به گزارش «سدید»؛ «سگک» نمایشی است که این روزها، واقعیتی دیگر از شهدا را به تصویر میکشد؛ واقعیتی دور از کلیشههای رایج، جسور و البته دوستداشتنی. «شاهرخ ضرغام» بیشک یکی از دوستداشتنیترین و متفاوتترین شهدایی است که تابهحال در یک اثر نمایشی به آن پرداخته شده است. در این میان، گفتوگویی با عوامل این نمایش داشته و از ویژگیهای به صحنه بردن شخصیت یک شهید صحبت کردهایم. «رضا بهرامی»، کارگردان نمایش «سگک» در گفتگو با «صبحنو» در رابطه با این اثر نمایشی چنین میگوید:
چه شد که تصمیم گرفتید نمایش «سگک» با محوریت زندگی شهید ضرغام را روی صحنه ببرید؟
مدتی است احساس میکردم قهرمان و اسطوره در جامعه ما از یادها رفته است؛ به همین دلیل، وقتی قصه شاهرخ ضرغام را که کهبد نوشته بود خواندم، خواستم ادای دینی در اینباره انجام دهم. به نظرم شاهرخ ضرغام یک قهرمان است و جامعه ما به قهرمان نیاز دارد. در همه شرایط، وقتی جامعه را رصد میکنیم قهرمانان کمی میبینیم و به همین دلیل است که شناسنامه درستی برای یک زندگی درست نداریم. در دورهای پدرها و مادرها برای ما قهرمان بودند، اما در نسل جدید کمتر خانوادهای پیدا میشود که مانند دورههای قبل به پدر و مادر به چشم یک اسطوره نگاه کند و به نظرم این موضوع میتواند زنگ خطری جدی باشد. جامعه امروز ما به اسطوره و قهرمانپروری نیاز دارد تا بتواند خودش را نجات دهد.
این نمایش با توجه به موضوع آن، چه ویژگیهایی دارد که آن را از دیگر کارهای شما متفاوت میکند؟
برای من تئاتر، تئاتر است. من تئاتر کودک، تئاتر عروسکی، تئاتر خیابانی و صحنهای کار کردهام. وقتی قصه شاهرخ ضرغام را خواندم برایم مهم بود که بتوانم آن را روی صحنه ببرم. ما تئاتر کار میکنیم و در قالب مشخصی هم این کار را انجام میدهیم. هملت و مکبث هم شخصیتهای انسانی هستند که کاریزما و کنش و واکنش خاصی دارند که برای تولید درام و تاثیرگذاری روی افراد لازم است. من با این رویکرد جلو رفتم و قصدم کار کردن روی زندگی یک شهید بهمنظور جلب حمایت از هیچ ارگانی نبود. خوشبختانه من زیر بیرق هیچ سازمان و ارگانی نیستم، مستقل کار میکنم و تمام هزینههای این نمایش را هم خودم پرداختهام.
بازخوردها به این نمایش با محوریت شهید ضرغام چگونه است؟
بازخوردها به نمایش به لطف خدا خوب است، اما گاهی برخی مسائل بیربط به هم مرتبط میشوند. مثلا شاهرخ ضرغام با حضور شخصیتی به نام امام خمینی تغییر کرده است. دلیل پررنگ بودن نام امام در نمایش ما جهت دادن به باورهای دیگران نیست، بلکه این بخشی از زندگی شاهرخ ضرغام است که من در آن دخیل نبودهام. او با امام آشنا شده و همین آشنایی باعث میشود زندگیاش دگرگون شود. تمام عیاشی و لجبازیها را کنار میگذارد، به جنگ میرود، گردانی از لاتهای ایران درست میکند تا از خاکش دفاع کند. هدف من نشان دادن این واقعیتها بود و متاسفانه برخی دوستان برداشت اشتباه از این موضوع کردهاند.
به نظر شما، این برداشت اشتباه یا جبههگیری غلط علیه کارهای ارزشی و دفاع مقدس از کجا نشات میگیرد؟
همه اینها به مدیریت غلطی بازمیگردد که مسوولان فرهنگی در کل ایران داشتهاند. آنها نتوانستند این موضوعات را درست میان مردم جا بیندازند و با رویکردهای غلط کاری کردند که مردم بهویژه نسل جدید این موضوع را پس زده و باورپذیری اثر برایش دشوار شود.
زمانی که اسمی از یک شهید در نمایش میآید، مخاطب فکر میکند همان کارهای کلیشهای را قرار است ببیند که مسوولان فرهنگی به غلط جا انداختهاند. شهدا را انسانهایی نورانی نشان میدهند که از روز اول نورانی بوده و گویی هیچ گناهی نداشتهاند. شما حتی وقتی زندگینامه حر را میخوانید، میبینید بخش زیادی از عمرش را در جنگ یا عیاشی گذارنده، اما یک لحظه با امام حسین(ع) آشنا شده و متحول میشود. نمیتوانیم بگوییم همه کسانی که در کنار امامحسین(ع) بودند از اول نورانی و مقدس بودند. انسان جایز الخطاست، میتواند هزار راه برود و با هزار آدم آشنا شود. گاهی به سمت خوبی میرود و گاهی به سوی بدی، اما میتواند تغییر کند.
آیا خانوادهاین شهید هم به دیدن سگک نشستهاند؟
نه متاسفانه. مادر شهید ضرغام برایم در این درام بسیار حائز اهمیت بود و سعی کردم در این نمایش کمی جهانشمولتر عمل کرده و از دید تمامی مادرهای منتظر او را نشان دهم. ایشان متاسفانه در سال ۸۸ فوت کردند و گویا شاهرخ تنها فرزندشان بود که شهید شد.
طراحی صحنه این اثر در جشنواره مقاومت برگزیده شد. کمی از این طراحی متفاوت و تاثیرگذار بگویید.
طراحی صحنه باید کارآمد باشد و نمایش را جلو ببرد. من به همه طراحان صحنه احترام میگذارم، اما هیچگاه نتوانستم ذهنیتم را به آنها منتقل کنم. در هنگام کارگردانی ناخودآگاه طراحی صحنه در ذهنم شکل میگیرد و به همین دلیل در تمامی کارها خودم این وظیفه را بهعهده میگیرم. در این نمایش حس کردم صحنه باید گوشهای از منزل مادر شهید ضرغام باشد. حیاط منزل شاید حوضی داشته و رختی به بند آویزان است. پس طراحی را به این سمت بردم که پارچهها و ملحفهها میتوانند نماد آدمهای پاکی باشند که روزی یک گردان را تشکیل دادند، از مملکت دفاع کردند و بعد هر کدام شهید شدند. این پارچهها ابتدا جمع میشود و در نهایت به کفن تبدیل میگردد.
در انتها اگر صحبتی با مسوولان، مدیران و اهالی تئاتر دارید میشنویم.
دوست دارم وزیر جدیدی که دوره ریاستجمهوری جدید میآید نگاه خاص و بهتری به هنر و هنرمندان تئاتر داشته باشد. امیدوارم در این روزهای کرونایی دوستان و بهویژه مسوولان فرهنگی تشریف بیاورند و بدانند که سالنهای تئاتر باز است تا با حضورشان از نمایش ما و دیگر نمایشهای روی صحنه حمایت کنند.
کهبد تاراج
«کهبد تاراج»، نمایشنامهنویسی صاحب سبک است که بهتازگی کتاب «مشتبا داداش صیغهای حسین آدیداس» را به چاپ رسانده است. او که این روزها مشغول تمرین نمایش «چند سال پیش» برای به صحنه بردن در تماشاخانه ایرانشهر است، درباره شخصیت پیچیده شهید شاهرخ ضرغام به «صبحنو» چنین میگوید:
چه شد که تصمیم گرفتید نمایشنامهای درباره شهید شاهرخ ضرغام را به نگارش درآورید؟
سال ۹۸ مرکز هنرهای نمایشی در پروژهای تحتعنوان راه روشن از ۶ نویسنده دعوت کرد درباره شهدا آثاری را به رشته تحریر درآوردند تا ازسوی انتشارات نمایش به چاپ برسد. من نمایشنامه را نوشته و تحویل مرکز دادم، اما متاسفانه با سانسور شدید مواجه شد و به چاپ نرسید. نمایش این اثر در سال ۹۹ در جشنواره تئاتر مقاومت خوش درخشید و مورد استقبال واقع شد. سعی کردم برای نوشتن زندگی شاهرخ ضرغام قضاوت را کنار بگذارم. پس لحظات دراماتیک زندگی او را بیرون کشیده و به آن لحظات پرداختم. بهعنوان مثال، یکی از نقاط عطف زندگی این شهید تغییری بود که بهواسطه حضور امامخمینی در زندگی او ایجاد شده و من نیز در نمایشنامه به آن پرداختم. چاپ نشدن نمایشنامه باعث دلسردیام شد، اما هدفم تنها چاپ نبود، بلکه بیشتر معرفی و شناساندن این شخصیت به مخاطبان بود.
کمی از ویژگیهای این شهید بگویید که به آنها بیشتر پرداختهاید؟
شاهرخ ضرغام شخصیت پیچیدهای است که از جنوب شهر میآید. در نگاه اول، یک شخصیت کلیشهای و یک لات آسمانجل به نظر میآید، اما در ادامه میبینیم که به جبهه رفته و شهید میشود. مهمترین ویژگی این شخصیت معرفت اوست. شاهرخ تنها بهخاطر حضور امام در زندگیاش متحول نشده، او انسانی بامعرفت بود. هیچوقت به مادرش بیاحترامی نکرد و حرمت خانواده را نگه میداشت. تلاشم این بود که این شخصیت پیچیده را به شکلی ساده به مخاطب نشان دهم.
برای نوشتن این نمایشنامه از چه منابعی استفاده کرده و چرا عنوان سگک را برای این نمایش انتخاب کردید؟
درباره این شهید تنها یک کتاب وجود داشت که آن را مطالعه کردم. در نوشتن این اثر سعی کردم به شکل ویکیپدیا رفتار نکنم و تنها اطلاعات ندهم. من سرنخها را گرفته و به آنها شاخ و برگ دادم. میدانستم محل زندگیاش کجا بود و پیش از انقلاب به چه کاری مشغول بوده است. میدانستم عاشق امامحسین؟ ع؟ بود و کشتی میگرفت. نام سگک را هم به این دلیل بر نمایش گذاشتم که او به نوعی سگک زندگی خودش را میگرفت، خودش با خودش کشتی گرفت و مدام با خودش کلنجار میرفت. سگک نامی بود که به زندگی این شخصیت میخورد، به زندگی کسی که این قدر متحول میشود.
تینو صالحی
تینو صالحی که این روزها در سریال «میدان سرخ» هم حضور دارد درباره حضور در نقش شهید «شاهرخ ضرغام» به «صبحنو» چنین میگوید:
شما در این نمایش نقش شهید شاهرخ ضرغام را بازی میکنید. چه شد که تصمیم گرفتید این نقشآفرینی را انجام دهید؟
من شاهرخ ضرغام را تا قبل از این نمایش خیلی نمیشناختم، اما بهواسطه خواندن نمایشنامه و تحقیقات میدانی که برای بازی در این نقش باید انجام میدادم تا حدودی با ایشان آشنا شدم، در حدی که بتوانم این نقش را بازی کنم. یکی از جذابیتهای این شخصیت زندگی پرفراز و فرود و متفاوت او قبل و بعد از انقلاب و همچنین پایان عجیبی است که این زندگی دارد.
چه تحقیقاتی برای شناخت شخصیت شاهرخ ضرغام انجام داده و از چه تمهیداتی برای رسیدن به این نقش استفاده کردید؟
فیلمهایی را که درباره این شهید کار شده بود نگاه کردم که البته تعداد آنها بسیار کم است. کتاب و دیگر مطالب مرتبط با او را مطالعه کردم و برای دیدن فیگورها و ژستهایش، عکسهای کمی که از وی موجود بود بهدقت بررسی کردم. اما این منابع برای رسیدن به شخصیت شهید کافی نبود. از نظرم شباهت ظاهری با گریم اتفاق افتاده است، اما برای رسیدن به نقش و دیالوگگویی به کار بیشتری نیاز بود که به کمک کارگردان و نویسنده این اتفاق افتاد.
بازی کردن نقش شهید با دیگر نقشهایی که تا الان بازی کردهاید چه تفاوتها و مسوولیتهایی دارد؟
هر انسانی یک مدل است و تصمیمات مختلفی در زندگی میگیرد. ما بهعنوان انسان باید واقعیتهای زندگی را ببینیم. من کارهای زیادی انجام دادهام که در حیطه تئاتر جنگ بوده، هم در مقام طراح و هم در مقام بازیگر. بیشترین رزومه کاریام در جشنوارهها کارهای مرتبط با جنگ و دفاع مقدس است، اما تابهحال هیچ شخصیتی را ندیده بودم که بهاندازه شاهرخ ضرغام برای مخاطب جذابیت داشته باشد. دلیل این استقبال علاوه بر جذابیتهای این شخصیت، تلاش گروه برای معرفی صادقانه این شهید است. نباید عدم صداقت در کارهای تئاتری بهویژه پرتره صورت بگیرد.
یکی از ویژگیهای این نمایش را میتوان نزدیک نشان دادن کاراکتر یک شهید به یک انسان واقعی و دور کردن او از شخصیتهای فراواقعی دانست که خود باعث ارتباط بیشتر مخاطب با کار میشود.
نباید همه آدمها را به هم تعمیم دهیم. همه کسانی که به جبهه رفتند مانند شاهرخ ضرغام نبودند. از قشرهای مختلف به جنگ رفته و برای دفاع از وطن جنگیدند. شاید شهدایی داشته باشیم که زندگیشان بسیار روحانی بوده، اما لزومی ندارد همه شهدا را از این قشر ببینیم. جذابیت کاراکتر شاهرخ ضرغام به واقعی بودنش است. این آدم زندگی دیگری داشته و بعد از انقلاب عوض شد. تغییرات او در طول سالها اتفاق نیفتاد بلکه به مدت چندماه انجام شد. کارهایی که او در جبهه انجام میداد نیز عادی نبوده است. صداقت در هر حالتی و با هر فکر و ایدهای جذابیت میآورد. تماشاگر کاری را که صادقانه روی صحنه رفته است، میپذیرد.
مرجان قمری
مرجان قمری در نقش «مینا»، مادر شاهرخ ضرغام در نمایش سگک بازی بینظیری را از خود به نمایش گذاشته است. در این مجال، وی از ویژگیهای بازی کردن در نقش یک مادر شهید به «صبحنو» چنین میگوید:
کمی از نقشی که در نمایش «سگک» آن را ایفا میکنید برای ما بگویید.
من در این نمایش نقش مینا را بازی میکنم که مادر شهید شاهرخ ضرغام، از شهدای دفاع مقدس است. پس از
اضافه شدن به گروه برای رسیدن به این نقش تحقیقاتی انجام داده، مصاحبههای ایشان را دیدم، کتابشان را مطالعه کردم و متوجه شدم که مینا نیز مانند همه مادران شهدا سالهای زیادی را منتظر بوده تا برایش خبری از شاهرخ بیاورند، مرگ او را باور نکرده و چشمبهراه بوده است. او یک مادر دلسوخته است که عمرش را به انتظار گذراند. تا زمانی که شاهرخ جوان بود دلشوره شیطنتهایش را داشت و وقتی هم به جبهه رفت چشمانتظار بازگشتش شد.
بازی کردن در این نقش چه چالشهایی برای شما به همراه داشت؟
یکی از چالشهای بازی کردن این نقش، حضور مادر در سنین مختلف روی صحنه است. مینا را از سنین جوانی تا ۳۰ سال بعد که همچنان چشمبهراه فرزند است روی صحنه میبینیم؛ گاهی جوان و قبراق و گاهی تکیده و خمیده. بدین منظور باید روی صدا، بیان و بدنم کار میکردم و این نقش را طوری بازی میکردم که باعث همذاتپنداری مخاطب شود و این سختترین بخش کار بود.
آیا برای کشف این نقش و با توجه به اینکه مینا در سال ۸۸ فوت کرده است، سراغ اطرافیان این مادر رفته تا درباره او با آنها گفتگو کنید؟
من دیر به گروه اضافه شدم و متاسفانه فرصتی برای این امر پیش نیامد. پیش از من خانم «پریسا مقتدی» قرار بود این نقش را بازی کنند و من جایگزین ایشان شدم. در این فرصت کوتاه، کتاب ایشان را خواندم، مصاحبهها را دیدم و با هدایت و راهنمایی کارگردان اثر توانستم به نقش نزدیک شود.
شما در نمایش «یاماها» نیز بسیار دیر به گروه اضافه شدید، اما هم در آن نمایش و هم در نمایش «سگک» نقشآفرینی درخشانی داشتید.
این موهبت خداوند است که حافظهای قوی به من داده تا بتوانم سریع دیالوگها را حفظ کنم؛ البته بعد از مدتها کار کردن وقتی نقشی بیوگرافی به من پیشنهاد میشود، ذرهذره آن را کشف نمیکنم بلکه بسیار سریع وارد نقش میشوم.
کمی از تجربه بازی کردن در نقش مادر شهید بگویید.
من احترام زیادی برای همه رزمندههایی قائل هستم که برای ایران جنگیدند. کاری به هیچ جناح و گروهی ندارم، اما افراد بیطرفی بودند که برای این مملکت جانشان را فدا کردند. به نظرم قربانیان اصلی جنگ زنها هستند. آنها هستند که پسرها و همسرشان را از دست میدهند، خودشان
باقی میمانند و بار این مصیبت را به دوش میکشند. دوست داشتم با بازی این نقش ادای دینی کرده باشم به این زنان زجرکشیده.
لبخند بدیعی
لبخند بدیعی که در نمایش «سگک» نقش پرستاری را بازی میکند که شاهرخ به او دل باخته، درباره ویژگیهای بازی کردن این نقش به «صبحنو» چنین میگوید:
شما شخصیت فریده را در این نمایش بازی میکنید. کمی بیشتر این شخصیت را برای مخاطبان معرفی کنید.
من نقش یک پرستار را در دوران جنگ بازی میکنم که از مجروحان پرستاری و مراقبت میکرده است. در همان حین با شاهرخ ضرغام نیز آشنا شده و عشقی بین این دو شکل میگیرد.
کمی از ویژگیهای کار کردن در آثار دفاع مقدس بگویید.
اولینبار است که حضور در این دست کارها را تجربه میکنم. در این نمایش ما درباره یک قهرمان حرف میزنیم و وقتی از یک قهرمان حرف میزنیم، باید تمام وجوهش را مدنظر قرار دهیم. دلیل اینکه گاهی مردم علیه این آثار گارد میگیرند به این خاطر است که سعی میکنیم از قهرمانانمان چیزی فراتر از واقعیت بسازیم، اما در نمایش «سگک» تلاش گروه این بود تمام وجوه این زندگی و شخصیت را مورد بررسی قرار دهد. اینکه از کجا و کدام محله آمده است، چطور وارد جنگ شده و چرا قهرمان جنگی محسوب میشود. فکر میکنم اگر این آثار دیدگاههای صفر و صدی نداشته باشند. هم بیننده کار را بهتر میپذیرد و هم اثر ملموستر به نظر میآید. قهرمانان جنگ از دل مردم هستند و باید باورپذیر باشند.
آیا شخصیت فریده واقعا در زندگی شهید ضرغام وجود داشته یا ساخته ذهن نویسنده است؟
بله، این شخصیت وجود خارجی داشته، اما به این شکل نبوده است.
برای بازی کردن نقش فریده با توجه به واقعی بودن این شخصیت چه تمهیداتی اندیشیدید؟
در مستندی که درباره شهید ضرغام ساخته شده بود این شخصیت نیز حضور داشت و در گفتگوها شرکت کرده بود. من فکر میکنم اگر شخصیتی مانند فریده حتی تا امروز هم ازدواج نکرده باشد، چیز غریبی نیست، چون عشق اتفاقی عجیب است و ما از این منظر به شخصیت فریده نگاه کردیم.
پس از نمایش «سگک» در چه کارهای دیگری حضور خواهید داشت؟
درحالحاضر در تمرینات نمایش «چند سال پیش» حضور دارم که اول تیرماه در سالن استاد سمندریان به روی صحنه خواهد رفت.
انتهای پیام/