نگاهی به کارنامه ادبی و سلوک شعری مرحوم استاد نصرالله مردانی، شاعر گرانقدر معاصر؛
غزل به هر شکلی که جلوه کند، باز هم غزل است. یعنی در هیچ شرایطی نمی‌تواند از جوهره ذاتی و فطرت اصلی خود که «ایجاز» و «زیبایی» است، جدا شود، ولی باید قبول کرد که در هر عصری به جلوه‌ای ظاهر می‌شود. برای مثال در عصر سعدی، کار غزل عاشقی کردن است و بس، اما در زمانه حافظ، غزل به رند قلندری می‌ماند که در پناه عرفان، با دورویی و نفاق و ریا و... می‌جنگد.
به گزارش «سدید»؛ در این نوشتار، نگاهی اجمالی به سلوک ادبی و کارنامه شاعری نصرالله مردانی، شاعر نام‌آور انقلاب و دفاع‌مقدس خواهیم داشت؛ شاعری از شاعران نسل اول انقلاب با آثاری درخور و شایسته با عناوین: قیام نور، خون‌نامه خاک، آتش نی، ستیغ سخن، سمند صاعقه، قانون عشق، حافظ از نگاه نصرالله مردانی، گزیده ادبیات معاصر (شماره ۱۱)، مست برخاستگان، و...

و، اما بعد... اگر بخواهیم چیستی و هستی شعر حماسی انقلاب را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم، بی‌هیچ، چون و چرایی، ناگزیر از مطالعه غزل‌های حماسی شاعر بلند آوازه انقلاب، نصرالله مردانی هستیم که به دور از هر گونه اغراقی، مانیفست و مرامنامه شعر حماسی انقلاب است. اما قبل از پرداختن به سبک و اسلوب ادبی وی، برای روشنی افکندن بر بحث، ضروری است مقدمه‌ای درباره غزل و انواع آن داشته باشیم.
به شهادت پیشینه هزار ساله ادب پارسی، «غزل» یکی از فاخرترین، غنی‌ترین و باشکوه‌ترین قالب‌های ادبی است که ظرفیت والایی برای بیان مضامین غنایی و عاشقانه دارد.

تاریخ سرایش نخستین غزل پارسی- به معنای اصطلاحی آن- به قرن‌های سوم و چهارم هجری برمی‌گردد و نام شاعرانی همچون شهید بلخی (متوفی ۳۲۵ ه. ق) و رودکی سمرقندی (متوفی ۳۲۹ ه. ق) در شمار نخستین غزل‌سرایان به ثبت رسیده است. پژوهشگران تاریخ ادبیات بر این عقیده‌اند که نخستین غزل زبان پارسی، غزل معروف شهید بلخی با مطلع زیر است:
«مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی
که هرگز از تو نگردم، نه بشنوم پندی»
بررسی سیر تکوینی و روند تکاملی قالب غزل خود محتاج نگارش مقاله‌ای جداگانه است، ولی همین اندازه کافی است بدانیم که عده‌ای روی این نظریه پای می‌فشرند که غزل در سیر تکاملی‌اش از قصیده جدا شده و به عنوان یک قالب ادبی مستقل تا به امروز به زندگی خود ادامه داده است. دیگر اینکه گفته‌اند شعر پارسی بعد از اسلام، اصول وزن‌های خود را از شعر عربی گرفته و ممکن است غزل پارسی از غزل عربی اقتباس شده باشد. در این باره مطالعه کتاب «المعجم» نگارش «شمس‌الدین محمد قیس رازی» خالی از فایده نیست.
بر سبیل تساهل می‌توان گفت غزل شکل تکامل‌یافته و پیراسته تغزل است. تغزل یا «پیش‌قصیده» گونه ابتدایی و ناقص غزل استقلال‌یافته امروزی است. تفاوت عمده غزل با تغزل در این است که غزل به عنوان یک قالب تکامل‌یافته ادبی از قابلیت‌های والایی برای بیان مضامین گوناگون عرفانی، حماسی، سیاسی و اجتماعی برخوردار است، در حالی که تغزل به اقتضای وابستگی خود به قصیده، صرفا برای بیان مضامین عاشقانه - عشق مجازی و زمینی- به کار می‌رفته است.

* تولد غزل حماسی در عصر انقلاب
غزل به هر شکلی که جلوه کند، باز هم غزل است. یعنی در هیچ شرایطی نمی‌تواند از جوهره ذاتی و فطرت اصلی خود که «ایجاز» و «زیبایی» است، جدا شود، ولی باید قبول کرد که در هر عصری به جلوه‌ای ظاهر می‌شود. برای مثال در عصر سعدی، کار غزل عاشقی کردن است و بس، اما در زمانه حافظ، غزل به رند قلندری می‌ماند که در پناه عرفان، با دورویی و نفاق و ریا و... می‌جنگد. در دوران مشروطه، غزل در نقش یک مصلح اجتماعی و سیاسی، شمشیر زبان سرخ خویش را علیه استبداد از نیام روشنگری و آزادی‌خواهی برمی‌کشد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس- همچنان که شاهد بودیم- غزل در کسوت یک رزمنده، لباس رزم بر تن می‌کند و برای دفاع از آب و خاک و ناموس این ملت به جبهه می‌رود. بعد از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ تحمیلی نیز، گونه‌ای دیگر از غزل شکل می‌گیرد که به «غزل اعتراض» معروف می‌شود که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.

در ادوار مختلف تاریخی و به اقتضای شرایط سیاسی- اجتماعی حاکم بر جامعه، غزل در گونه‌هایی، چون عاشقانه، عارفانه، اجتماعی و سیاسی ظهور و بروز پیدا کرده است، ولی «غزل حماسی» از ابداعات ادبیات انقلاب اسلامی است که با امتزاج «حماسه و عرفان» در دوران دفاع‌مقدس متولد شد.

در عصر انقلاب اسلامی و در ۸ فصل عشق، غزل در رکاب شاعری از شاعران نسل انقلاب که رایت «نصرمن الله» را بر دوش گرفته بود، رزم‌جامه می‌پوشد و در قامتی حماسی به جلوه درمی‌آید. این شاعر کسی نیست جز «نصرالله مردانی»؛ شاعری که مومنانه «مانیفست شعر حماسی» انقلاب را تدوین کرد و با فراخوان واژگانی سرخ، «قیام نور» را در گوش زمان روایت کرد.

* شاعری تصویرگر و ترکیب‌ساز
دکتر جلیل تجلیل، استاد برجسته دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته ادبیات، درباره مقام و جایگاه ادبی زنده‌یاد نصرالله مردانی می‌گوید: «به‌راستی که در اوراق شعر این شاعر دلسوخته، ورقی نمی‌توان یافت که اشتغال و درد درونی او زیر خاکستر بماند. شاعری است دلسوخته و چشم صبر به خدا دوخته و در برابر دشمنان افروخته است.
غزل‌های او از نظر سبک شعری ترکیبی است از سبک هندی و خراسانی و تلفیقی از خاقانی و جامی... بانگ بلندی که چامه‌های او را برجستگی می‌دهد، ندای الله اکبر است و تقویت حماسه و سلحشوری ایمانی و دوری از دیوانی که زرق و برق دنیوی آن‌ها را به لجن کشیده است. او «شعر مدح» نگفته، اما اگر خواسته مدح گوید، مدح پاکان و معصومان (س) است، تصویر عدل و داد امام زمان (عج) است و انعکاس نغمه آسمان.... ترکیب‌سازی و تصویرپردازی مردانی بسی دل‌انگیز است و ابتکاری؛ مردانی در این کار ابتکار را به اوج می‌رساند و ایماژ‌های او از یک سو رنگ و بویی از سبک هندی برده و از دیگر سو از شعر معاصر تحفه‌ها آورده است. او در آفرینش استعاره و اسناد‌های مجازی بسی قوی‌دست است. در یکی از غزل‌ها، دل را کتیبه خورشید روزگاران و صدای خون آن را آیه‌های قرآن دانسته است». (۱)
«نصرالله مردانی»، یکی از شاخص‌ترین شاعران حماسه‌سرای انقلاب اسلامی است. این شاعر متعهد و نام‌آور، با سروده‌های حماسی برجسته خود در دوران دفاع‌مقدس درخشید و با آفرینش آثاری، چون «قیام نور» و «خون‌نامه خاک»، دین خود را به انقلاب و دفاع‌مقدس به شایسته‌ترین صورت ادا کرد. او به غزل که پیش از این صبغه‌ای غنایی داشت، با اوزان پرطنطنه، تصویرآفرینی‌های بدیع و ترکیب‌سازی‌های نو، هویتی حماسی بخشید و از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های این قالب ادبی برای به تصویر کشیدن حماسه‌های دوران دفاع‌مقدس نهایت بهره را برد.
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران‏
پیغام فتح دارند آن سوى جبهه یاران
در شط سرخ آتش نعش ستاره می‌سوخت
خون‌نامه‏ نبرد است آیین پاسداران
در کربلاى ایثار مردانه در ستیزند
رزم‌آوران اسلام با خیل نابکاران
در شام سرد سنگر روشن چراغ خون است
اى آب دیده!‌تر کن لب‏هاى روزه‌داران
در رزمگاه ایمان با اسب خون بتازند
تا وادى شهادت این قوم سربداران
گلگونه شهیدان با خون گل بشویید
تا سرخ‏تر نماید رخسار روزگاران
هابیلیان کجایید قابیل دیگر آمد
ننگ است جان سپردن در دخمه‏ تتاران (۲)
مردانی که دل‌سپرده انقلاب، امام، شهیدان و از سنگرنشینان جبهه قلم بود، در طول دوران پرافتخار دفاع‌مقدس با هنرمندی تمام و با بهره‌گیری از ظرافت‌ها و ظرفیت‌های نامکشوف غزل، «حماسه‌نامه عشق» را سرود. پیش از او، قالب غزل تنها محملی برای بیان مضامین عاشقانه، عارفانه، سیاسی و اجتماعی بود، ولی مردانی با کشف قابلیت‌های والای این قالب اصیل ادبی توانست روح حماسه را در کالبد غزل بدمد و به «غزل حماسی» تشخص ویژه‌ای ببخشد که پیش از آن سابقه نداشت.

کار بزرگی که مردانی در عرصه غزل کرد، بی‌شباهت به کار فردوسی در عرصه مثنوی نیست، چرا که فردوسی با بهره گیری از قالب مثنوی، شاهکاری بی‌بدیل به نام «شاهنامه» را سرود و مردانی نیز با کشف قابلیت‌های ارجمند غزل پارسی، اثری حماسی به نام «خون‌نامه خاک» را سرود.
بدون هیچ‌گونه تردیدی می‌توان گفت اگر در تاریخ ادبیات ایران، غزل سیاسی با نام «فرخی یزدی» پیوند خورده است، نام بلند «مردانی» نیز به عنوان یکی از بنیان‌گذاران غزل حماسی در تاریخ ادبیات معاصر به ثبت خواهد رسید، چنانکه دکتر اسماعیل حاکمی با تایید این نکته می‌گوید: «هر چند بیشتر اشعار مردانی در قالب غزل است، ولی همان‌طور که در دوران مشروطیت، شعرای نهضت ملی عصر مشروطه از قالب غزل برای مبارزه با نظام استبدادی آن زمان استفاده کردند و بزرگ‌ترین شاعران آن دوره مثل عشقی، عارف و دهخدا در قالب غزل مضامین حماسی خلق کردند، در دوران پیروزی انقلاب اسلامی هم شعرایی از جمله آقای مردانی و دیگر شعرای دوره انقلاب از قالب غزل برای سرودن مضامین انقلابی استفاده کردند و تحولی در این نوع شعر که شعر عاطفی و غنایی بود ایجاد کردند و رنگ حماسی به این نوع شعر دادند». (۳)

* از «قیام نور» تا «خون‌نامه خاک»
بی‌هیچ اغراقی می‌توان گفت خالق «قیام نور» و «خون‌نامه خاک»، در حوزه غزل حماسی، شاعری جریان‌ساز و تاثیرگذار بود. مردانی با ابداعات زبانی خود – بویژه ترکیب‌سازی‌های خلاقانه – شعر دفاع‌مقدس را ارتقا بخشید و بر ذهن و زبان شاعران نسل بعد از خود تاثیری غیرقابل انکار گذاشت؛ تاثیری که حتی در شعر بعضی شاعران امروز نیز قابل بررسی است.
او با اعتقاد و باوری که به امام، انقلاب و نهضت اسلامی داشت، برای دفاع و پاسداری از آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی و رساندن فریاد حقانیت ملت ایران به گوش جهان پا به این عرصه مقدس گذاشت و تا آخرین نفس – ثابت قدم و استوار- در این سنگر باقی ماند و به مجاهدت پرداخت. اشعار مردانی به رنگین‌کمانی از عشق و حماسه می‌ماند که بر فطرت انسان‌های آزاده نقش می‌بندد و بر لوح زمان جاودان می‌ماند. اصلی‌ترین مضمون‌های حماسی - سروده‌های این شاعر متعهد مضامینی، چون اسلام، انقلاب، امام، رزمندگان، جانبازان شهیدان و ارزش‌های برآمده از بطن انقلاب است.
نمونه‌های زیر گواه صادقی بر این ادعاست:
صدای سم سمند سپیده می‌آید
یلی که سینه ظلمت دریده می‌آید
*
از خوان خون گذشتند، صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند، آن سوی جبهه یاران
*‌ای یلان صف‌شکن! اسطوره شد ایثارتان
کوه آهن آب شد در عرصه پیکارتان
*
بخوان سرود شهادت به نام بیداری
که میر قافله دارد پیام بیداری
*
جنگ جنگ است بیا تا صف دشمن شکنیم
صف این دشمن دیوانه میهن شکنیم
*‌ای ظفرمندان! ظفرمندانه در سنگر به پیش‌ای سواران سحر، گردان نام‌آور! به پیش
*
ما خلق‌های کشور خون و شهادتیم
تمثیلی از حماسه و ایثار و وحدتیم
پرواز در ملکوت «گمشدگان»
نصرالله مردانی پس از عمری تنفس در فضای شعر و ادب، سرانجام در اسفند‌ماه سال ۱۳۸۲ پس از زیارت شهیدان خدایی و کربلایی، سر بر آستان جانان نهاد و در آغوش رحمت الهی در کربلای معلی آرام گرفت.
با آرزوی آمرزش و آرامش برای شاعری که پرچم سرخ حماسه را بر «ستیغ سخن» به اهتزاز درآورد، این نوشتار را با بازخوانی غزل «گمشدگان» که یکی از زیباترین غزل‌های او و به تعبیر سیدحسن حسینی، نشانه تسلط او بر سخن است، به پایان می‌برم:
این غنچه گل از چمن گمشدگان است
آلاله سرخ دمن گمشدگان است
هر برگ گل سرخ که افتاده در این باغ
تن پاره‌ای از باغ تن گمشدگان است
صبحی که از آن روح فلق، سرخ برآید
آئینه گلگون بدن گمشدگان است
جاویدترین قصه ناگفته هستی
شیرین سخنی از دهن گمشدگان است
گفتی که از این گمشدگان نیست نشانی
هر لاله نشان از کفن گمشدگان است
از خویش برون، گمشده خویش مجویید
در خانه دل‌ها وطن گمشدگان است
عطری که درآمیخته با فطرت گل‌ها
بویی است که از پیرهن گمشدگان است
در غربت عالم نتوان زیست به شادی
شادی همه در انجمن گمشدگان است
شب سوز شب‌هایی، که فشاند گل خورشید
برخی ز فروغ سخن گمشدگان است
خود باختن و رفتن و از خویش گذشتن
معنای شدن، در شدن گمشدگان است (۴)
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha