یکی از وجوه تمایز شیعه در طول تاریخ مقوله استقلال مالی آن از حاکمیت‌ها بوده، مسئله تأمین مالی جمعی بعد از عصر معصومین ادامه پیدا کرد و روحانیت شیعه که در انزوا از قدرت قرار داشت، برای تأمین هزینه‌های نشر و ترویج دین، در پیوندی با بازار قرارگرفته و هزینه‌های خود را از این طریق تأمین می‌کرد.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ مقوله گردش اقتصادی نشر و تبیین فرهنگ، حل معضلات و آسیب های فرهنگی و یا هر عنوان دیگری که بتوان در این حوزه مطرح کرد، همواره از دیرباز محل تأمل بوده است. فرهنگ بر خلاف حوزه تجارت و سیاست، از بازدهی کمتر اقتصادی و یا در بعضی موارد فاقد هرگونه بازدهی مستقیم اقتصادی است[1] در نتیجه تأمین هزینه های آن به عنوان مسئله در طول تاریخ جلوه گر بوده است، هرچند امروزه و با شرایط جدیدی که تکنولوژی  در عرصه فرهنگ رغم زده است، مسئله تأمین مالی در برخی موارد راحت تر شده و حتی برخی از عرصه های فرهنگ به عنوان سوژه سرمایه گذاری و درآمد زایی محل توجه اصحاب ثروت قرار گرفته است. در این میان مسئله «تأمین مالی جمعی» در حوزه فرهنگ بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته و به عنوان مدلی کارآمد معرفی می شود.

تأمین مالی جمعی چیست؟

«کرادفاندینگ»[2] یا تأمین مالی جمعی  فرآیند تامین بودجه یک پروژه با جمع آوری مبالغ اندک از تعداد زیادی از افراد است. مدلی که امروزه عمده خیریه ها، سیستم مالی خود را بر اساس آن بنا کرده اند. حتی شاید خود شما هم بارها در چنین مدلی مشارکت داشته اید، هنگامی که مبلغ اندکی را برای تأمین هزینه سنگین یک بیمار پرداخت می کنید، در حقیقت این مبلغ اندک، در کنار هزاران مبلغ اندک دیگر، هزینه ای را فراهم می کند که می توان به واسطه آن کارهای بزرگی را انجام داد. البته مدل تأمین مالی جمعی گاه فراتر از این روش بوده و اشخاص با عضویت در مجموعه ای، خود را متعهد به پرداخت هزینه مختصری به طور مستمر می کنند، اما در صورت کلی مسئله تفاوتی ایجاد نمی کند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا می توان اقتصاد فرهنگ را با این روش مدیریت کرد؟ و یا حد اقل بخشی از اقتصاد فرهنگ را از این طریق مردمی سازی کرد؟ شاید طی چند سال گذشته چند نمونه موفق از این مدل را در عرصه فرهنگ تجربه کرده باشیم، هنگامی که یک کارگردان انیمیشن، برای تولید اثر خود، اعلان عمومی جمع آوری کمک کرده و یا یک سخنران مذهبی، برای تأمین هزینه های تیم پژوهشی خود از عموم مردم کمک می طلبد. اما چیزی که در اینجا به دنبال بیان آن هستیم، مسئله ای عمیق تر از یک و یا دو مورد موفق است، بلکه موضوع نوشتار پیش رو، بررسی نظام تأمین مالی جمعی به عنوان مدل شیعی ترویج دین در طول تاریخ است.

سهم امام، پشتوانه ترویج دین

یکی از وجوه تمایز شیعه در طول تاریخ مقوله استقلال مالی آن از حاکمیت ها بوده است، همین استقلال توانسته شیعه را خالص از گذر تاریخ عبور داده و به امروز برساند. اما استقلال مالی شیعه در شرایط فقدان پشتوانه حاکمیتی و در نقطه مقابل، وجود حکومت های معاند چگونه رخ داده است؟

برای پاسخ به این پرسش لازم است که نگاهی به شبکه موکلین امام داشته باشیم. شیعه به عنوان مکتب در خفا و جریانی در اقلیت و در عین حال پراکنده در نقاط جغرافیایی وسیع، ساختار خود را در قالب شبکه موکلین معصوم حفظ کرد. این شبکه عظیم که در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به اوج شکوفایی خود رسید، متشکل از وکلا و نوابی بود که به نیابت از امام در مناطق مختلف سرزمین اسلامی، مردم را رهبری می نمودند، این شبکه وظیفه حفظ ارتباط میان مردم با امام را برعهده داشت، تأمین عقیدتی مردم و رساندن معارف امام به آنان وظیفه این شبکه از موکلین بود. از آنجاکه به دلیل مسائل تقیه و حفظ جان معصوم، در برهه هایی امکان ارتباط وسیع مردمی با معصوم وجود نداشت، این شبکه نقش به سزایی را در واسطه گری میان امام و امت ایفا می کرد. اما انتقال معارف، قضاوت، رهبری و... تنها وظیفه این شبکه نبود، بلکه مسئله تأمین مالی مبارزه منفی علیه حاکمیت نیز بر عهده این شبکه قرار داشت. این شبکه بر بستر وجوهات دینی، سرمایه های خرد مردمی را از نقاط مختلف بلاد اسلامی جمع آوری کرده و به دست معصوم جهت توزیع و ترویج دین می رساند.

معصومین (ع) نیز این وجوهات را صراحتا در جهت ترویج دین مورد استفاده قرار می دادند. برای نمونه در روایت از امام رضا(ع) وارد شده است که  مردى از تاجران منطقه فارس كه از دوستان ایشان بود به حضرت نامه‏اى نوشت و از او خواست اجازه تصرف در خمس را به وى بدهد. امام رضاعليه‏السلام در (پاسخ) نوشت: ... خمس پشتوانه مالى بر دين ماست و... آنرا از ما باز نگيريد و تا توان داريد خود را از دعاى ما محروم نسازيد. [3]

بنابراین مسئله تأمین مالی أمر فرهنگ و ترویج آن، از این طریق صورت می گرفته است.[4]

روحانیت شیعه و بازار

مسئله تأمین مالی جمعی حتی بعد از عصر معصومین نیز ادامه پیدا کرد. روحانیت شیعه که در انزوا از قدرت قرار داشتند، برای تأمین هزینه های نشر و ترویج دین، در پیوندی با بازار قرار گرفته و هزینه های خود را از این طریق تأمین می کردند. این مهم برای روحانیت شیعه مزیت های فراوانی به همراه داشت. برای نمونه استقلال مالی روحانیت از حاکمیت ها، مانع از آن می شد که زبان برنده شیعه کند شده و بنا بر خواست آنها بچرخد، این استقلال در زمینه سیاسی نیز قدرت قابل توجهی در اختیار روحانیت قرار می داد. فتاوای تحریم تنباکو و جنبش های عصر قاجار همگی بر پایه اتحاد روحانیت و بازار پیروز می شدند. جدای از این ارتباط مستمر با بازار، تأثیر به سزایی در پویایی فقاهت شیعه داشته اتست. این ارتباط روحانیت را به طور مستمر در معرض مسائل جدید، راهبری بازار و ... قرار می داد، این موضوع مانع از انزوای حوزه های علمیه و قرار گرفتن در حیطه مسائل انتزاعی و دور از زندگی بود. شاید بتوان یکی از دلایل غنای مباحث تجارات در فقه شیعی را همین ارتباط مستمر روحانیت و بازار دانست. مسئله ارتباط روحانیت و بازار به قدری جدی و پر ثمره بوده است که حتی امروزه و با شکل گیری حاکمیت اسلامی، بسیاری از مدارس و حوزه های علمیه، اصرار بر حفظ استقلال مالی خود از دولت ها را دارند به گونه ای که کماکان وقف و وجوهات دینی، یکی از پر رنگ ترین موارد تأمین نظام مالی حوزه های علمیه است.

توجه به سیستم تأمین مالی جمعی، حتی در ادواری از تاریخ که روحانیت شیعه در کانون توجه حاکمیت ها قرار گرفته اند نیز وجود داشته، برای مثال در زمان صفویه نیز طبقه ای از روحانیون، ارتباط مستمر حوزه های علمیه را با طبقه متوسط و بازاریان برقرار می کردند.[5]

توجه به مخاطب در سیستم تأمین مالی جمعی

یکی از معضلاتی که تأمین مالی دولتی در پی دارد، غفلت از توجه مسائل مخاطب است. موضوعی که باعث دیده نشدن فعالیت ها در حوزه فرهنگ و رسانه شده است. اما از مطالب فوق دانسته می شد که سیستم تأمین مالی جمعی، می تواند ارتباط وثیقی میان مسائل مخاطب و نهاد مروج فرهنگ و دین ایجاد کند، در حقیقت در این سیستم شما خود را موظف به توجه به مسائل مردمی می دانید، در غیر این صورت به نحو خودکار از عرصه حذف خواهید شد.

 

[1] به نحو کلی نمی توان از تأثیر فرهنگ بر اقتصاد چشم پوشید، اما به طور مستقیم شاید نتوان رابطه عمیقی میان تک تک کار های فرهنگی با اقتصاد یافت.

[2] crowdfunding

[3] تهذيب، 4، 139

[4] برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید رجوع کنید به: خامنه ای، سید علی. انسان ۲۵۰ ساله، فصل ۱۲، ص ۲۵۹-۲۷۷

[5] برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: روحانیت و انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات، جلد اول، ص ۲۵۶

 

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha