به گزارش «سدید»؛ راضیه تجار، نویسنده و محقق که بیش از ۱۰کتاب منتشر کرده و سالهاست در زمینه نویسندگی آموزش میدهد و سالهای منتهی به پیروزی انقلاب از نزدیک شاهد اتفاقات بوده و آن زمان در دانشگاه درس میخوانده، میگوید باید بسیار خواند و درباره جریانات انقلاب و اتفاقاتی که پیروزی انقلاب اسلامی ایران را سبب شد، اطلاعات جامعی به دست آورد، یعنی این که نباید مطالعه درباب انقلاب را متوقف کرد و این مستلزم این است که تاریخ انقلاب مورد کاوش قرار گیرد و اطلاعات به روز شود و کتابهای بیشتری در این زمینه نوشته شود.آنهم کتابهایی کاملا مستند.تجار میگوید:« اگر مستندات تاریخی منتشر نشوند، آیندگان سیر انقلاب را تحریف خواهند کرد.». تجار این روزها کتاب خاطرات آیتا... هاشمی رفسنجانی را مطالعه میکند و میگوید: با خواندن این کتاب به اطلاعات خوبی دست پیدا کردم. این که چگونه و چه کسانی خط سیر انقلاب را شکل داده و به پیروزی آن کمک کردند. اینگونه کتابها بسیاری از ابهامات را درباره انقلاب روشن میکنند.
۱۷ شهریور؛ آغاز سقوط
تجار که کتاب محبوبه صبح را بر اساس زندگی محبوبه دانش - دختر ۱۷سالهای که روز ۱۷ شهریور شهید شد- خوانده، درباره روزهای انقلاب و سال ۵۷ میگوید: آن زمان من بچه کوچک داشتم و زیاد نمیتوانستم در تظاهرات و گردهماییها شرکت کنم اما همسرم و دیگر اعضای خانواده در حرکتهای انقلابی حضور داشتند اما روز ۱۷شهریور و برای شرکت در تظاهرات رفتم و با چشم خودم دیدم که چگونه روی عموم مردم آتش گشودند و مردم را به تیر بستند.
اتفاق ۱۷شهریور تاثیر زیادی داشت در یکپارچگی مردم برای دفاع از راهی که امام خمینی (ره) مشخص کرده بودند و قرار بود انقلاب را به مقصد برساند. آن روز اعتماد توده مردم کاملا به رژیم شکسته شد این که هر زمان حکومت لازم بداند مردم را به رگبار میبندد و برایش مهم نیست چند نفر کشته و شهید میشوند.
به نظرم انقلاب اسلامی را توده مردم به سرانجام رساندند.عموم مردمی که اعتمادشان به روحانیت ریشه تاریخی داشت
به نظرم انقلاب اسلامی را توده مردم به سرانجام رساندند.عموم مردمی که اعتمادشان به روحانیت ریشه تاریخی داشت. در ظاهر آنها سرگرم زندگی عادی خود بودند و روشنفکران و تحصیلکردهها و روحانیون مبارز و بنام بودند که جریان انقلاب را پیش میبردند اما مردم حامی اصلی جریان انقلاب بودند. همان مردمی که بدون هیچ توقع و مطالبهای از انقلاب از زمانی که متوجه شدند سخن امام خمینی (ره) حق است و شاه باید سرنگون شود، از ایشان حمایت کردند و در درستترین زمانها به خیابانها آمدند و ماندند تا انقلاب پیروز شد.
مطالبات انقلابی
آن زمان جریانات روشنفکری، چپها، مارکسیستها و مجاهدین خلق به ظاهر از مسیر انقلاب حمایت میکردند، محافلی داشتند و تا جایی که به آنها اجازه داده میشد، کتابهایی منتشر میکردند. نویسندهای مثل صمد بهرنگی که متعلق به چپها بود گاهی میتوانست نوشتههایش را منتشر کند. این گروهها سخنرانیهایی برگزار میکردند و در تظاهرات هم شرکت میکردند اما کاملا با عقل و منطق این کارها را انجام میدادند. مطالباتی داشتند که باید انقلاب بعد از پیروزی آنها را برآورده میکرد و حق و سهم آنها را هم میداد اما عموم مردم بدون مطالبهگری و داد و ستد با انقلاب از آن حمایت میکردند.دل بسته بودند به امام خمینی (ره) و هر چه ایشان میگفت بدون هیچ اما و اگری اطاعت میکردند.
قبل از پیروزی انقلاب، نویسنده انقلابی نداشتیم. آنچه به عنوان نویسنده انقلاب مطرح شد بعد از پیروزی بود. انقلاب به مرور نویسندههای خود را پیدا کرد اما جنگ خیلی زود کشور را درگیر کرد و نویسندهها بیشتر به سمت دفاع مقدس رفتند
این دلبستگی مذهبی و اعتماد به روحانیت بود که انقلاب اسلامی را از طریق مردم پیروز کرد. اوج این همدلی در سال ۵۷ اتفاق افتاد.انقلاب از سال۵۵ وارد مسیری جدی شد. کارتر به ایران آمد و خواستار فضای باز سیاسی در ایران شد. این فضا به تئوریسینهای انقلاب مجال داد تا درباره آن بیشتر فکر کرده و وارد عمل شوند. در همین فضا بود که جریان انقلاب وارد دانشگاهها هم شد. موجی بود که آهسته شروع شد. سال ۵۶ طیف تحصیلکرده و سیاسیون را درگیر کرد و در سال ۵۷ به توده مردم رسید اما همانطور که گفتم آنچه پیروزی انقلاب را حتمی کرد همراهی عموم مردم با روحانیت و در رأس آنها امام خمینی (ره) بود.
ادبیات انقلاب مهجور ماند
قبل از پیروزی انقلاب، نویسنده انقلابی نداشتیم. آنچه به عنوان نویسنده انقلاب مطرح شد بعد از پیروزی بود. انقلاب به مرور نویسندههای خود را پیدا کرد اما جنگ خیلی زود کشور را درگیر کرد و نویسندهها بیشتر به سمت دفاع مقدس رفتند. آن سالها، جنگ نیز بخشی از انقلاب بود و نمیتوانستی بین آنها تفاوت قائل شوی. دفاع مقدس اتفاق بزرگی بود و همه مردم را درگیر کرد. آنقدر شجاعت و دلاوری وجود داشت که باید درباره همه آنها نوشته میشد. همین سبب شد تا درباره انقلاب کتاب کمتری نوشته شود.
درباره انقلاب نوشتن البته دشواریهای خاص خودش را دارد. نمیتوان اتفاقات و جریانات انقلاب را تغییر داد و شاید در جزئیات بتوان اما به اصل ماجرا نمیتوان دست برد. باید همه چیز مستند باشد
درباره انقلاب نوشتن البته دشواریهای خاص خودش را دارد. نمیتوان اتفاقات و جریانات انقلاب را تغییر داد و شاید در جزئیات بتوان اما به اصل ماجرا نمیتوان دست برد. باید همه چیز مستند باشد. درام را نمیتوان واردش کرد یا نویسنده برای نوشتن شخصیت یا اتفاق انقلاب از تخیل خود استفاده کند. رماننویسی در این زمینه راحتتر است.
نویسنده میتواند در دنیای خیال خود شخصیت و اتفاقاتی را بسازد و آنها را در فضای سالهایی که انقلاب رخ داده، روایت کند. با همه اینها در زمینه انقلاب کتابهای خوبی داریم اما راستش را بخواهید خوب معرفی نمیشوند یا درباره آنها کار رسانهای خوب و کافی انجام نمیشود به همین دلیل فراموش میشوند و در دنیایی که روزانه کتابهای زیادی به بازار وارد میشود، مخاطب سراغ آنها نمیرود؛ رمانها و کتابهایی که جوایز معتبری هم دریافت کرده و بخشهای مهمی از انقلاب را بازگو کردهاند. به فراموشی سپرده شدهاند و به نظرم باید معرفی شوند تا مردم بهخصوص نسل جوان با آنها آشنا شوند. اگر نسل جوان با واقعیتهای انقلاب از طریق کتاب و فیلمهای درست و خوب آشنا نشود با آثاری انقلاب را خواهد شناخت که تحریف شدهاند و واقعیت را بازگو نمیکنند.
/انتهای پیام/
منبع: روزنامه جامجم