بازخوانی طرح اصلاح فرهنگ مالک بن نبی؛
مالک بن نبی یکی از اندیشمندانی است که پروژه احیای اسلام و بازگشت به خویشتن را روشمندتر و با دقت بیشتری مطرح می‌کند. اندیشه‌های مالک بن نبی مانند دارویی برای عمل بیمار گونه عرب در قرن بیستم بود که موجی از شور ایجاد کرد. یکی از زوایای اندیشه بن نبی آن بود که درگیری میان غرب و اسلام را صرفا نه در عرصه اقتصاد و سیاست بلکه در عرصه اندیشه نیز دنبال می‌کرد.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ علی عسگری: توجه به بازطراحی مدام فرهنگ و اصلاح آن یکی از ضرورت های حفظ و ارتقاء نهضت اسلامی ایران در چالش تمدنی خویش با غرب است. در این میان توجه به تجارب دیگر نهضت‌های اسلامی از ضروریاتی است که می‌تواند حاوی نکاتی راهگشا باشد. جنبش اسلامی الجزایر، هرچند از منظر فقهی سنی مذهب بوده، اما ادبیات مفصلی در زمینه پیشبرد نهضت و اصلاح فرهنگی تولید نموده که به واسطه قرابت های کلامی و نزدیکی در مسائل با نهضت اسلامی ایران، قابلیت الگوگیری فراوانی را داراست. در این میان مالک بن نبی به واسطه قرار دادن مقوله اصلاح فرهنگی به عنوان دال محوری پروژه علمی خود از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. از همین رو در ادامه به بازخوانی طرح وی از اصلاح فرهنگی خواهیم پرداخت.

 

زمینه فکری مالک بن نبی

مالک بن نبی، یکی از رهبران جنبش اسلامی در الجزایر است که در سال ۱۹۰۵ از پدر و مادری فقیر در قسطنطنیه به دنیا آمد. وی در دبیرستان با تفکرات بن بادیس موسس جمعیت علمای الجزایر آشنا شد و تأثیرات فراوانی از آن گرفت. بن نبی پس از اتمام دبیرستان برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا با دختری فرانسوی که مسلمان شده بود ازدواج کرد. وی در این برهه علاوه بر آشنایی با افکار بن بادیس با افکار اشخاص دیگری همچون گاندی؛ شکیب ارسلان و... آشنا شد. بن نبی پس از استقلال الجزایر چند سال سمت ریاست آموزش عالی را بر عهده داشت تا اینکه از مسائل سیاسی به منظور تکمیل پروژه فکری خود کناره گرفت.

اندیشه های مالک بن نبی هائز  دو ویژگی برجسته بود؛ نخست راهبردی بودن و ناظر به صحنه عمل و در مرحله بعد نظام مند بودن که امکان پیاده سازی آن را بیش از پیش فراهم می آورد. وی جنبش اسلامی الجزایر را در دو مرحله فکری می دید؛ مرحله اول برخورد منفی است که جنبش باید از اندیشه های رسوب کرده کهنه خلاصی یابد و در مرحله دوم که رویکردی ایجابی و مثبت است؛ جنبش باید طرحی برای اتصال به زندگی بزرگوارانه ارائه دهد.

 

بن نبی، فیلسوف تمدن

در میان اندیشمندان عرب مالک بن نبی به فیلسوف تمدن و نخستین کسی که به مباحث تمدنی در اسلام پرداخت شهرت دارد. وی چالش های تمدنی را نقطه محوری پژوهش های خود قرار داد.

قراردادن استعمار به عنوان یکی از موانع تمدن اسلامی در اندیشه های او موجی از درگیری ها با وی را رقم زده است.

کتاب پدیده های قرآنی نخستین اثر بن نبی است که زیربنای تحلیل های تمدنی وی در آن ذکر شده است.

مالک بن نبی یکی از اندیشمندانی است که پروژه احیای اسلام و بازگشت به خویشتن را روشمندتر و با دقت بیشتری مطرح می‌کند.[1] برای درک بهتر جایگاه وی شاید بتوان نسبت وی با جنبش اسلامی الجزایر را با نسبت شهید مطهری با جنبش اسلامی ایران قیاس نمود.

اندیشه های مالک بن نبی مانند دارویی برای عمل بیمار گونه عرب در قرن بیستم بود که موجی از شور ایجاد کرد. یکی از زوایای اندیشه بن نبی آن بود که درگیری میان غرب و اسلام را صرفا نه در عرصه اقتصاد و سیاست بلکه در عرصه اندیشه نیز دنبال می نمود.

دو مولفه درخشان تفکر مالک بن نبی توجه به ابعاد اجتماعی اسلام و همچنین توجه به نقش زمان و تأثیرات بستر فرهنگی و مکانی بر منطق فهم دین است. از این طریق بن نبی می تواند عقلانیتی پویا و اسلامی را پایه ریزی کند. بن نبی در آسیب شناسی های خود؛ ضعف جامعه اسلامی را نه در مباحث نظری بلکه در ارتباط پیدا کردن با عمل و اندیشیدن در رابطه با مباحث عملی می داند. وی ضعف اصلی مسلمانان را در این می دانست که نتوانسته اند فرهنگ و علمی حرکت ساز ایجاد کنند که جان دهنده به جنبش های اجتماعی باشد.

در زمینه استعمار بن نبی در برهه ای که تصور غالب در مورد آن؛ استعمار کهنه و سرزمینی بود؛ به مباحث استعمار نو و مدرن که در زمینه استعمار فکر و فرهنگ است پرداخت از همین رو وی جزء متفکران پیشرو در این زمینه است. مالک بن نبی در زمینه استعمار پذیری تلاش به ایجاد تحولی انفسی و روحی می کند که طی آن اشخاص از پذیرش استعمار سر باز زنند. وی این تحول انفسی و آزادی خواهی را لازمه رهایی از استعمار می داند. تضاد با سکولاریسم و توجه به اسلام سیاسی و اشخاص مبارز تاریخ همچون ابوذر غفاری؛ عمار یاسر و امام علی(ع) یکی دیگر از شاخصه های اندیشه مالک بن نبی است به گونه ای که غرب اندیشه های بن نبی را تهدیدی برای آینده تمدنی خود می داند.

به نحو خلاصه، خط و مشی را که بن نبی برای جنبش اسلامی الجزایر، ترسیم می نمود را می توان حائز مسائل زیر دانست:

  • استقلال که مراد از آن نه استقلال سیاسی بلکه وجود استقلال فکری و بهره مندی از منابع اصیل دینی به جای رجوع به اندیشه های غربی است. از منظر بن نبی اسلام توانایی رهبری و راهبری یک جنبش و حرکت اجتماعی را داراست.

  • جهان شمولی دین، به معنای باور به اسلام به عنوان مکتب سعادت در کل دنیا.

  • دموکراسی به معنای باور به حرکت های مردمی و پرهیز از مبارزات خشن مسلحانه و چریکی است. از منظر بن نبی اسلام دینی است دموکراتیک، مردم در آن حق تشکیل حکومت داشته و خشونت چه در مرحله مبارزه و چه در مرحله مدیریت مجاز نیست.[2]

 

فرهنگ، خواستگاه تمدن

فرهنگ و تمدن هرچند از منظر برخی دارای همپوشانی معنایی هستند اما در منظر مالک بن نبی اینگونه نیست، از نظر وی فرهنگ شیوه ها، اسلوب و ضوابط حیات اجتماعی است که در موارد پیچیده تر شدن، نمودهای عینی (ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، معماری، هنر و...) گسترده پیدا خواهد کرد. در نتیجه فرهنگ به نحوی خواستگاه تمدن است. از طرف دیگر فرهنگ خود محصول جهان بینی و شناخت های بنیادین شخص از هستی و نسبت خود با خالق، دیگر مخلوقات و جهان است.[3]

مالک بن نبی پروژه اصلاحی خود را از مشاهده آشفتگی های فرهنگی جوامع مسلمان آغاز کرده و در آسیب شناسی خود، سه آسیب عمده را به عنوان ریشه مشکلات جوامع مسلمان شناسایی می کند:

  • گسستگی شبکه روابط اجتماعی: از منظر بن نبی فرهنگ و تمدن هنگامی ایجاد می شوند که اشخاص از فرد( اتم های منفصل و بدون مسئولیت پذیری) به شخص تبدیل شده و نسبت به دیگران احساس مسئولیت کنند، سپس این اشخاص به یکدیگر پیوند خورده و شبکه روابط اجتماعی را به وجود بیاورند. از منظر بن نبی فساد در این شبکه و تبع آن فساد در فرهنگ و تمدن هنگامی رخ می دهد که اشخاص مسئولیت های اجتماعی خود را فراموش کرده و نسبت به آرمان شبکه بی تفاوت شوند.[4] در توضیح بیشتر این سخن باید افزود که اجتماع اتمیزه شده، در نقطه مقابل شرایط جنبشی قرار داد. جنبش اجتماعی مردم الجزایر، یکی از پویاترین و فعال ترین جنبش های اسلامی تاریخ معاصر است. این جنبش در طی تاریخ دویست ساله خود فراز و نشیب های مختلفی را پیموده است. اولین دوره پویایی جنبش، در زمانه درگیری با استعمار فرانسه به رهبری امیر عبدالقادر است. پس از اشغال کامل این کشور، سیاست های استعمار در خصوص فروپاشی فرهنگ اسلامی الجزایر، جنبش اجتماعی این کشور را دچار سرخوردگی می شود. اتمیزه شدن، به معنای از هم گسیختگی و از میان رفتن ارتباط و در نتیجه آن، فقدان تحرک اجتماعی وضعیتی است که این جنبش پس از اشغال کامل تجربه می کرد. در این میان، اندیشمندانی همچون مالک بن نبی، با تمرکز صحیح بر مسئله فرهنگ و نسبت آن با تمدن، به تقلید از رهبرانی همچون «بن بادیس» موفق می شوند تا پروژه اصلاح فرهنگی الجزایر را پیش برده و مجدد انسجام اجتماعی را بازگردانند. طرح بن بادیس از هویت، به معنای تکیه بر هویت الجزایری در مسئله سیاست(در حالی که فرانسه تأکید بر اعطای تابعیت فرانسوی به شهروندان این کشور و تغییر زبان عربی به فرانسوی و ... را داشته) و تکیه بر هویت اسلامی در مسئله فرهنگ و ارتقاء آن در اندیشه روشنفکران دینی پس از وی همچون مالک بن نبی نقش وافری در خروج جنبش اجتماعی مردم مسلمان الجزایر از خمودگی داشته است. به دنبال این طرح اصلاح فرهنگی و احیای هویت مردم، دور دوم پویایی جنبش شروع و ختم به اخراج فرانسه از این کشور می شود.

  • گسترش روحیه استعمار پذیری: مالک بن نبی مشکل اصلی جامعه اسلامی را وجود حاکمان سست و سیاست ورزی های همراستا با استعمار نمی داند، بلکه از نظر وی ریشه مشکلات در افزایش روحیه استعمار پذیری است که برآیند آن در عرصه سیاست خود را در قالب حاکمان وابسته نمایان می‌سازد. از نظر وی جوامع اسلامی در هیچ زمانی چنین روحیه استعمار پذیری را تجربه نکرده اند.[5]

  • بن نبی بر خلاف جریان روشنفکری هم عصر خود که ریشه مشکلات را در سنت های دینی فهم کرده و از همین رو با نگاهی از خارج، همواره از درک ظرافت های فرهنگ دینی ناکام می ماندند، مشکلات جامعه اسلامی را در فراموشی هویت اسلامی تلقی می کرد. بنابر دیدگاه بن نبی یکی از لوازم فرهنگ و تمدن، فرا رفتن کنش گری افراد از سطح غریزی و قرار گرفتن آن در ملکیت روح است. از همین رو وی همواره تأکید فراوانی بر بازخوانی نظام والای ارزشی و اخلاقی اسلام به عنوان معرفتی که می تواند چنین مهمی را به دست دهد دارد.[6]

در نهایت طرح مالک بن نبی از اصلاح فرهنگی را می توان چنین خلاصه کرد که وی راه اصلاح و ارتقاء تمدنی جهان اسلام را در اصلاح فرهنگی و راه اصلاح فرهنگی را در بازسازی ساختارهای فکری و به عبارت دیگر در اصلاح فکر فرهنگی مبتنی بر اسلام می داند.

 

درس های بن نبی برای امروز ما

به طور خلاصه و مجمل می توان گفت که آموزه های مالک بن نبی برای امروز ما دربرگیرنده سه مسئله زیر خواهد بود:

  • پرهیز از سیاست زدایی: یکی از تصورات غلط که می تواند سرمایه اجتماعی نظام اسلامی را مخدوش سازد، پروژه سیاست زدایی از مردم است، متمرکز کردن مردم بر سرگرمی و طنز، توجه دادن آنان به مسائل غیر ضروری و معطوف ساختن تمام تلاش آنان به اقتصاد، موجبات اتمیزه شدن جامعه را فراهم می‌آورد. به یقین سیاست ورزی غلط توسط مردم به مراتب بهتر از غیر سیاسی شدن مردن خواهد بود، چراکه کاهش حساسیت های مردمی به مسائل اجتماع و سیاست، زمینه های تهی شدن نظام و انقلاب را از سرمایه اجتماعی به وجود می آورد.

  • مبارزه با افکار رسوب کرده: همانطور که مالک بن نبی اصلاح فرهنگی را دو مرحله ای می دید (مبارزه با افکار رسوب کرده و سپس طرح اتصال به زندگی متعالی) انقلاب اسلامی نیز لازم است تا در پروژه اصلاح فرهنگی خود (که أمری نه مقطعی بلکه مستمر خواهد بود)، برخورد انتقادی با سیاست های خود را به دست فراموشی نسپارد. این بازخوانی انتقادی سیاست های پیشین، نه تنها موجبات انحراف را فراهم نمی آورد، بلکه چنانچه با بینش صحیح صورت گیرد، منجر به دقیق تر شدن و تفصیل ایده های مجملی خواهد شد که در ابتدای انقلاب مطرح گشت.

  • توجه به زیربناهای فکری: وضعیت فعلی متأسفانه عرصه حاکمیت کارکرد گرایی و تحقیقات کاربردی است، چراکه أمر مالی، پژوهشگر را جهت داده و به سمت مسائل روبنایی سوق می دهد. توجه به زیرساخت های فکری، مسائل بنیادین و در عین حال مشخص ساختن نسبت این تحقیقات با عرصه عمل از لازمه های تمدن سازی و داشتن طرح اصلاح فرهنگی است.

 

[1]فاضل قانع، حمید: گفتمان اسلام سیاسی بر اساس خوانش امام خمینی، سید قطب و مالک بن نبی، فصلنامه اندیشه سیاسی در اسلام، پاییز ۱۳۹۴. ص ۳۸

[2]ثقفی، سید محمد: جنبش های اسلامی الجزایر و اندیشه های اصلاحی مالک بن نبی، فصل نامه مکتب اسلام، مرداد ۱۳۷۱، ص ۶۱-۶۵

[3]حمید، فاضل قانع: تمدن نوین اسلامی در بستر اصلاح فرهنگی( تبیین اندیشه های مالک بن نبی)، فصل نامه تمدن نوین اسلامی، بهار و تابستان ۱۳۹۶، ص ۱۴۰-۱۴۲

[4]بن نبی، مالک: میلاد مجتمع(دمشق، دارالفکر، ۲۰۰۲) ص ۳۱

[5]بن نبی، مالک: وجهه العالم الاسلامی( دمشق، دارالفکر، ۲۰۰۴) ص ۹۴

[6]بن نبی، مالک: میلاد مجتمع(دمشق، دارالفکر، ۲۰۰۲) ص  ۷۴

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha