ظهور گونه‌های جدیدی از قدرت؛
نهاد‌های سیاسی رسمی به طور جدی بر شبکه‌های مجازی تمرکز کرده اند، این شبکه‌ها مفهوم افکار عمومی را دچار تحولی جدی ساخته و طرح جدیدی از آن ارائه کرده اند، افکار عمومی قدرتی است تعیین کننده که توسط شبکه‌های اجتماعی احیا شده است. همه این سخنان ما را به سمت نوع جدیدی از قدرت رهنمون می‌سازد.

گروه راهبرد «سدید»؛ تکنولوژی ارتباطات بنابر مقتضیات و ویژگی هایی که داراست، همچون دیگر تکنولوژی ها، گونه جدیدی از قدرت را در بر می گیرد، اگر تا دیروز صنعتی شدن، قدرت اقتصادی را به ارمغان می آورد و تکنولوژی های نظامی در پس آن ساخته و قدرت سخت کشور ها افزایش می یافت، امروزه تکنولوژی ارتباطات مقوله جدیدی از قدرت را در اختیار قرار می دهد که از آن با عنوان قدرت نرم یاد می شود.

 

افزایش اهمیت قدرت نرم در نسبت با قدرت سخت

در این مبحث تنها کافی است به عنوان مقدمه به آمار و تحلیل هایی که پروفسور فلیپ سیب در کتاب «رسانه های جدید و آینده دیپلماسی» مطرح می کند توجه کنید:

  • «فیسبوک که در سال ۲۰۰۴ متولد شد و قدیمی ترین غول در شبکه های اجتماعی به شمار می رود، بر اساس آمار سپتامبر ۲۰۱۵، ماهانه یک میلیارد و ۵۵۰ کاربر فعال دارد و یوتیوب که در سال ۲۰۰۵ تأسیس شد نیز بیش از یک میلیارد کاربر دارد که در هر دقیقه بیش از ۳۰۰ ساعت ویدئو بارگذاری می کنند.
  • توئیتر که در سال ۲۰۰۶ وارد عرصه شد، ۵۰۰ میلیون توئیت را در هر روز به خود می بیند که ۸۰ درصد این توئیت ها با استفاده از تلفن همراه تولید و منتشر می شوند. در ماه مارس ۲۰۱۵ کیتی پری خواننده ی آمریکایی با ۶۷ میلیون نفر دنبال کننده، از این نظر رتبه ی نخست را به خود اختصاص داد. رقیب نزدیک وی و دارنده رتبه ی دوم، خواننده دیگری به نام جاستین بیبر بود با ۶۱ میلیون دنبال کننده و جایگاه سوم را نیز در شبکه ی اجتماعی توئیتر باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا با ۵۶ میلیون نفر دنبال کننده به خود اختصاص داده بود.
  • اینستاگرام که در سال ۲۰۱۰ شروع به کار کرد روزانه ۷۰ میلیون عکس را میزبانی می کند و در سال ۲۰۱۵ مجموع بیش از ۳۰ میلیارد عکس در این شبکه به اشتراک گذاشته شده بود.
  • سینا ويبو شبکه اجتماعی چینی که تقریبا ترکیبی از فیسبوک و توئیتر است، ۶۰۰ میلیون نفر کاربر دارد. ۷۰ درصد دسترسی ها به این شبکه که در سال ۲۰۰۹ تأسیس شده است، از طریق تلفن همراه صورت می گیرد.
    همه ی این آمار که متعلق به چند سال پیش بوده و امروزه افزایش قابل توجهی را به خود می بیند به چه معنی است؟ آیا دوستان فیسبوکی واقعا دوست هستند؟ درباره اینستاگرام و کاربرانش چه می توان گفت؟ آیا دهها میلیون نفر از مردم در این شبکه به دنبال خودنمایی کردن و دید زدن زندگی خصوصی مردم هستند که این چنین از خود و دیگران عکس می گذارند و عکس های به اشتراک گذاشته شده را وارسی می کنند؟ بله، اما بیشتر این افراد احتمالا در مورد خودشان چنین فکر نمی کنند، بلکه دوست دارند بگویند که آنها هم به اشتراک می گذارند. صرف نظر از انگیزه ها و قضاوت هایی که در این باره مطرح می شود، بالا بودن تعداد کاربران شبکه های مجازی نظیر اینستاگرام نشانگر واقعیتی فراتر از افزایش صرف علاقه به شایعات و اخبار زرد درباره  هنرمندان است.
    مردم خواهان تولید و دریافت اطلاعات به معنای عام کلمه هستند و به همین دلیل صنعت رسانه های اجتماعی به توسعه و گسترش خود ادامه می دهد... شبکه های اجتماعی توسط برخی افراد به عنوان جدیدترین مدل از مدگرایی و هوس نخبگان آمریکایی و غربی نادیده گرفته می شوند، اما آمار و ارقام موجود درباره ی فیسبوک رشد عددی و جغرافیایی این شبکه را نشان می دهد. طی دوره زمانی سه ماهه اول سال
    ۲۰۱۳ تا سه ماهه اول سال ۲۰۱۵ تعداد روزانه کاربران فعال فیسبوک در سراسر جهان از ۶۶۵ میلیون نفر به ۹۳۶ میلیون نفر افزایش یافته است. در این میان تعداد کاربران فیسبوک در آمریکا و کانادا در دوره دوساله مذکور، با رشد ۱۶ درصدی از ۱۳۹ میلیون به ۱۶۱ میلیون نفر رسید، در حالی که استفاده از این شبکه در بقیه جهان رشد ۴۷ درصدی را تجربه کرد و تعداد کاربران آن از ۵۲۶ میلیون نفر به ۷۷۵ میلیون نفر کاربر فعال در هر روز افزایش یافت. در زمینه ی توزیع جغرافیایی تعداد کاربران فیسبوک نیز آمار و ارقام نشان می دهد از مجموع ۹۳۶ میلیون کاربر فعال در هر روز، ۱۶۱ میلیون نفر در آمریکا و کانادا، ۲۲۵ میلیون نفر در اروپا، ۲۷۰ میلیون نفر در آسیا - اقیانوسیه و ۲۸۰ میلیون نفر باقی مانده نیز در بقیه جهان زندگی می کنند. توئیتر نیز رشد بین المللی قابل توجهی را گزارش کرده است. خدمات این شبکه  اجتماعی ۳۳ زبان مختلف را پشتیبانی می کند و ۷۷ درصد حساب های کاربری آن در خارج از آمریکا قرار دارند.»[1]

به مطالب فوق اضافه کنید که وقتی به افق پیش رو نگاه می کنیم با اطمینان می توانیم بگوییم که توسعه ی سریع اینترنت و استفاده از شبکه های اجتماعی ادامه خواهد داشت. قیمت رایانه به ویژه رایانه های قابل حمل رو به کاهش است، شیوه های ابتکاری برای فراهم کردن دسترسی به اینترنت در مناطق دورافتاده که قبلا امکان دسترسی به این قابلیت را نداشتند، در حال اختراع هستند. گوگل بر روی طرحی به نام پروژه  لون کار می کند که هدف آن ارائه خدمات اینترنت بی سیم از ارتفاع بالا (بیش از ۲۰ مایل) با استفاده از شبکه ای بالونی است. این پروژه در سال ۲۰۱۳ با موفقیت در نیوزلند آزمایش شد. همه این ها گویای شکل گیری ساخت جدیدی از قدرت در جهان است، نهاد های سیاسی رسمی به طور جدی بر شبکه های مجازی تمرکز کرده اند، این شبکه ها مفهوم افکار عمومی را دچار تحولی جدی ساخته و طرح جدیدی از آن ارائه کرده اند، افکار عمومی قدرتی است تعیین کننده که توسط شبکه های اجتماعی احیا شده است. همه این سخنان ما را به سمت نوع جدیدی از قدرت رهنمون می سازد که در ادامه به آن می پردازیم.

 

قدرت نرم

تغییر ساخت قدرتی که سخن از آن گفته شد، خلق نوع جدیدی از قدرت به نام قدرت نرم است، جوزف نای از جمله اندیشمندانی است که در این خصوص به طرح بحث پرداخته است. وی کتاب قدرت نرم خود را با این عبارت آغاز می کند: بیش از چهار قرن پیش ماکیاولی به شاهزادگان ایتالیا پیشنهاد کرد که «ترسانیدن مهم تر از مورد قبول واقع شدن است»، اما در دنیای امروز بهتر است هر دو صفت را دارا باشیم. کارشناسان و متخصصین معتقدند به دلیل تغییر ماهیت روابط بین المللی و ابتنای آن بر ارتباطات، اشکال ناملموس قدرت، از اهمیت بیشتری برخوردار شده و به گفته نای، قدرت در حال گذر از غنای ثروت به غنای اطلاعات است. آن هم نه فقط اطلاعات، بلکه پاسخگویی به هنگام به اطلاعات جدید، یک منبع مهم قدرت به شمار می آید.[2] «قدرت نرم»، «امپریالیسم فرهنگی» و به تعبیر گرامشی «هژمونی فرهنگی» سه مفهوم قریب و دارای حوزه معنایی کم و بیش مشترکی هستند. آنچه از فحوای کلمات اندیشمندان در توضیح واژه نسبتا جدید «قدرت نرم» بر می آید این است که قدرت نرم محصول و برآیند تصویرسازی مثبت، ارایه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی، قدرت تأثیر گذاری غیر مستقیم توام با رضا بر دیگران، اراده دیگران را تابع اراده خویش ساختن و مؤلفه هایی از این سنخ است. همه این سخنان بدین معناست که مردم و افکار عمومی به عنوان منبع مشروعیت، جایگاه مهم تری پیدا کرده اند. قدرت نرم معمولا در مقابل قدرت نظامی و تسلیحاتی و به عبارتی قدرت سخت و خشن به کار می رود. منابع قدرت نرم اغلب به طور غیر مستقیم از طریق شکل دهی محیط برای اعمال سیاست عمل می کند و برخی اوقات سالها طول می کشد تا نتایج دلخواه بروز کند. زبان فرهنگ زبان ملایمی است که می تواند روابط را همراه با تفاهم هم چنان زنده نگه دارد.[3]

 

بازیگران نوظهور عرصه قدرت

جمعیت، سرزمین، اقتصاد و نیروی نظامی، منابع انحصاری قدرت در گذشته بودند، منابعی که تنها حکومت ها مالک شناخته شده آن بودند، اما مسئله قابل تأمل در منابع قدرت نرم است، چیزی که فرهنگ و آرمان فرهنگی کشور ها مهم ترین عنصر شکل دهنده آن است. ویژگی این مدل از قدرت آن است که دیگر دولت ها تنها دارنده، بازیگر و فعال در این عرصه نیستند بلکه ظهور اشخاص، برند ها، شرکت ها و از همه مهم تر مردم به عنوان بازیگر عرصه فرهنگ از جمله مسائلی است که جایگاه انحصاری دولت های ملی در عرصه های جدید از قدرت را با چالش مواجه ساخته است.

 

[1] سیب، فلیپ: رسانه های جدید و اینده دیپلماسی، ترجمه مسعود میرزایی. انتشارات آگاه، ص ۳۵-۳۸

[2] نای، جوزف: آینده قدرت، ترجمه محمد حیدری و آرش فرزاد، چاپ دوم، نشر نی. ص ۱۳۸

[3] زهره ای، محمد علی: درآمدی بر سایبر دیپلماسی و قدرت نرم در عصر جهانی شدن فرهنگ، انتشارات گاج؛ ص ۱۳۸-۱۳۹

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha