نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان سینما گفت: در آن روز‌هایی که برای امرار معاش ویراستاری می‌کردم، غر می‌زدم، و خیلی سختم بود، چون فکر می‌کردم که دارم کار‌های مردم را بهتر می‌کنم، بدون اینکه اسمی از من باشد.
به گزارش «سدید»؛ نرگس آبیار کارگردان فیلم‌های سینمایی «شیار ۱۴۳»، «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» شامگاه گذشته در برنامه رادیویی «پرانتز باز»، در پاسخ به این پرسش که حین نگاشتن فیلمنامه، به بُعد داستانی و قصه‌گو بودن آن فکر می‌کنید یا به اینکه قرار است در چارچوب فیلمنامه نویسی یک قصه‌ای را روایت کنید»، اظهار داشت: فیلمنامه‌ها خیلی بستگی به این است که از طرف چه کارگردانی ارائه شود. بعضی از کارگردان‌ها خیلی دلیلی نمی‌بینند که تمام جزئیات را در فیلمنامه بیاورند. یک چارچوبی مدنظرشان است و به هر حال در یک شکلی فیلمنامه را می‌نویسند و به دست عوامل و بازیگران می‌دهند.

وی افزود: درواقع این بازیگر باتوجه به پیشینه کارگردان باید بداند که ممکن است این کارگردان از این صحنه چه چیزی را در بیاورد. ولی بعضی از فیلمنامه‌نویس‌ها هم هستند که کاملا با تمام جزئیات همه چیز را در فیلمنامه‌شان می‌آورند.

این کارگردان و نویسنده تصریح کرد: به طور کلی نوشتن فیلمنامه خیلی سخت‌تر از نوشتن داستان است.

* تفاوت فیلمنامه با داستان چیست؟
آبیار افزود: به طور کلی نوشتن فیلمنامه خیلی سخت‌تر از نوشتن داستان است. فرق فیلمنامه و داستان بسیار زیاد است به این دلیل که داستان به شدت عمق دارد و کاملًا کارکرد هرمنوتیکی دارد. یعنی کارکرد تفسیری دارد، شما داستان را که می‌خوانید تمام کاراکتر‌ها و شخصیت‌ها را تصور می‌کنید و با توضیحات کاملی که نویسنده داستان می‌دهد و اینکه لایه‌های درونی شخصیت‌ها را باز و بررسی می‌کند، شما می‌توانید تفسیر خودتان را از کار داشته باشید. اما فیلمنامه تخت‌تر است یعنی به هر حال شکل تعریف شده‌ای دارد و درواقع سعی می‌شود که خیلی موجز به کاراکترها، شخصیت‌ها و آن توصیفات و درونکاوی که در داستان به آن پرداخته می‌شود در اجرا به آن پرداخته شود.

وی ادامه داد: یعنی حدوداً شاید بشود گفت که ۵۰ تا ۷۰ درصدش را ما در اجرا خواهیم دید. به همین خاطر به نظر من خیلی بسته به این است که شما فیلمنامه را از چه کارگردانی دریافت می‌کنید و از نظر من داستان وقتی نوشته می‌شود تمام می‌شود، یعنی وقتی چاپ می‌شود نویسنده‌ای اعلام می‌کند که این داستان من است و تمام شده است، اما فیلمنامه پویا است و هر لحظه می‌تواند تا زمان ساختش و تا زمانی که فیلمبرداری می‌شود و حتی روی میز تدوین تغییر پیدا کند. وقتی این پویایی را دارد ما نمی‌توانیم به یک فرمول بسنده کنیم و بگوییم که همه فیلمنامه‌ها در این قالب بگنجد. کاملاً پویا و زنده است و مثل یک موجود زنده است که نفس می‌کشد و دائم در حال تغییر و بالندگی است. عکسش هم ممکن است که اتفاق بیفتد. یعنی بازنویسی و اصلاح زیاد و یا به هر حال بازنگری‌های مختلف ممکن است که به داستان ضربه بزند.

* برای امرار معاش ویراستاری می‌کردم
آبیار در پاسخ به اینکه آیا قبل از اینکه ورود به سینما، نمی‌ترسیدید که مانند برخی نویسندگان دیگر از قصه‌نویس به فیلمنامه‌نویس خوب مبدل نشوید، پاسخ داد: همانطور که گفتم سال‌ها می‌نوشتم و ویراستاری می‌کردم. وقتی که اولین رمانم را نوشتم، آنقدر روان و راحت روی کاغذ جاری شد. من در آن روز‌هایی که برای امرار معاش ویراستاری می‌کردم غر می‌زدم و خیلی سختم بود و فکر می‌کردم که دارم کار‌های مردم را بهتر می‌کنم بدون اینکه اسمی از من باشد، اما بعد‌ها که اولین رمانم را نوشتم دیدم که چقدر راحت روی کاغذ جاری شد. همچنین سال‌ها مستندسازی هم کمک کرد.

وی ادامه داد: همیشه فکر می‌کردم که من داستان‌نویس هستم و چرا دارم مستند می‌سازم، ولی بعد که بیشتر غرق مستند شدم فهمیدم که چه دنیایی است و همین الان هم اگر اتفاق بیفتد دوست دارم که باز هم مستند بسازم به این دلیل که یک کشف و شهودی در ساخت مستند است که در کار داستانی نیست چرا که کار داستانی یک مقدار تعریف شده است، ولی مستند دائم این اجازه را به شما می‌دهد که کشف کنید. آدم می‌تواند وجوه دراماتیک را در کار مستند بیشتر بشناسد و، چون در لحظه و در یک تایم کوتاه اتفاق می‌افتد، ذهن را خیلی تقویت می‌کند از این جهت که شما بتوانید رگه‌های دراماتیک و داستانی و رگه‌های روایت گونه که می‌تواند برای بیننده جذاب باشد را سریع‌تر کشف کنید.

این کارگردان خاطرنشان کرد: این اتفاق هم خیلی به من کمک کرد برای اینکه بتوانم اولین فیلم داستانی‌ام را بسازم و کمک کند برای اینکه بتوانم در فضا‌هایی که رئال‌تر هستند و خیلی به واقعیتی که خودمان با چشم می‌بینیم نزدیک‌تر هستند و در آن فضا و اتمسفر بتوانم کار کنم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha