آسیب شناسی مشکلات ادوار جشنواره فیلم فجر در گفتگو با دبیر سابق این رویداد؛
عباسیان گفت: جشنواره فجر استراتژی ثابتی ندارد و پر از اشکال است. فاجعه برگزاری سالانه دو جشنواره فجر در پنج سال گذشته با دو دبیر کاری نشدنی است و آن‌ها انجام دادند و با پررویی تمام گفتند که ما کردیم و شد. خجالت هم نکشیدند! تنها جشنواره فجر در سه سال گذشته پنج دبیر داشته است، سه دبیر ملی و دو دبیر بین‌الملل. از این وضعیت بی‌در و پیکر پرآشوب چه توقعی داریم؟! متاسفانه در زمینه مدیریت فرهنگی کشور و هزینه بودجه‌های دولتی هیچ عمق، اصالت و عملیات زیرساختی وجود ندارد. 

به گزارش «سدید»؛ روزشمار تقویم نشان می‌دهد که با برگزاری چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر فاصله چندانی نداریم. امروز قرعه‌کشی جدول اکران فیلم‌ها در سینمای رسانه‌ها هم انجام می‌شود و باید در این روزهای باقی‌مانده مسائل مختلف این رویداد مهم فرهنگی کشور را بررسی کنیم. رویدادی که به تعبیری جشن سینمای ایران است که در مقاطعی در موضوعات مختلف جریان‌ساز و از طرفی باعث معرفی چهره‌های جدید به سینمای ایران شده است. اهداف، کارکرد، چشم‌انداز، شکل، اجرا و هزار یک موضوع قابل بحث درباره جشنواره فیلم فجر وجود دارد که می‌توان ساعت‌ها درباره‌شان حرف زد. حالا و در این روزهای باقی‌مانده به برگزاری دوره چهلم فیلم فجر، با محمدرضا عباسیان گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. عباسیان، مستندساز، تهیه‌کننده و از مدیران فرهنگی کشور در دوره‌های مختلف است. او همچنین دبیر سی‌ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر هم بود. با محمدرضا عباسیان درباره کارکرد جشنواره فجر، مشکلاتش و همچنین ترکیب مدیران سینمایی دولت جدید گپ و گفتی داشتیم که پیشنهاد می‌کنیم آن را از دست ندهید.

 

آیا دولت در این جشنواره مجری است یا سیاست‌گذار؟

 هیچ دولتی در هیچ زمانی در جشنواره فجر تا امروز سیاست‌گذار نبوده است؛ زیرا جشنواره فجر برای سیاست‌گذاری طراحی نشده است؛ در بهترین حالت، می‌توان دروازه‌بانی خوبی انجام داد. صرفا از بین مجموعه فیلمی که در طول سال ساخته شده‌ فیلم‌های آبرومندتر را انتخاب می‌کنند.

 

مضاف بر اینکه اولین جشنواره هر دولت درواقع محصول سیاست‌های دولت قبلی است. درست است؟

رنگین‌کمان سینمای ایران پر از رنگ‌های متنوع است و فیلم‌های زیادی در آن ساخته می‌شوند؛ طبیعتا می‌توان فیلم‌هایی حداقلی را برای حضور در فجر انتخاب کرد؛ برای مثال، فیلمی را که سازمانی ارزشی ساخته است مبتذل می‌دانند و درمقابل، فیلمی را که بخش خصوصی ساخته فیلم نجیبی دانسته‌اند. پس، تنوع در این سینما به قدری است که بتوانید یک جشنواره آبرومند را از بین تولیدات یک سال انتخاب و برگزار کنید.

اما نکته مهم‌تر این است که انتخاب این فیلم‌ها چه چیزی را به سینما اضافه می‌کند؟! درواقع نشانه‌گیری و هدایت فیلمساز برای شرکت در جشنواره سال بعد انجام نمی‌شود. چنین مساله‌ای اساسا وجود ندارد.

 

حتی در حد همان ویترین سال آینده سینمای ایران هم که می‌گویند نیست!

نه! جشنواره فجر به یک دورهمی سینمایی تبدیل شده است که به معرفی برخی از تولیدات یک سال گذشته می‌پردازد. جشنواره‌های فیلم در دنیا براساس یک چارچوب فکری برخی فیلم‌ها را انتخاب می‌کنند و فیلمساز می‌گوید که اگر من بخواهم فیلمی که می‌سازم به کن یا برلین برود باید این شرایط را داشته باشد و بعد در آن جشنواره‌ها با آن استانداردها آن‌ فیلم‌ها مطرح می‌شوند، جایزه می‌گیرند و در دنیا مشهور می‌شوند و فیلمساز می‌شود، مثل عباس کیارستمی یا اصغر فرهادی. مرحوم کیارستمی احتمالا هیچ‌وقت در سینمای ایران مطرح نمی‌شد. او با حضور در جشنواره‌های جهانی معرفی شد.

 

پس مشکل در خلأ استراتژی در جشنواره فجر است؟

جشنواره فجر استراتژی ثابتی ندارد و پر از اشکال است. فاجعه برگزاری سالانه دو جشنواره فجر در پنج سال گذشته با دو دبیر کاری نشدنی است و آن‌ها انجام دادند و با پررویی تمام گفتند که ما کردیم و شد. خجالت هم نکشیدند! تنها جشنواره فجر در سه سال گذشته پنج دبیر داشته است، سه دبیر ملی و دو دبیر بین‌الملل. از این وضعیت بی‌در و پیکر پرآشوب چه توقعی داریم؟! متاسفانه در زمینه مدیریت فرهنگی کشور و هزینه بودجه‌های دولتی هیچ عمق، اصالت و عملیات زیرساختی وجود ندارد. شخصی می‌گفت کل فرهنگ ما شبیه شهرک سینمایی شده و همه‌چیزش لته است.

یک باران بزند همه‌چیز از بین می‌رود و بعد دوباره باید ساخته شود. هزینه بسیاری می‌کنیم که فقط ظاهر را حفظ کنیم، عمق و استراتژی وجود ندارد؛ چه در سینما، چه در تلویزیون و چه نهادهای فرهنگی دیگر. هیچ استراتژی‌ای وجود ندارد که مخاطبان ما بعد از یک‌سال قرار است به چه نقطه‌ای برسند، چه بدی‌هایی را باید مذمت و چه ویژگی‌هایی را باید ستایش کنیم. 

خصوصیات اخلاقی جامعه در فیلم‌ها و سریال‌های‌مان تبلیغ نمی‌شوند؛ برای مثال، احترام به والدین در فرهنگ ما از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است اما در تولیدات‌مان فرزندان به‌راحتی به پدر و مادر توهین می‌کنند؛ چه در سریال‌های تلویزیون، چه در فیلم‌های سینمایی و چه در فاجعه تولیدات پلتفرمی سونامی وحشتناک فرهنگی در حال وقوع است که متاسفانه همه هم آن را نادیده می‌گیرند.

 

درباره جشنواره امسال وضعیت چطور است؟

 طبیعتا هنوز نمی‌توان درمورد جشنواره اظهارنظر روشنی کرد؛ به‌خصوص درباره فیلم‌های آن اما آنچه در این دوره به‌نظر می‌رسد حفظ استانداردهای برگزاری مثل سررسید تاریخ‌ها و ددلاین‌هاست. همیشه تهیه‌کنندگان و سینماگران مطرح آن را به سخره می‌گرفتند و مجریان با آن‌ها کنار آمدند. هر روزی که می‌خواستند نسخه نهایی را می‌دادند که در جشنواره امسال این اتفاقات نیفتاده است.

 

راهکار شما برای ایجاد تحول در جشنواره فجر چیست؟

مدیریت جشنواره به ثبات نیاز دارد. اگر امسال حکمی زده شود که آقای نقاش‌زاده تا 10سال حتی با عوض شدن دولت‌ها هم دبیر جشنواره فجر باقی می‌مانند و با تغییر دولت و زیرمجموعه‌های آن دبیر جشنواره فجر عوض نمی‌شود، می‌توانیم امیدوار باشیم که کارهای خوبی صورت می‌گیرد؛ البته اگر انتخاب اولیه‌مان درست باشد! فیلمساز با خود می‌گوید که من از سال دیگر باید قواعد جشنواره را رعایت کنم. متاسفانه در بخش ملی سه دبیر جشنواره در سه سال گذشته داشته‌ایم که این یک شوخی بزرگ است و دو دبیر مختلف در بخش بین‌الملل آن وجود داشته است. یعنی در پنج سال گذشته جشنواره پنج دبیر داشته است؛ یک تلخند و شوخی دردناک است.

 

درباره مسوولان جدیدی که در سازمان سینمایی حکم گرفته‌اند چه نظری دارید؟

شاه‌بیت قضیه این است که مسوولان فرهنگی ما باید صاحب چارچوب فکری، مانیفست فرهنگی و دارای ایدئولوژی فرهنگی باشند؛ در غیر این صورت، نهادهای فرهنگی هیچ‌وقت تاثیرگذار نخواهند بود. پس از انقلاب، رؤسای صداوسیما و وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی که صاحب سبقه فرهنگی بودند چقدر تاثیرگذار بوده‌اند؟! مانند آقای لاریجانی در مقایسه با آقایان ضرغامی و علی‌عسگری یا آقایان خاتمی و مهاجرانی در مقایسه با سایر وزرای ارشاد.

اینکه تاثیرگذاری آن‌ها مثبت یا منفی بوده بحثی جداست ولی نفس اینکه مسوول ارشد فرهنگی صاحب‌فکر و ایده باشد مهم است؛ زیرا کارهای اجرایی را هرکسی می‌تواند انجام دهد. در سلسله‌مراتب هم این مورد صادق است؛ مثلا رییس سازمان سینمایی باید صاحب ایدئولوژی و فکر فرهنگی باشد، معاون نظارت و دبیر جشنواره و سایر متولیان فرهنگ نیز باید صاحب فکر باشند. فردی که دو دوره در زمان آقای ایوبی دبیر جشنواره بود به‌صراحت گفت که من با محتوای جشنواره کاری ندارم. دبیری که با محتوای جشنواره کاری ندارد مثل این است که دارد عروسی برگزار می‌کند! پس تفاوت او با یک مدیر سالن عروسی چیست؟! مسوول فرهنگی وظیفه‌اش این است که درمورد محتوای کار نظر بدهد؛ مانند کارگردان یک فیلم است.

کارگردان فیلم نمی‌تواند بگوید که من با محتوای فیلم کاری ندارم. هرکدام از آقایانی را که مسوولیت فرهنگی می‌پذیرند با همین جمله می‌توانیم قبل از اینکه مسوولیت را بپذیرند، در طول دوره‌ای که مسوولیت را برعهده دارند و وقتی که از آن خارج می‌شوند، ارزیابی کنیم که آیا صاحب ایده فرهنگی بوده‌اند و خروجی آن‌ها چیست؟ این مهم است.

 

درباره مجموعه‌هایی مثل فارابی که ثبات مدیریت داشتند، چه؟

 فارابی جزو معدود نهادهایی بوده که مدیر ثابت داشته است. خروجی فارابی در هشت‌سال گذشته چیست؟ هیچ‌. چه سبک فیلمسازی در فارابی ترویج پیدا کرد؟ هیچ‌. فقط بخشی از بودجه‌شان غیر از آنکه صرف امور اجرایی و سفر خارجی و برگزاری حشنواره می‌شد در چندین فیلم می‌ریختند و اگر فیلم موردتوجه واقع می‌شد می‌گفتند که کار ما بوده وگرنه آن را کنار می‌گذاشتند و مسوولیتش را نمی‌پذیرفتند. اگر اثرگذاری مرکز سینمایی مستند و تجربی را در هشت‌سال گذشته بررسی کنیم؛ ۶سال مدیرعاملی آن را فردی به عهده داشت که چهار سال در دوره احمدی‌نژاد قائم‌مقام بود. آقای طباطبایی‌نژاد ۱۰سال نفر ارشد مرکز گسترش سینمای مستند بوده است. خروجی این مرکز چیست؟ چه مستندهای ارزشمند و نشان‌داری برای مملکت ساخته است؟ حتی در تایید سیاست‌های دولت آقای روحانی یا مثلا در تایید برجام چه مستندی ساخته‌اند؟ هیچ. در همه‌چیز امروز و فردا کردند. نهادهای فرهنگی نهادهایی شده‌اند که فقط می‌خواهند بودجه را به یک‌شکلی هزینه کرده و از آن بگذرند.

 

با این اوصاف چه چشم‌اندازی برای عملکرد تیم جدید سینمایی متصورید؟

 درمورد دولت فعلی، آقایانی که متولی هستند هنوز عملکردی از آن‌ها دیده نشده است اما با آنچه می‌بینیم پیشاپیش متوقع اتفاق عجیب‌وغریبی نخواهیم بود. چه وزیر و چه معاونان وزارت ارشاد همه تا حدودی سابقه اجرایی دارند و هیچ قضاوتی درمورد چارچوب فکری و فرهنگی آن‌ها نداریم چون صادرکننده ایدئولوژی فرهنگی نبوده‌اند؛ مثلا آیا مستند یا فیلمی ساخته‌ یا مقاله‌ و کتاب معتبری در حوزه فرهنگ نوشته‌اند؟ هیچ محصول فرهنگی از مدیران فعلی نمی‌بینیم که بگوییم که این مدیر می‌خواهد تحول ایجاد کند. پس چندان انتظاری نداریم که اتفاق عجیب‌وغریبی بیفتد.

این‌جور مدیران ممکن است در ساختارهای اجرایی توانایی داشته یا نداشته باشند. این مدیران شاید بتوانند تحولات اجرایی خوبی داشته باشند که پول بیاورند و ساختمانی بسازند اما این آورده فرهنگی برای نظام نخواهد بود.

 

پس انتظار زیادی از این تیم ندارید؟

اجازه بدهید جور دیگری بحث را ادامه بدهیم. معمولا بار فرهنگی نظام را مستند و مستندسازان به دوش کشیده‌اند. هرجا مساله و بحرانی بوده به کمک مستند به نمایش گذاشته شده است. ادبیات، شعر، هنرهای تجسمی و...  میزان تاثیرگذاری‌شان پایین‌تر از مستند است.

بار اصلی نظام را مستندساز به دوش کشیده است. مستندساز در جامعه دیده نمی‌شود و هیچ‌کس نمی‌خواهد با او عکس یادگاری بگیرد، هیچ ارگانی حاضر نیست پولی هزینه مستند کند. همه می‌خواهند با سلبریتی‌ها و کارگردان‌های درجه 2 عکس بگیرند و پول هزینه کنند. وقتی نگاه‌های مدیران ارشد فرهنگی این‌قدر نازل  است و نمی‌فهمند که خود ما هستیم که داریم این سلبریتی‌ها را بزرگ می‌کنیم، وقتی عشق مدیران ارشد صداوسیما این است که با سلبریتی‌ها عکس بگیرند، فضای فرهنگی به همین شکل پیش می‌رود.

به مستندساز که دارد بار نظام را به دوش می‌کشد توجهی نمی‌شود؛ مثلا درمورد بحران داعش در سوریه و عراق و آن حرکت بزرگ نیروهای ایران در آنجا چند مستند ساخته شده و چقدر فیلم تولید شده است؟ فقط یک مجموعه اوج و یکی هم مرکز مستند حقیقت نیروی قدس کارهایی ساخت. صداوسیما با آن همه عظمت چند کار برای سوریه و عراق کار کرده است؟ حوزه هنری، سازمان تبلیغات و بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و غیره چه کارهایی در زمینه سوریه، لبنان و عراق ساخته‌اند؟! ما دچار بحران فرهنگی هستیم و هیچ‌کس هم نیست که سوال کند که آقایان نهاد فرهنگی برای این نظام چه کرده‌اید؟ اولین فیلمی که ساخته‌اید چرا ساخته‌ و چرا پول داده‌اید؟ چرا این بودجه را هزینه کردید؟ هیچ‌کس چنین سوالاتی نمی‌کند.

 

آن‌هایی که ساخته‌اند محصول‌شان مورد قبول بوده است؟

وقتی چند گردان برای کار داریم و فقط یک گردان عمل می‌کند، نمی‌توانیم بگوییم چرا آن کار را خراب کرده است. اول باید بگوییم چرا بقیه گردان‌ها وارد عمل نشدند؟ وقتی چهار، پنج سال از حماسه شهادت شهید حججی می‌گذرد چرا اثری برای او تولید نشده است.

غرب اسطوره می‌تراشد و ما این‌همه اسطوره داریم. می‌گویند ژاندارک وجود ندارد اما جوری این اسطوره را درست کرده‌اند که انگار بوده است. ما این‌همه اسطوره داریم ولی بچه‌های‌مان اصلا نمی‌دانند این‌ها که بودند.

 درمورد دولت فعلی آقایانی که متولی هستند هنوز عملکردی از آن‌ها دیده نشده است اما با آنچه می‌بینیم پیشاپیش متوقع اتفاق عجیب‌وغریبی نخواهیم بود.

 

/انتهای پیام/

منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha