نفرین بیانگر نفرت و بیزاری شدید انسان از کس یا چیزی است و، چون توانایی دفع آن را ندارد، به دعا متوسل می‌شود تا ضمن اعلان بیزاری، از کمک الهی برای از میان بردن و یا رهایی یا دوری از آن بهره‌مند شود.
به گزارش «سدید»؛ لعن و نفرین، دعا علیه فرد یا جریان فکری و رفتاری در فرهنگ اسلامی و قرآنی مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا یکی از افعال مکلفین است که باید حکم آن در چارچوب احکام پنج گانه تبیین شود. از نظر آموزه‌هایکی وحیانی، خدا و پیامبر (ص) و مومنان در شرایطی لعن می‌کنند و این گونه نیست که لعن کردن حرام و امری نابهنجار و ضد اخلاقی باشد؛ چرا که در برخی از موارد حتی واجب است تا انسان لعن کند و از اموری تبری جوید تا با انکار زبانی در کنار انکار قلبی، بیزاری خود را از فکر و رفتاری بیان کند و در برابر آن موضع‌گیری نماید تا از ساکتان و بی‌طرفان شمرده نشود؛ و از خشم و غضب الهی در امان ماند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا شایستگان لعن را بر اساس آموزه‌های وحیانی مشخص کند تا مسلمان مکلف بداند سکوت و بی‌خیالی نسبت به این امور، نه تنها جایز نیست، بلکه بر اساس فریضه تولی و تبری باید از آن‌ها تبری و بیزاری جوید و واکنش نشان دهد.

چیستی لعن
لعن و نفرین به معنای دعای بد، ضد آفرین است. نفرین بیانگر نفرت و بیزاری شدید انسان از کس یا چیزی است و، چون توانایی دفع آن را ندارد، به دعا متوسل می‌شود تا ضمن اعلان بیزاری، از کمک الهی برای از میان بردن و یا رهایی یا دوری از آن بهره‌مند شود.

نفرین در شرایطی انجام می‌گیرد که انسان به عجز و ناتوانی خود پی برده و از خداوند رب‌العالمین یاری می‌جوید تا از شر آن در امان ماند. البته لعن به معنای راندن و دور کردن از روی خشم و غضب نیز گاه در همین معنا به کار می‌رود؛ چرا که لعن انسان به معنای دعا و نفرین بر ضد دیگری است؛ اما این واژه و اصطلاح وقتی در خداوند به کار می‌رود معنایی دیگر دارد و به معنای قطع رحمت الهی و عدم توفیق‌یابی شخص و در آخرت به معنای کیفر و مجازات است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۷۴۱، ذیل واژه لعن)
بنابراین، نفرین و لعن در انسان‌ها به همان معنای دعای بد در حق دیگری است؛ چنانکه آفرین به معنای دعای خیر است. (لغت نامه دهخدا، ج ۱۳، ص ۲۰۰۰۷)

در آیات قرآن واژه‌های چندی برای نفرین مورد استفاده قرار گرفته است که از آن جمله می‌توان به قتل، قاتل، تبت، تعسا، ویل، بعدا، اطمس، اشدد و مانند آن اشاره کرد. البته برخی از سیاق جملات نیز همین معنای نفرین و دعای بد را می‌رساند.

از نظر آموزه‌های قرآنی لعن انسان در حق دیگری در مواردی جایز دانسته شده است. البته خداوند خود اقدام به لعن و نفرین کرده است، ولی باید دانست که لعن و نفرین خداوند یک تفاوت ماهوی دارد، زیرا جملات انشایی خداوند مانند کن، در حقیقت معنای اخباری می‌دهد و بیانگر تحقق آن است.

به سخن دیگر، لعن خداوند در دنیا به معنای قطع شدن رحمت از شخصی و عدم توفیق یابی او در زندگی دنیوی و در آخرت به معنای مجازات و کیفر شدید است. خداوند ابلیس را لعن کرده و او را از خود رانده و او از رحمت الهی و توفیق خداوندی محروم شده است. همچنین نفرین خداوند به معنای دعای بد در حق او نیست، بلکه معنای دوری از رحمت الهی است و شخصی که خداوند او را نفرین می‌کند از رحمت خداوند محروم می‌شود و توفیقی در زندگی نمی‌یابد.

شایستگان لعن و شرایط آن
بر اساس آموزه‌های قرآنی، لعن دیگری جایز نیست، امادر مواردی نه تنها جایز بلکه واجب است تا انسان با لعن و نفرین کردن، موضع‌گیری و واکنشی از خود نشان دهد تا از گرایش خود و دیگران به این امور باز دارد.

واکنش زبانی لعن و نفرین در قالب دعا و نیایش، به هدف واکنش به شخص نیست بلکه واکنش به شخصیتی است که فکر و یا رفتار خاصی را تقویت و گسترش می‌دهد.

اگر در مواردی از لعن باز داشته شده، مراد لعن نسبت به اشخاص است، نه لعن نسبت به شخصیت؛ زیرا وقتی ما از شخصیت سخن می‌گوییم مراد شاکله وجودی است که بینش‌ها و نگرش‌های وی را ساخته و مقوم هویتی اوست، به طوری که هر کاری می‌کند بر اساس آن شاکله و شخصیت وجودی و هویتی اوست. خداوند در این باره می‌فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت و هویت وجودی خود عمل می‌کند. (اسراء، آیه ۸۴)

پس وقتی ما نسبت به شخصیتی واکنش نشان می‌دهیم و او را لعن می‌کنیم، بیزاری جویی نسبت به شخصیت و شاکله وجودی او یعنی افکار کفرآمیز و رفتار فجور‌آمیز اوست. از نظر آموزه‌های قرآن، نه تنها هر انسانی باید افکار توحیدی داشته باشد، بلکه باید رفتار تقوایی نیز داشته باشد؛ و کسی که فاقد ایمان توحیدی و اعمال صالح تقوایی است، در حقیقت شاکله وجودی او بر خلاف حکمت آفرینش انسان است و از نظر خدا و قرآن ملعون می‌باشد؛ زیرا در خلاف جریان حکمت الهی حرکت می‌کند. پس بیزاری جویی از او و لعن و دورباد و مرده باد نسبت به این قبیل اشخاص در حقیقت بیزاری نسبت به شخصیت و شاکله وجودی آنان است. در همین راستا اگر نسبت به ابلیس لعنی از سوی خدا و خلق انجام می‌گیرد، به سبب شیطنت اوست.

پس از بیان این امر کلی در‌باره جواز و در برخی موارد وجوب لعن درباره شخصیت‌ها باید گفت، هر کسی را که خداوند لعن کند، مجاز است که انسان نیز در حق او دعای بد و نفرین و لعن زبانی نماید؛ چرا که هدف خداوند از لعن درباره این شایستگان لعن، گوشزد کردن به خلق است تا گرایشی به آن‌ها نداشته و از شخصیت و افکار و رفتارشان تبری و بیزاری جویند و در مسیری گام بردارند که بر خلاف افکار و رفتار این گروه‌های ملعون است.

پس افرادی، چون ابلیس شیطان (نساء، آیات ۱۱۷ و ۱۱۸، حجر، آیات ۳۲ و ۳۵)، ستمگران
(آل عمران، آیات ۸۶ و ۸۷؛ اعراف، آیه ۴۲)، کافران (بقره، آیات ۸۸ و ۸۹)، ترک کنندگان صله رحم (رعد، آیه ۲۵؛ محمد، آیات ۲۲ و ۲۳)، پیمان‌شکنان (مائده، آیات ۱۲ و ۱۳؛ رعد، آیه ۲۵)، دروغگویان (آل عمران، آیه ۶۱)، شایعه پراکنان علیه نظام و جامعه اسلامی (احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱)، مومنان به جبت و طاغوت (نساء، آیات ۵۱ و ۵۲)، بت‌پرستان (مائده، آیه ۶۰) بیماردلان متعرض به زنان مسلمان (احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱)، اذیت کنندگان پیامبر (احزاب، آیه ۵۷)، قاطبه بنی امیه (اسراء، آیه ۶۰؛ مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص۴۴۳)، فرعون و فرعونیان (هود، آیات ۹۷ تا ۹۹)، مشرکان (فتح، آیه ۶)، مرتدان (آل‌عمران، آیات ۸۶ و ۸۷)، منافقان (توبه، آیه ۶۸؛ احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱)، عالمان کتمان‌کننده حق و احکام و معارف الهی (بقره، آیه ۱۵۹) و گروه‌ها و اشخاص حقیقی و غیرحقیقی از سوی خداوند لعن و نفرین شده‌اند و مجاز است که مومنان نیز به تبعیت از خدا و پیامبر (ص) این جریان‌های فکری و رفتاری و اشخاص و شخصیت‌های این جریان‌ها را لعن و نفرین کنند. (همان)

در آیات و روایات گروه‌ها و جریان‌های فکری و رفتاری از سوی خدا و پیامبر (ص) و معصومان (ع) لعن شده‌اند. در اینجا به این افراد که از آنان به شایستگان لعن و نفرین یاد شده، اشاره می‌شود، تا مکلفان موضع خود را نسبت به این افکار و رفتار‌ها و اشخاص دانسته و از آنان ابراز تبری و بیزاری نمایند و خود را از نزدیک شدن به آنان حفظ نمایند.

کسی که از سوی خداوند لعن می‌شود، راه‌گریزی از آن نمی‌یابد. خداوند می‌فرماید: اولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَمَنْ یَلْعَنِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا؛ اینانند که خدا لعنتشان کرده و هر که را خدا لعنت کند هرگز براى او یاورى نخواهى یافت. (نساء، آیه ۵۲) پس نباید به یاری ملعونان رفت، همان‌طوری که خداوند آنان را دور ساخته و اجازه نزدیکی نمی‌دهد.

۱. لعن بر کافران: بی‌گمان خطرناکترین جریان در تاریخ جریان فکری، کفر به توحید است. از این رو، کافران مستحق لعن هستند. خداوند متعال در آیاتی از قرآن از جمله ۸۸ سوره بقره و مانند آن کفر را جریان خلاف توحید و کافران را مستحق لعن برمی‌شمارد. همچنین در‌باره شرایط لعن عمومی کافران در قرآن کریم مىفرماید: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ اولَئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ؛ همانا کسانى که کافر شدند و با عقیده کفر مردند، لعنت‏ خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد! (بقره، آیه ۱۶۱) در این آیه نه تنها از جواز لعن بر کفار سخن به میان آمده، بلکه به یک معنا با این جمله که خداوند و فرشتگان و مردم بر آن‌ها لعنت مى‌فرستند، از مردم می‌خواهد تا این‌گونه عمل کنند و وظیفه و تکلیف شرعی آنان لعن فرستادن بر جریان کفر است؛ زیرا جریانی است که در تقابل علنی و آشکار با جریان فکری توحید است. با این موضع‌گیری جریان کفر در جامعه از سوی مردم طرد می‌شود و جایگاهی برای ابراز وجود نخواهد داشت. هم چنین خداوند می‌فرماید: و هنگامی‌که از طرف خداوند، کتابی برای آن‌ها آمد که موافق نشانه‌هایی بود که با خود داشتند و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی‌که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آن‌ها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!. (بقره، آیه ۸۹) البته این آیه بیان می‌کند، اهل کتابی که نسبت به حقانیت پیامبر (ص) شناخت دارند و با شناخت و معرفت جزیی به شخص پیامبر (ص) و حقانیت وی، باز کفر می‌ورزند، به‌عنوان کافر ملعون هستند؛ زیرا تفاوتی میان این دسته از اهل کتاب از یهود و نصاری با کافران دیگر نیست.

۲. لعن بر مشرکان: شرک یک جریان فکری است که باید مردم از آن بیزاری جویند و در همین راستا مشرکان مستحق لعن هستند. خدا می‌فرماید: و خدا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد مى برند، کیفر مى دهد. حوادث بدى که براى مومنان انتظار مى کشند، بر خودشان نازل شود و خداوند بر آن‌ها خشم گرفته و آنان را از رحمت خود دور ساخته و دوزخ را برایشان آماده کرده است، و چه بدسرانجامى است.» (فتح، آیه ۶)

۳. لعن بر مرتدان: از نظر قرآن ارتداد و کفر بعد از ایمان، از موجبات خسران و لعن است. خداوند می‌فرماید: چگونه خداوند قومى را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت مى ‏کند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمى ‏کند. آنان سزایشان این است که لعنت‏ خدا و فرشتگان و مردم همگى برایشان است (آل‌عمران، آیات ۸۶ و ۸۷) پس کسانی که اسلام را پذیرفته، سپس از آن بازگردند، مورد لعن پروردگار، فرشتگان و توده‌های مردم قرار مى گیرند.
۴. لعن بر منافقان: پس از جریان کفر، جریان نفاق، جریان فکری بسیار خطرناکی است که علیه توحید عمل می‌کند. حتی در آیات قرآن نفاق، خطرناک‌تر از کفر قرار داده شده است. خداوند سبحان در چند آیه از قرآن کریم، منافقان را لعن کرده است؛ از جمله مى فرماید: خدا به مردان و زنان دو چهره و کافران، آتش جهنم را وعده داده است، در آن جاودانه‏‌اند، آن آتش براى آن‌ها کافى است و خدا لعنتشان کرده و براى آنان عذابى پایدار است. (توبه، آیه ۶۸) همچنین در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره محمد (ص) منافقان را لعن کرده و سزاوار لعن دانسته است: اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و گوش دلشان را ناشنوا و چشم‌هایشان را نابینا کرده است.

۵. لعن بر ستمگران: جریان ظلم و بی‌عدالتی در هر شکلی از جمله ظلم به خود در قالب کفر و شرک و نفاق، یا ظلم به دیگری در قالب بی‌عدالتی و قسط‌خوری عامل لعن الهی است. پس این افراد شایسته لعن خواهند بود تا مردم از آن‌ها تبری جویند و افکار و رفتارشان را در پیش نگیرند. خداوند می‌فرماید: و چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بندد، آنان بر پروردگارشان عرضه مى‌شوند و گواهان خواهند گفت اینان بودند که بر پروردگارشان دروغ بستند، هان لعنت‏ خدا بر ستمگران باد. (هود، آیه ۱۸)

۶. لعن بر پیمان شکنان و مفسدان: رفتار‌های ضد اخلاقی و شرعی از جمله پیمان‌شکنی و فساد در زمین از جمله رفتار‌هایی است که موجب لعن است. خداوند می‌فرماید: و کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده می‌گسلند و در زمین فساد می‌کنند بر ایشان لعنت است و بدفرجامی آن سرای ایشان راست. (رعد، آیه ۲۵)

۷. لعن بر شیطان: ابلیس به سبب سرکشى در برابر فرمان حق، شیطنت، استکبارورزی، از درگاه رحمت خدا رانده و لعنت شد. خداوند در بسیارى از آیات قرآن او را به سبب شیطنت لعن کرده است: مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران بود... و گفت: من بهتر از او هستم مرا از آتش آفریدی... خدا فرمود: از آن مقام بیرون شو که تو رانده‌اى و تا روز جزا لعنت من بر تو باد. (ص، آیات ۷۴ تا ۷۸)

۸. لعن بر آزار دهندگان خدا و پیامبر: آزاردهندگان خدا و پیامبر او، لعنت شده‌اند؛ آنجا که خداوند مى‌فرماید: آن‌ها که خدا و پیامبرش را آزار مى‌دهند، خداوند آن‌ها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته و براى آنان عذاب خوار‌کننده‌اى آماده کرده است. (احزاب، آیه ۵۷.) البته اذیت اهل بیت (ع) و امامان معصوم (ع) به سبب اینکه اذیت و آزار رسول‌الله (ص) است، موجب می‌شود تا این اشخاص آزاردهنده نیز مستحق لعن شوند. بر همین اساس است که در روایات پیامبر (ص) و معصومان (ع) اذیت و آزار معصومان و اهل بیت (ع) از مصادیق جواز لعن دانسته شده است.

۹. لعن بر دروغگویان: دروغگویان نیز در برخى از آیات و روایات از افرادى شمرده شده‌اند که خداوند آنان را لعنت می‌کند. خداوند به پیامبرش دستور مى‌دهد که گروهى از اهل کتاب را به مباهله بخواند و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهد: ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ سپس مباهله کنیم و لعنت‏ خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (آل عمران، آیه ۶۱)
پیامبر اکرم (صلى‌الله علیه و آله) فرمود: فلعنه الله على الکاذب و ان کان مازحا؛ خداوند دروغگو را لعنت کند؛ اگر چه شوخى کرده باشد. (مستدرک الوسایل، محدث نوری، ج ۱۱، ص ۳۷۲، ح ۱۳۲۹۴.) همچنین می‌فرماید: المومن اذا کذب بغیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قلبه نتن حتى یبلغ العرش فیلعنه حمله العرش؛ آنگاه که شخص مومن، بدون عذر دروغ گوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت مى‏کنند و از قلب او بوى گندى بیرون مى‏آید که به عرش مى‏رسد؛ آنگاه حاملان عرش الهى نیز او را لعن مى‏کنند. (همان، ج ۹، ص ۸۶، ح ۱۰۲۹۱)

۱۰. لعن بر بهتان‌زنندگان به زنان پاکدامن: از مستحقان لعن، بهتان زنان نسبت به زنان پاکدامن است؛ زیرا این بهتان‌ها برای جامعه و امنیت اخلاقی جامعه بسیار خطرناک است. خداوند در این باره مى فرماید: همانا کسانى که به زنان شوهردار ناآگاه مومن بهتان مى‌زنند، در دنیا و آخرت لعنت مى‌شوند و براى آن‌ها عذابى بزرگ است. (نور، آیه ۲۳.)

۱۱. لعن بر قاتل عمدی مومن: از نظر اسلام، جان و مال و عرض مومن در امان است و هر گونه تعرضی موجب غضب الهی است. بر همین اساس خداوند نسبت به جریان قتل عمدی مومنان هشدار می‌دهد و می‌فرماید: و هر کس فرد مومنى را از روى عمد به قتل برساند، جزاى او دوزخ است. در آن جاودان مى‌ماند و خدا بر او خشمگین مى‌شود و او را لعن کرده، برایش عذابى بزرگ فراهم مى‌سازد. (نساء، آیه ۹۳)

۱۲. تفرعن: افکار و رفتار فرعونی، موجب لعن است. خداوند می‌فرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا. إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا... وَأُتْبِعُوا فِی هَذِهِ لَعْنَهًْ وَیَوْمَ الْقِیَامَهًْ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ؛ و براستى موسى را با آیات خود و حجتى آشکار. به سوى فرعون و سران قوم وى فرستادیم ولى سران از فرمان فرعون پیروى کردند با آنکه هیچ هدایت و رشدی در اطاعت امر فرعون نبود. روز قیامت پیشاپیش قومش مى‌رود و آنان را به آتش درمى‌آورد و دوزخ چه ورودگاه بدى براى واردان است و در این دنیا و روز قیامت به لعنت بدرقه شدند و چه بد عطایى نصیب آنان مى‌‏شود. (هود، آیات ۹۶ تا ۹۹) پس کسانی که راه و روش فرعونی را در پیش می‌گیرند، از نظر قرآن ملعون هستند و مومنان و مسلمانان مکلف هستند تا نسبت به این جریان موضع‌گیری داشته و واکنش نشان دهند. این واکنش در قالب زبانی با لعن و نفرین و دورباد انجام
می‌شود.

همچنین در روایات، علاوه بر موارد فوق گروه‌های دیگری مورد لعن قرار گرفته‌اند و کار‌هایی مستحق لعن شمرده شده که برخی از آن‌ها عبارتند از: تحریف‌کنندگان کتاب خدا، منکران قضا و قدر الهى، مخالفان سنت رسول خدا، حلال‌کنندگان حرام خدا، زورگویان سلطه‌گر، تاراج‌کنندگان بیت‌المال، یارى‌کنندگان ستمگر (مستدرک‌الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۲؛ وسائل‌الشیعه، ج ۱۶، ص ۵۱)

آزاردهنده همسایه، قاری شرابخوار، عالم مطیع سلطان جائر، دشمن ولایت امیرمومنان (ع)، اتهام کفرزننده به مومن، زن شوهر‌آزار، تارک صله رحم، تصدیق‌کننده سحر و جادو، تبلیغ‌کننده ایمان بی‌عمل، تارک صدقه از مال، زدن والدین، عاق والدین، عدم اهتمام به حضور در مسجد (وسایل‌الشیعه، ج ۱۸، ص ۲۸۰) فریب نابینا، همجنس بازی، ذبح حیوان بدون بسم‌الله (مسند ابن حنبل: ۱/۶۶۲/۲۸۱۷) رشوه‌دهنده و گیرنده و میانجی (بحار الأنوار: ۱۰۴/۲۷۴/۱۱) تارک امر به معروف و نهی از منکر. (الترغیب و الترهیب: ۳/۲۳۱/۲۲)

نکته حائز اهمیت اینکه نام بردن از شخص خاص و لعنت کردن او، فقط زمانی جایز و صحیح است که آن شخص صفت کفر یا ظلم یا... را داشته باشد وگرنه لعن او حتی به صورت نامعین هم چه به صورت اخبار و چه به صورت انشاء جایز نیست و، چون ممکن است شخص، از یکی از این صفات تا زمان مرگش توبه کند و به راه خدا بازگردد، لذا شایسته است نام اشخاص در لعن برده نشود و فقط به صورت کلی و نامعین لعن شوند.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha