بررسی رابطه دنیا و آخرت در آیات قرآن؛
اگر افق انسان در مواجهه با نعمات، منحصر در دنیا نبوده و در باطن خود، دنیا را در راستای أمر برتری بخواهد، در این صورت نعمات دنیایی برای او زینت الله شده و در حقیقت آخرتی می‌شود، اما اگر شخص در مواجهه با نعمات، نعیم خود را فراموش کرده و تمام حقیقت خود را صرف در آن‌ها کند، در این صورت افق حیات او محدود در دنیا شده و بهره‌ای از آخرت ندارد.

گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ مقوله دنیا و نسبت ما با آن همواره از جمله مسائل اثر گذار بر حیات فردی و اجتماعی انسان بوده است، برخی حتی این موضوع را جهت تحلیل تمدن ها به کار می گیرند، برای نمونه یکی از دلایل افول تمدن درخشان اسلامی را غلبه صوفی گری با گرایش دنیا گریزی می دانند. این مسئله نه تنها در مسائل اجتماعی بلکه همواره در زندگی فردی نیز به عنوان یک دغدغه جلوه می کند، به راستی مرز مجاز بهره برداری ما از حیات دنیا تا کجاست؟

دنیا در نزد ادیان ابراهیمی

شاید نتوان دین و آیینی را یافت که در دل آموزه های خود بحث از دنیا را مغفول قرار داده باشد. اگر از ادیان شرقی که عموما رغبتی به دنیا ندارند بگذریم ادیان ابراهیمی نظرات متفاوتی را اتخاذ کرده اند. در میان این ادیان، به نظر دین یهود مسیر متفاوتی را اتخاذ کرده است، این دین بیش از ادیان دیگر به دنیا توجه داشته و آبادانی دنیا را هدف خود اتخاذ می کند از همین رو برخی این آیین را مستعد تر جهت تمدن سازی می دانند. در نقطه مقابل مسیحیت قدری متفاوت تر است. این آیین که رغبت کمتری در قیاس با یهود به دنیا دارد، در دل مکاتب خود نیز حامل قرائت های بعضا متضادی است. برای نمونه برخی نهضت اصلاحات دینی و پیدایش قرائت پروتستان از مسیحیت را مولد و یا زمینه ساز ایجاد تمدن مادی غرب مدرن می دانند. این آیین با قرار دادن شعار شغل دنیوی به مثابه تنها وسیله سعادت اخروی، مسیحیانی که قرن ها با رهبانیت و گوشه گیری از دنیا انس گرفته بودند را به عمران و ساخت جهان تشویق نمود. اما در این میان، اسلام به مثابه دین وسط راه متفاوتی را پیموده است، راهی که در آن ضمن اصالت دادن به آخرت و قرار دادن غیب به عنوان غایت حرکت انسان، دنیا را به عنوان هدف میانی فراموش نکرده است. تمام توجه اسلام در مواجهه با دنیا معطوف آن است که تذکر داده شود دنیا برای انسان کم است، بلکه باید افق را در جای دیگر قرار داد، بنابراین در دین اسلام، قرار گرفتن دنیا به عنوان هدف نهایی مذموم بوده و مورد ملامت قرار گرفته است. به عنوان یک مصداق عینی  شاید بتوان مرام نامه های اصناف اهل فتوت را نمود بارز چنین تفکری دانست. این فتوت نامه ها ضمن مضموم دانستن هرگونه خوار شمردن کار دنیوی، اصول اخلاقی و توحیدی را در هر صنف وضع می نمودند. در ادامه قصد داریم با توجه به آیات قرآن کریم، مختصری از ایده اسلام در خصوص زندگی دنیا را شفاف تر کنیم.

زینت متعلق به چیست؟

در ابتدا باید گفت که زینت در نقطه مقابل «شین» به معنای خواری به کار برده شده است، پس زینت به معنای چیزی است که موجب افتخار و خوش آیند انسان شود. در قرآن مجید نعمات دنیا گاه به حیات دنیا نسبت داده می شود، مانند آیه ۴۶ سوره کهف:

 «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً »

و یا آیه ۱۴ سوره آل عمران:

زُيِّنَ‏ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ .

و گاه به خداوند نسبت داده می شوند،  مانند آیه ۳۲ سوره اعراف:  

« قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ »

در شأن نزول این آیه گفته شده است که زنان در عصر جاهلیت به صورت برهنه و یا نیمه برهنه به طواف کعبه اقدام می کردند و در این آیه خداوند آنها را مورد نهی قرار داده و به نوعی دستور به استفاده از لباس و نعمات دنیا می دهد، البته کاربرد این آیه منحصر در شأن نزول نبوده و معانی وسیع تری می توان از آن استنباط کرد. گذشته از آن که واژه زینت در این آیه به خداوند متعلق شده است، در ادامه هدف خلق این زینت ها، استفاده مومنان دانسته شده است اما قرآن کریم در جای دیگر زینت را برای زمین می داند:

إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً[1]

اما به راستی جمع میان این آیات چیست؟ چگونه ممکن است همسران و اولاد، لباس و اموال، توأمان زینت الله بوده و زینت الدنیا؟ در این میان به نظر باید به نسبت ها توجه کرد، به نسبتی که انسان با این نعمات برقرار می کند. برای توضیح بهتر آنچه که نسبت ایجاد می کند توجه به یک مثال روشن کننده خواهد بود.

نیت انسان چگونه دنیا را به آخرت تبدیل می کند؟

تصور کنید صحنه ای را که در آن پدر فرزند خود را تنبیه می کند، اگر شما بدانید که تنبیه فرزند برای تأدیب وی بوده، نوع نگاه متفاوتی نسبت به پدر پیدا می کنید به نسبت آن بدانید تنبیه از سر ظلم صورت گرفته است. با آنکه ظاهر عمل پدری که فرزند خود را تنبیه می کند با پدری که به فرزند خود ظلم می کند یکی است، اما باطن عمل آنها متفاوت است، در نتیجه یک عمل مستحق ثواب الهی و دیگری مستحق عقاب است. حال در بحث دنیا نیز می توان چنین بیانی ارائه داد بدین نحو که اگر افق انسان در مواجهه با نعمات، منحصر در دنیا نبوده و در باطن خود، دنیا را در راستای أمر برتری بخواهد، در این صورت نعمات دنیایی برای او زینت الله شده و در حقیقت آخرتی می شود، اما اگر شخص در مواجهه با نعمات، نعیم خود را فراموش کرده و تمام حقیقت خود را صرف در آنها کند، در این صورت افق حیات او محدود در دنیا شده و بهره ای از آخرت ندارد. کما اینکه با توجه به دیگر آیات، خداوند متعال دنیاخواهی صرف را مورد ملامت قرار داده و طلب بهره از هر دو عالم را پسنیده اند:

«فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ أُولَٰئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا ، وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ»[2]

پس در پایان باید متذکر شد که تمام سخن اسلام در نسبت با دنیا را باید در این دانست که افق خود را در دنیا قرار ندهیم و آخرت را بجوییم چراکه آنچه در نزد پروردگار قرار دارد، بهتر از متاع دنیاست و این نه نفی دنیا بلکه گشایش افق دید انسان ورای عالم ماده است، تا علاوه بر بهره برداری از نعمات دنیا، اصل و اساس را بهره برداری از منافع آخرت بدانیم:

وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ أَ فَلا تَعْقِلُونَ [3]

 

[1] سوره کهف، آیه ۷

[2] بقره، ۲۰۰-۲۰۲

[3] قصص، آیه ۶۰

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha