به گزارش «سدید»؛ آیت الله العظمی جوادی آملی به مناسبت برگزاری آیین افتتاحیه ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» که عصر امروز (چهارشنبه، ۱۲ آبان ماه) در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، در پیامی به اهمیت علوم انسانی پرداخت که در ادامه مشروح آن در ذیل میخوانیم:
مقدم شما نخبگان، فرهیختگان و علاقمندان علوم الهی را گرامی میداریم، سعی همه شما مشحون پروردگار باشد و خدای سبحان بیش از پیش به شما توفیق کند تا هم راه علمی خود را طی کنید و هم راهنمایان خوبی برای سایر پویندگان این راه باشید.
مطلب اساسی آن است که برخی از علوم با مردم کار دارد و برخی دیگر از علوم مستقیماً با فضا در ارتباط است، برخی علوم با عمق آسمانها و برخی از علوم با عمق دریا و مانند آن مرتبط است، برخی علوم هستند که با جهان بیرون کار ندارند، با آسمان و زمین و صحرا و دریا و مردم و جامعه کاری ندارند، بلکه با علوم کار دارند، یعنی این علم با دانشها کار دارد، نه با دانشمندان و نه با مردم عادی؛ علوم تجربی و ریاضی و مانند آن سفره تعلیم و تربیت را یا درباره آسمان و زمین گشوده اند یا درباره دریا و سایر، اما الهیات فلسفه هیچ ارتباط مستقیمی با مردم و آسمان و زمین ندارد؛ الهیات فلسفه با علوم کار دارد یعنی اگر حکمت عملی برای تربیت مردم و برای اسلامی کردن جامعه است، الهیات فلسفه برای اسلامی کردن علوم است و باید علم را مسلمان کند.
مسلمان شدن علم مطلبی است و مسلمان شدن جامعه مطلبی دیگر، سِرِّ اینکه الهیات فلسفه کمتر مطرح است و مردم ارتباط کمی با آن دارند و عملیات راهبردی این الهیات با مردم سروکار ندارد، برای آن است که با مردم کاری ندارد؛ حکمت عملی با گفتار و کردار و با عقیده و رفتار مردم مرتبط است، اما الهیات فلسفه میخواهد علوم و علم را مسلمان کند و کاری با متعلمین ندارد. توضیح این مطلب آنکه تمام موضوعات و محورهای فلسفه الهی درباره دانش است، فلسفه را رئیس علوم و ابن سینا را رئیس العقلا گفته اند، چون درباره هر دانشی که بخواهید بحث کنید، فلسفه عهده دار تغییر آن دانش است، چون دانش یعنی علم در رهن معلوم است. هر چه معلوم دارد، به علم میرسد و هر چه علم دارد، به عالم میرسد.
فلسفه و الهیات فلسفه به علم میگوید بکوش و ببین که معلومِ تو چیست و همه تلاش فلسفه هدایت کردن علم است، هدف آن راهنمایی و تربیت و تعظیم و تهذیب و تزکیه علم است و کاری به دانشمندان و مردم ندارد؛ فلسفه به علم طب میگوید نه طبیب، فلسفه به علم فقه میگوید نه فقیه، فلسفه به همه علوم میگوید ایهاالعلوم! بدانید که هویت شما به هویت معلوم گره خورده و معلوم مثلث است و این مثلث را مُثله نکنید. اگر معلوم را مُثله کردید، علم مُثله گیرتان میآید و خودتان مُثله میشوید. این علم مُثله، عالم مسلمان تربیت نمیکند. تبیین این مطلب آن است که فلسفه میگوید هیچ موجود ممکنی نیست، مگر آنکه مثلث است؛ یک ضلع به مبدأ برمی گردد چه کسی او را آفرید، یک ضلع آنکه برای چه خلق شده و یک ضلع هم درونی است.
متاسفانه، علوم دیگر اولین کاری که به دست میدهند، آن است که این مثلث را مُثله کرده و فقط یک ضلع را باقی گذاشته اند، کی آفرید (ضلع اول) و برای چه آفرید (ضلع سوم) را گرفتند و ضلع درون را کنار گذاشتند؛ زمین مرده زمینه حیات را فراهم نمیکند، زمین مرده و آسمان مرده انسان را عالم نمیکند، علم حی است مادامی که معلوم حی را تبیین کند نه معلوم مردهشدهی لاشهی سردخانه را، لاشهی سرد، گرمی و فروغ ندارد؛ وقتی از موسی کلیم الله (ع) سوال شد پروردگاری که تو را فرستاد، کیست؟ گفت: خدا آفرید، اینچنین آفرید و برای هدفی خاص آفرید.
معلوم مثله شده جنگهای جهانی دیروز و جنگهای نیابتی امروز را به راه انداخته است؛ اینکه انسان سر از اختلاس نجومی درمی آورد یا سر از بردهگیری درمی آورد، برای آن است که مُثله است؛ انسان تا نفس میکشد، انسان است نه بعد از آن؛ معلومِ مُثله شدن علم مثله شده را تربیت میکند، نه آینده را میداند نه گذشته را. اینکه راهبرد عملیاتی فلسفه مشخص نیست، چون با علوم کار دارد، علوم هویت خود را از معلوم میگیرد و معلوم مثلث است و معلومِ مثلث را غرب مثله کرده و این معلومه مثله شده لاشه سردخانه است که لاشه سردخانه حیاتبخش نیست!
از ابوریحان نقل است که جهان اگر بخواهد به صدا دربیابد، موسیقی میشود؛ خدا دنیا را به قدری منظم آفرید که اگر کسی اختلاسی کند، رسوا میشود، چون هر شیء جایش همان جا است، مثلا اگر کسی بین عدد ۵ و ۶ اختلاسی کند، رسوا میشود، ممکن نیست کسی خلاف کند و رسوا نشود، بیان نورانی قرآن است که هیچ چیزی بیجا قرار نگرفت و هیچ چیز از جای خود تکان نخورد، بنابر این اگر عالم چنین منظم است و هیچ موجودی بدون مبدا غایی به وجود نیامده، این معلوم ذاتاً و تکویناً مسلمان است.
نظام هستی، نظام مسلمان است یعنی مطیع پروردگار، علم مطابق با معلوم، مسلمان است این علم مثلث است نه مُثله شده و میگوید خدا آفرید، منظم آفرید و برای هدف آفرید. تمام آنچه برای موجود زنده لازم است خدا به ما عطا کرد بنابراین فلسفه الهی و اجتماعی ارتباط مستقیم با علوم دارد و علوم ارتباط مستقیم با معلومات دارد، فلسفه، علمِ تربیت شده تولید میکند، این علم مسلمان است و جهان را آنطور که هست میشناسد و چنین علمی مسلمان تربیت میکند حوزه علمیه در سایه این مثلث موحد میماند دانشگاه در سایه این علم، مسلمان میماند، یعنی تا علم مسلمان نباشد، عالم مسلمان نمیشود؛ این اندیشه، انگیزه بخش است و این انگیزه که محصول فلسفه عملی است، گفتار و رفتار مردم را اصلاح میکند.
اینکه الهیات فلسفه با مردم کاری ندارد، برای آن است که واسطه بسیار است، کیفیت مسلمان کردن علوم آن است که معلوم را تبیین میکند و به علم میگوید تمام هویت تو در پرتوی معلوم است و معلومِ مثلث را مُثله نکن، غرب چنین کرد و گرفتار سکولارسیم شد.
الان به برکت انقلاب اسلامی و خونهای پاک شهدا و مقام معظم امام و رهبری، علمای نامدار دانشگاه، مسلمان متدینی که شما عزیزان را تربیت کرده اند، شما بچههای اسلام و قرآن باید بدانید معلوم مثله شدن حیاتی ندارد.
انتهای پیام/