جایی که ادبیات و سینما به هم می‌رسند؛
سینمای اقتباسی در ایران گهگاه شاهد ساختارشکنی‌های عجیب غریب می‌شود به عنوان نمونه رمان‌های عاشقانه دستمایه ساخت آثار حماسی با موضوع دفاع مقدس و قهرمان عاشق پیشه تبدیل به قهرمانی ملی می‌شود.
به گزارش «سدید»؛ محمدحسن شاهنگی، دبیر علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در نوشتار پیش رو به بررسی جریان شناسی اقتباس در سینمای ایران پرداخته است که در زیر می‌خوانیم:

اقتباس بر سه نوع است: ۱- انتقال. ۲-تفسیر. ۳-قیاس در انتقال.

در "انتقال"، متنی از یک گونه گرفته می‌شود و با قرارداد‌های زیبایی‌شناختی متفاوت، به مخاطبان جدیدی عرضه می‌شود. در "تفسیر"، اقتباس کننده از برداشت ساده فاصله می‌گیرد و به سوی پدیده‌ای با بار فرهنگی بیشتر حرکت می‌کند. در این نوع اقتباس، معمولا از متون آشنا برای مخاطب استفاده می‌شود و تصاویر و لحظاتی مورد استفاده قرار می‌گیرند که تماشاگر با آن‌ها مأنوس است و می‌تواند همانندی‌ها و تفاوت‌های ایجاد شده را دریابد. سومین نوع اقتباس، "اقتباس قیاسی" است. در این نوع اقتباس، آگاهی بینامتنی تماشاگر اهمیت کمتری پیدا می‌کند. نمونه سینمایی این نوع اقتباس، فیلم "اینک آخرالزمان" ساخته فرانسیس فورد کاپولا است. این اثر که اقتباسی از رمان "دل تاریکی" نوشته جوزف کنراد است به جای کنگو در ویتنام می‌گذرد.

آثار اقتباسی در سینما، جایی است که ادبیات و سینما به هم می‌رسند. این گونه آثار عمدتا دارای فیلمنامه‌های قوی‌تر، ادبیاتی دلچسب‌تر و شخصیت پردازی حرفه‌ای‌تری هستند. با وجود این مزایا، آن طور که باید و شاید اقبال به اقتباس در سینمای ایران رخ نداده است و حداکثر ۱۰۰ فیلم سینمایی را می‌توان در تاریخ سینمای ایران یافت که اقتباس را جدی گرفته باشند؛ از این میزان نزدیک به ۶۰ فیلم سینمایی آثار بلند داستانی و رمان‌های ایرانی را برای اقتباس خود برگزیده اند و ۴۰ فیلم سینمایی نیز رمان‌های خارجی را برای این کار انتخاب کرده‌اند.

"شوهر آهو خانم" (داوود ملاپور) بر اساس رمانی به همین نام نوشته‌ی علی محمد افغانی و "گاو" (داریوش مهرجویی) برپایه داستانی از غلامحسین ساعدی اولین آثار اقتباسی در ایران محسوب می‌شوند.

در خلال سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ فیلم‌هایی که از اقتباس بهره می‌گیرند دارای یک محور داستانی ثابتند و آن فتوت و جوانمردی قهرمان فیلم است به عنوان نمونه می‌توان به فیلم "تنگسیر" (امیر نادری) اشاره کرد که براساس رمانی به همین نام از صادق چوبک نگاشته شد. در سال ۱۳۵۳ رمان "شازده احتجاب" هوشنگ گلشیری توسط بهمن فرمان آرا بر روی پرده رفت و آثار اقتباسی رنگ و بوی سیاسی–اجتماعی به خود گرفت در این اثر مروری بر نحوه حکومت شاهان قاجار بر مردم می‌شود.

بعد از انقلاب اسلامی برخی از آثار سینمایی به سمت اقتباس با رویکردی نوستالژیک رفتند تا بتوانند از این طریق نگاه مخاطبان را به سمت خود معطوف دارند؛ مثلا فیلم "مدرسه‌ای که می‌رفتیم" (داریوش مهرجویی) در سال ۱۳۵۹ براساس داستانی به نام "حیاط پشتی مدرسه‌ی عدل آفاق" اثر فریدون دوستدار ساخته شد، اما در سال ۱۳۶۵ یکی از مهم‌ترین آثار سینمای اقتباسی توسط ناصر تقوایی فیلمی با عنوان "ناخدا خورشید" براساس داستان "داشتن و نداشتن" همینگوی عرضه گردید؛ این فیلم در مذمت طمع، کینه و انتقام با فراز‌هایی مهیج توانست مخاطبان زیادی را جذب کند.

در میان آثار اقتباسی سینمای ایران سهم رمان‌های حوزه کودک و نوجوان سهم قابل توجهی است محمد علی طالبی با فیلم "چکمه" در سال ۱۳۷۱، مرضیه برومند با فیلم "مربای شیرین" و ابراهیم فروزش با فیلم "خمره" این ادعا را تایید می‌کنند.


بسیاری از آثار و رمان‌های ادبی که اقتباس سینمایی شده‌اند از لحاظ ارزش ادبی متوسط بوده‌اند و به نظر می‌رسد آثار و رمان‌های فاخر ایرانی کمتر مورد توجه قشر فیلمساز قرار گرفته است. متاسفانه فیلمسازان نسل جدید سینمای ایران علاقه‌ای برای روی آوردن به گنجینه‌ی ادبیات داستانی ایرانی از خود نشان نمی‌دهند.

رمان‌های عامه پسند سهم قابل توجهی از رمان‌های مورد اقتباس در سینما را به خود اختصاص می‌دهد. چرخش آثار سینمایی در سال‌های اخیر به سمت رمان‌های خارجی و اقتباس از آن‌ها بوده و این در حالی است که مخاطبان ایرانی به دلیل فضاسازی‌های غیر بومی این رمان‌ها بر روی پرده کمتر با این گونه آثار اقتباسی ارتباط برقرار می‌کنند. فیلم‌های "غزل" به کارگردانی مسعود کیمیایی با اقتباسی از رمان "مزاحم" نوشته بورخس و "اینجا بدون من" به کارگردانی بهرام توکلی با اقتباسی از نمایشنامه "باغ وحش شیشه‌ای" اثر تنسی ویلیامز موارد قابل ذکر در این زمینه‌اند.

دسته‌ای دیگر از آثار اقتباسی سینمای ایران حال و هوایی کاملا زنانه به خود گرفتند مثلا داریوش مهرجویی دو فیلم "سارا" و "پری" را روانه گیشه نمود. در فیلم "سارا" که بر پایه‌ی نمایشنامه‌ی "خانه‌ی عروسکِ" هنریک ایبسن نوشته شده‌است، با قهرمان زنی روبه رو هستیم که یک تنه در برابر تند باد مشکلات روزگار قرار می‌گیرد و با آن‌ها مبارزه می‌کند. در فیلم "پری" قهرمان داستان دچار تطور فکری می‌شود و این اتفاق برای او حوادثی را در زندگی معمولی‌اش رقم می‌زند. کیومرث پور احمد نیز با اقتباسی از رمان اریک کستنر فیلم "خواهران غریب" را در همین فضا روانه بازار کرد؛ این فیلم به صورت نمادین بر لزوم کشف و درک و مفاهمه میان زنان و دختران جدا از هم افتاده در جامعه تاکید داشت.

رد پای نهیلیسم و پوچ‌گرایی نیز در سینمای اقتباسی ایران مشاهده می‌شود؛ فیلم سینمایی "شب‌های روشن" (فرزاد موتمن) در سال ۱۳۸۱ با اقتباسی از اثر مشهور "شب‌های سفید" نوشته داستایوفسکی از شخصیت مایوسی رونمایی کرد؛ بی‌انگیزگی در کلیه رفتار‌ها و گفتار‌های وی فوران می‌کند.

درباره موضوع دفاع مقدس نیز اقتباس در سینمای ایران جریان داشته است؛ از جمله مهم‌ترین آثار سینمایی در این خصوص می‌توان به "پاداش سکوت" ساخته‌ی مازیار میری در سال ۸۵ (بر اساس کتابی از احمد دهقان به نام "من قاتل پسرتان هستم") و فیلم "اتوبوس شب" ساخته کیومرث پوراحمد برگرفته از داستان "سی‌و‌نه و یک اسیر" نوشته‌ی حبیب احمدزاده اشاره کرد.

رمان‌های عامه پسند و عاشقانه در سینمای اقتباسی ایران سهم قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهند فیلم "همیشه پای یک زن در میان است" ساخته‌ی کمال تبریزی در سال ۸۶ نمونه بارزی از این آثار است این فیلم اقتباسی از داستان "غیر قابل چاپ" اثر سید مهدی شجاعی است. فیلم روایتگر زن و شوهری جوان است که به رغم یک ازدواج عاشقانه کارشان به طلاق می‌کشد. فیلم‌های "ساحره" به کارگردانی داوود میرباقری با اقتباسی از داستان "عروسک پشت پرده" نوشته‌ی صادق هدایت، "نیمه‌ی پنهان" به کارگردانی تهمینه میلانی با اقتباسی از داستان "بعد از عشق" نوشته‌ی فریده گلبو و "چهل سالگی" به کارگردانی علیرضا رئیسیان با اقتباسی از داستان "چهل سالگی" نوشته ناهید طباطبایی نیز در این دسته از آثار قرار می‌گیرند.

گرایش به اقتباس در مقطعی کوتاه از سینمای ایران به دلیل فقدان ایده و ضعف در داستان پردازی صورت گرفته است؛ در واقع فیلمساز با پناه بردن به دامان رمان می‌کوشید خط سیر داستانی فیلم خود را منسجم ساخته و بعضا اساس فیلم خود را با استفاده از نام رمان‌نویس– که عمدتا از مشاهیر بودند- موجه سازد. فیلم‌های "خاک" (به کارگردانی مسعود کیمیایی با اقتباسی از رمان "آوسنه بابا سبحان" نوشته محمود دولت آبادی) و "چشم‌هایش" (به کارگردانی فرامرز قریبیان با اقتباسی از رمان "چشم‌هایش" نوشته‌ی بزرگ علوی) در همین شرایط ساخته شدند.

سینمای اقتباسی در ایران گهگاه شاهد ساختار شکنی‌های عجیب غریب می‌شود به عنوان نمونه رمان‌های عاشقانه دست‌مایه ساخت آثار حماسی با موضوع دفاع مقدس می‌گردد و قهرمان عاشق پیشه تبدیل به قهرمانی ملی می‌شود. فیلم "تگرگ و آفتاب" به کارگردانی رضا کریمی (با نگاهی به داستان "داش آکل" اثر صادق هدایت) درست همین وضعیت را تجربه می‌کند.

استفاده از اقتباس در سینمای ایران پدیده‌ای فراگیر نیست و تعداد محدودی از فیلمسازان ایرانی علاقه‌مند به استفاده از آن در آثار خود هستند به گونه‌ای که می‌توان گفت اقتباس جزیی از سبک این دسته از فیلمسازان قرار گرفته است. مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، کیومرث پوراحمد و بهرام توکلی را از جمله همین فیلمسازان باید قلمداد کرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha