بررسي گفتارهاي موجود در حوزه عمومي سياست در ايران نشان مي دهد كه حداقل 4 رويكرد عمده در تحليل شرايط اخير كشور و روندها و نيروهاي اجتماعي وجود دارد؛ حدّوسط انواع رويكردهاي اخير دلالت به پذيرش اين واقعيّت مسلّم است كه جنس تحولات از نوع عادي و نيست بلكه چه در لايه هاي پنهان و چه در رويه هاي آشكار با روندهاي تغييري جدّي و سهمگيني مواجه هستيم.

گروه گفتمان فرهنگ سدید- دکتر علیرضا معاف: جمهوری اسلامی ایران بی تردید در یک وضعیّت خطیر جنگ اقتصادی قرار دارد. به کارگیری واژه «جنگ» برای توصیف موقعیّت اقتصادی فی مابین یک یا چند دولت ملّت اگر تا پیش از خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم های همه جانبۀ اخیر بر ایران از نظر برخی تحلیل گران داخلی همچنان اغراق آلود یا غیر واقعی می نمود اما در شرایط کنونی واقعیّتی مورد اذعان و اجماع ملّی است. این درجه از صف آرایی و منازعۀ اقتصادی در مقیاس جهانی تاریخ تنش ها و هماوردی های اقتصادی دولت ملّت ها هم یک وضعیّت بی نظیر و بی سابقه را نشان می دهد. بالابردن درجۀ تحریم اقتصاد یک کشور به حداکثری ترین صورت قابل تصور از تحریم اقتصادی را با هیچ استعاره ای جز جنگ نمی توان توضیح داد. هرچند که رهبری جمهوری اسلامی ایران مدتها پیش از شرایط اجماع کنونی بر سر جنگ اقتصادی از استعارۀ جنگ برای توصیف هماوردی اقتصادی ایران و آمریکا استفاده کرده اند با اینحال فراگیر شدن درک جنگی از شرایط اقتصادی کشور علاوه بر روندتصاعدی و حداکثری تحریم های خارجی به علل دیگری هم مربوط است:

1- فرایندهای مرسوم امتیازدهی و امتیاز گیری های دیپلماتیک با حداکثری ترین حدّ انعطاف قابل تصور از جانب یک کشور هیج گشایش سیاسی یا اقتصادی را برای ایران در بر نداشته است و در نتیجه نوعی اجماع ملّی شکل گرفته است که حلّ و فصل جنگ اقتصادی دیگر از طریق پروژۀ صلح و یا حتّی آتش بس اقتصادی موقّت هم ممکن نیست. به عبارت دیگر رنگ باختن رؤیای صلح اقتصادی به زمینه ای برای پذیرش و درک واقعی تری از امر جنگ اقتصادی تبدیل شده است. تاکید متأخر رهبر انقلاب مبنی بر آنکه هرگز مذاکره ای در کار نیست این انگاره را قطعیت بخشیده است.
2- عدم باور به موقعیّت جنگی یا عدم باور به حلّ و فصل جنگ اقتصادی متأخّر از طریق پروژۀ صلح اقتصادی طی سالهای گذشته موجب شده که فرایند مقاوم سازی اقتصاد ملّی و آمادگی های اجرایی و اقتصادی متناسب با شرایط جنگی نیز به تأخیر بیفتد و جمهوری اسلامی خصوصا قوه مجریّه علی رغم شکل گیری اجماع حاکمیّتی-مردمی بر سر جنگ اقتصادی و لزوم اتخاذ راهبردهای مقاومتی و پدافندی اما تا حدود زیادی در انفعال مدیریّت و تصمیم گیری قرار داشته باشد. برآیند این وضعیّت انفعالی تشدید تخریب های اقتصادی و در نتیجه تشدید شرایط جنگی به بالاترین درجات آن است.
3- جمهوری اسلامی ایران علی رغم تجارب چهاردهه ای از هماوردی تحریمی با دشمن خصوصا در عرصه های اقتصادی و پیش بینی تشدید و پیچیدگی این شرایط اما به جهت بررسی های آینده پژوهانه در خصوص تطوّرات تحریمی دشمن دچار کم کاری بوده و دانش رمزگشایی او از تحریم های اقتصادی و راه های مقابله با آن به اندازۀ دانش رمزگذاری تحریمی دشمن رشد نکرده است. در حالیکه در طرف دشمن علی رغم موقعیّت مسلّط تر اقتصادی شاهد طراحی های جدید و پیشرفته کردن روندهای تحریمی هستیم در طرف خود روندهای مواجهه و تحلیل همچنان مبتنی بر سنّت های رمزگشایانۀ دهه های گذشته است.
4- در سطح وجوه نمادین و رسانه ای جنگ اقتصادی نیز علی رغم تحوّلات چشمگیری که جبهه دشمن به وجود آمده و نیز نفوذ بسیار وسیعتری که از طریق شبکه های اجتماعی در افکار عمومی ایران پیدا کرده اما نظامات مواجهه همچنان کلاسیک و مبتنی بر شگردهای مرسوم روابط عمومی ادارات ایرانی باقی مانده است. این ناکارآمدی مزمن در نظام مواجهۀ نمادین نظام با حملات نمادین دشمن به پیامدهای واقعی و اقتصادی جنگ اقتصادی ضریب روانی داده است. به نحوی که در بخش عمده ای از فضای افکار عمومی و نیز تلقّی نخبگانی کشور هم تصور اغراق آلودی نسبت به قدرت ضربه زنی دشمن پدید آمده و هم انگارۀ بسیار ضعیفی از توان مقاومت ملّی شکل گرفته است. این واقعیّت منجر شده که در برخی سطوح و لایه های افکار عمومی حتّی تلقّی قحطی اقتصادی و غذایی به وجود آید. در این چارچوب پذیرش شایعۀ قحطی آب و غذا و مواد لبنی و مواد شوینده را در برخی شهرهای بزرگ از سوی بدنه های مردمی و هجوم به خرید و ذخیره سازی این نوع از کالاها خصوصا آب معدنی را باید به عنوان یکی از نشانه های آسیب پذیری همه جانبۀ افکار عمومی در ایران در شرایط اخیر جنگ اقتصادی درک کرد.
پیرو فرمایشات امام خامنه ای مبنی بر اولویت توجه به جنگ اقتصادی در شرایط پیچیده اخیر کشور گزارش پیش رو تلاش خواهد داشت تا در چارچوب برخی رویکردهای تحلیل نسبت به موقعیّت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی اخیر کشور راهبردهایی را جهت پیش برد امر تبلیغات و ارتباطات ملّی در شرایط جنگ اقتصادی کنونی روی میز تصمیم گیری ملّی قرار دهد. ساختار گزارش بدین ترتیب است که در گام اوّل انواعی از رویکردهای تحلیل کلان در خصوص شرایط خطیر اخیر صورتبندی شده و سپس راهبردهای برآمده از هر رویکرد تحلیل تبیین می شود. فرایند تهیّۀ گزارش مبتنی بر توجه به دیدگاههای تحلیلگران دارای تحلیل های نسبتا متمایز و سپس صورتبندی سیاستی این تحلیل ها در یک رویکرد تطبیقی بوده است. در صورتبندی از تحلیل ها تلاش می شود تا دالّ مرکزی هر رویکرد به مثابۀ یک استعارۀ تبیینی شناسایی شده و سپس سایر ابعاد تحلیل برمدار آن بازسازی گردد.

 

فروض بنیادی؛ بن مایه های امیدوارکننده به توفیق تبلیغی و ارتباطی
1- جمهوری اسلامی ایران اگرچه در هماوردی اقتصادی اخیر چه به جهت شدّت هجوم دشمن چه به جهت انفعال همه جانبه اجرایی و مدیریّتی در امر جنگ اقتصادی در معرض آسیب های جدّی و بحران های اساسی قرار دارد اما در عین حال دریافت افکار عمومی و حجم وسیعی از نخبگان از توان مقاومت ملّی بسیار بیش از آنچه باید باشد بدبینانه است. بررسی های پیمایشی نشان می دهد شکاف عمیقی بین واقعیّت های امیدوارکننده نسبت امکان تاب آوری اقتصاد ملّی(علی رغم همه ناکارآمدیهای مدیریّتی) با تلقّی بیش از حدّ منفی آحاد اجتماعی و نخبگانی از واقعیّت توان اقتصاد ملّی وجود دارد. بررسی های واقع بینانه تر و دقیق تر اقتصادی نشان می دهد که کشور علی رغم دچار شدن به بحران همه جانبۀ اقتصادی و مدیریّتی اما نه تنها توان تاب آوری در قبال بحران بلکه توان برون رفت از آن و تبدیل کردن بحران اقتصادی بزرگ پیش رو به یک فرصت بی نظیر جهش تاریخی اقتصاد ایران از بند نفت و دلار را دارد. به عنوان مثال میزان ارزآوری ناشی از فروش نفت در سال 1396 قریب به 90 میلیلرد دلار بوده است. این درحالیست که در بدترین شرایط تأمین کالاهای اساسی برای زندگی یکسال ایرانیان حداکثر 20 میلیارد دلار مؤونه دارد. بنابراین حتّی اگر تحریم تمام عیار نفت و بانک مرکزی ایران طی سال جاری محقق هم شود( که با توجه به واقعیّت های اقتصادی و منطقه ای تحریم تمام عیار هرگز ممکن نخواهد بود) جمهوری اسلامی حداقل تا 5 سال فرصت خواهد داشت که در کنار بالاترین تحریم های اقتصادی تاریخ به بهسازی اقتصادی و رهاکردن گریبان اقتصاد ملّلی از نفت و دلار اقدام کند. به عبارت دیگر تحریم همه جانبه لزوما به معنای فروپاشی زندگی و اقتصاد ایران نیست.
2- دچار «بن‌بست» نشده‌ایم و نباید «بحران کارآمدی» را به نظام نسبت داد؛ چون هیچ بن‌بستی وجود ندارد و نظام، همچنان از عهدۀ حلّ مسأله‌ها و مشکلات برمی‌آید. باید میان ناکارآمدی اصل و کلّیّت حاکمیّت از یک‌سو، و وجود اختلال کارکردی در برخی نهادها و زیرمجموعه‌های آن، تفاوت قائل شد. این تفکیک و تمایز، نکتۀ دقیقی‌ست که رهبر انقلاب نیز در تحلیل خویش، از آن غفلت نکرده است؛ چنان‌که هر چند صدور فرمان آتش‌به‌اختیار خطاب به نیروهای مؤمن انقلابی را مستند به این امر کردند که بخش‌هایی از حاکمیّت دچار اختلال و تعطیلی هستند، اما تصریح کردند که حرکت عمومی و کلّی انقلاب و نظام، پیشروانه و تکاملی است. در جایی دیگر، ایشان تذکّر داده‌اند که چنانچه پاره‌ها و بخش‌هایی از نظام، حرکت و تلاش خود را با حرکت جهش‌وار نظام، هماهنگ نکنند، افکار عمومی، نقص و ضعف آنها را به پای نظام خواهند نوشت و چنین امری، ظلم و جفا به نظام اسلامی است.
ضمناً دچار «گسست میان مردم و نظام» نشده‌ایم و مردم از انقلاب، «عبور» نکرده‌ و به این نتیجه نرسیده‌اند که باید انقلاب و نظام را برانداخت؛ چنان‌که حتّی اگر بخش‌های از مردم، تجمع کنند و شعارهای تند سَر دهند و با از خود خشونت نشان دهند نیز نباید تصوّر کرد که خروش و خشم‌شان، ناظر به اصل انقلاب و نظام است؛ چون اعتراض جدّی و خشن نسبت به «ساخت دیوان‌سالاری نظام و برخی نهادها و مجموعه‌ها»، هرگز به معنی نفی «اصل انقلاب و نظام» نیست.
همچنین باید گفت دچار «فروپاشی اجتماعی» نشده‌ایم؛ زیرا همچنان عناصر مقوّم جهان اجتماعی ما، حضور تعیین‌کننده دارند و آن را مستحکم و زنده نگاه داشته‌اند، و این وضع، در برخی مواقع حساس و خاص، خودنمایی می‌کند.
3- به دلیل انفعال و ناکارآمدی سنّتی، حداکثری و مستدام نظام رسانه ای و ارتباطی جمهوری اسلامی در قبال تهاجم مستمر نمادین، ارتباطی و رسانه ای دشمن و در نتیجه فعال نشدن بسیاری از پتانسیل های نمادین و ارتباطی کشور در این هماوردی می توان با اطمینان بالایی در نظر داشت که امر نفوذ رسانه ای و تأثیرگذاری دشمن بر افکار عمومی و فضای نخبگای کشور تا حدود زیادی محقق شده و در شرایط کنونی شاهد بالاترین درجه نفوذ و میدان داری ارتباطی و رسانه ای دشمن در حوزۀ افکار عمومی و افکار نخبگانی کشور هستیم. بنابراین وقتی در موقعیّت کنونی که بدترین وضعیّت قابل تصور از همگرایی افکار عمومی با نظام و ناهمگرایی آن با رسانه های دشمن است آرامش نسبی همچنان بر کشور حاکم است پس با فعال کردن ظرفیّت های ارتباط گیری با افکار عمومی و مواجهات روشنگرانه با جنگهای روانی رسانه های دشمن می توان تا حدود زیادی به بهبودی روابط ملّی و ارتباطات حاکمیّت با مردم امیدوار بود. به عبارت دیگر وقتی اعتبار نظام و سرمایۀ اجتماعی آن بقدری هست که در بدترین شرایط قابل تصور همچنان توان سیاسی و اعتدال اجتماعی به هم نخورده است پس اگر ناکارآمدیهای ارتباطی و رسانه ای قدری جبران شود و برخی تصمیمات و تغییرات در نظام روابط عمومی حاکمیّت با مردم که مدتهاست به دلیل محافظه کاری یا نادانی تصمیم گیران عقب افتاده بالاخره گرفته شود قطعا شاهد بهبود و ترمیم روابط ملّی خواهیم بود.
4- علی رغم افول چشمگیر اعتبار اجتماعی مسؤولین ارشد کشور نزد افکار عمومی و بدبینی آحاد اجتماعی به اینکه مسؤلین ارشد توانایی مدیریّت کشور برای برون رفت از بحران خطیر اخیر را دارند، اما پیمایش های معتبر ملّی نشان می دهد که درجۀ اعتماد عمومی به رهبری جمهوری اسلامی با فاصلۀ بسیار معنی داری نسبت به سایر مسؤلین جمهوری اسلامی همچنان بالای 60 درصد است. این ظرفیّت عظیم از همگرایی رهبری و مردم در بدترین شرایط اقتصادی قابل تصور از تحریم خارجی و ناکارامدی داخلی همچنان پایۀ معتبر و سرمایۀ فراوانی را برای اعتماد به نفس ملّی در عبور از بحران و امید به آینده است.
5- با توجّه به افول همزمان «اعتماد» به توانمندی مدیریّت و استعداد ملّی برای عبور از بحران و «امید» به آینده روشن برای کشور نزد افکار عمومی و خصوصا نسل های جوان تر و جدیدتر راهبردهای ارتباطی و رسانه ای در این موقعیبت خطیر باید ناظر به حفظ توان در ارتقاء موازی «اعتماد به توانمندی امروز» و «امید به گشایش فردا» باشد. این یک واقعیّت روشن است که در موقعیّت افول اعتماد، امید به آینده می تواند تکیه گاه سرمایه ای مناسبی برای جبران و بهسازی باشد و متقابلا در موقعیّت افول امید، اعتماد به توانمندی وضع موجود می تواند بارقه های امید به آینده را همچنان زنده نگه دارد. منتها در شرایطی که پیمایش های ملّی نشان میدهند هم امید به آینده و هم اعتماد به توان موجود هر دو ضربات شدیدی خورده لذا سیاستهای احیاء و بهسازی نباید متوجه یک طرف بیش از طرف دیگر باشد و هر دو وجه را به موازات هم پیش ببرد. بنابراین باید توجه داشت که در روند ارتقاء امید ملّی برای آینده ایران نباید در نقد وضع موجود زیاده روی کرد که موجب اعتماد زادیی بیش از پیش می شود و نباید در روند ارتقاء اعتماد به توان موجود بقدری از مواضع انتقادی نسبت به وضع موجود را رقیق کرد که مخاطبان به دلیل مشاهده محافظه کاری امید را به تغییر و تحوّل از دست بدهند. حفظ توازن در ارتقاء همزمان و پایاپای اعتماد و امید یک اصل بنیادین در سیاستگذاری ارتباطی و رسانه ای کشور در شرایط جنگ اقتصادی است.
6- منظور از سیاست های ارتباطی در گزارش پیش رو فقط امورات مربوط به «بازنمایی» نیست. مدیریّت «بازنمایی» فقط بخشی از ماجراست. بیش و پیش از کنترل و بهسازی روندهای بازنمایی و محتواهای بازنمایی شده از تصویر ایران، بخشی از سیاستهای ارتباطی به بهسازی و کنترل رفتار شخصیّت های حقیقی و خصوصا شخصیّت های حقوقی کشور در شرایط جنگ اقتصادی مربوط است. در این چارچوب سیاستهای ارتباطی امری اعم از سیاستهای رسانه ای است و بخش مهمی از آن شامل بهسازی ارتباطات انسانی و رفتاری دستگاهها و مسؤولین جمهوری اسلامی است. در غیر اینصورت انبوهی از تدارکات در مدیریّت امر بازنمایی می تواند با خطای رفتاری یا گفتاری یک دستگاه به راحتی فروبریزد و حتّی به ضدّ خود تبدیل گردد. البته لازمه بهسازی رفتاری و گفتاری در شخصیّت ها و دستگاههای نمادین می تواند کنارگذاشتن برخی صاحب منصبانی که توان یا انگیزه تغییر در رفتار خود ندارند هم باشد.
7- بهسازی در نظامات ارتباطی و رسانه ای کشور در صورت تحقق حداکثری آن فقط بخشی از ماجرای مقاومت اقتصادی در چارچوب جنگ اقتصادی است و بخش عمده ای از ماجرای مقاومت به بهسازی های مدیریّتی، اجرایی و اقتصادی کشور مربوط است. بدیهی است که تأکید بر این وجه از بهسازی نه تنها به معنای نادیده انگاری وجوه دیگر نیست بلکه غفلت از مبادی اصلی بحران قطعا مانع تأثیرگذاری جدّی بهسلزی های رسانه ای و ارتباطی خواهد بود. در عین حال وجود شکاف عظیم بین تلقّی آحاد اجتماعی و نخبگانی از شرایط منفی کشور و واقعیّت های امیدوارکننده موجب می شود بخش مهمی از مدیریّت امر عبور از بحران متوجّه وجه ارتباط شناختی و رسانه ای ماجرا باشد. همچنین بهره برداری همه جانبۀ دشمن از امکانات رسانه ای و تمرکز شدید او بر خطاهای رفتاری عناصر وابسته به نظام نیز مزید بر علّت می شود که تمرکز ویژه ای بر بهسازی تبلیغات و ارتباطات ملّی گردد.

گونه شناسی تحلیلی کلان از شرایط کشور و سیاستهای ارتباطی متناسب
بررسي گفتارهاي موجود در حوزه عمومي سياست در ايران نشان مي دهد كه حداقل 4 رويكرد عمده در تحليل شرايط اخير كشور و روندها و نيروهاي اجتماعي وجود دارد؛ حدّوسط انواع رويكردهاي اخير دلالت به پذيرش اين واقعيّت مسلّم است كه جنس تحولات از نوع عادي و نيست بلكه چه در لايه هاي پنهان و چه در رويه هاي آشكار با روندهاي تغييري جدّي و سهمگيني مواجه هستيم. برخي تغییرات را در همگرايي با گفتمان سياسي اجرايي فرهنگي جمهوري اسلامي ميدانند و برخي تغییرات در در برابر گفتمان جمهوري اسلامي مورد توجه قرار مي دهند. در هرحال اينكه همه رويكردهاي تحليلي بر مسأله تغییر و تحول اساسی اشتراك دارند نشانه خطير بودن موقعيّت و سرنوشت ساز بودن آن است. درهرحال برآيند سياستي هر رويكرد در حوزه هاي ارتباطي و رسانه اي از ديگري متفاوت خواهد بود لذا لازمه اتخاذ سياستهاي ارتباطي و رسانه اي متناسب در درجه اوّل بايد استراتژي تحليل را مشخص كرد. در ادامه ضمن تشريح اجمالي هريك از رويكردهاي شناسايي شده تلاش مي شود مابه ازاءهاي ارتباطي هررويكرد مشخص گردد.
- تغییرات اساسی در مولفه های اقتدار ملّی و چشم انداز سرنگونی؛ تجزیۀ ایران / (رویکرد امنیّتی)
رويكرد اوّل كه برآمده از نوعي روند كلاسيك و مسلّط در ارزيابي تهديدات عليه جمهوري اسلامي در مجامع امنيّتي و رسمي كشور است مسأله را از مبداي كاملا امنيّتي ارزيابي مي كند و دال مركزي آن را مولفه های اقتدار ملّي جمهوري اسلامي ايران مي داند. در اين رويكرد وجه خارجي بحران بسيار پررنگ تر از وجه داخلي آن است و نيروهاي امنيّي و اطلاعاتي و حتي نظامي متخاصم بيش از نيروهاي اجتماعي و فرهنگي ميدان دار ماجراهستند. آنچه كه متأثر از شرايط جديدتر جمهوري اسلامي مي تواند نوعي جهش تحليلي را در اين روند تحليلي كلاسيك نشان دهد علاوه بر توجه به مسأله هشدار پیرامون سرنگونی جمهوري اسلامي توجه جدي تر به مسأله هشدار پیرامون سرنگوني ايران در شكل تجزيه آن است. برقراري رابطه جانشيني نشانه شناختي بين سرنگوني جمهوري اسلامي و تجزيه ايران آورده جديد اين رويكرد كلاسيك است كه توانسته پيوندهاي گفتماني جديدي را نيز بين نيروهاي سياسي و اجتماعي ايجاد كند به نحوي كه بسياري از جريانات ملّي گرا و ملّي مذهبي و حتّي برخي جريانات مردمی بی تفاوت به جمهوري اسلامي را نيز با خود همراه كند. وجه غالب ديگر اين رويكرد برجسته سازي نقش «دشمن» است. «دشمن» اگرچه از «شيطان استكباري» به نوعي «اهريمن ضدايراني» تقليل داده مي شود اما اين قابليّت را دارد كه در بين نيروهاي اجتماعي و نخبگاني ايراني اجماع مقاومتي و دفاعي ايجاد كند. با اين حال وجه محدوديّت اين رويكرد ناديده انگاري و يا تغافل از زمينه هاي داخلي بحران و درجه دوانگاري مسأله ناكارآمدي مديريّتي و اجرايي در جمهوري اسلامي است. خصوصا بهره برداري از توانمنديها و كارآمديهاي نسبي كشور در حوزه تأمين امنيّت و دلالت هاي رسانه اي و انگاره اي و گفتماني نسبت بدان مي تواند تا حدود زيادي القاء كارآمدي نمايد و پروژه هاي بهسازي كارآمدي نظام در حوزه هاي غيرامنيّتي را كه سالهاست به تعويق افتاده باز به عقب بيندازد. اشکال احتمالی این رویکرد آن است که در اين ميان نيروهاي اجتماعي وفادار به نظام كه ميل به اعتراض غيربراندازانه يا ميل به بازنمايي اعتراضات مردمي دارند نيز به انحايي يا كنترل مي شوند و يا به دليل به رسميّت شناخته نشدن از سوي سيستم به تدريج دچار خودسانسوري مي شوند. لكنت زبان بسياري از مراجع اجتماعي و مذهبي انقلابي كشور در بسامددادن به اعتراضات اقتصادی مردمي و يا بيان اعتراضات مستقل خود و يا رقيق كردن بيش از حد بيان هاي اعتراضي به نحوي كه از جدّي بودگي و خاصيّت تهي گردد و يا تعويق اعتراض طوريكه به بيات شدن آن منجر شود از نتايج جالب توجه در سياستهاي ارتباطي و رسانه اي برامده از اين نگاه است. در اين چارچوب مي توان از فقدان برنامه هایی که صدای مستضعفین را انعکاس دهد و بازتاب تقريبا هيچ گفتارهاي نخبگان منتقد دولت و عقب افتادگي آشكار تريبون هاي نمازجمعه از مردم نام برد. همچنين برخوردهاي بسيار بدبينانه و آهنين قضايي با اعتراضات مردمی ديماه سال گذشته و عدم تفکیک اعتراضات مردمی از اغتشاشات ضد امنیتی خرابکارانه و اتخاذ رويه هاي كاملا صلب و امنیتی با همه متهمان وقايع سال گذشته نشان مي دهد كه رويكرد امنيّتي حاكم علي رغم توفيقاتي كه در اجماع سازي براي دفاع از ايران پيداكرده اما در باب فهم وجوه اجتماعي تر و فرهنگي تر داستان و مديريّت آن بشدت دچار اشكال و ضعف است.
- تغییرات اساسی پارادایمیک و چشم انداز پوست اندازی؛ نوشدن ایران (رویکرد تمدنی)
رويكرد دوم علي رغم همگرايي هايي كه با گفتمان انقلابي جمهوري اسلامي ايران دارد اما از جايگاه مناسبي در روند سياستي و گفتماني حاكم برخوردار نيست. اين رويكرد برعكس رويكرد امنيّتي از افق بلندتر و با چشم انداز وسيع تري تحولات را ارزيابي مي كند و نگاه مثبتي بدان دارد. در اين چارچوب نه تنها از تغییرات استقبال مي شود بلكه تحولات در پارادايم هاي اجرايي و مديريّتي حاكم بر اداره جمهوري اسلامي را به مثابه اصلي ترين راهبرد نجات جهموري اسلامي ايران از سرنگوني تلقي مي نمايد. استقبال از تحولات اساسی در حقيقت استقبال از افشاي بي مايگي و ناتواني نظري عملي جريان هاي سنّتي اداره جمهوري اسلامي و اعتبار زدايي از ايشان براي روي كارآمدن نسل هاي جديد نيروهاي نظري-عملي جديد همگرا با جمهوري اسلامي است. در اين رويكرد جمهوري اسلامي علي رغم توفيقاتي عظيمي كه در رشد و پيشرفت ايران و خصوصا نيروهاي انساني فعال آن داشته اما خود از اين روند رشد عمومي عقب افتاده و نيروهاي اجتماعي و بدنه هايي مردمي بسيار پيشرفته تر از ساختارها و عناصر اصلي اداره جمهوري اسلامي شده اند. نظام بروکراتیک جمهوري اسلامي نشان داده كه در قبال لوازم مديريتي اين نوزايي و پيشرفت تاريخي و عظيم كه خود باني آن بوده بشدت مقاومت مي كند و حاضر به پوست اندازي متناسب با آن نيست و ساختار بروکراسی از ساختار زمامداری عقب می ماند؛ لذا پروسه ابرقدرتي ايران و آرمان تمدن جهاني ايراني-اسلامي مدتهاست عقب افتاده و زمينگير شده است. بنابراين برآيند اين فشار خارجي و عيان شدن ناركارآمديها و اعتبارزدايي از جرياناتي است كه حاضر نيستند ميدان را به نيروهاي جديد بسپرند و با لطايف الحيل تلاش كرده اند همچنان در صحنه بمانند. در اين رويكرد فعل و انفعالات اخير علي رغم همه هزينه هاي آن اما به دليل فراهم كردن امكان اعتبارزدايي و تسويه پارادايم هاي در تاريخ مانده و ناكارآمد از گردونه كشور و انقلاب در نهايت به نفع انقلاب و ايران است و درگاه رونمايي از جمهوري اسلامي به مثابه ابرقدرت آينده جهان درك مي شود. استقبال از انتقادات منتقدین دلسوز و اعتراضهای اقتصادی مردم و قرائت مثبت از آن و همدلي با معترضين در عين پررنگ كردن دلالت هاي آن به پارادايم ها و شيوه هاي غلط «اداره نظام» و نه «نظام» از راهبردهاي ارتباطي جدّي آن است. سياست ارتباطي اصلي نه ناديده انگاري و ترس از اعتراض بلكه عبور از رويه هاي اعتراضي در سطح به رويه هاي اعتراضي عمقي و تخطئه پارادايم هاي اداره بيش از تخطئه مجريان و اداره كنندگان است. همچنين دلالت به افق هاي جهاني جمهوري اسلامي و آينده باشكوه ايران و نيز توجه به هماوردي هاي نمادين ايران با ابرقدرت هاي كنوني و حفظ رويه هاي تمدني مهاجم به غرب و خصوصا آمريكا در عرصه هاي نمادين جهاني از ديگر تأكيدهاي ارتباطي آن است. در این رویکرد به دلیل اهمیت نبرد نظام جمهوری اسلامی با نظام صهیونیزم بین الملل، ضرورت حذف نیروهای غربگرای ناکارآمد تئوریزه می شود.
- دگرگونی اساسی در مقوله «ترس از عامل خارجی» و چشم انداز قطع کامل وابستگی؛ مستقل شدن ایران (رویکرد فرهنگی)
رويكرد سوم، موضوع دگدگونی را اتفاقا نه اقتدار ايران بلكه فروپاشي اقتدار فرهنگي گفتماني مي داند كه زندگي بدون همگرايي با «ديگري هاي جهاني ايران» را اساسا نشدني يا بسيار دشوار ارزيابي مي كند. اگرچه تحقق انقلاب اسلامي و چهاردهه حيات جمهوري اسلامي به عنوان يك نظام مستقل سياسي نشان داد كه مي توان بدون اتكاي به قدرت هاي خارجي رويه هاي سياسي مستقلي را در جهان دنبال كرد اما آرمان استقلال ايران هماره با چالش هاي فراواني هم مواجه بوده است. چهار دهه حيات جمهوري اسلامي و استقلال سياسي آن اگرچه خود محصول درمان وجوه و سطوحي از بيماري فرهنگي غربزدگي بوده اما اين هرگز بدان معنا نبوده كه بيماري غربزدگي بطور كامل ريشه كن شده است. چنانچه در فرازو فرودهاي مختلف بعد از انقلاب و به تبع مشكلاتي كه در نتيجه مقاومت بر سر استقلال عايد زندگي ايرانيان شده است ايده «استقلال» هماره دستخوش فراز و فرودهايي هم گشته است. تجربه چهاردهه اي نشان مي دهد كه بحران هاي اقتصادي برآمده از فشار خارجي مهمترين زمينه فرهنگي تضعيف ايده استقلال از غرب بوده است. البته تجربه نشان مي دهد كه زمينه هاي فرهنگي تضعيف ايده استقلال بيش از اينكه از خود تحريم اقتصادي فراهم شده باشد هميشه از القاي «تحريم بزرگ تر بعدي» متأثر بوده است. به عبارت ديگر اگر تزلزل ايده «استقلال اقتصادي» بيش از هر عاملي به فشارها و تنگناهاي ناشي از تحريم هاي چهل ساله مربوط است، تزلزل در ايده استقلال فرهنگي (فرهنگ استقلال) بيش از عامل اقتصادي مستقيم به عوامل رواني و ترس ناشي از القاي تحريم هاي بزرگ و بزرگتر باز مي گردد. اين نوع از ترس موجب مي شود كه اصل امكان مقاومت و استقلال غيرممكن تلقي شود. مزيتي كه تحريم هاي اخير دارد علي رغم همه محدوديت هاي آن در اين مسأله است كه بعد از چهل سال بالاخره ترس از آن بختك محتوم غيرقابل پيش بيني و نابودكننده را بالاخره فرو مي ريزد. يعني با اعمال تحريم هاي اخير -كه حدنهايت و سقف قابل تصور از تحريم يك كشور است- با اينكه حداكثري ترين فشار اقتصادي و اجتماعي تاريخي بر يك كشور محقق مي شود اما بار رواني و سهمگين ترس از «تحريم هاي بزركتر آينده» يكبار براي هميشه از بين رفته و تمام مي شود. برآيند اين ترس چهل ساله درصورتي كه كشور بتواند به هر طريقي از اين بحران اقتصادي و اجتماعي بزرگ عبور كند تكميل شدن و به كمال رسيدن ايده استقلال اقتصادي و بالاتر از آن ايده استقلال فرهنگي در بالاترين سطوح آن است. در آن شرايط ديگر مي توان گفت كه يكي از مزمن ترين ابعاد بيماري زمينگير كننده غربزدگي به مثابه فرهنگي ترين بيماري معاصر جامعه ايراني درمان شده است تا راه براي بازگشت همه جانبه به درون و استعدادهاي هماره مغفول مانده ايراني باز شود. در اين چارچوب سياست ارتباطي اصلي دلالت به امكان حيات و پيشرفت علي رغم تحريم است. مقياس اين نوع از دلالت هاي گفتاري و رسانه اي هم تاريخ چهل دهه اي مقاومت جمهوري اسلامي در عين پيشرفت و هم گراميداشت مقاومت سالهاي اخير است. جهت اصلي ديگر دلالت به ايران بعد از اين تحريم هاي تمام عيار و ترسيم چشم اندازي مقتدر و سربلند از آن است. در اين نوع از انگاره سازي هاي رسانه اي و گفتاري عبور موفق از تحريم طي مدت كوتاهي و بازسازي اقتداراقتصادي و رواني مسأله اي مفروض و قطعي القاء مي شود و متقابلا بخشي از فحواها به خط و نشان كشيدن ها و رجز خواني هايي مربوط است كه دشمن را از آن روز و آن موقعيّت سرافكندگي مي ترساند. بنابراين ترساندن دشمن از فرداي مناسبات با ايران با ترسيدن از مناسبات امروز جمهوري اسلامي با ايران جايگزين مي شود. تأکید متأخر رهبر انقلاب مبنی بر آنکه هرگز جنگ نخواهد شد مکمل این ایده و نظریه است که مبادا ترس از جنگ، مردم را به وادادگی و استقلال فروشی سوق دهد.

- فروپاشی فسادهای موردی و چشم انداز سلامت ملّی؛ پیشرفت ایران (رویکرد اقتصادی-اجتماعی)
رويكرد چهارم براين باور است كه فساد موردی كه به تدريج بر برخی سطوح مختلف روابط قدرت در قوه مجریه و مقننه تسري پيدا كرده تا حدّي كه ساختارهاي رسمي تصميم گيري كلان كشور را در این دو قوه دربرگرفته است بصورت طبيعي و در شرايط معمول قابل درمان نيست. حداقل اينكه مشكل كهنه «تبعيض» هاي نهادينه شده در اختصاص امكانات جمهوري اسلامي به دليل بازتوليد مستمر نوعي اليگارشي بسيار پولادين اقتصادي-اجتماعي-امنيتي لاينحل خواهد مگر اينكه تكانه هاي سهمگيني امكان شكاف در اين اليگارشي و نفوذ به داخل ساختار و اصلاح از درون آن را ممكن كند. تجارب حكمراني نشان مي دهد كه امكان اين نفوذ بصورتي جدي از طريق انتخابات يا ميسر نيست و يا به دليل هزينه هاي اجتماعي و سياسي و امنيّتي بالاي آن مشابه آنچه در بحران 88 گذشت از مزيت هاي آن صرفنظر مي شود. در اين ميانه تنها امكان ممكن براي شكافت در اين شبكه اليگارشيك فساد و تبعيض اقتصادي-اجتماعي در تنگناقرارگرفتن آن از طريق قطع ارتباط اقتصادسياسي بيمار ايران از نفت است. تجربه نشان داده كه تحقق اقتصاد بدون نفت -به عنوان يكي از بزرگترين آرمانهاي اقتصادي و مديريّتي انقلاب اسلامي- بصورتي خودخوانده و خود آگاه هرگز اتفاق نخواهد افتاد يا با كندي هاي بسيار زمينگير كننده همراه خواهد بود. مزيّت جنگ اقتصادی و بحران تحريمي اخير اين است كه در صورت تحقق واقعي، كامل و بالاجبار جمهوري اسلامي ايران را وارد دوران بدون نفت خود مي كند. يكي از مزيّت هاي اصلي اين دوران انهدام روابط رانتي-نفتي مسلط بر اقتصاد سياسي ايران و جايگزيني آن با نيروهاي غيررانتي و خودگردان جديد است. اليگارشي موجود كه به اتكاي رانت درآمدهاي نفتي هم شبكه روابط خود را مدام تيمار مي كند و هم ناكارآمديهاي دانشي و مديريّتي خود را زير رانت درآمد و اداره نفتي ايران پنهان مي نمايد ديگر تواني براي خودآرايي نخواهد داشت و حداقل از مناصب اجرايي و اقتصادي اصلي كشور كنار خواهد رفت. اين شكست عظيم در اقتصاد سياسي جمهوري اسلامي عملا بزرگترين موانع ساختاري پيشرفت ايران و بالفعل شدن استعدادهاي ملي را از ميان برخواهد داشت. در اين چارچوب سياست ارتباطي اصلي بهره برداري حداكثري از فرصت بوجود آمده براي تسويه سيستم و جايگزيني نيروهاي مستقل و بدور مانده از كهنه ويروسهاي اليگارشيك و همچنين تمركز بر حذف قوانين، آيين نامه ها، مصوبه ها، رويه ها و رويكردهاي تصميم گيري تبعيض آلود و رانتير و جايگزيني آن با رويه هاي اصيل و قوانين سالم است. بازنمايي از جايگزيني هاي بناچارجديد به مثابه طليعه هاي پاكسازي و بهسازي سيستم و انگاره سازي هاي قهرمان مآب از تازه واردين به مثابه قهرمان هاي ايران جديد و فرزندان سالم ملّت و بازخواني رسانه اي و اجتماعي پيروزمندانه مدام از اين رويه هاي حذف و جايگزيني ابعاد ديگري از سياستهاي ارتباطي رويكرد اخير است.
چشم انداز آخرالزمانی و معنوی جمهوری اسلامی روشن است؛ به شرط آنکه از پیچ آخر به درستی عبور کنیم.
«دشمن بعد از شکستی که در جبهه‌ی فرهنگی خورده و در جبهه‌ی امنیّتی خورده و در جبهه‌ی سیاسی خورده و در جبهه‌ی نظامی خورده، متمرکز شده روی جبهه‌ی اقتصادی. من به شما عرض بکنم دشمن به توفیق الهی در این جبهه هم شکست خواهد خورد» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم- 22/05/97)

ارسال نظر
captcha