وضعیت سنجی معضلات اقتصادی حوزه فرهنگ در دوران کرونا در گفتگو با قاسم صفایی نژاد؛
یکی از تحولات اصلی اقتصادی دوران کرونا، کاهش فروش کتاب کاغذی و افزایش فروش کتاب الکترونیک است. در طول ۱۷ ماه گذشته، فروش کتاب الکترونیک، رشد حدودی ۴۰۰ درصدی را تجربه کرده که این اتفاق به نظرم خوب و مبارک است، اما همه قضیه نیست.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ فراگیری کرونا در کشور موجب شده تا یک شُک مدیریتی به عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری کشور وارد شود. فشاراقتصادی حاصل از تورم و نیاز‌های بهداشتی و سلامت مردم که خود هزینه‌زا بوده، موجب گردید تا سبدفرهنگی مردم به عنوان اولویت آخر آن‌ها قرار گیرد و هم زمان با این موضوع عدم برنامه ریزی بلند مدت متولیان فرهنگی؛ یک نوع کرختی و سستی را به منظور حمایت از فعالین فرهنگی و هنری ایجاد نمود.

پس از سازگاری جامعه با شرایط کرونایی، متولیان فرهنگی به دنبال تشویق و ترغیب مردم به منظور استفاده از بستر‌های مجازی برای بهره گیری از سینما، کتاب، نمایشگاه و... به صورت مجازی شدند. به منظور درک صحیح چگونگی کنشگری متولیان فرهنگی در حمایت اقتصادی از فعالین فرهنگی و هنری و همچنین چگونگی بهره مندی مردم از سبدفرهنگی خود در دوران کرونا، مصاحبه‌ای با دکتر قاسم صفایی نژاد، مدیرانتشارات الکترونیک صاد ترتیب داده ایم. وی پیش از این مدیرنشر جام جم بوده که مسابقه خودنویس را به منظور ترغیب جامعه در راستای نویسندگی و رمان نویسی راه اندازی کرده بود.

به زعم دکتر صفایی نژاد و طبق آمار‌های ارائه شده توسط وی، وضعیت اقتصادی حوزه نشر با توجه به حضور فراگیر مردم در پلتفرم‌های کتاب‌های الکترونیک بهبود یافته، ولی آنچه مورد نقد بوده، عدم قانون گذاری مناسب حمایتی از سوی مسئولین در دوران کرونا  است. به گفته صفایی نژاد، هنوز در مساله رگولاتوری ها، نهاد‌های فرهنگی به یک نقطه نظر مشترک نرسیده اند تا حمایتی از تولید کننده محتوای فرهنگی و هنری بوجود بیاید و عدم پیوستن ایران به کنوانسیون برن و مساله کپی رایت محصولات خارجی خود موجب عدم رقابت عادلانه میان تولیدکنندگان فرهنگی داخلی و رقبای خارجی شده است. این عدم رقابت عادلانه به ضرر تولیدکننده فرهنگی به خصوص در حوزه بازی‌های رایانه‌ای تمام خواهد شد.

باتوجه به فشاراقتصادی حاکم بر جامعه، وضعیت فرهنگی کشور به ویژه در حوزه نشر پیش از کرونا دچار نقصان بوده، ولی با وضعیت تحمیلی کرونا اوضاع اسفناک ترشده است. چون سبد فرهنگی برای برخی از اقشار به عنوان سبد آخر بعد از معیشت و سلامت قرار می‌گیرند. با توجه به رشد فضای مجازی در دوران کرونا و عدم خرید کتاب به صورت فیزیکی، تحولات اقتصادی حاصله در دوران کرونا و در حوزه نشر را چگونگی ارزیابی می‌کنید؟

قبل از بررسی تحولات حوزه نشر در دوران کرونا، می‌خواهم گریزی به مسائل اصلی صنعت نشر در کشور بزنم. مسائل اصلی و ریشه‌ای صنعت نشر از نظر من چند دسته‌اند که سعی می‌کنم خیلی خلاصه عرض کنم:

۱. نداشتن نظام مدیریت محتوا: مانند عدم آگاهی از نیاز مخاطبان یا حتی نداشتن دانش کافی در مورد میزان اثربخشی محتوا‌ها بر مخاطبان و ... پژوهشگران ما در کشور حتی به آمار میزان فروش واقعی کتب دسترسی ندارند چه برسد به اینکه این محتوا‌های خریداری شده چقدر توسط مخاطبان مطالعه شده است و چقدر از آن اثر پذیرفته است.

۲. مسائل مرتبط با نظام آموزش و پرورش: بچه‌ها در این سیستم آموزش و پرورش، کتابخوان و پژوهشگر بار نمی‌آیند و به جای آنکه از همان نوجوانی مطالبه کنیم که نیاز‌های محتوایی خودت را خودت جستجو کن در میان کتاب‌های مختلف، تأکید فقط روی کتاب درسی است.

۳. کم اهمیت بودن نظام مالکیت معنوی و مادی: مردم اهمیتی برای نظام مالکیت معنوی و مادی اثر قائل نیستند، چون اطلاع رسانی کافی در مورد آن نداشته‌ایم. برخی ناشران هم خودشان مراعات نمی‌کنند. فقط به این فکر کنید که قشر کتابخوان جامعه که قشر فرهیخته‌تر جامعه است، از دستفروشی‌های کنار خیابان انقلاب خرید می‌کند یا دنبال فایل رایگان کتاب در فضای مجازی می‌گردد؛ به نظرم عمق فاجعه مشخص است.

۴. شبکه‌های پخش و توزیع: پخش و توزیع به دلیل پهناوری کشور و فاصله میان شهر‌ها در مناطق بیابانی کار سخت و طاقت‌فرسا و در بعضی شرایط نشدنی است. کتابخانه‌های عمومی و کتابخانه‌های مساجد و مدارس هم عموما کتاب‌های جدید و به روز ندارند و فرهنگ امانت و قرض کتاب هم خیلی بین ما رواج ندارد.

۵. نوسانات ارز و تأثیر آن بر قیمت کاغذ: قیمت کاغذ در طی یک دهه گذشته بیش از ۲۰ برابر شده است، اما قیمت کتاب کشش این همه بالا رفتن قیمت را نداشته است.

برای حل این موارد، به نظر می‌رسد که راهی جز استفاده از فرصت توسعه نشر الکترونیک نداشته باشیم. کرونا هم طبیعتا این امر را تسهیل و تسریع کرد. مردم در قرنطینه‌های خانگی بخصوص در دوره‌های اوج کرونا، می‌توانستند بدون حضور در کتابفروشی، به راحتی و با قیمت مناسب کتاب الکترونیک یا صوتی تهیه کنند. یکی از تحولات اصلی اقتصادی در دوران کرونا کاهش فروش کتاب‌های کاغذی و افزایش فروش در حوزه کتاب‌های الکترونیک است. در طول ۱۷ ماه گذشته، فروش کتاب الکترونیک در ایران، رشد حدودی ۴۰۰ درصدی را تجربه کرده است. این اتفاق به نظرم خوب و مبارک است، اما همه قضیه نیست. هنوز بازار کتاب الکترونیک کمتر از ۵ درصد از گردش مالی صنعت نشر کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که در کشور‌های پیشرفته، این رقم به ۲۷ درصد از نظر گردش مالی رسیده است و در برخی از کشور‌ها از نظر تعداد فروش حتی بیش از ۵۰ درصد شده است. در نهایت پیش بنده این است که روند گذار از کتاب‌های کاغذی به کتاب‌های الکترونیک در دوران کرونا همچنان ادامه پیدا کند.

