گفتگو با نویسنده کتاب «چمدان‌های باز»؛
سید محسن روحانی، که با کتاب «چمدان‌های باز» در سبک روایت و با زبانی ساده به شرح زندگی مهاجران پرداخته، می‌گوید تفاوت زبان، اصلی‌ترین چالش نوشتن از مهاجرت است.
به گزارش «سدید»؛ کتاب «چمدان‌های باز» نوشته سیدمحسن روحانی به‌تازگی توسط انتشارات جام جم روانه بازار شده است. این کتاب‌ها که در سبک روایت است با زبانی روان و ساده به شرح زندگی مهاجران پرداخته است.

به بهانه چاپ این‌کتاب گفتگویی با نویسنده آن داشته‌ایم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

* ابتدا از خودتان بگویید؛ مهاجرت به آمریکا و زندگی در این کشور به چه شکل است؟
من از سال ۲۰۱۳ برای ادامه تحصیل در رشته حقوق تجارت بین‌الملل در مقطع کارشناسی ارشد وارد آمریکا شدم و تا مقطع دکتری در دانشگاه‌های فوردهام و کاردوزو تحصیل کردم. در حال حاضر هم مشغول گذراندن دوره پست دکترا هستم و در کنار آن هم در همین شهر نیویورک وکالت می‌کنم.

* پس حرفه شما کاملاً تخصصی در حوزه حقوق است. چطور به فکر نوشتن در حوزه‌ای که تخصص نداشتید افتادید؟
نوشتن همیشه برای من یک دغدغه جدی بوده است. سعی کرده‌ام از هر طریق که می‌توانم با مخاطبم ارتباط برقرار کنم و خصوصاً در مورد مهاجرت تجربه‌هایم را در اختیار دیگران قرار دهم. در این مدت هم در کانال تلگرام و هم در صفحه اینستاگرام در این خصوص به صورت مرتب نوشته‌ام. به واسطه پیام‌ها و بازخورد‌هایی که دریافت می‌کردم تصمیم گرفتم این تجربیات را مکتوب کنم و این اطلاعات را در اختیار قشر وسیع‌تری قرا دهم.

* نوشتن کتاب چه مدتی طول کشید؟
اتفاقات کتاب، تقریباً از بدو ورود من تا سال گذشته رقم خوردند، اما به‌صورت جدی اگر بخواهم بگویم حدود دو سال جمع‌آوری و ویرایش‌های متعدد کتاب طول کشید. چون واقعاً برایم مهم بود چه چیزی به دست مخاطب می‌رسد و ارزش زمانی که برای خواندنش می‌گذارد را داشته باشد و امیدوارم که به این هدف رسیده باشم.

* «چمدان‌های باز» برای چه گروه‌های سنی مفید است؟
من در انتخاب روایت‌ها تمام سعی خودم را کرده‌ام که مطالب برای همه گروه‌های سنی بالاتر از نوجوان مناسب و مفید باشد. حتی ازنظر من خواندن این کتاب می‌تواند برای پدر‌ها و مادر‌ها هم جذاب و مفید باشد چرا که شناخت والدین از سبک تفکر و زندگی در جوامع دیگر می‌تواند در بسیاری از زمینه‌ها به افراد در نقش والدگری هم کمک کند.

* چرا اسم کتاب «چمدان‌های باز» است؟
برای اسم کتاب گزینه‌های مختلفی را در نظر گرفتم. شاید بتوانم به جرأت بگویم یکی از سخت‌ترین بخش‌های کار، همین انتخاب اسم بود. چراکه می‌خواستم درون‌مایه‌ی حرفم را در آن خلاصه کنم. با در نظر گرفتن این نکات، فکر کردم که اول اینکه اسم کتاب حتماً دوکلمه‌ای باشد که یک‌نشانه از سفر و مهاجرت داشته باشد و دوم این‌که کماکان ناتمام بودن داستان زندگی مهاجران را نشان بدهد.

* زاویه‌ی دید در روایت‌های کتاب یکسان نیست. دلیل خاصی داشته؟
بله! بعضی از روایت‌های کتاب از زبان سوم شخص است و بعضی روایات خودگویی درونی هستند. چون می‌خواستم روایت‌ها را همانگونه‌که بوده توصیف کنم و همچنین تنوعی که در نگاه کلی کتاب وجود داشته در روایت‌ها هم مشخص باشد؛ بنابراین نگاه از زاویه دید‌های مختلف را مناسب‌تر دیدم.

* از تأثیر زندگی در کشور انگلیسی زبان بر نوشتن به زبان فارسی برایمان بگویید.
به طور طبیعی زندگی در کشوری دیگر، روی همه ابعاد زندگی آدم تأثیر می‌گذارد. اما یکی از عمده‌ترین تأثیرات مهاجرت، در حوزه زبان‌اتفاق می‌افتد. شما وقتی مهاجرت می‌کنید اولین چیزی که با آن روبرو هستید تغییر زبان است و این تغییر کم کم‌تاثیر گسترده‌ای حتی در مفهوم پدیده‌ها و پیام‌ها می‌گذارد. در بیشتر روایت‌های کتاب، شخصیت‌ها از ملل دیگرهستند با زبان‌های مادری متفاوت که در اینجا به‌انگلیسی حرف می‌زنند.

شما در نظر بگیرید سه بار مفاهیم در زبان روایت ترجمه می‌شود؛ یک‌بار زمانی که‌شخصیت داستان دارد در ذهن‌خودش روایتش را از زبان مادری‌اش به انگلیسی برمی‌گرداند و یک‌بار من به عنوان نویسنده آن روایت را از او دریافت می‌کنم و آن را به زبان فارسی مجدداً روایت می‌کنم. این تفاوت زبان، اصلی‌ترین چالش نوشتن از مهاجرت است. اما به واسطه زندگی در کنار افراد با زبان‌های مختلف و همچنین مطالعاتی که به زبان فارسی‌دارم، همیشه تلاش کردم این تناسب را آن‌قدر حفظ کنم که بتوانم بنویسم و منظورم را به مخاطب برسانم.

* از شخصیت‌های کتاب گفتید؛ چقدر از شخصیت‌ها واقعی هستند و برای انتخاب روایت‌هایشان چه اولویتی داشتید؟
همه شخصیت‌های کتاب واقعی هستند و به نظرم اگر جذابیتی در کتاب دیده می‌شود به دلیل همین واقعی بودن داستان زندگی آدم‌هایی‌است که مثل ما در جای دیگری از دنیا زندگی می‌کنند. من حتی بعضی از افراد را با اسم خودشان آورده‌ام که‌بتوانم درباره فرهنگی که‌آن شخص از آن مهاجرت کرده هم نکاتی را بگویم. اینکه مثلاً مفاهیم برای یک فرد مسلمان از یک کشور غیرمسلمان چقدر می‌تواند بانگاه مسلمانانی که در کشور‌های اسلامی زندگی می‌کنند متفاوت باشد. در خصوص اولویت انتخاب هم سعی کرده‌ام داستان زندگی شخصیت‌هایی را برای روایت انتخاب کنم که از فرهنگ‌های مختلف در اینجا حضور دارند تا بتوانم نگاه متنوعی‌از زندگی مهاجران به مخاطب ارائه دهم.

* کتاب شما شبیه سفرنامه است، اما تفاوت‌هایی در سبک آن با کتاب‌های سفرنامه وجود دارد. در این‌خصوص توضیح دهید.
بله کتاب‌های این حوزه معمولاً سفرنامه هستند که در انتهای سفر کوتاه و بعضاً حین سکونت در کشوری دیگر نوشته شده‌اند و یا شامل‌توصیف مکان‌های گردشگری، جاذبه‌های شهری و تفاوت‌های فرهنگی هستند. اما این کتاب فراتر از سفرنامه است‌چراکه علاوه بر توصیف مکان اتفاقات که بیشتر در نیویورک می‌گذرد، سعی کرده‌ام به ابعاد دیگری از زندگی جاری ساکنان و همچنین مهاجران در این‌شهر بپردازم. همانطور که می‌دانید نیویورک یکی از شهر‌هایی است که بیشترین تنوع مهاجر را دارد. تقریباً از تمام کشور‌های دنیا کسانی هستند که ساکن نیویورک باشند. با همین نگاه من هم سعی کردم بیشتر روایت‌های داستانی جذاب را هم با نگاه یک‌مهاجر و هم‌کسی که دیده‌هایش را از سفر بیان می‌کند، توصیف کنم. البته تا جایی که اطلاع دارم کتابی با محتوای چند جانبه‌شبیه «چمدان‌های‌باز» نوشته‌نشده است.

* به عنوان نویسنده کتاب، نقطه قوت کتاب را در چه می‌دانید؟
‌شاید نباید از کار خودم تعریف کنم، اما اگر صادقانه بگویم در تمام کتاب تلاشم این بوده که با رعایت صداقت آنچه در این سال‌ها در خصوص مسائل و مشکلات و دغدغه‌های مهاجران دیده‌ام را برای مخاطب هموطنم به درستی بیان کنم. بدین معنی که کمترین میزان قضاوت در این کتاب صورت گرفته است. من هر چه شنیده و دیده ام را بیان کرده ام و خواننده خود می‌تواند به برداشت شخصی‌ای بدون تحمیل نظر نویسنده برسد. امیدوارم در این امر موفق شده باشم.

* اگر خودتان به عنوان مخاطب بیرونی اثر را بخوانید آیا به دیگران پیشنهاد می‌کنید؟
بله. این ۳۳۵ صفحه قطعاً ارزش چند ساعت وقت گذاشتن را دارد و حتماً در آخر، دست کم یک جمله‌اش برای همیشه در ذهن‌تان حک می‌شود.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha