بررسی سکولاریسم پنهان حاکم بر توسعه کشور؛
مادامی که دین ناتوان از خلق حوزه جدید قدرت باشد، نباید انتظار ایجاد تمدن دینی از آن را نیز داشت. این موضوعی است که در آینده منجر به انزوای بیشتر دین در عرصه زندگی اجتماعی شده و تأکید بیشتر بر عدم جدایی دین از سیاست نیز هیچ کمکی بر حل این مشکل نخواهد کرد.

گروه راهبرد «سدید»؛ در ترجمه سکولاریسم به نحو ناقصی اشاره به جدایی دین از سیاست می‌شود، این ترجمه ناقص از سکولاریسم هرگز توان به تصویر کشیدن عمق خطر این واژه را ندارد. در تعریف صحیح سکولاریسم را باید به معنای خالی کردن زندگی از أمر قدسی دانست، یکی از جلوه‌های عیان و آشکار چنین مفهومی در سیاست و با جدایی دین از نهاد قدرت سیاسی جلوه گر شد، اما این مسئله ابعاد گسترده تری دیگری نیز دارد که از جمله آن جدایی دین از عرصه عمومی جامعه، علی الخصوص نهاد اقتصاد و بازار است، موضوعی که شاید اگر کسی کمتر آشنایی با بازار‌های قدیم و تجار آن داشته باشد، امروزه وجود آن را تصدیق می‌کند. هرچند که ما در چهار دهه گذشته با قدرت در مقابل سکولاریسم سیاسی ایستادیم، اما این حرکت به واسطه عدم توجه به حضور سکولاریسم پنهان در ابعاد فرهنگی و اقتصادی خود، علی الخصوص در قالب برنامه‌های توسعه، زمینه آن را فراهم کرده است که خود نهاد سیاستی که سال‌ها بر دینی بودن آن تأکید داشته ایم، با دستان خود مجری طرح‌های سکولار سازی اقتصاد و اجتماع شود. در حقیقت ما با دستان خودمان در حالی تهی کردن زندگی از حضور أمر قدسی هستیم.

خیابان‌هایی تنها با اسم حضرات معصومین

چندی پیش بود که در سفری به زیارت حرم حضرت معصومه (س) در شهر قم رفتیم، پس از زیارت مضجع مطهر ایشان برای تهیه مقداری سوغاتی عازم بازار‌های اطراف حرم مطهر شدیم، به طور فاحشی این أمر را می‌شد فهم نمود که اگر پارا از درب حرم مطهر بیرون بگذاری منطق متفاوتی بر آن سوی دیوار حکومت می‌کند. در چند صد متری حرم کریمه اهل بیت (س) می‌شد انواع و اقسامی از لباس‌های نامناسب، با طرح و برند‌های غربی، تصاویر زنان با پوشش‌های بسیار زننده، بانوانی که با حجاب نامناسب در فروشگاه‌ها مشغول هستند و همچنین ویترین‌های مجلل و اشرافی فراوانی را در فاصله کمی از حرم مشاهده کرد. گذشته از اتفاقاتی که در بازار‌های اطراف این مکان نورانی مشاهده می‌شود، چنین مسئله‌ای در دیگر از اماکن زیارتی کشور نیز به وجود آمده است. تنها کافی است تا از خیابان امام رضا (ع) به سمت حرم رضوی مشرف شوید. خیل انبوه هتل‌های چند ده طبقه و اشرافی، به نحو کامل آرایش منطقه را دگرگون کرده است. حرم مطهر حضرت رضا (ع) به نحو کامل در حاشیه این هتل‌های کاملا اشرافی و مجلل که ارتفاعی بسیار بیشتر از حرم رضوی را دارند، مهو شده است. به نحو کامل می‌توان این را مشاهده نمود که مشهد دیگر شهر زیارتی نیست! بلکه ما با یک شهر توریستی روبه رو هستیم. در بازار‌های اطراف حرم رضوی نیز دقیقا همان اتفاقاتی که در پیرامون حرم حضرت معصومه رخ داده، جلوه گر شده است. این موضوع در خصوص حرم مطهر حضر عبدالعظیم حسنی در تهران نیز تا حدودی صدق می‌کند.

اما مسئله در اینجا صرف وجود چند ویترین اشرافی و یا چند لباس با برند نامناسب و زنان بد حجاب نیست، بلکه مسئله أمری فراتر از این اتفاق هاست، بلکه مسئله بر سر ایجاد جدایی کامل میان منطق اقتصاد و أمر قدسی است که نماد خود را در ایجاد چنین وضعیت نافرمی در کنار حرم‌های مطهر اهل بیت و امام زادگان برجسته نشان می‌دهد.

مسئله اصلی از بین رفتن نسل تجار و بازاریان فاضلی است که صبح‌ها برای تعلیم درس مکاسب شیخ انصاری که از کتب سطح عالی حوزه است، راهی مدارس علمیه می‌شدند و بعضا تا سطح اجتهاد نیز پیش می‌رفتند. این نسل در حالی از میان می‌رود که جای آن را طبقه سرمایه دار نو ظهور می‌گیرد که هیچ وابستگی با دین نداشته و به نحوی تفکیکی کامل میان تجارت وی و أمر دینی وجود دارد.

ما ایرانیان طی قرون متمادی میان أمر دنیوی و أخروی به جمع رسیده بودیم. دین اسلام بر خلاف برخی آیین‌های زندگی ستیز و یا زندگی گریز، سعی در اجین شدن با زندگی دنیایی را دارد. پیامبر این دین زن اختیار می‌کرده و امامان آن اهل کار و تلاش بوده و از وضعیت اقتصادی خوبی عمدتا برخوردار بوده اند. جلوه این موءانست و حسن همجواری میان دین و دنیا را می‌توان در ریخت ظاهری شهر‌های تاریخی ایران مشاهده کرد. انسان ایرانی حتی هنگامی که می‌خواسته بازار بسازد، آن را با محوریت مسجد ایجاد می‌کرده است. میدان امام اصفهان، تلفیق بی نظیری است از أمر دنیوی و أخروی به طور همزمان و البته شاید برخی از پروژه‌های مال سازی فعلی که در سایه حکومت دینی و با غفلت از سکولاریسم پنهان اقتصادی ایجاد می‌شود را بتوان نماد بارز جدایی أمر دینی از أمر دنیایی دانست.

اکنون نوبت به طرح این پرسش رسیده است که بایستیم و از خود سوال کنیم که چرا در زمان‌های گذشته که علی الظاهر زمانه حکومت شاهان مستبد بوده است، بازار را می‌ساختیم بر محور مسجد، اما امروزه که در عصر اولین حکومت دینی چند صد ساله گذشته هستیم، ناتوان از حفظ بازار‌های اطراف حوزه‌های علمیه و حرم مطهر هستیم؟ قطعا اگر این مواجه از سر پرسش و رویکرد انتقادی نسبت به عملکرد خود را نداشته نباشیم، در سال‌های آینده با پتک سنگین واقعیت جامعه مواجه خواهیم شد که خبر‌های ناگواری برای ما خواهد داشت.

غفلت از منطق توسعه

البته و به طور قطع نمی‌توان رویکرد مقایسه‌ای میان عصر فعلی و زمانه حکومت‌های پیشین داشت، در عصر صفویه هیچ نسخه رقیبی برای سنت ایرانی اسلامی تصور نمی‌شد، ارتباط ما با جهان غرب محدود و از موضع برتری صورت می‌گرفت، این در حالی است که امروزه تمدن غرب، در قالب برنامه‌های توسعه، طرح متفاوتی از پیشرفت را در پیش روی جوامع دیگر قرار داده است، اما گذشته از وضع فعلی جهانی، عدم توجه ما به منطق توسعه و دوری گزینی از توجه به منطق قدرت، عامل مهمی در ایجاد وضعیت فعلی بوده است.

دو سال پیش بود که گفتگوی آیت الله بروجردی با یک مجله مبنی بر آنکه اسلام اقتصاد ندارد، سر و صدای فراوانی به پا کرد، عده زیادی به پا خواستند تا در نقد این سخن چیزی بگویند، اما حقیقتا این سخن منطقی است که بر عمل نهاد دین در ایران حکومت داشته و در آن مقطع به کلام تبدیل شده و از دهان ایشان خارج می‌شود. سلوک علمی و عملی حوزه علمیه خود اثبات کننده این ادعاست که اسلام اقتصاد ندارد! طبیعتا هنگامی که شما چنین ادعایی داشته باشید، خواه همچون آیت الله بروجردی به زبان آورده و خواه همچون بسیاری دیگر در عمل نشان دهید بدون آنکه به قول بیاورید، باید بر سر لوازم آن نیز بمانید، مهم‌ترین لازمه چنین سخنی آن است که نوعی جدایی در میان أمر دینی و اخروی ایجاد می‌کنید.

از طرف دیگر نهاد دین در ایران، با تقلیل مفهوم سرمایه داری و اقتصاد جدید به مالکیت خصوصی و بحث پیرامون اعتبار و یا عدم اعتبار مالکیت خصوصی در اسلام، عملا امکان طرح بحث پیرامون توسعه که بر منطق سرمایه در غرب شکل گرفته است را از دست داده است. توسعه غربی که بر محور سرمایه داری سامان گرفته است، نوید دهنده شکل گیری ساخت اجتماعی جدیدی است که در آن تولید قدرت، خارج از حوزه أمر دینی رخ می‌دهد، تولید قدرت در این طرح بحث در دست طبقات جدیدی است که پایگاهی در فرهنگ و سنت جامعه نداشته و بیشتر شهروندی مطیع برای دهکده جهانی غرب هستند! با این مسیر افق گشایی در خصوص خلق حوزه‌های جدید قدرت از دست نهاد دین خارج خواهد شد، ایجاد و امتداد یک تمدن از اساس پیوند خورده با خلق مدام حوزه‌های جدید از قدرت است، مادامی که دین ناتوان از خلق حوزه جدید قدرت باشد، نباید انتظار ایجاد تمدن دینی از آن را نیز داشت. این موضوعی است که در آینده منجر به انزوای بیشتر دین در عرصه زندگی اجتماعی شده و تأکید بیشتر بر عدم جدایی دین از سیاست نیز هیچ کمکی بر حل این مشکل نخواهد کرد.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha