مروری بر آثار برجسته حوزه راهبری فرهنگ؛
در نوشتار پیشرو تلاش شده تا برخی کتاب‌های حوزه «مهندسی فرهنگی» که با زاویه‌های دید متفاوت و همچنین موضوعات مختلف است، معرفی شود تا اجمالی از کتاب‌های خوب در این حوزه به دست آید؛ هرچند که عنوان عمده این آثار خالی از الفاظ «مهندس فرهنگ» است، اما به نحو موضوعی، همگی آن‌ها دربرگیرنده بخشی از ابعاد بحث هستند.

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ سخن از مهندسی فرهنگی دارای ابعاد بسیار گسترده و متنوعی است که باعث شده، این موضوع، حالتی میان رشته‌ای پیدا کند، از همین رو کتاب‌هایی که در این زمینه به رشته نگارش درآمده اند، هم از حیث کمیت و هم از حیث موضوعی بسیار زیاد خواهد بود. در ادامه این نوشتار تلاش می‌شود تا برخی کتاب‌ها با زاویه‌های دید متفاوت و همچنین موضوعات مختلف معرفی شده تا اجمالی از کتاب‌های خوب در این حوزه به دست آید. البته که عنوان عمده این آثار خالی از الفاظ «مهندس فرهنگ» است، اما به نحو موضوعی، همگی آن‌ها دربرگیرنده بخشی از ابعاد بحث هستند. لازم به تذکر است که کتاب‌های مفید دیگری را می‌توان به فهرست زیر افزود، اما پرداخت به همگی آن‌ها خود مجال دیگری را می‌طلبد، لذا آثار خوب منتشر شده در این حوزه را نمی‌توان منحصر در آثار زیر دانست.

کتاب «پایان ایدئولوژی»، اثر دکتر حسین کچویان

انسان‌ها از دیرباز در خصوص مسئله آخرالزمان اندیشیده‌اند. وجه ارتباطی تفکر آرمان شهری، مدینه فاضله و یا طرح آخرالزمانی از جامعه با اکنون را ایدئولوژی‌ها بر عهده گرفته‌اند. به عبارت دیگر ایدئولوژی‌ها ساخته می‌شوند تا اکنون ما را به آینده مطلوب متصل کنند، بنابراین هرچند واژه ایدئولوژی، ساخته و پرداخته دوتراسی، فیلسوف فرانسوی است که در میانه انقلاب این کشور ایجاد شد، اما به اصطلاح مسمی این واژه قدمتی به اندازه اجتماعات بشری داشته است. هر جامعه‌ای به تناسب اهداف و آرمان‌های خود، سلسله‌ای از باید‌ها و نباید‌ها را بر اکنون خویش حمل می‌کرده است. اما قرن بیستم از این جهت دارای تفاوت‌های چشم گیری است. ظهور ایدئولوژی‌های گوناگون همچون سوسیالیسم، مارکسیسم، آنارشیسم، لیبرالیسم، توتالیتاریسم (در قالب سه گانه‌های نازیسم، فاشیسم وکمونیسم) فمینیسم، اکولوژیسم، ناسیونالیسم و ده‌ها ایدئولوژی متفاوت دیگر باعث شده تا قرن بیست را قرن هم آوردی ایدئولوژی‌ها بنامند. با این تفاسیر سرنوشت بشر در قرن بیستم آکنده از نزاع هایی، چون جنگ‌های جهانی، جنگ سرد و ... است که عامل اصلی آن ایدئولوژی خوانده می‌شود. این مسئله به ضمیمه پیروزی سرمستانه لیبرالیسم از میان دیگر ایدئولوژی ها، باعث می‌شود که نظریه پایان تاریخ و یا پایان ایدئولوژی ارائه شود. این نظریه بر آن است که بگوید لیبرالیسم تنها ایده و مدل حاکم بر آینده تاریخ بشریت بوده و تمدن‌ها از ارائه ایده‌ای مترقی‌تر از آن ناتوان خواهند بود. مسئله پایان ایدئولوژی حالا که لیبرالیسم بر صندلی قدرت تکیه زده بود، می‌توانست عامل خوبی برای مقابله با هر ایده جایگزینی گردد، ادبیات نفی خشونت و پیوند برقرار کردن میان خشونت و ایدئولوژی و ضد اخلاقی بودن با ایدئولوگ بودن، توسط انگاره پایان تاریخ به کار بسته شد تا رقبای محتمل را از صحنه به در کند. از طرف دیگر در محافل روشنفکری ما نیز به تقلید از غرب، این ادبیات پا گرفته و در نتیجه تمام تلاش برای کند کردن تیغ اسلام سیاسی که می‌رود تا ایدئولوژی جایگزین لیبرال دموکراسی گردد صورت گرفت. ایدئولوژی زدایی از جامعه، اعلان مغایرت دین و ایدئولوژی، غیر ایدئولوژیک نشان دادن دین از جمله پروژه‌های روشنفکری معاصر پس از انقلاب اسلامی است؛ بنابراین ایدئولوگ بودن به عنوان یک ناسزای علمی همواره ورد زبان این جریان قرار گرفت.

کتاب پایان ایدئولوژی اثر دکتر حسین کچویان تلاشی است برای آنکه این نظریات و نحوه مواجهه آن با انقلاب اسلامی در بوته نقد گذاشته شود. ایشان در این کتاب با گریزی به مبانی نظریه پردازان این حوزه و خاستگاه شکل گیری بحث، در تلاش است تا نخست نوعی از غرب شناسی اجمالی را بیان کرده و از رهگذر آن به کاربست این نظریه برای نقد رویکرد انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی بپردازد. در این کتاب نشان داده می‌شود که نقد اسلام سیاسی با ادبیات نفی ایدئولوژی، چگونه حاوی یک مغالطه فرامتنی است.

کتاب «فلسفه تحول تاریخ» اثر موسی نجفی

ممکن است ابتدا تصور شود که چگونه یک کتاب که در صدد مقایسه و تفکر ابن خلدون و شهید مطهری در حوزه فلسفه تاریخ است به این مجال راه یافته؟ در پاسخ باید گفت که کتاب مذکور از این حیث که به دنبال دست یابی به منطق تحولات تاریخی است، با موضوع مهندسی فرهنگی ارتباط برقرار می‌کند.

این اثر از جمله آثار دکتر موسی نجفی است که بنا بر ادعا‌های صورت گرفته، تلاش دارد تا زمینه را برای ایجاد دانشی متفاوت فراهم آورد. نکته مهم این کتاب، تلاش برای بیان منطق و روش تحول تاریخ است. أمری که در عناوین پیشین پرونده پیرامون آن بحث و بررسی صورت گرفت. نویسنده در این کتاب، با بررسی عقلانیت شرق جهان اسلام که نماینده آن را شهید مطهری می‌گیرند و غرب جهان اسلام که نماینده آن را ابن خلدون تلقی می‌کنند، و با نگاهی مقایسه‌ای میان آندو، به دنبال اکتشاف منطق عمل تاریخ از منظر این دو شخصیت است تا از این رهگذر، روزنه‌ای به ساخت تمدن نوین اسلامی در آینده فراهم آورد. تاریخ در اندیشه نگارنده، بخشی از حکمت بوده لذا با مطالعه آن می‌توان نوعی عقلانیت تاریخی را استخراج کرد، نویسنده قصد دارد این مهم را علی الخصوص با مقایسه و نقد نحوه مواجهه ابن خلدون و شهید مطهری با مسائل زمانه خویش حاصل سازد.

از منظر دکتر موسی نجفی، دانش فلسفه الهی تاریخ می‌تواند با استفاده از منابع دینی، منطق افول و تکامل تمدن را استخراج نماید.

مطالعه این کتاب در کنار مطالعه نامه انتقادی دکتر بیژن عبدالکریمی و همچنین پاسخ دکتر رضا غلامی به آن و همچنین چند مقاله و سخنرانی در نقد و پاسخ به اشکالات، می‌تواند بسته کامل و مناسبی در این خصوص در اختیار خواننده قرار دهد.

کتاب «مبانی و الگوی مهندسی فرهنگی»، دکتر علیرضا پیروزمند

این اثر متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر پیروزمند، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم است. ایشان که پروژه علمی خود را پیرامون امتداد دین در حوزه‌های مختلف دنبال می‌کنند، در این اثر نیز تلاش داشته‌اند تا نسبت سنجی میان سه گانه دین، فرهنگ و دولت نمایند و از رهگذر آن نقطه مطلوب خویش را مشخص سازند.

دغدغه مظلومیت فرهنگ از جمله مسائلی است که در کتاب حضور دارد، از نظر نگارنده اثر، فرهنگ که عامل محرک شکل گیری این نظام است، آنگونه که شایسته و باسته اوست بدان توجه نمی‌شود، از طرف دیگر به واسطه باور به نظام ربطی در عالم که از جمله ممیزات تفکر فرهنگستان است، به اعتقاد دکتر پیروزمند، اثرگذاری در فرهنگ و تقدیر گری میان بخش‌های مختلف آن، مشخص سازی اولویت‌ها و .. می‌تواند علاوه بر ارتقای فرهنگ، به دیگر بخش‌های کشور نیز یاری رساند. همچنین ایشان با تقسیم فرهنگ به فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی (علمی) فرهنگ سازمانی و در نهایت فرهنگ جهانی، در این کتاب در تلاش است تا طرحی در خصوص نسبت دین و چگونگی اثرگذاری آن بر هر یک از ساحات مختلف پیش گفته عرضه نمایند.

کتاب «گفتمان‌های جامعه ایرانی»، اثر دکتر رحیم محمدی

این نگاشته که رویکردی انتقادی نسبت به مسئله راهبری فرهنگی دارد، اثر دکتر رحیم محمدی، عضو پیوسته انجمن جامعه شناسی ایران است. ایشان که پروژه علمی خود را مفهوم «تجدد ایرانی» نهاده اند، تلاشی گسترده در راستای فهم هویت ایرانی و بررسی تجدید ساختار‌های هویتی وی در طول چند قرن گذشته داشته‌اند. موضع مهمی که باعث شده تا اثر «گفتمان‌های جامعه ایرانی» در این مجال مورد مداقه و معرفی قرار گیرد، مسئله‌ای است که دکتر محمدی، در خلال فهم تجدد ایرانیِ، از آن با واژگان متفاوت، اما یک راستا همچون: «بُنِ رسمِ زمانه»، «زبان وجود»، «ذهن پنهان انسان ایرانی»، «باطن جامعه ایرانی» «کیفیت لحظه تاریخی» و ... یاد کند.

پرسشی که ذهن دکتر محمدی را به طرح مفاهیم فوق سوق می‌دهد آن است که چه در دل جامعه ایرانی می‌گذرد که طی هفتاد سال، دو انقلاب بزرگ (مشروطه و انقلاب اسلامی) را محقق کرده و طی چند قرن گذشته، ده‌ها و صد‌ها اعتراض و جنبش مختلف را به خود دیده است. آیا انسان ایرانی نهاد ناآرامی دارد که هرچند خود آرام باشد، اما باطن ناخودآگاه وی در طغیان است؟

تأمل در سوالات و موضوعات فوق، دکتر محمدی را بر آن داشته تا به این ایده بگراید که «هستی‌های اجتماعی، قدرت و جهتی خارج از حوزه اراده‌ها دارند.» بدین ترتیب انقلاب‌ها و تحولات ساخته و پرداخته آمال و آرزو‌های اشخاص و قهرمانان نبوده، بلکه هر یک از آنان به تناسب جایگاه خود در ظرف بزرگ‌تر جامعه ایرانی، حد نفوذی دارند.

جامعه ایرانی امروزه متشکل از تاریخ این ملت، ساختار‌های اجتماعی، کنش‌های جمعی، مناسبات جمعی، گفتمان‌های اجتماعی و ... است که تلفیق آنان با یکدیگر، جامعه ایرانی را می‌آفریند. اما این جامعه به اصطلاح «قدرتی منتشر» و «اراده‌ای مبهم» و «جهتگیری نه چندان شفاف» دارد. دکتر محمدی از چنین طرحی این نتیجه را می‌گیرد که تغییر جهت این جامعه چندان ممکن نبوده و مهندسی پذیر نیست. همانگونه که قرآن به اهل کتاب متذکر می‌شود که: «لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلَا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ» کار به آرزو‌ها و آمال شما و اهل کتاب نیست.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha