به گزارش «سدید»؛ نظم و انضباط از مفاهیم مهم و مورد تأکید در سیره و گفتار معصومین (ع) است. به همین سیاق مقام معظم رهبری به عنوان راهبر جامعه اسلامی ایران، در فرمایشاتشان همواره به این مفاهیم توجه داشته و حتی در پیامهای نوروزی نکاتی راهبردی در این خصوص فرمودهاند. در ادامه مروری بر گزیدهترین بیانات رهبر معظم انقلاب در این زمینه داریم.
همه مخاطب کلام امیرالمؤمنین (ع) هستیم که میفرماید: «همه شما را وصیت میکنم.» به چه چیز؟ باز «بتقویالله.» مجدداً «تقوا». اولین و آخرین کلمه امیرالمؤمنین (ع) تقواست. بهدنبال آن: «و نظم امرکم.» نظم امرتان. یعنی چه؟ یعنی همه کارهایی که در زندگی میکنید، منظم باشد؟ معنایش این است؟ ممکن است معنایش این هم باشد. نفرمود «نظم امورکم.» کارهایتان را منظم کنید. فرمود «نظم امرکم.» آن چیزی که باید منظم و محکوم نظم و انضباط باشد، «یک چیز» است. «نظم امور» نفرموده است. فرموده است: «ونظم امرکم.» انسان میفهمد که این نظم امر، عبارت است از امری مشترک بین همه. به نظر من میرسد که «نظم امرکم» عبارت از اقامه نظام و حکومت و ولایت اسلامی باشد. معنایش این است که با قضیه حکومت و نظام، منطبق با نظم و انضباط رفتار کنید و بلبشو نباشد. دنیای اسلام بر اثر همان بلبشوها و و به خودخوانیها بود که به آن روزگار رسید. اگر آن روز که امیرالمؤمنین (ع) زمام امور دنیای اسلام را به دست گرفت و امّت اسلام، همه در آن روز با او بیعت کردند، بر آن بیعت میماندند، کار به نابسامانیها و تلخکامیها نمیکشید. پیغمبر فرموده بود: «اگر کسی امام شد و مردم او را پذیرفتند و مورد رضای خدا بود، کسی حق ندارد با او مخالفت کند.» اگر به همین جمله پیغمبر عمل میشد، آن جنگها پیش نمیآمد؛ نه جنگ جمل، نه جنگ صفین و نه جنگ نهروان. اینکه افرادی به میل و برای دل خود، مردم را متزلزل کنند (از این طرف بِکش؛ از آن طرف بِکش) و نظام حکومت را به هم بزنند و انضباط عمومی کشور را مختل کنند، همان بدبختی بزرگی است که امیرالمؤمنین (ع) در این عبارت وصیتنامه، از آن نهی میکند و به خلاف آن امر میفرماید: «و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم.» ۱۳/۱۲/۱۳۷۲
کسانی که اهل برنامهریزی هستند، برای دمیدن دو روحیه وجدانکاری و انضباط اجتماعی در مردم برنامهریزی کنند.
کسانی که اهل کار و تلاشند این دو روحیه را در خودشان به وجود آورند. هر کسی این کار و تلاش را برای خود بکند. آن کسانی هم که به مردم تذکر میدهند و برای مردم تبلیغ میکنند، در این باره برای مردم حرف بزنند. کاری کنیم که کار و عمل سازنده؛ چه عمل فرهنگی و چه عمل اقتصادی و چه عمل اجتماعی و چه عمل سیاسی، برای کسی که کننده آن است یک عمل مقدس به حساب آید. از یک کارگر ساده بگیرید، تا یک مأمور ساده اداری، تا یک مدیر عالیرتبه، تا یک صاحب صنعت مهم و بزرگ در کشور، تا یک مأمور عالیرتبه دولتی، تا یک معلّم، تا یک دانشجو، تا یک مبلغ و روحانی، همه و همه احساس کنند این کاری که انجام میدهند یک عبادت و یک عمل خیر و صالح است. همه باید کارشان را با جدیت و به نیکی انجام دهند. از نبی اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «رحمالله امرء عمل عملاً فاتقنه»؛ رحمت خدا بر انسانی که کاری را انجام دهد و آن را نیکو و محکم و متقن و صحیح انجام دهد. ۱/۱/۱۳۷۴
عزیزان من! با تعارف که یک ملت نمیتواند آقایی خودش را حفظ کند! با تعارف که نمیشود با دشمنان غدّار و خونخوار روبهرو شد! عمل، تلاش و برنامهریزی لازم است. ما گفتیم: «وجدانکاری»، «انضباط اجتماعی» یا «انضباط اقتصادی». مسئولان کشور، دولت، قوه قضائیه و نمایندگان مجلس، باید برنامهریزی کنند تا این کارها انجام شود والا با اینکه تعریف کنند فلانی چه حرف خوبی زده، که کار تمام نمیشود! آحاد مردم هم باید کمک کنند. یکیک مردم، کنندگان واقعی کار هستند. عزیزان من! این خانه، خانه شماست. این مملکت، مملکت شماست. مملکت عظیم، با برکت و ثروتمندی است. خیلی ثروت در این خاک نهفته است که همهاش متعلق به شما و نسلهای آینده این کشور است. ثروت معنوی زیادی در این کشور وجود دارد و همهاش متعلق به شماست. این همه علم، استعداد، آگاهی و اخلاقیات خوب، به برکت اسلام، فرهنگ کهن اسلامی و سوابق این ملت در این کشور است که متعلّق به شماست. چهوقت میتوانید استفاده کنید؟ وقتی که این ملت، آماده کار باشد، کمر بسته باشد، هیچ کس در کارهای خود کوتاهی نکند و بیکاری را برای خود مغتنم نشمارد. هستند کسانی که در حال خستگی از کار هم، وقتی که کاری وجود دارد با کمال شوق کار میکنند. کسی از اینها نمیپرسد: «شما چرا کار نکردید؟» فکر مؤاخذه الهی و نیاز مردم، اینها را به کار وادار میکند. این روحیه، باید همگانی شود. این، همان «وجدان کاری» است.
همه انضباط را رعایت کنند. همه دقت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند، کار غیراخلاقی نکنند، سوءاستفاده نشود، از بیتالمال صرف و خرج نشود، از یکدیگر بدگویی نکنند و به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدینی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب میتواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمینکننده حضور آحاد این ملتند. اینها میتوانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود تا آسیبناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطع طمع کند.
اسراف در ثروت عمومی و موجودیهای این کشور و منابع طبیعی و نیز در آنچه با زحمت زیاد به دست میآید و اسراف در نان و آب و انرژی و نیروی انسانی، همه اینها بد است. اسراف، نقطه مقابل آن توصیهای است که ما در سال گذشته و سالهای قبل از آن عرض کردیم که عبارت از «انضباط» است. اگر بخواهیم با اسراف مبارزه کنیم، باید برای این کار برنامهریزی انجام گیرد و آن را مسئولان دولتی انجام دهند. بنابراین، توصیه اول من، مبارزه با اسراف و زیادهروی و نابود کردن اموال عمومی و اموال شخصی است، چون اموال شخصی هم به نحوی به اموال عمومی برمیگردد.
حقیقتاً جامعه ما در گذشته انضباط را نیاموخته است. به ما انضباط یاد ندادهاند. یعنی حکومت دیکتاتوری و استبدادی و پادشاهی، اصلاً انضباطپذیر نیست؛ انضباط خاص خودش را دارد. آن انضباط، در واقع ضد انضباط انسانی است. ما اگر بخواهیم این را در کشور به وجود آوریم، با یک بار و دوبار گفتن، مقاله نوشتن و راه انداختن سمینار که نمیشود. این یک کار مستمر لازم دارد. فرض بفرمایید که نیروی ابتکار و به کار انداختن قدرت ابتکار، شجاعت و شهامت در ابراز کارهای بزرگ، چیزی نیست که بشود در یک ملت با سفارش، با توصیه و با یک بار گفتن و شنیدن انجام داد. اینها ممارست لازم دارد. فرهنگ به معنای عامش مورد نظر من است. به نظر من علاج مشکلات این کشور را چیز دیگری جز اصلاح فرهنگی نمیتواند بکند.
انتهای پیام/