استاد مطالعات فرهنگی و عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مطرح کرد؛
عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: برخلاف تصوّرِ غرض‌ورزانه عدّه‌ای، نباید از آرمان حجابِ اسلامی دست کشید، حجاب را به حال خویش رها کرد و دولت اسلامی را در این باره، مسئول قلمداد نکرد، بلکه باید این هدف روشن و قطعی را در چشم‌انداز روشیِ متفاوتی قرار داد.
به گزارش «سدید»؛  مقوله حجاب در دهه اخیر جزو چالشی‌ترین و حساس‌ترین موضوعات در عرصه‌های مختلفی، چون فرهنگ، اجتماع، مذهب و حتی سیاست بوده است. در این بین چگونگی برخورد با وضعیت نه چندان جالب حجاب در جامعه ایرانی همیشه سؤالاتی را با خود به همراه داشته است.

در این راستا طی گفت‌و‌گویی که با مهدی جمشیدی، استاد مطالعات فرهنگی و عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عمل آمد به بعضی از نکات مهم درمورد حجاب از منظر فرهنگ اشاره شد.

او در ابتدا با اشاره به «نماد» شدن حجاب در جامعه بعد از انقلاب اسلامی گفت: حجاب، فقط مسأله امروز و اکنون ما نیست، بلکه از «ابتدای انقلاب اسلامی»، سر بر آورد و به عنوان یکی از «نماد‌های فرهنگی مهمّ انقلاب»، صورت‌بندی شد. روشن است انقلابی که کامیاب می‌شود و می‌تواند حکومت معارض خویش را برافکند و به قدرت دست یابد، در مرحله نخست می‌کوشد نماد‌های اجتماعی و عمومی خود را تحقّق ببخشد و در عمل نشان دهد که اتّفاق متفاوتی رخ داده و نظم اجتماعی، دگرگون شده است.

جمشیدی ادامه داد: انقلاب اسلامی چنین کرد و بر همین اساس، بر «حجاب»، انگشت تأکید نهاد و آن را با هویّت فرهنگیِ خویش پیوند زد. زین پس بود که حجاب، دلالت‌های سیاسی نیز یافت و جزو «مختصات فرهنگیِ انقلاب» شد و التزام یا عدم‌التزام به آن، بار و درونمایه معناییِ مهمّی یافت. این صورت‌بندیِ تازه، حاصل اراده خاص و محدود هیچ جریانی از نیرو‌های انقلابی نبود، بلکه شخص امام خمینی با آن موافق بود و آن را طلبید. ازاین‌رو، بنیان این منطقِ فرهنگی، خطا نبود و برخلاف نظر‌هایی که امروز ابراز می‌شود، نباید گنجاندن آن را در فهرست مطلوب‌های فرهنگیِ انقلاب و پا نهادن حاکمیّت به تصمیم‌گیری و نظارت بر آن را ملامت کرد.

جمشیدی در ادامه با تاکید بر ضعف روشی در تبیین و ترویج حجاب و استفاده از روش‌های تند و گزنده برای تقابل با بی‌حجابی بیان کرد: با این حال، متأسفانه از همان دهه آغازین انقلاب، رفتار‌هایی برای دفاع از حجاب و مقابله با بدحجابی در جامعه شکل گرفت که با جهت‌گیریِ اجتماعیِ انقلاب، فاصله بسیار زیادی داشت.

استاد مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: در دهه ۶۰، نیرو‌های چپ مذهبی که حرارت و هیجان انقلابیِ فراوانی داشتند، امّا از فکر و عقلانیّت انقلابی، بی‌بهره یا کم‌بهره بودند، روش‌های سخت و گزنده را در پیش گرفتند و صورت ناروایی از نهی از منکر و حجاب را ساخته و پرداخته کردند؛ چنان‌که حاصل رفتار‌های ناموجّه وغیراخلاقی آنان، هراس‌افکنی در جامعه و احساس بیگانگی با آرمان‌های فرهنگی انقلاب بود. در حالی که انقلاب، برخاسته از هم‌افزایی و هم‌گرایی مردم بود و این خودِ مردم بودند که به انقلاب پیوستند و تحقّق آن را طلبیدند.

وی افزود: نیرو‌های چپ مذهبی، مسیر «تندی» و «تعدّی» و «غلظت» را در مقام اصلاحِ فرهنگیِ جامعه بنیان نهادند و پاره‌هایی از جامعه را از انقلاب، گریزان کردند. پس از اینان، جریان‌های دیگری در دهه‌های بعدی، همین منطقِ فرهنگیِ ناصواب را در پیش گرفتند و با روش‌های معیوب و مخرّب به بدنه اجتماعیِ انقلاب و خطّ فرهنگیِ آن، ضربه زدند.

عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: آنچه بیان شد، تاریخِ پشت سر نهاده شده نیست، بلکه تاریخی است که در متن «اکنونِ ما»، جریان دارد و بر آن سایه افکنده است. نمی‌توان اکنون را از گذشته برید و به‌طور انتزاعی درباره آن نظر داد، بلکه باید «ربط‌ها و پیوند‌های تاریخی» را دید و جامعه و واقعیّت اجتماعی را در چهارچوب آن، تفسیر و معنا کرد.

وی خاطرنشان کرد: «مقطعی» و «گسسته» دیدن و تحلیل‌کردن رویدادها، خطای در فهم را به دنبال دارد و این خود مشکلی بر مشکل پیشین می‌افزاید. پس باید به گذشته حجاب در دوره ایران پساانقلاب، نگاه «خطّی» و «جریانی» افکند و کنش‌ها و واکنش‌ها را در «زنجیره مناسباتِ علّی و معلولی»، به تصویر کشید. ما در «نقطه آغاز» قرار نداریم و با جامعه‌ای فاقد «سابقه ذهنی» و «زمینه روانی» مواجه نیستیم. سیاست‌های رسمی و غیررسمی گوناگونی به اجرا گذاشته شده‌اند و جامعه، طعم تلخ یا شیرین آن‌ها را در کام خویش، حاضر و زنده می‌یابد و بر اساس این «خاطره‌های تاریخی» و «حافظه جمعی»، داوری می‌کند.

این استاد مطالعات فرهنگی در ادامه ضمن اشاره به بازسازی فرهنگی در برخورد با مقوله حجاب ابراز داشت: نقدی که به «روش‌ها» و «سازوکارها»‌ی پیشین برای بسطِ حجاب در جامعه بیان شد، از این زاویه بود که باید به «بازسازیِ انقلابی» در قلمرو آن‌ها روی آورد و در مدار «بازاندیشیِ روشی» قرار گرفت. باید از گام اوّلِ انقلاب، درس گرفت و بر شانه تجربه‌ها نشست و از نقطه صفر، آغاز نکرد.

جمشیدی تأکید کرد: «بازسازیِ انقلابیِ ساختارِ فرهنگی» که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آن را طلبیده است، بر این معنا دلالت دارد که باید «بیماری‌های فرهنگیِ مزمن و دیرینه» را از روش‌ها و معبر‌های دیگری علاج کرد، وگرنه همچنان، گرفتار و دست‌به‌گریبان خواهیم بود و از پیشرفتِ فرهنگیِ شتابان، باز خواهیم ماند.

وی ادامه داد: انقلاب باید یک «جهشِ فرهنگیِ جدّی و چشمگیر» را تجربه کند و این امر، متوقف بر «تجدیدنظر در سازوکار‌ها و رویّه‌های فرهنگی» است و در پیش گرفتن یک «راه نو و خلّاقانه» است؛ چرا که برای دستیابی به غایات و مقاصد فرهنگی، راه‌های متنوّعی وجود دارند و این ما هستیم که باید «راه‌های میان‌بر و کم‌هزینه» را بشناسیم و انتخاب کنیم.

این استاد مطالعات فرهنگی گفت: برخلاف تصوّرِ خام و غرض‌ورزانه عدّه‌ای، نباید از آرمان حجابِ اسلامی دست کشید، حجاب را به حال خویش رها کرد و دولت اسلامی را در این باره، مسئول و مکلّف قلمداد نکرد، بلکه باید این هدف روشن و قطعی را در چشم‌انداز روشیِ متفاوتی قرار داد.

وی در آخر گفت: به دلیل اینکه وضع معیشتیِ مردم، به‌شدّت دستخوش تلاطم‌ها و تکانه‌های برخاسته از اقتصاد برجامی و برون‌گراست و نارضایتیِ اجتماعی در سطح مخاطره‌آمیزی قرار دارد، نمی‌توان به‌طور جدّی و عمده در این ماجرا وارد شد، بلکه باید صبوری ورزید تا از این حالت اجتماعیِ ناخوشایند عبور کنیم. شاید این فاصله، بیش از یک سال طول بکشد، اما پس از آن، زمینه برای بازسازی انقلابی فراهم خواهد شد. در این مدّت می‌توان فعّالیّت‌های نرم و ملایم را در دستور کار قرار داد و توصیه و موعظه کرد. این اقدام باعث می‌شود که خطوط قرمز فرهنگی، همچنان رسمی و بهنجار باقی بمانند و مرز‌ها و حریم‌ها، کم‌رنگ و رقیق نشوند، اما در عین حال، شکاف‌های اجتماعی نیز برجسته نشوند.

انتهای پیام/


ارسال نظر
captcha