مداقه‌ای در میزان درک ما از تاریخ و جامعه؛
گاه باید توجه داشت به محدودیت‌هایی که از ناحیه خداوند متعال بر جامعه و تاریخ اعمال می‌شود. باید توجه داشت که این مسئله، غیر از محدودیت‌هایی است که از ناحیه جامعه و تاریخ بر انسان مستولی گشته است خواهد بود و همچنین غیر از طرح بحث سنت‌های الهی است که قواعد بازیگری در جامعه و تاریخ را به انسان متذکر می‌شود.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ همانطور که در نگاشته‌ها و گفتگو‌های پیشین این مجموعه از نظر گذشت، پرسش از میزان فهم ما از مسائل کلانی همچون جامعه و تاریخ نقش اثرگذاری در اتخاذ رأی در خصوص امکان و یا امتناع مهندسی فرهنگی دارد. در ادامه تلاش داریم تا کنکاشی در خصوص نسبت فهم و درک انسانی از جامعه و تاریخ داشته باشیم و ببینیم آیا می‌توان سنت‌های الهی مذکور در ادله دینی را در این میان به کاربست تا شناختی و لو اجمالی به دست آید.

محدودیت فهم انسانی از درک واحد بزرگ‌تر
جنین کوچکی را در رحم مادرش تصور کنید، به نظر شما این جنین تا چه میزان آگاهی از حقیقتی به نام مادر که او را احاطه کرده دارد؟ از صفات و جزئیات وی و عالمی که مادر او در آن قرار دارد تا چه میزان آگاهی دارد؟ به نحو اجمال می‌توان گفت که این جنین ادراکی از احاطه مادر بر خود دارد و از همین رو است که به محض تولد، طبق یافته‌های علمی توانایی شناسایی مادر خود را دارد، اما آیا می‌توان مدعی شد که این جنین تا پیش از تولد شناخت و درکی مفصل از حقیقتی به نام مادر که او را احاطه کرده دارد؟ طبیعتا گمان بر آن نمی‌رود که کسی چنین ادعایی را کرده باشد. از این مثال، می‌توان مقایسه‌ای میان موضوع محل بحث نمود. انسان نیز در رحم واحد بزرگ تری به نام جامعه قرار گرفته و جامعه نیز در دل واحد بزرگ تری به نام تاریخ، در نتیجه چنین به نظر می‌رسد که درک انسان همانگونه که نسبت به جامعه حاوی درصدی از ابهام است، درک انسان از تاریخ نیز حاوی ابهام بیشتری است. چنین موضوعی می‌تواند در خصوص هر واحد بزرگی تری که انسان را احاطه کرده باشد نیز طرح گردد، برای نمونه تفکر در ذات خداوند، بدین علت که واحد بزرگ تری است که احاطه بر انسان دارد، منع شده است، اما درک و آشنایی اجمالی انسان از صفات ایشان أمری پذیرفته شده خواهد بود. مبتنی بر چنین دقتی است که برخی از مترجمین ما، در ترجمه مفهوم «logy» از واژه «شناسی» و یا «شناس» پرهیز کرده‌اند. برای نمونه در ترجمه واژه «sociology» از عبارت جامعه پژوه و در ترجمه عبارت «psychology» از عبارت روان پژوه استفاده کرده‌اند، چرا که روان و جامعه، دو حقیقت محاط بر انسان و با پیچیدگی‌های فراوانی است که ادعای شناخت کامل آن خالی تأمل نخواهد بود.

عمل انسان در یک نظام کنش و واکنش با عالم تکوین قرار گرفته و از همین رو نابودی و به تعبیر دیگر عقاب خداوند می‌تواند نتیجه درونی و ذاتی عمل خود انسان باشد

اما با چنین درکی جای طرح این پرسش باقی است که آیا انسان نمی‌تواند از منبع شناختی که خود احاطه بر جامعه و تاریخ داشته و لذا تنگنا‌های فهم انسانی بر او حاکم نیست استفاده کند. به طور قطع جامعه و تاریخ خود مخلوق خداوند متعال هستند، لذا امکان فهم قواعد کلی حاکم بر جامعه و تاریخ، مبتنی بر منابع دینی، دربرگیرنده تنگنا‌های شناخت مستقل انسانی نخواهد بود. «سنت‌های الهی» به نظر کلیدواژه‌ای است که با جستجوی آن می‌تواند قواعد حاکمی که در متون دینی پیرامون جامعه و تاریخ بیان شده است را استخراج نمود. در ادامه تلاش می‌شود تا به نحو مختصر تعدادی از این سنت‌ها ذکر شود، بیان تفصیلی تمام این سنت ها، روابط میان آن‌ها و... خود می‌تواند موضوع پروژه مفصلی باشد که از عهده این نگاشته خارج خواهد بود.

سنت‌های الهی حاکم بر جامعه و تاریخ
اولین سنتی را که شاید بتوان به عنوان یکی از عام‌های فوقانی که در هنگام ایجاد تعارض و تزاحم در میان دیگر آیات و روایات، به وسیله آن رفع تعارض کرد نام برد، اصل حرکت و عدم ثبات در تاریخ و جامعه است. سخن از ثبات و تغییر در عالم، موضوع پر چالش و دامنه‌ای در فلسفه بوده و از دیرباز پیرامون آن به بحث نشسته اند، اما به نحو قطع، یکی از تفاوت‌های جدی میان عالم ماده و عالم مجردات، وجود تغییر و تحول است. این موضوع در زبان روایات و آیات ما، به نحوه‌های گوناگونی انعکاس یافته است. برای نمونه حضرت علی (ع) در این خصوص می‌فرمایند: «الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک» و یا تشبیه زمین به گذرگاه و محل عبور خود می‌تواند چنین معنایی را برساند. علاوه بر این، دو آیه مبارکه ۱۴۰ و ۱۴۱ سوره آل عمران در این زمینه راهگشا خواهد بود:
«إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ»
این آیات شریفه که در فضای جنگ احد و شکست مسلمین نازل شده‌اند، ما را به نکات عمیق و دقیقی رهنمون می‌سازد. پس از شکست مسلمین در جنگ احد، کفار با ایجاد فضای تمسخر و تحقیر، باور‌های مسلمانان را به چالش می‌کشند، از طرف دیگر در میان مسلمانان نیز فضای اندوه و ناراحتی غلبه می‌یابد، در این میان خداوند متعال برای بازیابی روحیه مسلمین و پاسخ به کفار، شکست آنان در جنگ بدر را مطرح کرده و می‌فرمایند اگر امروز به شما جراحت و ناراحتی رسیده است، به قوم مقابل نیز چنین جراحتی وارد شد. اما خداوند مسلمین را متوجه سنت عمیق تری کرده و بحث نداوله و یا آمد و شد ایام را مطرح می‌نماید که در حقیقت یک روز، روز شما بوده و روز دیگر به علیه شماست. البته خداوند متعال برای این سنت علل و غایاتی را ذکر می‌کند از جمله مشخص کردن مومنین ثابت قدم، تمحیص و یا خالص سازی آنان و سپس از بین بردن کفار؛ بنابراین اولین سنتی که می‌توان در اینجا طرح نمود، سنت تغییر در عالم است. این موضوع در طرح مهندسی فرهنگی می‌تواند ما را متوجه موضوعات گسترده‌ای کند، من جمله آنکه موضوع طراحی ما، أمری ثابت نبوده، بلکه هر لحظه در حال تغییر است، در نتیجه برای راهبری چنین أمری ارتباط دو طرفه و مستمر با آن اصلی ضروری خواهد بود. از آنجا که طرح این موضوع در برخی از گفتگو‌ها ذکر شد از بیان تفصیلی‌تر آن خودداری می‌کنیم.

اصول و سنت‌های حاکم بر جامعه و تاریخ تنها منحصر در مسائل ذکر شده نیست، اصل وجود أجل حتمی برای اقوام، استدراج، آزمایش و ابتلاء و چنین اصل دیگر را می‌توان ذکر کرد

اصل حاکمیت اراده بر جامعه و تاریخ
آیه بعدی که می‌توان در این مجال به خدمت گرفت، آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد است که می‌فرماید:
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»
این آیه را می‌توان ترجمان باور «أمر بین أمرین» در بحث جبر و اختیار دانست. خداوند در این آیه از طرفی پیرامون اختیار انسان سخن گفته و بحث از نقش جدی اختیار و اراده انسان در تغییر سرنوشت قوم را مطرح می‌سازد و از طرف دیگر پیرامون احاطه و قاهریت اراده خویش بر جامعه و تاریخ سخن می‌گویند. چنین بیانی می‌تواند ما را متوجه موضوع پژوهش دیگری نماید که عبارت است از محدودیت‌هایی که از ناحیه خداوند متعال بر جامعه و تاریخ اعمال می‌شود. باید توجه داشت که این مسئله، غیر از محدودیت‌هایی است که از ناحیه جامعه و تاریخ بر انسان مستولی گشته است خواهد بود و همچنین غیر از طرح بحث سنت‌های الهی است که قواعد بازیگری در جامعه و تاریخ را به انسان متذکر می‌شود. اما به نحو اجمال و با اضافه کردن قرائن دیگر همچون آیه مبارکه «کُلًّا نُمِدُّ هوُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا» و همچنین گفتگوی اصحاب دوزخ با نگهبانان آن که هنگام آنکه علت دوزخی شدن خود را حضور در میان قوم فاسد معرفی می‌کنند، تنبیه می‌گیرند که پس چرا هجرت نکردید؟ مگر نه آنکه عرض خداوند وسعت دارد، می‌توان چنین بیان کرد که نقش اراده انسان در ساخت و تکوین جامعه و تاریخ، نقشی محوری است، هرچند طبق بیان آیات پیشین، این اراده با محدودیت‌هایی نیز مواجه است.

از آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد می‌توان نکات دیگری را نیز اسخراج کرد، از جمله آنکه عمل انسان در یک نظام کنش و واکنش با عالم تکوین قرار گرفته و از همین رو نابودی و به تعبیر دیگر عقاب خداوند می‌تواند نتیجه درونی و ذاتی عمل خود انسان باشد. برای توضیح بیشتر تصور کنید پدری به فرزند کوچک خود نصیحت می‌کند که به این شیء داغ به نام بخاری دست نزدن، سپس کودک نافرمانی کرده و بخاری را لمس می‌کند، دست او می‌سوزد و پدر نیز ناراحت می‌شود. حالا کودک هرچه از پدر خود طلب عفو کند، آيا با بخشش پدر، دست کودک بهبود می‌یابد؟ برای دقت بیشتر در داستان حضرت آدم، علی رغم آنکه گناه ایشان توسط خداوند متعال بخشوده شد، اما باز هبوط و قرار گرفتن در مشقت‌های دنیا سرنوشت حتمی ایشان شد چراکه سختی دنیا، باطن اکل شجره بود؛ بنابراین هلاکت و یا ارتقاء یک قوم، حاصل کنش و واکنشی است که میان عمل آن قوم و به تعبیر دیگر جامعه، با نظام تکوین رخ می‌دهد. این خود مجدد موضوع پژوهشی است مفصل که با بررسی داستان اقوامی که ذکر آن در قرآن کریم رفته است، بتوان منطق حاکم بر این نظام تکوین را استخراج نمود.

اصول و سنت‌های حاکم بر جامعه و تاریخ تنها منحصر در مسائل ذکر شده نیست، اصل وجود أجل حتمی برای اقوام، استدراج، آزمایش و ابتلاء و چنین اصل دیگر را می‌توان ذکر کرد که برای شناخت بیشتر آنان لازم است تا به منابع تفصیلی‌تر بحث رجوع کرد.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha