به گزارش «سدید»؛ بسترسازی امریکا برای سلطه همهجانبه بر ایران در طول تاریخ، به شیوههایی گوناگون صورت پذیرفته است که اعزام هیئات تبلیغ مسیحیت به ایران در زمره آنهاست. در مقال پی آمده، مؤلف میکوشد تا حرکت خزنده این گروهها در تبدیل تبلیغات مذهبی به بسترسازی سیاسی برای سلطه را نشان دهد. امید آنکه تاریخپژوهان ایران معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
چشماندازی از حضور میسیونها در ایران
ایران در دوران حکومت قاجارها با توجه به ضعف سیاسی حاکمان و ماهیت قبیلگی و بیدانشی پادشاهان آن صحنه تاخت و تاز و تهاجم دو قدرت استعمارگر روس و انگلیس قرار گرفت و بهمرور دستاوردهای عظیم تمدن و فرهنگ کشور به تاراج رفت. جنگهای اول ایران و روس، حمله انگلستان به ایران در قالب قراردادهای استعماری رویتر، رژی و دارسی شکلگیری مبارزات سیاسی به رهبری روحانیت و مذهبیون در ایران را موجب شد. علاوه بر مبارزه در بُعد سیاسی، استعمارگران در بُعد فرهنگ نیز با ایجاد مدارس میسیونری، بر تعداد مدارس خارجی میافزودند و مدارسی که پیشتر از ادامه کار آنها جلوگیری شده بود، مجدداً شروع به فعالیت کردند! ایجاد کانونهایی که مروج فرهنگ غربی بودند و مبادلات فرهنگی را در کنار داد و ستد تجاری و اقتصادی میجستند، در واقع زنگ خطری بود برای فرهنگ، زبان، تمدن و دین این کشور، در دهههای ۴۰ و ۵۰ که اوج به قدرت رسیدن امریکا در ایران است. علاوه بر تسلط امریکا بر جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، رد پای حضور آنان در بعد آموزشی نیز بهوضوح قابل رؤیت است. در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ، مدارس خارجی، کانونهای زبان، شعباتی از انجمن ایران و امریکا، انتشار ماهنامه ایران و امریکا، مبادله استاد و دانشجو، اعطای بورس تحصیلی و ترویج مسیحیت و تبلیغ آن در مدارس و حمایتهای مالی و معنوی دولت پهلوی از آنها امری آشکار و پذیرفته شده به شمار میرفت!
بازتعریف معنای میسیون
تأسیس مدارس امریکایی در ایران، با آغاز فعالیت میسیونهای امریکایی همراه است. در نگاه اول، میسیونر مترادف با انسان والایی است که در سختترین شرایط و با امکاناتی اندک، با فداکاری به یاری محرومان جهان میشتابد! در حقیقت فعالیت میسیونها چه در مرحله تکوینی خود که موجدش کلیسا بود و انگیزهاش رساندن پیام انجیل به مردم دنیا و چه بعد از آن که به همهجا گسترش یافت و آگاهانه یا ناآگاهانه باسیاست استعماری غرب در ارتباط بود، سعی میکرد تا آن را بهگونهای توجیه کند.
فعالیت میسیونهای مسیحی در جهان
فعالیتهای تبلیغی مسیحیان برای ترویج آرا و عقاید خود در سایر سرزمینها از صدر مسیحیت شروعشده و همچنان ادامه دارد. در بسیاری از کشورهای آفریقایی، امریکای لاتین و کشورهای حوزه خلیجفارس و ازجمله ایران صفحاتی از تاریخ سیاسی این مناطق به فعالیت مبلغان مذهبی اختصاص یافته است. حضور مبلغان مذهبی در کشورهایی که سابقه سلطه استعماری دارند، تحت حمایت کشور متبوع، برای انتشار عقاید و تبلیغ افکار خود به سهولت صورت گرفته است و در این میان تبلیغ در کشورهای اسلامی برای مبارزه با دین و ضدیت با مذهب، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. تبلیغ از فعالیتهای ارتباطی است که باید برای انجام آن از فنونی استفاده کرد که بتوان طرف مقابل را متقاعد نمود تا به هدف اصلی که تأثیرگذاری بر مخاطب که مردم هستند، دستیافت. در مورد نوع ارتباط میسیونرهای مذهبی با مردم باید گفت اگر از انواع رسانهها مانند کتاب، روزنامه و مجله برای تبلیغ استفاده شود، ارتباط رسانهای است و به فعالیتهایی که بهصورت سنتی و آموزش افراد در حوزه ارتباط است، متقاعدگرایانه و غیر رسانهای میگویند. ازجمله مهارتهای اصلی مبلغان در شکل سنتی، مدیریت تنش و کنترل تنش، آموزش زبانهای خارجی و مهارتهای ارتباطی میان فردی است.
پیشینه حضور میسیونهای مسیحی در ایران
پیشینه حضور مبلغان مسیحی در ایران را باید همزمان با ظهور دین مسیح دانست. مبلغان گاه انفرادی و گاه بهصورت هیئتهای تبلیغی، در جوامع مختلف ایران حاضر میشدند. تا آغاز قرن ۱۶ م. کلیسای کاتولیک نمایندگانی از سوی پاپ را به نقاط دور و نزدیک دنیا ازجمله ایران برای تبلیغ مسیحیت میفرستاد، اما با آمدن مذهب پروتستان در نیمه قرن ۱۶ م. - که اعتراضی بود از رجال دینی اروپا به مذهب کاتولیک- بخشی از امر تبلیغ بر عهده مبلغان پروتستان قرار گرفت. هر چند کلیسای کاتولیک همچنان و بلکه با قدرت بیشتر به این امر میپرداخت.
ایران در دهه پایانی قرن ۱۸ م. شاهد ورود و فعالیت هیئتهای تبلیغی کلیسای پروتستان بود که در کنار دو کلیسای کاتولیک و ارتدکس، با فعالیتهای گسترده، توانسته بودند کلیساهایی ایجاد کنند و به حیات خود ادامه دهند. کشورهای مسلمانی، چون ایران و عثمانی، به علت حضور اقلیتهای غیرمذهبی مانند زرتشتی، یهودی، ارمنی و همجواری با روسیه بیشتر مورد توجه میسیونرهای مذهبی قرار گرفتند و فعالیت مبلغان در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی، برابر با ۱۳ و ۱۴ شمسی به دلیل انقلاب صنعتی و دیپلماسی عمومی کشورهای امریکا و انگلیس بیشتر شد و آنان تصمیم به گسترش مسیحیت در کشورهای مختلف گرفتند.
اقدامات میسیونهای مذهبی در ایران
مبلغان امریکایی را میتوان پیشگام فعالیتهای گسترده تبلیغاتی در ایران دوره قاجار دانست. آنان از سال ۱۸۳۲ م/۱۲۴۸ ق شروع به شناسایی زمینههای فعالیت در ایران کردند، اما فعالیت رسمی آنها در سال ۱۸۳۵ م/۱۲۵۱ ق آغاز شد. به مبلغان امریکایی در ایران توصیههایی مشابه دیگر مبلغان شده بود: مسافرت کردن، یادگیری زبانهای محلی، گفتگو با مردم از هر طبقه و جلب اعتماد آنها به هر وسیله. آنها وظیفه داشتند پیش از سفر به ایران درباره فرهنگ و اعتقادات مردم بومی، بهخوبی مطالعه کنند. نویسنده کتاب «مبلغان مسیحی در ایران» عقیده دارد: «میسیونهای مذهبی از همان ابتدا، مأموریتشان معلوم بوده است و درحالیکه فعالیت آنها از همان ابتدا در هر سه حوزه سازماندهیشده بود، اما هرگونه تبلیغ مذهبی را انکار و وانمود کردند که فقط، قصد اصلاح کلیسای نستوری را دارند، ولی بهتدریج تبلیغ مذهبی آنها شروع شد و به تجزیه کلیسای نستوری انجامید!»
نیازهای اجتماعی، بستری برای تبلیغ مذهبی
با نگرشی بر اوضاع اجتماعی- اقتصادی ایران در آن روزگار، ماهیت و برون داد این فعالیتها به رغم محدودیت آن در جامعه را نمیتوان نادیده گرفت. آنها فعالیتهای خود را در قالب اقدامات خیریه و آموزشی نشان داده و اقدام به تأسیس مدارس، آموزشگاهها و بیمارستانهای متعدد کردند. شیوههای مورد استفاده آنها برای رسیدن به هدف مطلوب، به اقتضای زمان تغییریافته و از انتشار مجله، کتاب و پخش نوشتههای مربوط به کتاب انجیل، به استفاده از رادیو، تلویزیون، رسانههای ارتباط جمعی گسترش یافت و تزلزل بنیان فرهنگی- مذهبی کشورهای اسلامی ازجمله ایران هدف میسیونرهای مذهبی بوده است. برای نمونه تأسیس بیمارستان و مراکز درمانی به وسیله این هیئتها، بهویژه خدمات آنها هنگام شیوع بیماری وبا، طاعون و تأسیس مدارس در راستای اهداف استعماری قلمداد میشود. در مدارس مبلغان مسیحی، دانشآموزان ضمن فراگیری دروس متعدد، آموزههای دینی- اخلاقی مسیحیت را هم فراگرفته و ابتدا به خانوادههای خود منتقل کرده و در بلندمدت، مبلغ غیررسمی مسیحیت در جامعه میشدند. دانشآموزان از طبقات مختلف اجتماعی یعنی اشرافزادگان، طبقات متوسط، کودکان یتیم و خانوادههای فقیر که در هر مدرسهای، تعدادی جذب تعالیم آموزگاران خود شده و علاقهمند به ادامه دادن راه آنها یا ادامه تحصیل در دانشگاههای مسیحی میشدند، در کشور خود مشغول شده و آیین مسیحیت را تبلیغ میکردند. با این همه میسیونرها بهرغم کوشش فراوان موفقیت چندانی در گرایش مسلمانان ایرانی به آیین مسیحیت کسب نکردند! در کتاب «کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران» در مورد عملکرد هیئتهای میسیونری در کشورمان چنین آمده است: «دانشپروری و برپایی صدها مدرسه سودمند، به کنار! از پیامدهای زیانبار فعالیت میسیونرها در ایران یکی این بود که مسیحیان منطقه را به پراکندگی و دشمنی با یکدیگر واداشتند و سرانجام به مهاجرت کشاندند! این اختلافات قبلاً وجود نداشت و یگانگی مسیحیان را درهم شکست و زمینه را برای سرکوبهای عثمانی و ترکان و روسها آماده ساخت و دیگر اینکه در پایان جنگ و در سال ۱۹۲۰ م، کلدانیان را تشویق کرد که ارومیه را خودمختار اعلام کنند، اندیشهای که هرگز به خاطر عیسویان ایران نگذشته بود!...»
میسیونهای مذهبی در ارومیه
میسیونرهای امریکایی از طرف «انجمن امریکایی اعزام مبلغ به خارج» به ایران فرستاده شدند. هدف آنان توانا کردن کلیسای نستوری در شرق آسیا بود. در این منطقه، حدود ۱۴۰ هزار مسیحی زندگی میکردند. شناخت مبلغان نسبت به جامعه ایرانی، بر سفرهای متعدد آنها درگذشته و رسالات و مقالات دیگر مبلغان استوار بود. میسیونرهای مذهبی، ابتدا با هدف تبلیغ مسیحیت و فرقه مورد نظر خود، به نستوریهای مقیم ایران وارد ارومیه شده بودند. مبلغان امریکایی برای شناخت وضعیت آشوریهای ایران و پیدا کردن منطقه مناسب برای تبلیغ، ابتدا اولین مبلغ خود را به ایران فرستادند. او جوانی به نام «آدونیرام جادسون» بود و سپس «ج. ل. مریک» به اصفهان اعزام شد. دو کشیش به نامهای «الی اسمیت» و «تیموتی دوایت» نیز که از سوی هیئت مأموریتهای خارجی مبلغین مذهبی امریکا برای شناسایی نستوریهای مقیم شمال غربی به ایران آمدند، نتوانستند به محل سکونت آشوریان دست یابند، زیرا آنها در کوهستان و بهدوراز چشم دیگران زندگی میکردند، اما با یکی از کشیشان قوم آشنا شدند که «ماریوهانا» نام داشت و او را با خود به امریکا بردند! آن کشیش، امریکاییها را در فراهم آوردن گزارشی ذیل نام: «پژوهشی در ارمنستان و ایران» یاری رساند.
با توصیههای این دو کشیش، هیئت امریکایی مأمورینی را برای کلیسای نستوری گسیل کرد که این میسیونها به نام «میسیون اعزامی نزد نستوریها» نامیده شدند. بدین ترتیب در سال ۱۸۳۳ م/۱۲۴۹ ق کشیش جاستین پرکینز و همسرش، کشیش «هاس»، بانو «بلیس»، «ستودارد» و دوشیزه «مایر» به همراه چندین خدمتکار، وارد ایران شدند و ملک قاسم میرزا حاکم ارومیه از آنها استقبال کرد. دولت قاجار و حاکمان محلی ارومیه، در برابر ترکان عثمانی، از مسیحیان منطقه و سپس از اقدامات میسیونرهای امریکایی، حمایت کردند و استقبال حاکم ارومیه نیز از سربند همان حمایت است. آنها برای این کار، دلایل خود را داشتند. برای دولت ایران برپایی نهادهای دینی و آموزشی عیسویان در ارومیه، سدی در برابر ترکان به شمار میرفت یا حداقل دولت ایران امیدوار بود «پادریان» به خاطر منافع خودشان در برابر حملات عثمانیها مقاومت کنند. اما میسیونرهای مذهبی، کوچکترین دلبستگی به وحدت ایران نداشتند و مأموریت دیگری را پی گرفتند! جان پرکینز - که یکی از کشیشان گروه بود- اعتقاد داشت: «باید محمد گرایی و اسلام در ایران، با درخشش فزاینده تمدن غرب و مسیحیت، بهآرامی و بدون خطر کمرنگ گردد!» مبلغین انگلیسی که در زمان فتحعلی شاه به ایران آمده و جواز تأسیس یک مدرسه دخترانه را از دولت گرفته بودند، کمک زیادی به مبلغین امریکایی کردند و «ژوزف ولف» کشیش انگلیسی، در جاگیر شدن این هیئت تلاش زیادی نمود.
وظیفه عمده میسیونهای امریکایی، آماده ساختن کلیسای نستوری برای رهبری نهضت اصلاحات روحانی در آسیا تعیین شده بود. آنها در رفتار خود، از آداب و رسوم آشوریها تقلید مینمودند و همین باعث موفقیت آنها شد. اما بزرگترین مانع در راه فعالیت میسیونرها مسئله بیسوادی مردم و فقدان کتب و مطبوعات، به زبان جدید آشوری بود. یک سال بعد پزشکی به نام «آساهل ایزاهل گرانت» به همراه همسرش، وارد ارومیه شدند؛ بنابراین نخستین میسیون پایدار مسیحی در ایران، میسیون نستوریها بود که در سال ۱۸۳۵ م، شروع به کارکردند. حدود ۳۰ الی ۴۰ هزار نستوری، در اطراف دریاچه ارومیه واقع در شمال غربی ایران، پیرو نسطوریوس مقدس بودند. پیش از آمدن میسیونرها، آشوریها که در متون و ادبیات ایرانی، آنان را نصرانی یا نصاری میخواندند، بیشتر دینشان نستوری بود و بیشتر مسیحیان نیز در آذربایجان زندگی میکردند. ارمنیان نیز چند دسته بودند که شامل ارتدکس، پروتستان و کاتولیک میشدند. به گفته میسیونرها، نصرانیها چنان در انزوا زندگی میکردند که از نظر دینی ارتداد یافته بودند! در زمان محمدشاه، مسیحیان در میان جمعیت ۷ میلیونی ایران، اقلیت بزرگی را تشکیل داده بودند که حدود ۳۴ هزار نفر در تبریز و ۴۰ هزار نفر در روستاهای ارومیه و کردستان بودند. آنها سنتهای دیرین خود را داشتند که با برخی از آدابو رسوم و فرهنگ ایرانی آمیخته بود. متون دینی آنها آمیخته به نقشهایی بود که یادآور مینیاتورهای ایرانی در داستانهای حماسی است. دکتر گرانت پزشک هیئت امریکایی، وقتی چشمش به این متون افتاد، وحشتزده و با اکراه، بدآموزی و بد آیینی را در میان این قوم گزارش کرد و حال مبلغان میخواستند هر چه زودتر، این فرهنگ بومی را از میان بردارند و آنها را بهسوی آموزههای خود سوق دهند. جان الدر، درباره نستوریان مقیم ارومیه چنین میگوید: «اطلاعات نستوریان از اصول دین مسیح، در آن زمان در سطح ابتدایی و تعداد باسوادان انگشتشمار بود. بیشتر کتب دینی آنها به زبان آشوری قدیم بود که مردم از آن آگاهی نداشتند. پایین بودن سطح سواد عمومی و بیاطلاعی از اصول مسیحیت، فرصت مناسبی برای میسیونرهای غربی فراهم کرد تا نستوریان را به پذیرش مذهب جدید ترغیب کنند.»
پرداخت پول به آشوریان برای پذیرش باورهای مذهبی!
در مورد پراکندگی جغرافیایی آشوریان در ایران، در کتاب اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در قرن نوزدهم چنین آمده است: «بهطورکلی بیشتر آشوریان ایران در ارومیه، سلماس، خوی، موصل و بغداد پراکنده بودند. رقابت مبلغان غربی برای نفوذ در میان نستوریان علاوه بر تبلیغ، گاه شکل تطمیع به خود میگرفت و مبلغان کاتولیک فرانسوی و کشیشان نستوری برای تابعیت از کلیسای رم، در رقابت با مبلغان امریکایی- انگلیسی، به آشوریان پول پرداخت میکردند!»
در مرحله بعد، هنگامیکه جانشین پرکینز درصدد برآمد مدارس جدید تأسیس کند، با مشکلات زیادی از جمله فقدان کتاب مواجه شدند، زیرا کتب به زبان آشوری بود که آنها هم به خط قدیم که برای بیشتر مردم قابل درک نبود، نوشته شده بود. به واقع نستوریان ایران - که تابع کلیسای رم بودند- اطلاعاتشان از دین مسیح اندک و تعداد افراد باسواد آنها انگشتشمار بود. بیشتر کتب آنها به زبان آسوری قدیم نوشته شده بود که مردم از آن آگاهی کافی نداشتند. پایین بودن سطح سواد عمومی و بیاطلاعی از اصول مسیحیت، فرصت مناسبی برای میسیونرهای غربی فراهم کرد تا نستوریان را به پذیرش مذهب جدید ترغیب کنند. زمانی که مبلغان امریکایی به محل سکونت نستوریان رسیدند، فقط ۴۰ مرد و یک زن که او هم خواهر اسقف بود، سواد خواندن داشتند. آشوریها قرنها بود که در جوار مسلمانان زندگی میکردند و دیدگاه حکومت ایران نسبت به اقلیتهای مذهبی توأم با مدارا بود. اگر هم ظلمی نسبت به آنان صورت میگرفت، از سوی کارگزار محلی بود، اما با ورود مبلغان مذهبی، رفتار خشن با اقلیتها بهانهای شد که مبلغان غربی از آن به نفع خود استفاده کنند. با این همه پس از ورود مبلغان امریکایی، انگلیسی و فرانسوی اختلاف بیشتر بین فرقههای مسیحی و هیئتهای تبلیغی بود تا بین مسلمان و مسیحی بومی.
آغاز به کار کلیسای پرسبیتری
کلیسای پرسبیتری یا کلیسای انجیلی، از نوع کلیسای پروتستان است و با نام فوق آمده، فعالیت خود را در ایران آغاز کرد. مبلغان کلیسای پروتستان، در دو زمینه تبلیغ مسیحیت و سیاست، فعالیت خود را آغاز کردند و بهعنوان اولین نمایندگان دولت امریکا، تلاشهای خود را بر بخشهای فرهنگی، بهداشتی و تبلیغ و ترویج مسیحیت متمرکز ساختند. آبراهام نیکسون وقتی درباره روابط سیاسی ایران و امریکا صحبت میکند، پس از اشاره به فعالیتهای مبلغان کلیسای پروتستان مینویسد: «فعالیت میسیونرهای کلیسای انگلیکن، بیشتر متوجه منزه ساختن و اصلاح کلیسای نستوریها بود، درحالیکه پرسبیترینها، بر تغییر مذهب مسلمانان تأکید داشتند که این خود منجر به بروز تغییر مذهب مسلمانان میشد که میتوانست قتلعام همه خارجیها را به دنبال داشته باشد!»
در تاریخ، قتلعام خارجیها توسط مسلمانان ثبتنشده است، ولی این مطلب، بیانگر عدم پذیرش مسلمانان است. همچنانکه مردم اصفهان نیز به مبلغان مذهبی روی خوش نشان ندادند. بنجامین در کتاب خود تحت عنوان «سفرنامه ایران و ایرانیان» نیز به این نکته اشاره میکند: «ایرانیها بهطورکلی از اقامت میسیونرهای مذهبی در کشورشان، نفرت دارند و هرگونه ارتباط و تماس با آنها را تحریم میکنند. البته طبق قرارداد ایران و امریکا، میسیونرها میتوانند در ایران اقامت کنند، ولی با قرارداد که کارها درست نمیشود و قرارداد که جلوی احساسات مردم را نمیگیرد! باز هم ایرانیها مردمان خوبی هستند که با وجود این احساسات مخالف، اجازه میدهند میسیونرها در خاک آنها باقی بمانند، اما تردیدی نیست که اگر میسیونرهای مذهبی بخواهند از حالت رکود خارج شوند و با دین آنها مخالفت کنند، بدون هیچ شکی، صبر و تحمل ایرانیها تمام شده و به احتمال قوی، مورد حمله مردم واقع میشوند یا دولت ایران ناچار خواهد بود برای جلوگیری از وقایع سوء، از میسیونرها بخواهد ایران را ترک نمایند.»
گستره فعالیت میسیونها در ایران
پرکینز در سال ۱۸۶۹ م/ ۱۲۸۵ ق درگذشت. مرگ او سرآغاز مرحله نوینی در کار تبلیغ امریکاییها در ایران بود و هیئت مرکزی میسیون در امریکا اعلام کرد: «زمان آن فرارسیده که مژده انجیل را به ملل دیگر ساکن در ایران نیز برسانند!» ازاینپس دیگر هدف تبلیغ، فقط نستوریان نبودند، بلکه مسلمانان هم مورد توجه قرار گرفتند و نام میسیون امریکایی در ایران، از «میسیون برای نستوریها» به «میسیون برای ایرانیان» تغییر یافت که حوزه کار آنها نیز گسترش پیدا کرد. پس از حدود چهار دهه فعالیت در ایران، اولین مرحله فعالیتهای مبلغین این کلیسا به پایان رسید. تا اینکه در سال ۱۸۷۱ م/۱۲۸۷ ق کلیسای پرسبیتری امریکا، مأمورینی به ارومیه اعزام کرد و فعالیتهای خود را گسترش داد و طی یک دهه، در تهران ۱۸۷۲ م/۱۲۸۸ ق، ارومیه ۱۸۷۳ م/۱۲۸۹ ق، تبریز ۱۸۷۳ م/۱۲۸۹ ق و همدان ۱۸۸۰ م/۱۲۹۷ ق دفاتری دایر کرد. در سال ۱۸۸۳ م/۱۳۰۰ ق به علت اینکه فاصله بین این دفاتر زیاد بود، هیئت مبلغین به دو قسمت تقسیم شدند. ارومیه و تبریز جزء میسیون غرب ایران و تهران و همدان از اجزای میسیون شرق ایران بهحساب میآمدند. اما سالها بعد در ۱۹۳۱ م/۱۳۱۰ ش این دفاتر دوباره به هم پیوستند و نام «پرشیا» را برای خود برگزیدند و درنهایت از ۱۹۳۵ م/۱۳۱۳ ش به نام «میسیون ایران» شناخته شدند.
انتهای پیام/