آیا مردم در دوران کرونا توانسته اند شیوه بهره مندی از سبد فرهنگی خود (به ویژه در حوزه نشر) را تغییر دهند و یا خوراک فرهنگی در حوزه‌های مخلتف در حالت تعلیق و یا حذف در سبد مصرفی خانوار‌ها هستند؟
از نظر کمی و عدد و رقمی شاهد تغییر روند بهره برداری از محصولات فرهنگی توسط مردم بوده ایم، ولی از نظر کیفی، اینکه تا چه میزان محصولات خریداری شده توسط مردم مورد استفاده واقعی قرار گرفته جای سوال دارد


حتما سبک زندگی مردم تغییر کرده، مثلا در بخش نشر ما شاهده رشد بیش از سه برابری استفاده از پلتفرم‌های فیدیبو، طاقچه و کتابراه بوده ایم. در بخش VOD‌ها نیز فیلیمو توانسته مخاطبان بسیاری را در این دوران به خود جذب کند. از نظر کمی و عدد و رقمی شاهد تغییر روند بهره برداری از محصولات فرهنگی توسط مردم بوده ایم، ولی از نظر کیفی، اینکه تا چه میزان محصولات خریداری شده توسط مردم مورد استفاده واقعی قرار گرفته جای سوال دارد. مثلا آیا افزایش یوزر‌های فیلیمو لزوما به معنای افزایش مصرف فیلم‌های ارائه شده توسط این پلتفرم است؟

اگر به حوزه نشر برگردیم، فروردین پارسال وزارت ارشاد به منظور حمایت از کتاب‌های الکترونیک، اعلام کرد که مردم می‌توانند روزی یک کتاب با تخفیف ۷۰ درصدی و یک کتاب کودک را نیز با تخفیف ۸۰ درصدی از سه پلتفرم مطرح خریداری کنند. این موضوع یعنی اینکه مردم در ماه می‌توانستند ۶۰ کاتب را خریداری نمایند. حال این سوال پیش می‌آید که آیا کتاب‌های خریداری شده، مصرف نیز شده اند؟ یا صرفا در کتابخانه‌ها قرار بگیرند و یا حتی انگیزه خریداری آن‌ها صرفا تخفیف‌های شگفت انگیز بوده است؟ این‌ها مواردی است که نیازمند پژوهش جدی است. باید حوزه‌های عصب شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و حتی سواد رسانه‌ای ورود پیدا کرده و بررسی کنند که ورود کرونا به کشور چه تغییراتی را از نظر کیفی در حوزه خوراک محتوایی و فرهنگی مردم به ویژه در حوزه نشر ایجاد کرده است. طبیعتا بررسی تغییرات کیفی لزوما با مصاحبه نخبگانی قابل احصا نبوده و باید پژوهش‌های جدی در این زمینه رخ دهد.

طبیعتا هر مولفه بیرونی، موجب تغییراتی در سبک زندگی افراد جامعه به خصوص در حوزه مصارف فرهنگی می‌شود. ورود کرونا چه تهدیداتی برای ناشران و مردم  در حوزه نشر بوجود آورد؟

ورود کرونا طبیعتا حضور در کتابفروشی‌ها را کمتر کرد و به دلیل اینکه کتاب کاغذی، یک کالای فیزیکی است که قابلیت ضدعفونی کردن آسان هم ندارد، به خصوص در ماه‌های ابتدایی ضربه جدی خورد. تهدیداتی که برای ناشران ایجاد کرده در حوزه درآمد‌های مالی است، آمار‌ها حاکی از کاهش شدید فروش و همچنین سودآوری کتابفروشی‌ها داشته که اقتصاد بسیاری از این کتابفروشی‌ها را تا مرز ورشکستگی نیز برده بود. تهدیداتی که برای مرم بوجود آورده در حوزه کاهش سطح مطالعه خلاصه می‌شود. خب کاهش زمان مطالعه، تهدید جدی برای ثبات کشور است؛ بخصوص با تغییرات مصرف محتوایی مردم در دهه اخیر، سطحی شدن مردم و تفکر آن‌ها در میان مدت آسیب جدی به ثبات کشور خواهد زد، به این دلیل که تفکر مردم اگر عمق کافی نداشته باشد، با یک خبر و جریان رسانه‌ای به راحتی تغییر موضع می‌دهد و مشکلات امنیتی و اقتصادی برای کشور پیش می‌آید. اما راه حل این تهدید، اتفاقا در دوران کرونا رشد داشته است و آن استفاده از فرصت نشر الکترونیک است.

با توجه به تغییرات سبک زندگی مردم در حوزه‌های فرهنگی، آیا متولیان امر فرهنگ در دوران کرونا و حتی پساکرونا؛ اقتضا سنجی و سیاست گذاری مناسبی در راستای رفرم اقتصاد حوزه فرهنگ کشور طراحی کرده اند؟
عملا هیچ تصویر مطلوبی از آینده فرهنگی کشور نداریم. در واقع ما نمی‌دانیم که فناوری‌ها در آینده چه تغییراتی را در حوزه‌های فرهنگی ایجاد خواهند کرد ویا چالش‌های بشریت در مواجهه با آن‌ها چیست. علیرغم اینکه انقلاب اسلامی ایران وامدار یک انقلاب فرهنگی بوده و فرهنگ باید نقطه قوت نظام باشد، ولی عملا به نقطه ضعف مبدل شده است


به نظرم  اگر یک برنامه ریزی بلندمدتی در حوزه‌های فرهنگی وجود داشت، با ورود کرونا، مسئولین دچار شوک نمی‌شدند و یا به فکر این نمی‌افتادند که حالا چه کنیم! چون در نظام فرهنگی ما یک مدل مناسب و منطبق بر آینده پژوهی فضای فرهنگی وجود نداشته، عملا هیچ تصویر مطلوبی از آینده فرهنگی کشور نداریم. در واقع ما نمی‌دانیم که فناوری‌ها در آینده چه تغییراتی را در حوزه‌های فرهنگی ایجاد خواهند کرد ویا چالش‌های بشریت در مواجهه با آن‌ها چیست. علیرغم اینکه انقلاب اسلامی ایران وامدار یک انقلاب فرهنگی بوده و فرهنگ باید نقطه قوت نظام باشد، ولی عملا به نقطه ضعف مبدل شده است. ما در مدیریت فرهنگی یا به سمت اقدامات سلبی سوق پیدا می‌کنیم و یا اگر فعالیت‌های ایجابی را طراحی کرده ایم در راستای رفع نواقص موجود است.برای ایجاد رفرم در حوزه سیاست گذاری‌های فرهنگی، نیازمند تغییر قوانین هستیم که حتی ورود کرونا نیز موجب تکاپوی مسئولین در این راستا نشده است.

در صورت امکان برخی از تغییرات قوانین که به این رفرم سیاست گذاری فرهنگی کمک کرده و موجب کاهش فشاراقتصادی در میان تولیدکنندگان محتوای فرهنگی می‌شود، اشاره کنید؟

در دو حوزه نشر و بازی یا همان گیم، به خوبی می‌توان این عدم اهتمام در حوزه تغییر قوانین را بیان کرد. طبیعتا برای توسعه نشر الکترونیک در ایران، نیازمند تغییر سیاست‌ها، تغییر قوانین، تغییر حمایت‌ها و یارانه‌ها، مدارای بیشتر در ممیزی کتاب با حفظ خط قرمزها، مشخص شدن نقش بازیگران مختلف از دولت و بخش خصوصی تا ناشران و رسانه‌ها و مردم هستیم. در واقع ما نیازمند خط مشی گذاری مشخص در این حوزه برای توسعه کتاب الکترونیک هستیم، طوری که این توسعه وابسته به نفت نباشد و صنعت نشر الکترونیک بتواند به عنوان یک صنعت خلاق پیشروی داشته باشد.

در حوزه بازی نیز، قوانین موجود هیچ حمایتی از تولیدکننده بازی‌های داخلی نمی‌کند. در حال حاضر صرفا ۱۰ درصد از بازی‌های رایانه‌ای ساخت ایران می‌باشد. به دلیل وجود قانون کپی رایت داخلی وهمچنین عدم پیوستن به کنوانسیون برن در مساله کپی رایت محصولات خارجی، تولیدکنندگان داخلی حوزه گیم مهجور واقع می‌شوند. کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری «Berne Convention for the Protection of Literary and Artistic Works» تشکیل شده و یک توافقنامه بین‌المللی در زمینه حق کپی‌رایت و حفاظت از آثار هنری و ادبی است. حال فرض بفرمایید افرادی که به عنوان تولیدکنندگان بازی رایانه ای، یک بازی را با قیمت تمام شده یک میلیون تومان راهی بازار می‌کنند، با رقیب خارجی مواجه می‌شوند که مثلا بازی فیفا ۲۰۲۱ آن به صورت دانلود رایگان در داخل کشور در دسترس است. طبیعتا محصول ایرانی در این رقابت شکست می‌خورد. از آن جایی کشور ما عضو قانون کپی رایت جهانی نبوده طبیعتا مردم به دنبال دانلود بازی‌های رایگان می‌روند. اگر ایران عضو کپی رایت جهانی بود طبیعتا همان محصول خارجی یعنی فیفا ۲۰۲۱ با قیمتی مثلا ۳ میلیون تومان عرضه شده بود و حالا بازی‌های یک میلیون تومانی ایرانی یارای رقابت را با محصول خارجی داشتند. البته ممکن است کنوانسیون برن از نظر محتوایی و حفظ هویت فرهنگی ما خطراتی داشته باشد، اما باید برای آن خطر‌ها فکری کرد و اگر نمی‌توان فکری کرد، لااقل یارانه بخش داخلی در این موارد را به حدی که جبران کند، افزایش داد.

با همه کاستی‌هایی که بدان اشاره کردید، مهمترین اقدام به منظور افزایش سطح بهره مندی خانواده‌ها و جامعه از محصولات فرهنگی اعم از کتاب، سینما و همچنین کاهش ضرراقتصادی تولیدکنندگان فرهنگی چه می‌باشد؟

به نظرم مهمترین اقدام، سیاست گذاری و ارائه مدلی به منظور توسعه حوزه‌های مختلف فرهنگی در کشور است. مثلا در حوزه توسعه کتاب الکترونیک، بنده به یک مدل اجرایی در رساله دکترای خود اشاره کرده ام. ابتدا باید مقوله‌های علت و معلولی مشخص شود که چرا باید کتاب الکترونیک رونق پیدا کند؟ مقوله‌های زمینه‌ای و همچنین شرایط سیاسی و بین المللی نیز باید مشخص گردیده و چالش‌های مربوط به هرکدام معین شود. مقوله‌های مداخله‌ای نظیر نوسانات قیمت ارز، کرونا و رقبای بین المللی نیز باید مشخص گردد. همه این موارد ذیل یک مقوله محوری شکل می‌گیرد که در مساله کتاب به نظرم مقوله محوری بحث مدیریت محتواست که در کشور ما جدی گرفته نمی‌شود. در بحث کتاب، ما وارد یک جریان رقابت کاذب میان قشر انقلابی و روشنفکر شده ایم که این وسط مردم متضرر می‌شوند، چون نیاز محتوایی مردم لزوما ذیل تولیدات محتوایی رقابت گونه این دو قطب گنجانده نمی‌شود. بعد از مساله مقوله محوری که در حوزه نشر مدیریت محتوا بود، باید راهبردها، بازیگران (دولت، بخش خصوصی، ناشر، رسانه‌ها ...) مشخص شوند تا بتوان گفت که در هر حوزه فرهنگی در ۱۰ سال آینده به کجا می‌رسیم.

براساس نکاتی که گفتید، چه غفلت‌هایی تا به امروز توسط مدیران ذی ربط در این حوزه شکل گرفته است؟
با ۳۰۰ نویسنده سرشناس نمی‌توان ۸۵ میلیون ایرانی با سلایق مختلف فرهنگی را راضی نگه داشت و یا با ۲۰ کارگردان سینما که هرساله وارد جشنواره فجر می‌شوند نمی‌توان متناسب با ذائقه همه مردم فیلم تولید کرد. تربیت نیروی انسانی اصلی‌ترین غفلتی بوده که به نظرم تا به امروز وجود دارد


اصلی‌ترین غفلت عدم اعتقاد و باور به مدل سازی مناسب در حوزه‌های مختلف فرهنگی است. مدیران در هر حوزه حاکمیت باید به سمت کشف استعداد و پرورش استعداد‌ها در چارچوب قانون و سلیقه‌های گوناگون بروند و یک مدل مناسب با خط مشی گذاری توسعه‌ای در این زمینه به وجود بیاورند. با ۳۰۰ نویسنده سرشناس نمی‌توان ۸۰ تا ۸۵ میلیون ایرانی با سلایق مختلف فرهنگی را راضی نگه داشت و یا با ۲۰ کارگردان سینما که هرساله وارد جشنواره فجر می‌شوند نمی‌توان متناسب با ذائقه همه مردم فیلم تولید کرد. تربیت نیروی انسانی اصلی‌ترین غفلتی بوده که به نظرم تا به امروز وجود دارد.

به عنوان سوال آخر، چشم انداز حوزه‌های فرهنگی به ویژه نشر را باتوجه به شرایط کنونی و پساکرونا، چگونگی پیش بینی می‌کنید؟

متغیری همچون کرونا صرفا یکی از متغیر‌های مداخله گر در آینده حوزه فرهنگ کشور می‌باشد. به طور کلی چشم انداز حوزه‌های فرهنگی در کشور ما، مطلوب پیش بینی نمی‌شود. وقتی چند شرکت معروف دولتی یا وابسته به دولتی از نهاد‌های قدرتمند حوزه فرهنگ بوده اند که مدیران آن‌ها به هریک از نهاد‌های فرهنگی به مثابه سکوی پرتاب سیاسی نگاه می‌کنند؛ طبیعتا نمی‌توان امیدوار بود. در بخش خصوصی نیز وضعیت جالب نبوده و بعضا افرادی در مسند قرار می‌گیرند که دغدغه فرهنگ نداشته و به دلیل یارانه ها، معافیت‌های مالیاتی به این عرصه ورود پیدا کرده اند و سرمایه گذاری آن‌ها در حوزه فرهنگ صرفا، فعالیت‌های اقتصادی و سودآوری است.

بحث بعدی هم به همان مساله تغییر قوانین برمی گردد که حاکمیت گویا تمایل لازم برای تغییر را ندارد. حاکمیت باید به جای نقش فعال داشتن به عنوان یک کنش‌گر بازار، وارد عرصه سیاست‌گذاری، قانون گذاری، نظارت و رگولاتوری شود.

/انتهای پیام/
Iran (Islamic Republic of)
قاسم صفایی‌نژاد
۱۱:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۰
سلام. من قاسم صفایی‌نژاد هستم که این مصاحبه رو انجام دادم. از نظر من مردم کتابخوان هستن و زیرساخت‌های کشور برای توسعه کتابخوانی مناسب نیست. تمام مصاحبه‌ها و یادداشت‌های قبلی من هم حاکی از همین اعتقاد است. تیتر به شدت بد است و انگار مردم کتابخوان نیستند و سایر بازیگران همه به درستی وظایفشان را انجام داده‌اند. وظیفه خودم دانستم که لااقل اعتراضم را بیان کنم.
ارسال نظر
captcha