، مهم ترین تحول، تغییر رویکرد به غرب است. غرب که یک کل یک پارچه هویتی، تکنیک زده و دارای آفات فراوان و دیگری ایران تلقی می شد، جای خود را به مدرنیته داد. حتی او از انگاره فروپاشی غرب که پیش از این به آن معتقد بود نیز دست کشیده و مدرنیته در نظرش تبدیل به مفهومی جهانی شده که همه ملل عالم سرنوشتی جز شریک شدن در آن ندارند. در کنار تغییر رویکرد غرب شناسی شایگان، وی برهه ای از تفکر انتقادی را شروع می کند. برهه ای که با نظریه « اسکیزوفرنی فرهنگی» صورت بندی می شود. از نظر شایگان، مای ایرانی، از طرفی بریده از خاطره قومی و سنتی خود شده و از طرف دیگر، ابزار لازم یعنی تفکر انتقادی غرب را برای برخورد با مسائل به دست نیاورده است، در نتیجه در مقابله با مسائل جدید هیچ پاسخی نداشته و صرفا فکر های از قبل آماده شده خود را به سمت مسائل رها می کند، چنین وضعیتی او را دچار نوعی تعارض و تشویش هویتی و فرهنگی کرده است. به صورت خلاصه طرح او در این برهه نفی ایدئولوژی از سنت و نفی تقابل شرق و غرب است. تجدد ارزشی جهانی و سرنوشت همه بشر بوده، ارزش های جهان شمولی وجود دارد که زاده غرب است و نمی شود آن را نادیده گرفت.[4]

شایگان متأخر؛ هویت چهل تکه

هویت چهل تکه آخرین صورت بندی است که شایگان، در اندیشه نهایی خود پیرامون هویت انجام می دهد. وی در این برهه  از منظر پست مدرن به مقوله هویت نگاه می کند، به طور خلاصه، لب کلام شایگان در خصوص هویت آن است که امروزه با توجه به عصر ارتباطات و تداخلات فرهنگی، دیگر هویت ناب و خالص وجود نداشته بلکه هویت، متشکل از اجزای متعددی است، واژه هویت چهل تکه بیانگر همین ایده وی است. کتاب «افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار» نمایندگی این برهه از اندیشه وی را انجام می دهد.

از نظر او:

  • « انسان در یک فضای بسته زندگی نمی کند، به این دلیل که  فرهنگ ها با یکدیگر تداخل دارند و مسائل و مفاهیم تا اندازه زیادی جهانی شده است، هویت چهل تکه به وجود می آید، شما در دنیایی زندگی می کنید که انواع و اقسام هویت ها در یکدیگر ادغام شده اند. امروزه به هیچ عنوان هویت ناب نداریم. فرهنگ های گوناگون انسان ها و هویت های مختلف همواره در یکدیگر تداخل داشته اند و لایه های فرهنگی متعدد و متفاوتی را به وجود آورده اند»[5]

 از نظر شایگان این وضعیت موجبات فروپاشی جزم های عقیدتی را فراهم آورده است:

  • « آنچه فی الواقع در جمیع مراتب جهان و همه سطوح شناخت خود نمایی می کند اصل همبستگی متقابل همه جانبه است... که باعث پدید آوردن جهانی رنگارنگ و شهر فرنگ وار و ظهور حوزه اختلاط و دورگه سازی همگانی شده است»[6]

از نظر وی امروزه دیگر یک فرهنگ واحد توان پاسخگویی به همه چیز را ندارد، بلکه کنار هم قرار گرفتن فرهنگ ها و روی هم افتادن آگاهی هاست که پاسخگوی مسائل و پرسش های انسان خواهد بود.

چند گانگی فرهنگی، آمیزش اقوام، اختلاط و دو رگه گی از عواملی آماده ساز برای پذیرش هویت چهل تکه جهانی است. شایگان متأخر بر خلاف نظریات ابتدایی خود، مجددا در زمینه هویت ایرانی، ضمن لحاظ عناصر هویت ساز اسلامی و ایرانی، تجدد را نیز به عنوان یکی از جدی ترین عناصر سازنده هویت لحاظ می کند.

از نظر او طرح های مدرنیستی مبتنی یکسان سازی هویت محکوم به شکست است و باید به «هویت ترکیبی» فکر کرد.

 

[1] شایگان، داریوش، روح ایران، ترجمه محمود بهفروزی؛ ص ۷

[2] داریوش شایگان، آسیا در برابر غرب، ص ۱۸۹

[3] محمد منصور هاشمی، هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید، ص ۱۲

[4] قزل سفلی، محمد تقی: ایران فرهنگی در اندیشه های داریوش شایگان؛ ص ۱۴۵

[5] داریوش شایگان، نصاحبه با ماه نامه مهرنامه، شماره ۲۰، ویژه نوروز ۱۳۹۱

[6] افسون زدگی جدید- هویت چهل تکه و تفکر سیار، ترجمه فاطمه ولیانی، ص ۸

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha