تبیین شاخصه‌های اخلاق شهری در گفت‌وگو با سیدمهدی صادقی؛
فعال برنامه‌ریزی حوزه مدیریت شهری ضمن تشریح مصادیق و شاخص‌های مربوط به حوزه اخلاق شهری، گفت: اگر افراد بدانند که تکالیفی در رابطه با شهرها دارند و اگر خسارتی به شهر می‌زنند یا رفتار نامناسبی داشته باشند و کاری کنند که از نظر خودشان اخلاق نتیجه‌گرا بوده و در نهایت سودی را نصیب آن‌ها می‌کند، ولی باعث ضرر دیگران می‌شود، اخلاق شهری را رعایت نکرده‌اند. به معنای دیگر شهرنشینی با شهروندی متفاوت است، یعنی زمانی که فردی در شهری سکنی می‌کند شهرنشین است، اما وقتی افراد تکالیف و حقوق خود را می‌دانند، شهروندی محسوب می‌شوند که به وظایف خود به خوبی عمل می‌کنند.

به گزارش «سدید»؛ با رشد فراوان شهرها در چند دهه اخیر، ضرورت برنامه‌ریزی در حوزه تحقق توسعه پایدار شهری بیش از گذشته به چشم می‌خورد و تحقیقات نشان داده است که شاخص‌های اخلاقی و توسعه پایدار شهری، ارتباط مستقیم و معناداری با یکدیگر دارند. بدین ترتیب یکی از مسائل بسیار مهم در موضوع شهروندی، اخلاق شهری و رعایت آن از سوی مدیران شهری و شهروندان است. اخلاق شهری مصادیق بسیاری دارد که چنانچه تمامی شهروندان آن را رعایت کنند و مدیریت شهری نیز شرایط را برای آن فراهم کند، زمینه رفع بسیاری از معضلات و مشکلات اجتماعی فراهم می‌شود و شهرها و کلان‌شهرهای کشور اندک اندک به سمت رعایت اخلاق شهری پیش خواهند رفت.

درباره اخلاق شهری و مصادیق دستیابی به شهری اخلاق‌مدار با سیدمهدی صادقی، فعال برنامه‌ریزی حوزه مدیریت شهری، به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

 

مصادیق شهر اخلاقی چیست؟

شهرها به دلایل مختلفی با ورود جمعیت مواجه می‌شوند که به دلیل کوچ جمعیت از شهرهای کوچک و روستاها به کلان‌شهرهاست. همچنین، زاد و ولد باعث می‌شود که شهرها با جمعیت بیشتری مواجه شوند که بیش از توان خدمت‌رسانی شهرهاست و تأثیر فراوانی در تعاملات خواهد داشت. با احترام به روستاهای کشور که پشتیبان شهر هستند، شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها روستازده هستند و ما کلان‌شهرها را به عنوان شهر نمی‌شناسیم، بلکه فکر می‌کنیم روستایی هستند که بدون اینکه امکانات و مسائل فرهنگی در آن‌ها تعریف شده باشد، بزرگ شده‌اند. این مسئله باعث می‌شود که خیلی از اشکالات به وجود بیاید و تعاملات با مشکل مواجه شوند و نیز شرایط برای بسیاری از افراد سخت‌تر و معضلات فراوانی در شهرها و کلان‌شهرها ایجاد شود.

اگر بخواهیم به بحث توسعه پایدار فکر کنیم، به این معنا که داشته‌های خود را برای آینده حفظ و تلاش کنیم تا توسعه‌ برای آیندگان خطری را ایجاد نکند، باید به بحث اخلاقی شهر توجه کنیم. البته اخلاق نه به واسطه اینکه نگاه ما فقط دینی باشد، بلکه به این معنا که تعاملات و عدالت در آن تعریف شده باشد. یعنی شهر اخلاق‌مدار شهری باشد که در آن اقتصاد خانواده به راحتی جریان دارد و حاشیه‌نشینی کمتر است. متأسفانه شهرهای کشور با وجود تورم از حالت خود خارج و به شهرهای حاشیه‌‎نشین تبدیل می‌شوند.

بسیاری از افرادی که زمانی می‌توانستند با شرایط اقتصادی خود در مراکز شهرها زندگی کنند، امروزه به دلیل شرایط ناگوار اقتصادی، حاشیه‌نشین می‌شوند که این مسئله معضلات زیادی را ایجاد می‌کند. بنابراین، باید ساحت‌های مختلف یک موضوع را در مورد اخلاق‌مداری شهری پیگیری کنیم.

اگر بخواهیم به بحث توسعه پایدار فکر کنیم، به این معنا که داشته‌های خود را برای آینده حفظ و تلاش کنیم تا توسعه‌ برای آیندگان خطری را ایجاد نکند، باید به بحث اخلاقی شهر توجه کنیم. البته اخلاق نه به واسطه اینکه نگاه ما فقط دینی باشد، بلکه به این معنا که تعاملات و عدالت در آن تعریف شده باشد. یعنی شهر اخلاق‌مدار شهری باشد که در آن اقتصاد خانواده به راحتی جریان دارد و حاشیه‌نشینی کمتر است

اگر بخواهیم تعریف کلی از اخلاق ارائه دهیم تا به بحث اخلاق شهروندی بازگردیم، که پایه اصلی موضوع مدنظر است، جزئیات می‌توانند به شدت کمک کنند تا به نمایی کلی از شهر اخلاق‌مدار برسیم. یکی از موضوعات مهم در این زمینه، آشنایی با حقوق و تکالیف شهروندی است. اگر شهروندان بدانند که به واسطه ارتباطات، پرداخت‌های مالی، مالیات، عوارض و نیز زندگی کردن در یک شهر به عنوان موجودی که به آن روح می‌دهند، از حقوقی برخوردارند و می‌توانند آن‌ها را مطالبه کنند، اتفاقات خوبی در اخلاق شهروندی رخ خواهد داد.

 از سوی دیگر اگر افراد بدانند که تکالیفی در رابطه با شهرها دارند و اگر خسارتی به شهر می‌زنند یا رفتار نامناسبی داشته باشند و کاری کنند که از نظر خودشان اخلاق نتیجه‌گرا بوده و در نهایت سودی را نصیب آن‌ها می‌کند، ولی باعث ضرر دیگران می‌شود، اخلاق شهری را رعایت نکرده‌اند. به معنای دیگر شهرنشینی با شهروندی متفاوت است، یعنی زمانی که فردی در شهری سکنی می‌کند شهرنشین است، اما وقتی افراد تکالیف و حقوق خود را می‌دانند، شهروندی محسوب می‌شوند که به وظایف خود به خوبی عمل می‌کنند.

 

مصادیقی که می‌توان طبق آن‌ها تعریف مشخصی را از اخلاق شهری ارائه کرد، چیست؟

معمولاً مقوله اخلاق از ابعاد مختلفی بررسی می‌شود. برای مثال از اخلاق بندگی یعنی ارتباط انسان با خدا سخن گفته می‌شود. همچنین، از اخلاق فردی یعنی رفتارهایی که یک فرد مانند حسادت از خود نشان می‌دهد، سخن به میان می‌آید. نوع دیگری از اخلاق، اخلاق محیطی یا محیط زیستی است که مربوط به ارتباط و رفتار انسان با اشیا، حیوانات، گیاهان و کالبد شهری به معنای ساختار سخت‌افزاری شهر است. همچنین، رفتار اجتماعی نیز از موضوعات دیگری است که بدان پرداخته می‌شود، اما اخلاق شهروندی شامل تمام این موضوعات است.

زمانی اخلاق را نتیجه‌گرا می‌‌دانیم که شهروندان فکر می‌کنند اگر برای مثال کاری را انجام دهند، پاداش دریافت خواهند کرد. برای مثال در شهر بسیاری اوقات شهرداری اعلام می‌کند که چنانچه شهروندان پرداخت‌های مالی خود را به موقع انجام دهند، یک جایزه خوش‌حسابی مانند پنج تا ۱۰ درصد پاداش دریافت خواهند کرد. همچنین ممکن است شهرداری اعلام ‌کند که اگر افراد اتومبیل‌های خود را در محلی ممنوع پارک کنند، با جزا یا کیفری همچون پرداخت جریمه روبه‌رو می‌شوند. به این مورد اخلاق نتیجه‌گرا گفته می‌شود؛ یعنی افراد فکر می‌کنند که اگر روزی چنین اعمالی را انجام دهند، ضرر یا سود می‌کنند. بنابراین، این رفتار را انجام می‌دهند یا از انجام آن دوری می‌کنند.

 

صحبت ما در رابطه با اخلاق انگیزشی است؛ یعنی اخلاقی که افراد در آن به نتیجه کار فکر می‌کنند و نتیجه‌گراست. برای مثال برای معلولان تابلوی پارک معلولان در محلی نصب شده است و افراد بدون معلولیت نیز اتومبیل خود را در آن محل پارک می‌کنند. البته این افراد جریمه خواهند شد، اما زمانی که جریمه‌ها افزایش پیدا می‌کند، اندک اندک افراد بدون معلولیت چنین عملی را مرتکب نمی‌شوند. اگر فکر کنیم که اتومبیل خود را در این محل پارک کنیم، ممکن است چه اتفاقی برای افراد معلول رخ دهد، اتومبیلمان را در آنجا پارک نخواهیم کرد و با این کار به فرد معلول کمک می‌کنیم. بدین ترتیب در موضوع شهروندی با مباحث مختلفی روبه‌رو هستیم که باید آن‌ها را بررسی کنیم.

امروز این بحث مطرح می‌شود که چرا در کشورهای اروپایی تمامی شهروندان حقوق یکدیگر را رعایت می‌کنند؟ جامعه امروز ما به شدت اخلاق‌مدارتر از جامعه اروپایی است، اما در آنجا تدابیر بازدارنده زیاد است و چنانچه فردی حتی رئیس‌جمهور، اگر مالیات خود را نپردازد، به سرعت بازخواست می‌شود، زیرا سیستم‌های نظارتی بسیار قوی و نگاه بازدارنده بسیار پررنگ است. بنابراین، با چنین نگاهی جامعه خود را اخلاق‌مدار می‌کنند.

در جامعه ما باید شرایط مهیا و برنامه‌های فرهنگی به خوبی اجرا شود. برای مثال خانواده‌ای که فرزند معلول ذهنی دارند، زمانی که فرزند خود را به بیرون از منزل می‌برند، وقتی با افرادی مواجه می‌شوند که با نگاه بدی به فرزندشان می‌نگرند، این افراد اطلاع ندارند که ممکن است والدین فرد معلول را آزرده خاطر کنند و باعث خانه‌نشینی آن‌ها شوند. اگر آگاهی وجود داشته باشد، دیگر نگاه بدی به فرد معلول نخواهند داشت و ممکن است به او کمک کنند. معرفت و آگاهی باعث می‌شود که جامعه بهتری داشته باشیم. بنابراین، مشکل از ماست که این موضوع را جدی نگرفته‌ایم. برندسازی و اطلاع‌رسانی باعث می‌شود که شهروندان به این موضوعات حساس شوند.

در جامعه ما باید شرایط مهیا و برنامه‌های فرهنگی به خوبی اجرا شود. برای مثال خانواده‌ای که فرزند معلول ذهنی دارند، زمانی که فرزند خود را به بیرون از منزل می‌برند، وقتی با افرادی مواجه می‌شوند که با نگاه بدی به فرزندشان می‌نگرند، این افراد اطلاع ندارند که ممکن است والدین فرد معلول را آزرده خاطر کنند و باعث خانه‌نشینی آن‌ها شوند. اگر آگاهی وجود داشته باشد، دیگر نگاه بدی به فرد معلول نخواهند داشت و ممکن است به او کمک کنند. معرفت و آگاهی باعث می‌شود که جامعه بهتری داشته باشیم

 

وظایف مدیریت شهری و راهکارهای مربوط به این مدیریت برای تحقق شهر اخلاقی چیست؟

در بحث بُعد رفتار اجتماعی یکی از مباحثی که باید به صورت جدی بدان پرداخته شود، ارتباط مردم و شهروندان با مدیران است که ارتباطی دوسویه است. هرچقدر تعاملی بیشتر رخ دهد، شهر منطقی‌تر پیش خواهد رفت. در طول تاریخ تمامی جوامع تلاش کرده‌اند که مدیرانی را انتخاب کنند که منطقی‌تر رفتار کنند و نیز بر اجرای قوانین نظارت می‌کنند. مردم در ایران اعضای شورای شهر را انتخاب می‌کنند. حال مدیران تا چه حدی می‌توانند به این موضوع بپردازند.

باید بیشتر درباره حقوق و تکالیف شهروندی گفت‌وگو کرد؛ چراکه نتیجه بهتری خواهد داشت و تعامل شهروندان و مدیران نوعی بده‌بستان است. شهروندان یک‌سری نیازها و حقوقی دارند که مدیران باید آن را تأمین کنند و همچنین، یک‌سری تکالیف دارند که مدیران باید به آن‌ها اعلام کنند.

 

بنابراین، یکی از موضوعات اساسی، فرهنگ‌سازی است که مدیران ارشد باید بدان بپردازند و اگر مدعی الگوسازی تهران برای جهان اسلام هستیم، باید این موضوع را جدی‌تر دنبال کنیم. البته این نگاه آینده‌نگرانه است و تا رسیدن به چنین نقطه‌ای، حداقل در ساختار کالبدی شهر، فاصله بسیار زیادی داریم. مدیران شهری باید برای برخی موضوعات مانند عدالت اجتماعی، عدالت دسترس‌پذیری و کمک‌ درباره حقوق شهروندی یا اقتصاد خانواده برنامه‌ریزی کنند.

برای مثال دستفروشی در بسیاری از کشورها به نوعی جاذبه تبدیل شده است، اما در جامعه ما به دلیل اینکه این موضوع ساماندهی نشده، به معضل تبدیل شده است، در حالی که باید برای دستفروشان ارزش قائل باشیم، چراکه در اقتصاد امروز ما یکی از راه‌های درآمد برای برخی خانواده‌هاست.

 

اگر در برنامه‌ریزی‌ها عدالت اجتماعی، فرصت‌های برابر، اقتصاد، محیط زیست و... در نظر گرفته شود، به کاهش مشکلات کمک خواهد کرد. برای مثال مشکل ترافیک و آلودگی هوا تبدیل به معضلی اجتماعی شده است. البته مدیریت شهری تصمیماتی را اخذ کرده است اما حل این مسئله در حد یک دستگاه نبوده و حتی شهرداری هم در موقعیتی نیست که بتواند این معضل را رفع کند. امروز باید به سمت یکپارچگی در مدیریت شهری حرکت کنیم و همه نهادها تحت مدیریتی واحد باشند تا با معضلات مختلف مواجه نشویم. اکنون بسیاری از نهادها به صورت واحد وارد عمل می‌‎شوند و حتی موازی‌کاری‌ وجود دارد که هرکدام ضررهایی خواهد داشت.

 

وظایف و تکالیف شهروندان برای تحقق شهر اخلاقی چیست؟

اینکه ما موضوعات شهری را از جنس زندگی خود بدانیم، نکته بسیار مهمی است. یعنی همان‌طور که افراد نمی‌توانند به راحتی از مسائل موجود در خانه و خانواده خود عبور کنند، باید در مورد شهر و جامعه خود نیز حساس باشند. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که تعاملی ایجاد شود، یعنی افراد گوینده‌ باشند و شنونده خوبی هم داشته باشند.

بنابراین، مجموعه شهری و مدیریت شهری باید مدیریتی مشارکت‌جو باشد و آمادگی مشارکت با شهروندان را داشته باشد. البته تفاوت‌ زیادی هست بین افرادی که به اتفاقات اطراف خود بی‌اعتنا هستند با اشخاصی که برای رفع معضلات تلاش می‌کنند. شهر سالم و اخلاق‌مدار به شهروندان حساس به موضوعات مختلف شهری و اجتماعی نیاز دارد.

البته امروز بسیاری از مشکلات باعث شده است تا تعلقات خود به شهر را از دست بدهیم. در گذشته محلاتی بودند که مردم به واسطه اعیاد و مراسم مختلف به تزئین آن اقدام می‌کردند. همچنین، همسایه‌ها به یکدیگر تعلق خاطر داشتند و مشکلات یکدیگر را رفع می‌‎کردند. محله‌گرایی باعث شده بود تا افراد حواسشان به یکدیگر باشد و مشکلات هم‌محله‌ای‌های خود را مشکل خود بدانند و محله‌گرایی زندگی بسیاری از افراد را نجات می‌داد. بنابراین، باید کاری کرد که این حس تعلق به مردم بازگردد.

 

در بحث شهروندی موضوع تعلق خاطر تأثیر فراوانی دارد. باید تلاش کنیم تا نسبت به جامعه خود تعلق خاطر پیدا کنیم که بخشی از این مسئله به مدیریت بازمی‌گردد اما بخش دیگر آن مربوط به شهروندان است و آحاد مردم باید به این نتیجه برسند که اگر امروز حالشان خوب باشد، می‌توانند به دیگران کمک کنند.

شهروندان باید احساس کنند که با زنجیرهای نامرئی به یکدیگر متصل هستند و اگر چنین احساسی ایجاد شود، حال یکدیگر را خوب کرده و به هم لبخند خواهیم زد. باید تلاش کنیم یکدیگر را بیشتر درک کنیم و به معنایی به این موضوع بنگریم که غایت این اتفاق چه مسائلی را بروز می‌دهد. امروز در شهر نیاز به برپایی جشنواره‌ها و برنامه‌هایی داریم که در آن‌ها انسان‌های آگاه، تکالیف و حقوق شهروندان را بیان کرده و عواقب فعالیت‌ها و اقدامات ایشان را بیان کنند. باید تا جایی که می‌توانیم اطلاعاتی را از شهر به افراد دهیم تا درک بیشتری از موضوعات پیدا کنند و چون شهروندان ما اخلاق‌مدار هستند و نگاه دینی به شدت در جامعه گسترش پیدا کرده است، این مسئله حتما حال خوبی را در شهر ایجاد می‌کند که البته این مسئله مستلزم تلاش همه مدیران و شهروندان است.

 

نبود امکانات ویژه برای دسترسی معلولان به خدمات شهری یکی از مصادیق بی‌اخلاقی در شهر است. برای رفع این معضل چه راهکارهایی وجود دارد؟

یکی از موضوعات جدی اخلاق شهروندی و شهر اخلاق‌مدار، عدالت است. ما حق نداریم در رابطه با فرصت‌های برابر کوچکترین شکی کنیم. وظیفه داریم که شهر را برای شهروند مهیا کنیم. بحث مناسب‌سازی امکانات شهری فقط مربوط به افراد معلول نیست و سالمندان، زنان باردار، کودکان و ... نیز به شهری دسترس‌‌پذیر و مناسب احتیاج دارند.

حق نداریم ساخت و سازی انجام دهیم و این موضوع را در نظر نگیریم. عدالت‌محوری به این معنا نیست که چنانچه تعداد نفرات کم باشد، نباید حق دسترسی را برای ایشان ایجاد کنیم. این واکنش نشان دهنده آن است که با عدالت آشنا نیستیم. اگر به چنین منطقی عمل کنیم، به واسطه شهری که ساخته شده و دسترس‌پذیر نیست، افراد دارای معلولیت نباید از خانه‌های خود بیرون بیایند و باید ایزوله شوند. کسی نباید هزینه‌ای را به شهروندان تحمیل کند.

یکی از موضوعات اساسی، فرهنگ‌سازی است که مدیران ارشد باید بدان بپردازند و اگر مدعی الگوسازی تهران برای جهان اسلام هستیم، باید این موضوع را جدی‌تر دنبال کنیم. البته این نگاه آینده‌نگرانه است و تا رسیدن به چنین نقطه‌ای، حداقل در ساختار کالبدی شهر، فاصله بسیار زیادی داریم. مدیران شهری باید برای برخی موضوعات مانند عدالت اجتماعی، عدالت دسترس‌پذیری و کمک‌ درباره حقوق شهروندی یا اقتصاد خانواده برنامه‌ریزی کنند

 

اگر مناسب‌سازی در نظر گرفته شود، نه تنها هزینه‌ای ندارد، بلکه در مناطقی هزینه‌ها کاهش پیدا می‌کند، منتها چون مناسب‌‎سازی در طرح ابتدایی نیست، در انتهای کار هزینه‌ فراوانی خواهد داشت. زمانی که فرد نابینا می‌خواهد از کوچه‌ای به کوچه دیگری برود، به دلیل شرایط نامناسب مجبور است که از اسنپ استفاده کند. یعنی باید بپذیریم که هزینه زندگی این افراد را خیلی بالا برده‌ایم.

چنانچه بدانیم یک شهروند ممکن است معلولیت متفاوتی داشته باشد، در برنامه‌ریزی‌های خود دقت خواهیم کرد. اگر معلولان نتوانند کارهای خود را انجام دهند، این مسئله موجب ناراحتی و آزار ایشان خواهد شد، در حالی که آنها می‌توانند کارهای قابل توجهی را انجام می‌دهند. شهرداری تهران با وجود تلاش‌ برای جدی گرفتن مناسب‌سازی، باید به صورت جدی به این سمت حرکت کند و نباید هیچ پروژ‌ه‌ای بدون مناسب‌سازی افتتاح شود و درخواست کنیم که شهرداری در بازسازی شهر دسترس‌پذیری را در نظر گیرد و مدیریت شهری نیز به رفع موانع بپردازد.

 

چه راهکارهایی در رابطه با سوء استفاده برخی افراد از اخلاق‌مداری شهری و رفع معضلاتی همچون تکدی‌گری وجود دارد؟

مردم ایران بااحساس هستند. البته ممکن است این احساسات باعث سوءاستفاده برخی شود. مدت‌ها پیش طرحی را برای کنترل و ساماندهی دستفروشان در مترو ارائه دادیم که با تغییرات مدیریتی هنوز به جایی نرسیده است.

طبق این طرح قرار است که دستفروشان مترو ساماندهی شوند و کالاهایی را به فروش برسانند که از سوی مسئولان شهری تأیید شده باشد و این اقدام ممکن است به جاذبه شهری و گردشگری تبدیل شود.

اگر بتوانیم چنین طرحی را اجرا کنیم، حتماً دستفروشان به انجام آن کمک خواهند کرد. همچنین، اگر در مورد معضل تکدی‌گری منطقی رفتار کنیم، تعداد متکدیان کاهش پیدا می‌کند. برای مثال به جای پرداخت پول به متکدیان و کودکان کار می‌توانیم کمک‌های خود را به صورت غیرنقدی ارائه کنیم و نیز می‌توانیم تشکیلاتی را برای دور کردن آن‌ها از فضای تکدی‌گری ایجاد کنیم. پس باید توانمندسازی کودکان کار و متکدیان را جدی گرفت.

 

علاوه بر این، چادرنشینی بر روی پشت بام خانه‌ها و ماشین‌خوابی و ... خطر بزرگی است. اگر به آن توجه نکنیم، به معضل بزرگی تبدیل خواهد شد. اگر نهادهای متولی با جدیت به چنین موضوعی بپردازند، اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.

البته باید اعتماد ملی را در نظر بگیریم، زیرا حضور مردم پررنگ خواهد شد. برای مثال در بحث کمک‌های مردمی اگر جامعه احساس کند که اقداماتش به نتیجه می‌رسد، حتماً هزینه آن را پرداخت خواهد کرد. برای مثال اگر کد رهگیری برای مالیات و کمک مالی ارائه شود، افراد با رغبت وارد میدان می‌شوند. در مشکلات نیز چنین است، یعنی اگر امکانی را ایجاد کنیم تا شهروندان بتوانند به عنوان مسئولیت اجتماعی به مشکلی بپردازند، مردم تلاش خواهند کرد تا حقوق انسان‌ها به خوبی رعایت شود.

 

/انتهای پیام/

منبع: ایکنا

ارسال نظر
captcha