گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ کوچ همه کسب و کارها از بستر حقیقی و فیزیکی به بسترهای مجازی یکی از ابتداییترین رخدادهای حاصله از پاندمی کرونا بوده است. در این میان، کسب و کارهای فرهنگی و حتی هنرمندان نیز از این قافله عقب نمانده و به منظور حفظ سودآوری و بهره مندی اقتصادی بسیاری از فعالیتهای خود را در بسترفضای مجازی به نمایش گذاشتند. در همین راستا و به منظور بررسی چگونگی تحولات اقتصادی در میان حوزههای مختلف فرهنگی مصاحبهای با آقای امین نادری مدیر حوزه هنری دیجیتال، ترتیب داده ایم. او از جمله افرادی بوده که ذیل مجموعه خود بسیاری از فعالیتهای فرهنگی از جمله نمایشگاهیهای فرهنگی، هنری را در دوران کرونا در بستر فضای مجازی راه اندازی نمود.
نادری معتقد است، برگزاری نمایشگاه کتاب به صورت مجازی و بسیاری از گالریهای مجازی نه تنها موجب کاهش سودآوری برای نویسندگان کتاب و هنرمندان حوزههای تجسمی نشده بلکه در برخی موارد نیز سودآوری اقتصادی افزایش یافته است. همچنین وی حضور پرشور مردم در بستر شبکههای نمایش خانگی و کتابهای الکترونیک را یک مزیت برای کسب و کارهای فرهنگی و هنری دانسته و معتقداست که هر حوزه هنری که بتواند خود را با شرایط کرونایی وفق دهد از مزیتهای اقتصادی آن بهره خواهد برد.
به عنوان اولین سوال، شرایط کرونایی در کشور چه تغییراتی را در شیوه مصرف فرهنگی خانوارها ایجاد کرده است؟
در سالهای گذشته بسترهای مجازی موجب شده تا روند توسعه مندی را در حوزههای فرهنگی شاهد باشیم و دوران کرونا این روند را صعودی کرده است. به عنوان مثال حجم بازار الکترونیک در ۷ سال گذشته رشد نمایی داشته و بازار VODها روند مخاطب محوری پیدا کرده است. شاید باورش سخت باشد، ولی بودجهای که فیلیمو برای تولیدات تخصصی خود در سال جاری درنظرگرفته از سریال سازیهای الف رسانه ملی نیز بیشتر است. خب این گزاره به تنهایی نمایانگر ایجاد سبک جدیدی از مصرف محتوای فرهنگی در کشور بوده است. میتوان این گونه استنباط نمود که ویروس کرونا همچون یک کاتالیزور بوده که مصرف بازارهای دیجیتالی در حوزه فرهنگ را تسریع بخشیده و فرآیندی که قرار بوده در ۱۰ سال موجب حضور مردم در پلتفرمها شود را به دو سال تقلیل داده است. حتی برخی شایعات حول این ویروس مطرح شده که این ویروس آزمایشگاهی و دست ساز بوده و توسط غولهای فناوری به منظور حضور مردم در بستر مجازی شکل گرفته است.
آیا پذیرش عامه نسبت مدل جدید مصرف فرهنگی، پذیرش مثبتی ارزیابی میشود؟
آمارها نشان داده که حتی افرادی که نسبت به محصولات فرهنگی همچون کتابهای صوتی، الکترونیک و یا دیدن فیلم در تبلت گارد داشته اند و یا روی خوش نشان نمیدادند، به توجه به شرایط کرونایی به این سمت و سوی روی آوردند وگارد آنها شکسته شده است. نمیتوان به صورت مطلق در این زمینه صحبت کرد، ولی جمعیت مصرف کننده محتوای فرهنگی در فضای مجازی در این دوران افزایش چندین وچند برابری داشته است.
شرایط اقتصادی جامعه همراه با تورم افسارگسیخته موجب شده بود تا سبدفرهنگی مردم هزینه زا باشد. آیا کرونا موجب افزایش هزینههای فرهنگی در میان خانوارها گردید؟
خیر، اتفاقا به نظرم کرونا موجب کاهش هزینههای سبدفرهنگی مردم شد. شاید اقتصاد مملکت و همچنین شرایط عمومی مردم اجازه و امکان خرید یک کتاب ۵۰۰ هزار تومانی را نمیداد، ولی امروزه با اشتراک الکترونیکی فقط ۲۰ هزار تومان میتوانند کتاب مورد نظر را مطالعه کنند. در بحث تماشای فیلم نیز همین طور است اگر در گذشته برای خرید ۵ بلیط سینما قریب به ۱۰۰ هزار تومان هزینه میشد، امروز با اشتراک ماهانه میتوان فیلم هارا با هرتعداد از اعضای خانواده تماشا کرد؛ بنابراین میتوان این گونه نتیجه گیری کرد که کرونا فرصتهای جدیدی را خلق کرد. برگزاری نمایشگاههای مجازی توسط وزارت ارشاد همچون نمایشگاه مجازی روشنای خاطرهها از جمله فرصتهای ایجاد شده بود. در همین بحث نمایشگاه ها، در گذشته گالریها به خصوص در حوزه آثارتجسمی در پایتخت ایران یا نهایتا اصفهان برگزار میشد و بسیاری از علاقهمندان به آثار تجسمی به دلیل مسافت بسیار قادر به حضور و تماشای آثار نبودند، ولی با برگزاری نمایشگاههای مجازی در حوزههای عکاسی، نقاشی، خطاطی و... از هرکجای ایران علاقه مندان میتوانند در نمایشگاهها حضور پیدا کرده و آثار مورد علاقه خود را ببینند. حوزه هنری دیجیتال نیز در بستر نمایشگاههای مجازی در محیط سه بعدی با بهره مندی از واقعیت افزوده، همان کیفیت آثار ارائه شده را در اختیار مخاطبان قرار میداد.
شما حضور کرونا و ورود به بسترهای مجازی را عامل کاهش هزینههای فرهنگی مردم عنوان کردید. آیا این مساله در میان تولیدکنندگان محصولات فرهنگی نیز صدق میکند؟
دقیقا این مساله، یک مساله دوسویه است. به عنوان مثال، نمایشگاههای مجازی موجب رونق بیشتر محصولات فرهنگی گردید. در بحث نشر، برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب به اقتصاد ناشران کمک کرده به نحوی که طبق آمارها نقدینگی نشر افزایش پیدا کرد. وقتی دسترسی همه مردم به کتابها بدون حضور در نمایشگاه کتاب افزایش پیدا کند طبیعتا تعداد مخاطبین فعال نیز افزایش یافته و خرید بیشتر و سودآوری بیشتری شکل میگیرد. هزینههای حضور در تهران برای خرید کتاب در گذشته بسیار زیاد بوده که برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب این هزینهها را به صفر تقلیل داده و همین امر گستره جغرافیایی مخاطبان کتاب را افزایش داد. مسالهای که به اقتصاد حوزه نشر در دوران کرونا کمک کرده بود، ایجاد عدالت اقتصادی در توزیع محصولات فرهنگی بوده به نحوی که هرکسی از هرکجای ایران قابلیت دسترسی به محصولات را در بستر سفارش دهی در فضای مجازی دارد و نکته مهمتر قابلیت ایجاد سلف پابلیش برای خدمت رسانی به نویسندگان است.
به اصطلاح سلف پابلیش اشاره کردید، لطفا توضیحاتی درباره آن بفرمایید و بگویید که چگونه به افزایش درآمد حوزه کتاب کمک میکند؟
وقتی کتابها به صورت الکترونیک، صوتی و ویکی بوکها و به طور کلی سلف پابلیش به معنای استمرار درآمدی برای نویسنده شکل گیرد، شک نکنید که آورده اقتصادی بالایی برای آن خواهد داشت. این مدل یک خط درآمدی را برای نویسندگان ایجاد کرده که بدون نیاز به واسطه گران درآمدزایی کنند. خب کرونا ما به سمت و سوی این مدل اقتصادی و کسب و کار فرهنگی سوق داده و مرزها توسط فضای مجازی درنوردیده شده است. شما اگر بخواهید کتابی را به سایرکشورها برای فروش ببرید کار بسیار دشواری است، ولی فضای پلتفرمی این امکان را داده تا از شیوه پرداختهای ارزی و یا همان (pay pal) محتوای فرهنگی خود را به هرکجا دنیا بفروشید.
پس دلیل گلایههای مکرر ناشران و به ویژه کتابفروشیها و همچنین اعلام و تهدید ورشکستگی برخی از آنها در شرایط کرونایی چیست؟
دلیل گلایههای صورت گرفته عدم بازنمایی نقشها متناسب با شرایط زمانه و تحولات شکل گرفته است. در میان کتابفروشیهایی که همچنان به صورت سنتی عمل میکنند، شرایط ایجاد شده به دلیل وجود یک رقیب مدرن، تهدید به حساب میآید، ولی کتابفروشیهایی که با شرایط کرونایی خود را وفق دهند اتفاقا اوضاع اقتصادی بهتری پیدا خواهند کرد. برخی ناشران وکتابفروشی ها، بازیگران سنتی محصولات فرهنگی هستند که به دلیل متعدد خواهان رفرم ساختاری با شرایط روز نمیباشند.
به زعم شما، دلیل تهدیدانگاری برخی از متولیان محصولات فرهنگی؛ وجود مکانیزمهای سنتی و عدم خروج از آن بوده، دلیل این عدم انطباق با مدل جدید توزیع، متناسب با دوران کرونا توسط این بازیگران سنتی چیست؟
مکانیزمهای حاکم بر حوزههای فرهنگی در گذشته سنتی، فرسوده و بخشی از آن حاصل رانت و مافیا بود و همین مکانیزمهای سنتی به دلیل عدم شفافیت، مورد حمایتهای بدون منطق از سوی برخی نهادها همچون وزارت ارشاد قرار میگرفت. به عنوان مثال ما نمیدانستیم که دلیل و معیار تشخیص وزارت ارشاد برای حمایت از یک ناشر و یا کتاب کتاب چیست! همچنین سبد خرید مصرف کننده نیز در گذشته شفاف نبوده و همچنین برخی ناشران نیز با بازارگرمی مخاطبان و مسئولین را فریب میدادند. مثلا اینکه یک ناشر که اعلام کرده چاپ دوم کتاب خود را ارائه داده است، آیا واقعا ۱۱۰۰ جلد چاپ اول را به فروش رسانده و یا صرفا ۳۰۰ جلد از چاپ اول ارائه داده تا بازار را قانع کند به چاپ دوم برسد. این فضای غبار آلود در حوزهها و بسترهای مختلف فرهنگی، پاشنه آشیلی برای مخاطب شناسی و ذائقه سنجی چگونگی تولید و توزیع محتوای فرهنگی بود. ولی با ورود کرونا و تغییر روند توزیع محصولات فرهنگی، قاعده مندی بر نظام سنتی حاکم گردید. در پلتفرمهای حوزه نشر کتاب براساس مدلهای نرم افزاری کاملا مشخص بوده که کدام کتاب براساس کلیک بیشتری که داشته از محبوبیت بالاتری برخوردار است. فضای پلتفرم های، یک فضای داشبوردی و گزارش گیری آنلاین بوده که میتوان بر اساس آن به خوبی فهمید که چه کتابها و ناشرانی جزو بیشترین استقبال مردم بوده اند و به هر کدام نیز چقدر بن کتاب اختصاص داده شده است.
بنابراین میتوان این گونه برداشت کرد که حضور پلتفرمها موجب شده تا شفافیت اقتصادی شکل گیرد؟
فقط بحث شفافیت اقتصادی نیست، حتی تولید و ارائه محصولی متناسب با نیاز مخاطب و با کیفیت بهتر نیست یکی از خروجیهای حضور پلتفرم هاست. حتی میتوان ذائقه سنجی مخاطب را نیز متاسب با نوع انتخابهای کتاب در پلتفرمها مشخص کرد. به عنوان مثال یک انتشاراتی همچون نشر چشمه آیا کتابهایی که تولید میکند لزوما بر اساس ذائقه مخاطب بوده؟ شاید این پاسخ داده شود که مدیر این انتشارات بر اساس تجربه خود با آزمون و خطا، محتوای کتابها را تولید میکند، ولی این روش شهودی خطای بسیاری را در پیش خواهد داشت. شما در مدل شهودی نمیتوانید بفهمید که کتاب خریداری شده آیا مطالعه شده است یا هدیه داده شده و اصلا چند صفحه از این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است، در واقع میتوان گفت در این مدل به طور کلی پروسه فیدبک گیری وجود ندارد، بنابراین ما نمیتوانیم بر اساس مدل شهودی، علم و دانش را تبدیل به بیزنس فرهنگی کنیم. اینجاست که نقش پلتفرمها پررنگتر میشود و آنها بر اساس هوش تجاری یا همان (BI) و ابزارهایی که دارد این تضمین را به شما میدهد که اگر یک پروموشن بر روی فلان کتاب برود به احتمالی بسیار بالا، مردم ۵۰ درصد از کتاب بازار را خریداری میکنند. حال این پلتفرم از کجا میفهمد؟ بر اساس لایف استایل مطالعه مخاطبان که با رصد سبک زندگی آنها شکل گرفته است.
متناسب با روند فراگیری بهره مندی از پلتفرمهای ارائه محصولات فرهنگی، آیا حوزه حکمرانی فرهنگی نیز مبتنی بر شرایط کرونایی؛ تغییراتی را انجام داده است؟
ابلاغیههایی که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان اسناد بالادستی مطرح گردیده و همچنین حرکت کشور به سمت محتوای UGC و محتوا و هنرمردمی؛ نشان دهنده عزم حاکمیت در مسیر تغییرات حاصل از ورود کرونا در حوزه فرهنگی است. به مرور زمان شاهد شکل گیری خانههای خلاق و رونق بخشی مجدد صنایع دستی و تولیدات استانی هستیم و همچنین خرده بازارهای فرهنگی به صورت بومی و لوکال به وفور در دوران کرونا مشاهده میشود. به عنوان مثال، حوزه هنری که در گذشته ۲۴ مجلد را به عنوان نشریه فیزیکی ارائه میداد، در سال ۱۴۰۰ تغییر رویه داده و متوجه شده است که نشریات فیزیکی کارکرد مناسبی در شرایط کنونی ندارد و به همین منظور محتوای فرهنگی خود را در بستر فضای مجازی و در سایتها و صفحات اجتماعی به نمایش میگذارد.
مهمترین نقدی که به ساختار فرهنگی کشور تا به امروز در دوران کرونا وارد است، چه بوده و چه آلترناتیوی در این زمینه پیشنهاد میکنید؟
این غفلتی که میخواهم اشاره کنم لزوما مختص به دوران کرونا نبوده و مسبوق به سابقه است. انتقادی که همواره به نهادهای حاکمیتی وارد بوده، این است که نباید به صورت سطحی وارد شوند و با بخش خصوصی رقابت کنند. باید فضای لازم در اختیار تیمهای خلاق و کسب و کارهای فرهنگی داده شود تا قابلیتهای آنها بالفعل گردیده و درچارچوب محتوایی نظام فعالیت کنند. شاید همین کسب و کارها بر اساس سلایق بازار کمی از مسیر خود منحرف شوند، ولی این موضوع نیز با تعامل و گفتگو قابل حل است. وظیفه ذاتی حاکمیت در این مقوله، به جای رقابت ورود به حوزه تحقیق و توسعه (R&D) میباشد. شاید بخش خصوصی دغدغه پژوهش بازار و تحقیقات به منظور رقابت با رقبای خارجی را نداشته باشد تا روندهای سینماداری و حوزههای مختلف سرگرمی را بررسی کند و اینجا دقیقا جایی است که حاکمیت ورود کرده و در قالب گزارههای شفاف، اطلاعات مورد نیاز را در اختیار فعالین و شرکتهای فرهنگی قرار میدهد.
/انتهای پیام/