دیویس معتقد است، مردم در طول تاریخ دوره‌های بی‌شمار فقر و محرومیت را گذرانده و زیر شدیدترین ستم‌ها زندگی کرده‌اند اما هیچ‌گاه دست به قیام خشونت‌آمیز نبرده‌اند. ازنظر او فقر دائمی و محرومیت مردم را انقلابی نمی‌کند؛ بلکه آن‌ها معمولاً این شرایط را با تسلیم و رضا توجیه و یا با ناامیدی پذیرا می‌شوند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ همانطور که در ورودی پرونده گفته شد یکی از پرسش ها و دغدغه های جامعه شناسان در تحلیل اعتراضات، ریشه یابی اعتراضات در کشور هایی است که شاخص های رفاه، امید به زندگی و ... در آنها بالاست. بر خلاف تصور رایج اعتراضات خشونت آمیز لزوما در وضعیت بحران اقتصادی، فقر و... اتفاق نمی افتد، برخی از اوقات اعتراضات در شرایط رشد و توسعه اقتصادی و زمانه رفاه به وجود می آید. نظریه رضایت نسبی ایده ای است که برای توضیح این وضعیت بیان شده است. در ادامه گزارشی از نظریه جیمز دیویس که در ذیل این انگاره شکل گرفته است را می خوانید.

روانشناسی اعتراض اغنیاء

دیویس در نظریه خود یادآور می‌شود که ما در طول تاریخ دوره‌های بی‌شمار فقر و محرومیت را گذرانده‌ایم، مردم زیر شدیدترین ستم‌ها زندگی کرده‌اند، اما هیچ‌گاه دست به قیام و اعتراض خشونت‌آمیز نبرده‌اند. ازنظر دیویس فقر دائمی و محرومیت مردم را انقلابی نمی‌کند؛ بلکه آن‌ها معمولاً این شرایط را با تسلیم و رضا توجیه و یا با ناامیدی پذیرا می‌شوند، بلکه اعتراض زمانی بیشتر می‌شود که بهبودی در شرایط زندگی مردم محقق شود.. از نظر دیویس همین که سطح زندگی مردم شروع به بالا رفتن می کند، انتظارات و توقعات آنها نیز افزون می گردد. در چنین شرایطی اگر روند بهبودی اقتصاد و رفاه کند شود، از آنجا که سطح توقعات و انتظارات بیش از سطح بهبودی است، اعتراض رخ می دهد. بر این اساس، این محرومیت مطلق نیست که بستر ساز اعتراض می شود بلکه محرومیت نسبی است که زمینه اعتراض را فراهم می کند. به نظر می رسد که این نظریه توانسته باشد تحلیلی از چرایی وقوع اعتراض در کشور های پیشرفته و تحمل مردم در کشور های جهان سوم ارائه کند.[1]

یک مثال ساده

برای درک بیشتر نظریه دیویس به یک مثال ساده توجه کنید. تصور کنید شما در یک اداره به عنوان کارمند استخدام شده اید، چنانچه دستمزد معهود شما ماهیانه دو میلیون تومان باشد، اما ناگهان سر ماه سه میلیون تومان در یافت کنید، احساس رضایت در شما افزون خواهد شد. اما تصور کنید بعد از مدتی کار در همین اداره، به شما بگویند که حقوق شما به ماهیانه ده میلیون تومان افزایش خواهد یافت، اما سر ماه حقوق معهود دو میلیونی شما به جای ده میلیون تومان، به پنج میلیون تومان افزایش یابد، آیا در چنین حالتی نیز شما احساس رضایت مضاعف خواهید کرد؟ و یا آنکه به دلیل عدم ارضای انتظارات شما، سطحی از نارضایتی در شما ایجاد خواد شد؟

توجه به این مسئله هنگامی قابل توجه است که در جوامعی که برای سالیانی رشد اقتصادی را تجربه کرده اند و سرمایه های مردمی افزون شده است، توقف رشد و مشکلات اقتصادی، به طور قطع مشکلات بیشتری را بر طبقات محروم تحمیل می کند اما طبقات متوسطه و  غنی جامعه که در این بازه رشد، سود های کلان تری به جیب زده اند، اکنون با وجود آنکه کمتر در فشار و تنگنای مالی قرار دارند، اما طبقات پیشتاز اعتراض خواهند بود.

روانشناسی اعتراض

دیدگاه دیویس را می توان جزء نظریه هایی طرح کرد که ذیل روانشناسی اعتراض قرار می گیرند. تمامی این دیدگاه ها از پیش فرض های ثابتی برخوردارند که چارچوب نظریه آنها را می سازد. از جمله این که بر خلاف بسیاری از نظریات متأخر تر که ساختار ها را در فهم اعتراض و شورش دخیل می دانند، عاملیت را پر رنگ می کنند. از منظر این دیدگاه ها منشأ اعتراض را باید در انسان جستجو کرد، آن هم تغییراتی که در ذهن آنها رخ می دهد. روانشناسی انقلاب عین را تابع ذهن دانسته و برای انسان ها ساختار های ذهنی ثابتی لحاظ می کند که از گذشته در وجود آنها قرار دارد. همانگونه که اصل قراردادن آن ساختار های ذهنی در وجود انسان غیر ارادی است، پاسخ های برخواسته از آنها به محرک های بیرونی نیز غیر ارادی است. نظریه دیویس نیز بر این اساس، بر تأثیر محرک های اقتصادی بر تصورات ذهنی مردم تأکید می کند، بدین وسیله محرک های اقتصادی با توضیحی که در ابتدا گفته شد، رضایت نسبی را ایجاد می کنند و این ذاتی ذهن انسان است که در شرایط رضایت نسبی دست به اعتراض بزند. نظریه دیویس در تحلیل اختشاش و اعتراض، به « منحنی جی» شهرت دارد.[2]

این نظریه در تلیل اختشاشات سیاهان آمریکا در دهه شصت میلادی کارایی فراوان دارد. اعتراض سیاهان که در دهه پنجاه فرصت های اقتصادی و رفاه بیشتری را برای آنان فراهم می کرد، اما این رشد در دهه شصت میلادی با کاهش مواجه شد. همین أمر زمینه اعتراض مجدد سیاهان به نابرابری را فراهم کرد. اما نکته قابل تأمل آن بود که کانون اعتراضات این بار در ایالت ها و شهر هایی قرار داشت که سیاهان در آن رشد چشم گیر تری را تجربه کرده بودند و در نقطه مقابل ایالت هایی که وضعیت اقتصادی آنها به نسبت دهه قبل رشد خاصی را نداشت، از نارضایتی کمتری برخوردار بودند.[3]

اعتراض، حرکتی غیر عادی و احساسی

نظریه دیویس نیز در ادامه نظریات لوبون و دورکهایم شکل گرفته و اعتراضات را مبتنی بر احساس، فقدان عقلانیت، هدف برنامه ریزی شده، شبکه و تشکیلات و ... تفسیر می کند. در قسمت بعد این پرونده نگاهی به نظریه مکتب شیکاگو پیرامون اعتراض خواهیم انداخت که در همین سنت تفسیری نسبت به اعتراضات تأمل می کند.

 

[1] گیدنز، آنتونی: جامعه شناسی؛ ص ۶۷۰

[2] رهبر، مهدی: جنبش های اجتماعی، انتشارات کویر: ص ۱۷۳-۱۷۸

[3] جانستون، هنک: جنبش اجتماعی چیست: ص ۶۶

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha