بررسی نقش ابزار آسایش در آرامش انسان در گفتگو با حسن موسوی چلک؛
تکنولوژی سوار بر ما نیست، چون اراده‌ای از خودش ندارد، بلکه این ما هستیم که قدرت تسلط و بکارگیری درست تکنولوژی‌ها و فناوری‌های نوین از جمله فضای مجازی را نداریم و باید آن را بدست آوریم. شاید حضور پررنگ ما در اعیاد و روز‌های خاص مثل روز مادر و پدر در فضای مجازی و گروه‌های مجازی لازم باشد، ولی این موضوع نباید جای گردهمایی‌ها و حضور در جمع را بگیرد.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نگار منصف: عوامل زیادی در میزان حس رضایتمندی افراد در جامعه و همچنین شیوع افسردگی دخیل هستند. افسردگی هم دارای نشانه‌های زیادی است و گاهی اوقات تعریف افسردگی آن قدر وسیع می‌شود که بخش عظیمی از مردم جامعه را در بر می‌گیرد از طرفی دیده می‌شود قشری یا یک گروه سنی زیاد افسردگی را تجربه می‌کند. اینکه در هزاره سوم، با وجود دسترسی‌های گسترده به انواع ابزار آسایش، انسان هر روز از آرامش، فاصه می‌گیرد این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که آیا دنیای مدرن، ذهن ما را بیمار کرده است؟ دکتر حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران در این گفتگو به این پرسش پاسخ گفته اند.


مددکاران اجتماعی چه تعریفی از افسردگی دارند؟

موسوی چلک: افسردگی ذیل اختلالات روانی تعریف می‌شود و مددکاران اجتماعی با این موضوع دائما مواجهه دارند. البته باید بدانید که به طور مشخص افسردگی موضوعی اجتماعی نیست و به طور مستقیم به حوزه روانشناختی مربوط است، ولی تبعات اجتماعی دارد. تا کنون تعاریف مختلفی از افسردگی ارائه شده است. برای مثال، علاقه نشان ندادن به کار‌هایی که از قبل فرد به انجام آن‌ها علاقمند بوده، کمتر شدن تمرکز، احساس خستگی بیش از حد به گونه‌ای که بر رفتار اثرگذار باشد و موارد دیگری از این دست. برخی از نشانه‌هایی که در منابع مختلف درخصوص افسردگی وجود دارد شامل وجود احساس ناامیدی و آزرده خاطر شدن بابت کوچکترین مسائل، وجود اختلال خواب به صورت کم خوابی یا پرخوابی و نداشتن حوصله انجام کار‌ها خصوصا امورات سنگین و طولانی مدت، تغییر در اشتها به صورت پرخوری یا کم اشتهایی، کاهش قدرت تصمیم گیری، داشتن درد‌های فیزیکی بدون دلیل مشخص، است.


اساسا جامعه ایران را جامعه‌ای مدرن-براساس تعاریف از جامعه مدرن- می‌دانید که افسردگی محصول این جامعه باشد؟

موسوی چلک: در اوایل انقلاب، حدود ۳۰ درصد جامعه ایران شهری بود و رفته رفته این میزان به ۷۰ درصد رسید و نسبت جمعیت روستایی و شهری ایران تغییر کرد. جامعه‌ای که زندگی شهری را تجربه می‌کند، به واسطه شرایطی که در محیط‌های شهری هست، نوع و کیفیت روابط، سطح خانواده، فرصت‌ها برای گذران اوقات فراغت، مشغله‌های زیاد و مسائل و فناوری‌های جدید، احساس تنهایی می‌کنند. جامعه ایران هم از این امر مستنثی نبوده است و در حال تجربه این موارد است. در گذشته از آنجا که محیط‌ها کوچک بودند، افراد احساس حمایت اجتماعی بیشتری داشتند، اما همین موضوع در روزگار مدرن شدن شهر‌ها به خلا حمایت اجتماعی برای افراد تبدیل شده و تکنولوژی و ابزار‌های نوین ارتباطی و رسانه‌ها نیز به این موضوع بیشتر دامن زده‌اند. مثلا در همین ایام کرونا، جهش استفاده از گوشی‌های همراه و پایین آمدن سن مصرف کنندگان این ابزار، به واسطه شرایطی که بر آموزش تحمیل شد و به صورت مجازی آموزش‌ها برای مدارس انجام گرفت، در کنار سبک زندگی امروز ما که هر کسی سعی می‌کند سرش در لاک خودش باشد، جمعا موجب منزوی شدن افراد جامعه از یکدیگر شد. البته نباید فراموش کنیم که بخشی از آنچه در حال روی دادن است، زاییده حرکت به سمت توسعه و بهره گیری از فناوری‌های نوین، شهرنشینی و گسترش آن و در ادامه تاثیری است که می‌تواند بر حوزه سلامت روانی و اجتماعی مردم بر جای گذارد و امری اجتناب ناپذیر است.  


گفته می‌شود افسردگی مقوله‌ای طبیعی در جوامع مدرن است و باید آن را ظاهرا به رسمیت بشناسند، نظر شما در این خصوص چیست و از چه بابت گفته می‌شود که توازن روحی افراد در دوران مدرن به دفعات به هم می‌خورد؟

موسوی چلک: براساس آماری که سال ۱۳۹۴، وزارت بهداشت اعلام کرد، بین ۲۳ تا ۲۵ درصد افسردگی در کشور وجود داشت و 
در همین ایام کرونا، جهش استفاده از گوشی‌های همراه و پایین آمدن سن مصرف کنندگان این ابزار، به واسطه شرایطی که بر آموزش تحمیل شد و به صورت مجازی آموزش‌ها برای مدارس انجام گرفت، در کنار سبک زندگی امروز ما که هر کسی سعی می‌کند سرش در لاک خودش باشد، جمعا موجب منزوی شدن افراد جامعه از یکدیگر شد
این موضوع به صراحت اعلام شد و حتی در تهران این رقم به ۳۰.۴ رسیده بود یعنی بیش از میزان میانگین کشوری. از آنجایی که افسردگی انواع متعددی دارد، می‌توان پیش‌بینی کرد با توجه به هشداری که سازمان‌های مرتبط به این مساله داده‌اند، بعد از پایان کرونا این شرایط بدتر خواهد شد. آنهم به دلیل وجود عوامل تشدیدکننده اختلالات. از جمله بلایای طبیعی که ما در این چند سال کم نداشتیم مثل سیل سال ۹۸ که بی سابقه بود، ناآرامی و تنش‌هایی که در کشور وجود داشته و بحران‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و حتی درگیری‌های سیاسی که در داخل کشور بود و خود کرونا که همگی این موارد، سلامت روان را دچار تهدید کرده است و افسردگی هم یکی از انواع این اختلالات می‌تواند باشد. البته اگر سازوکار‌های محافظ سلامت روان را بیشتر تقویت می‌کردیم می‌توانستیم از افزایش این اختلالات کم کنیم. به طور کلی می‌توان گفت عوامل تشدید کننده فراوانی بیشتر پیدا کردند و عوامل محافظ کمتر شده‌اند. طبیعتا در چنین شرایطی با در نظر گرفتن شرایطی که از قبل وجود داشت نگرانی در این حوزه باید بیشتر شود. در حوزه مددکاری اجتماعی نگرانی ما بیشتر از این جهت است که این وضعیت می‌تواند روی انواع آسیب‌های اجتماعی از جمله خودکشی، خشونت و تنش در میان اعضای خانواده و گرایش به مواد مخدر و افسردگی اثرر بگذارد. لذا، چون تبعات افسردگی‌ها و اختلالات روانی به سمت حوزه اجتماعی هم سرازیر می‌شود، مددکاران نیز درگیر این مسائل می‌شوند. اساسا در برخی مواقع مرزگذاری بین سلامت روانی و سلامت اجتماعی بسیار سخت بوده، چون بهم تنیده هستند و بعد روانی و اجتماعی مرز‌های مشترک دارند.
 

عوامل محافظی که فرمودید شامل چه مواردی هستند؟

موسوی چلک: این عوامل در سطوح مختلف، متفاوت اند. مثلا در بعد کلان و اجتماعی سیاستگذاری‌هایی که در کشور انجام می‌شود، سرمایه‌گذاری‌هایی که ما برای ارتقای سلامت روان و سلامت اجتماعی انجام می‌دهیم، امنیت اقتصادی و به طور کلی مدیریت خوب اقتصاد، حقوق شهروندی، احساس برابری در برابر قانون، تحقق عدالت اجتماعی و بالارفتن شاخص رفاه، شفافیت و پاسخگویی، شایسته سالاری و سرمایه اجتماعی و فرهنگی و امید و... بخش کلانی است که جامعه در آن نقش دارد و داشتن محیط آموزشی با نشاط، نشاط اجتماعی، احساس تعلق و همبستگی، این‌ها در سطح کلان جامعه می‌توانند اثرگذار باشند البته که ما نمی‌توانیم نقش خانواده را در این میان، نادیده بگیریم. فضای خانواده و تعامل میان اعضای آن، مسئولیت‌پذیری در قبال خانواده و مهارت‌های اعضای خانواده، چگونگی جامعه‌پذیری فرزندان در درون خانواده و محیط‌های اجتماعی در این حوزه موثر است. مسلما در درون خانواده‌ای که تنش وجود دارد و اعضا، مهارت لازم را برای والد بودن یا عضو موثری برای خانواده بودن را ندارند، احتمال بروز جرم یا طلاق یا خشونت و... در درونشان بیشتر می‌شود، حتی بی‌سرپرستی افراد نیز می‌تواند در این حوزه موثر باشد. هر میزان این موارد کمتر باشند، عوامل محافظ بیشتر می‌شوند. یعنی صمیمیت و همکاری و احترام به حقوق متقابل در خانواده بیشتر می‌شود. همچنین اگر اعضای خانواده مهارت‌های لازم را برای حل مسائل داشته باشند، طبیعتا خانواده نیز می‌تواند کمک کند و از سلامت روانی اجتماعی محافظت کند. البته به خود فرد هم این موارد باز می‌گردد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. ویژگی‌های فردی، انگیزه، سلامت ذهنی، فراگیری مهارت‌ها و علاقمندی به یادگیری آنها، یا حتی هوش می‌تواند در این حیطه تاثیر بگذارد، لذا هم فرد و هم خانواده و هم جامعه می‌توانند نقش محافظ یا تعیین کننده سلامت را برای زندگی بهتر یا زیستن اجتماعی داشته باشند.


شما از مسائل موجود در جامعه ما مثل بیکاری، تورم و نوسانات شدید اقتصادی گفتید و اینکه همین عوامل می‌توانند در بروز افسردگی موثر باشند، در حالی که در کشور‌های توسعه‌یافته مثل دانمارک با رفاه کامل اقتصادی هم، میزان افسردگی و خودکشی بیش از سایر کشورهاست، دلیل این مساله ماهیت مدرن جوامع است که چنین اتفاقی را رقم میزند یا دلیل دیگری دارد؟
در کشور‌های توسعه یافته اگرچه رفاه وجود دارد، اما موضوع تنهایی بیشتر بر جامعه حاکم است. سبک زندگی در آن جامعه متفاوت است و ارزش‌ها نوع دیگری هستند و نمی‌توانیم همان معیار‌ها را برای ارزیابی مثلا این موضوع در ایران در نظر بگیریم. مثلا عامل دین در ایران پررنگ‌تر است و لذا فهم ما از قضیه تنهایی یا سبک زندگی متفاوت از سبک زندگی کشور‌های اروپایی می‌شود


موسوی چلک: ببینید در این موارد، زیست بوم‌ها تعیین‌کننده می‌شوند. زیست بوم در واقع، شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر هر جامعه است. باورها، هنجار‌ها و ارزش‌ها، قوانین و آداب و رسوم و... همگی تعیین‌کننده هستند. در ایران نیز با وجود همه مسائل تشدیدکننده‌ای که درخصوصش گفته شد، از سال ۲۰۲۱ برای اولین بار یک کمیته زیست بوم تعیین کردیم. هر کشوری بنا به زیست بوم خود برداشت متفاوتی از فرهنگ و سبک زندگی دارد. ممکن است باور‌ها و ارزش‌هایی وجود داشته باشد که آن‌ها محافظ یا تشدیدکننده یک پدیده اجتماعی باشند؛ بنابراین هر کشور را باید بر همین اساس ارزیابی کرد. در کشور‌های توسعه یافته اگرچه رفاه وجود دارد، اما موضوع تنهایی بیشتر بر جامعه حاکم است. سبک زندگی در آن جامعه متفاوت است و ارزش‌ها نوع دیگری هستند و نمی‌توانیم همان معیار‌ها را برای ارزیابی مثلا این موضوع در ایران در نظر بگیریم. مثلا عامل دین در ایران پررنگ‌تر است و لذا فهم ما از قضیه تنهایی یا سبک زندگی متفاوت از سبک زندگی کشور‌های اروپایی می‌شود؛ بنابراین برای بررسی این موضوع، به تمام عوامل تشدیدکننده باید توجه کرد و خصوصا به زیست بوم آن کشور.


گفته می‌شود که تمدن مدرن، براساس محتوایی که دارد تمدن عجله است و در این تمدن با فروپاشی‌های اخلاقی و هنجاری و ارزشی اغلب مواجه‌ایم. چه میزان از این فروپاشی‌ها عاملی است برای افسردگی. آیا رابطه مستقیمی میانشان می‌توان قائل بود؟

موسوی چلک: ما در طول روز استرس‌ها و تنش‌ها و هیجان‌های متعددی را تجربه می‌کنیم و اینکه چطور می‌توان این استرس‌ها و تنش‌ها را مدیریت کرد تا بر روی روند عادی کارهایمان اثر منفی نگذارد، به مهارت‌های هر فرد باز می‌گردد که چقدر توان مقابله با این موضوعات را داشته باشد. معمولا در چنین جوامعی با افرادی با چنین توانایی‌هایی ظهور و بروز پدیده‌هایی که موضوع این بحث است، کمتر خواهد بود. چراکه زمانی استرس تاثیر می‌پذیرد که بر من غلبه کند. ما در طول روز استرس‌های مختلفی را با شدت و ضعف‌های متفاوت تجربه می‌کنیم و همه استرس‌ها به یک اندازه بر ما تاثیر نمی‌گذارند بلکه استرس‌هایی تاثیر می‌گذارند که ما توان و مهارت کنترل بر آن شرایط را نداشته باشیم.
   

با اینکه شبکه‌های مجازی مزایای دارند مثل اینکه دسترسی افراد در لحظه به همدیگر و به اماکن و امورات بیشتر شده به ظاهر افراد دور را به هم نزدیک کرده، ولی افراد نزدیک به هم مثل خانواده را از هم دور کرده است، این موارد چه میزان می‌تواند بر افسردگی و اساسا تنها بودن انسان تاثیر داشته باشد؟

موسوی چلک: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که فضای مجازی، بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی ما شده است و اگر نگوییم هم عرض زندگی واقعی‌مان، اما تقریبا شبیه همین در حال اتفاق افتادن است. وقتی کودکی تقریبا از ۱۵ ساعتی که بیدار است ۹-۸ ساعت مشغول فضای مجازی است پس طبیعتا هم عرض هم، بگوییم بیراه نگفته‌ایم. این میزان رشد اجتناب ناپذیر بوده است. اما مساله این است که اگر ما سواد و استفاده صحیح از این ابزار را نداشته باشیم، دنیای ما به چه صورت می‌شود. این ابزار انسان را تنبل و خانه‌نشین می‌کند، احساس تنهایی در جمع را افزایش می‌دهد و آرامش را از انسان می‌گیرد، لذا اگر نتوانیم بر این موج سوار شویم، آسیب جدی خواهیم دید. بعضی‌ها آنقدر به این شبکه‌ها وابسته هستند که در رختخواب و یا مواقع استفاده از سرویس بهداشتی هم گوشی همراه با خود دارند. این مساله ناشی از تکنولوژی نیست بلکه گواه این است که ما تسلطی بر این مساله نداریم. بخشی از این موضوع به مهارت ما باز می‌گردد. وقتی بتوانیم آن خودمراقبتی را انجام دهیم، برنامه‌های گروهی در درون خانواده داشته باشیم و برای با هم بودن، وقت بگذاریم و فرهنگ گفتگوی همراه با احترام متقابل در درون خانواده ما تمرین شود، آن زمان شاید این موضوع شبکه‌های اجتماعی خیلی بار بر زندگی ما نشود. ولی وقتی ما این فرهنگ و توان را نداریم و غرق این موضوع می‌شویم، طبیعی است که روی کیفیت روابط تاثیر گذاشته و وابستگی می‌آورد.

تکنولوژی سوار بر ما نیست، چون اراده‌ای از خودش ندارد، بلکه این ما هستیم که قدرت تسلط و بکارگیری درست تکنولوژی‌ها و فناوری‌های نوین از جمله فضای مجازی را نداریم و باید آن را بدست آوریم. شاید حضور پررنگ ما در اعیاد و روز‌های خاص مثل روز مادر و پدر در فضای مجازی و گروه‌های مجازی لازم باشد، ولی این موضوع نباید جای گردهمایی‌ها و حضور در جمع را بگیرد. همینطور اخبار منفی و غیرواقعی یا تصاویر خشونت بار مرتبط با آن‌ها که در فضای مجازی منتشر می‌شود می‌تواند روی سلامت روان افراد تاثیر منفی بگذارد لذا ما فضای مجازی را محدود به استفاده فرد یا خودمان نکنیم. نمونه این قضیه را در دوران کرونا دیدیم.


آیا آمار دقیقی از وضعیت افسردگی در کشور داریم؟

موسوی چلک: خیر. همان آمار سال ۹۴ بود که برای آخرین بار منتشر شد و آمار دیگری تا کنون اعلام نشده است.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha