در گفتگو با حبوبه زارع مطرح کرد؛
نویسنده کتاب «بگذار اسبت بتازد» می‌گوید چالش‌های تبدیل واقعه تاریخی به اثر ادبی، فقدان یا ضعف یا تناقض‌های تاریخی است که روایت و انتخاب آن را بر نویسنده دشوار می‌کند.

به گزارش «سدید»؛  امروزه و در زمانه‌ای که خوانش آثار دینی و آیینی و قلم زدن در این وادی توسط نسل جوان کمرنگ‌تر از گذشته شده است، محبوبه زارع نویسنده نسل جوان است که در کارنامه آثار او توجه وی به ادبیات آیینی مشهود است. زارع در تازه‌ترین اثر خود با عنوان «بگذار اسبت بتازد» روایتگر کشمکش‌های درونی شخصیت حر ریاحی در واقعه عاشوراست. کتاب با دعای خیر مادر حر آغاز می‌شود و در انتها به آزادگی و رستگاری او می‌رسد، اما متفاوت از آثار و روایت‌های دیگر با بیانی ادبی به چالش‌های درونی و تردید‌های این شخصیت می‌پردازد.

محبوبه زارع متولد سال ۱۳۵۸ در یزد و دانشجوی دکترای تفسیر تطبیقی است و تاکنون بیش از ۲۰ عنوان کتاب از وی منتشر شده است که از آن‌جمله می‌توان به مجموعه ۵ جلدی قهرمانان کوچک کربلا، شرط هشتم، مسافر ناتمام، عقل‌های پاره وقت و مردم و حکومت در مصاحبه با اولین حاکم جامعه نبوی (ص) امام علی (ع) اشاره کرد.

یکی از آثار این‌نویسنده، مجموعه «قهرمانان کوچک کربلا» است که به معرفی شخصیت‌های کوچک حادثه کربلا از جمله امام باقر (ع) و حضراتی، چون قاسم بن‌حسن، عبداللّه بن‌حسن، طفلان مسلم و علی‌اصغر و رقیه (س) اختصاص دارد و با بیانی عاطفی، تصویر‌هایی از آن واقعه بزرگ را به گونه‌ای ملموس در برابر مخاطبان نوجوان خود تبیین می‌کند. در این‌مجموعه به طور اختصاصی به تبیین زندگی و نحوه شهادت حضرت علی اصغر (ع) توجه شده است.

از دیگر آثار این نویسنده دینی می‌توان به کتاب‌های «پرنده»، «دریا، طوفان، تلاطم، پنجره‌ای به آفاق شخصیت شگفت امام حسن مجتبی (ع)»، «آلبوم عاشورا، انعکاسی از لحظه‌های حماسه آفرین سیدالشهداء (ع)»، «قاصدک کربلا، حضرت رقیه (ع)»، «باغ سیب، درخت شکیب، هفتاد و دو شاخه از درخت یادگار عاشورا امام زین العابدین (ع)» و کتاب «ستاره غربت، محمدبن علی (ع)، تنها ستاره امامت که در کودکی در عاشورا درخشید» اشاره کرد.

به بهانه چاپ «بگذار اسبت بتازد» با نویسنده این اثر گفتگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید؛

* خانم زارع در کارنامه آثار شما ادبیات آیینی پررنگ است و این کتاب هم در همان رسته قرار می‌گیرد. این دغدغه‌مندی شما از کجا می‌آید؟
من ادبیات را در دهه هشتاد، در اوج نوجوانی و کنجکاوی‌های دینی شروع کردم و از طرفی تربیت خانوادگی و زندگی در محیط مذهبی یزد مرا به سمت تعالیمی سوق داد که گرایش نوشتن در ادبیات دینی در آن توجیهی طبیعی داشت. البته از همان ابتدا به خلاقیت و نوآوری در سبک فکر می‌کردم و دوست داشتم مخاطب را با نگاه‌های تازه به ادبیات آیینی آشنا کنم.

* نثر کتاب، شاعرانه است. این انتخاب شما برای همه روایت‌هاست یا این داستان می‌طلبید؟
من ادبیات را با غزل و عالم شعر تحت آموزش استاد ذکریا اخلاقی و برخی انجمن‌های ادبی نوپا در یزد شروع کردم ودر شعر به لطف خدا استعداد خوبی داشتم. اما مدتی بعد زمانی که وارد متون آیینی و ادبی شدم، دغدغه اصلی‌ام به داستان کشیده شد و بیشتر آثارم در این رده خلق شد. برای همین جانمایه و روح شعر در قلمم همیشگی بوده و خواهد بود. این اثر که خود حکایتی خاص دارد چرا که به نظر من نفس وجود شخصیتی، چون حر درواقعه عاشورا یکی اززیباترین شاعرانگی‌های این واقعه است.

* تبدیل واقعه تاریخی به یک اثر ادبی چه چالش‌هایی دارد؟
چالش‌های تبدیل واقعه تاریخی به اثر ادبی، در تجربه من فقدان یا ضعف یا تناقض‌های تاریخی است که روایت و انتخاب آن را بر نویسنده دشوار می‌کند. اما در هر حال در داستان، نویسنده آزادی استفاده از قوه خیال را دارد و اصل هنر همین است، مادامی که تحریفی در معارف تاریخی ایجاد نشود و مخاطب را به بیراهه نبرد.

* ماجرای اصلی کتاب تعارضات درونی و تردید‌های «حر» است. وادی‌هایی که در کتاب عنوان کردید از چه جهت بود و چطور نام گذاری کردید؟
وادی‌ها از منظر ضروریاتی که قهرمان برای رسیدن به کمال درونی که تجلی آن، انتخاب متعالی حر بود، انتخاب شده بود که البته انتخاب، واژه کاملی نیست و باید بگویم، خود وادی‌ها مرا برای نوشتن درون حر و همزیستی با وی به سمت خود کشیدند و حقیقتاً از ابتدا ساختار وادی‌ها را مهندسی و ترسیم نکرده بودم. در این اثر قلم رها شده بود تا مانند اسبی آزاد خودش در میدان بتازد.

* در روایاتی که در روضه‌ها و هیئت‌ها شنیدیم، به نحوی بیان شده که حر از یک کاراکتر منفی و سیاه و کسی که به نیت جنگ با امام حسین (ع) می‌آید و تبدیل به یکی از یاران او می‌شود. اما در کتاب می‌خوانیم که حر یک کاراکتر خاکستری بوده و از ابتدا نیت جنگ نبود. بر اساس منابع تاریخی کدام روایت درست است؟ از چه منابعی استفاده کردید؟
بحث منابع را اشاره کردم که روایات تاریخی گوناگون است و منابع خود را در کتاب اورده ام. من در مقام خالق داستان، ابتدا به مطالعه و تعمیق در شخصیت قهرمان، تحلیل موقعیت و. پرداخته و سپس در خلق اثر هنری از قوه تصور و پردازش خیال استفاده کردم.

* با توجه به زمینه سازی ابتدای کتاب انتطار می‌رود پایان با شکوه و با طول و تفسیر بیشتری داشته باشیم. از شک و تردید حر به آزادگی درونی او می‌رسیم. اما پایان بندی خیلی کوتاه و توصیفات کمی داشت و به سرعت به سمت پایان رفت. فکر نمی‌کنید این پایان بندی برای مخاطب قابل قبول نباشد؟
در مورد پایان بندی بازخوردی منفی از نظر مخاطبان دریافت نکردم و اگر دوباره بخواهم این اثر را بنویسم، تصمیمی برای تغییر در ریتم و سرعت آن خصوصاً در بخش پایانی نخواهم داشت.

* بازخورد شما در ادبیات آیینی و مجموعه کتاب‌هایی که منتشر کردید آیا به نحوی بوده که بخواهید همچنان این مسیر راه ادامه دهید؟
در مجموعه آثارم به گواه ناشران و مخاطبان در مجموع، به فضل خدای مهربان مسیر رو به رشد و قابل قبولی سر راهم قرار گرفته است، اما مدتی است دغدغه داستان‌های اجتماعی مرا به فضایی جدید سوق می‌دهد که ممکن است در آینده‌ای نزدیک نام مرا از لیست نویسندگان آیینی حذف یا دست کم کمرنگ کند. تا یار چه خواهد.

* کار کردن در زمینه ادبیات آیینی چه چالش‌هایی دارد و برای نویسنده امروز چه زمینه‌ای باید ایجاد شود که به سمت قلم زدن در این وادی برود؟
مهمترین چالش را درباره منابع در پاسخ سوالات قبلی عرض کردم. اما زمینه لازم برای نوشتن درباره ادبیات آیینی، همان گرایش درونی نویسنده به این دست مباحث است. خوشبختانه ناشران خوبی در این حوزه فعالند. اما به نظرم خلاقیت و نگرش نو و ایجاد جاذبه قوی در این مقوله، لازمه اصلی موفقیت در خلق آثار ادبی خصوصاً در دهه جدید خواهد بود.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha